حمایتهای بیجا از کیروش
محمد آیتی، روزنامهنگار در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
شکست تلخ تیم ملی فوتبال ایران در برابر تیمی از کشور کم بضاعت، جنگ زده و بیثبات عراق آرزوی تصاحب جام در این تورنمنت را برای فوتبال کشورمان 43 ساله کرد.
فارغ از آنکه از سال 1976 تا به امروز تیم ملی کشورمان در بزرگترین و معتبرترین تورنمنت فوتبال آسیایی ناکام مانده، موضوعی که فکر نگارنده را به خود معطوف کرده استقبال و حمایت بیجا و بیسابقه برخی عوامل و ارکان تصمیمگیرنده فوتبال کشور از سرمربی پرتغالی و نه چندان موفق در این دوره از مسابقات است.
به گمان بسیاری از فوتبال دوستان این ناکامی نتیجه ی اشتباهات فاحش سرمربی تیم ملی در طول مدت چهار ساله کاری اش بوده است. ابتدا در نقد کارنامه ی چهار ساله ی کارلوس کیروش این سوال پیش میآید که دستاورد این دوره ی زمانی برای فوتبال کشور ما چه بوده است؟ برخی از حامیان این مرد پرتغالی معتقدند که پس از ورود کیروش به فوتبال ایران سطح و سبک بازی تیم ملی به مراتب بهتر از گذشته شده است. در جواب این افراد باید گفت متر اندازهگیری شما برای رشد فوتبال چه بوده است و آیا نمایش فوتبال چشم نواز بعد از گذشت چهار سال نمیتوانست با نتیجهگیری و افتخار توام شود؟ آیا این تیم ملی از تیم جلال طالبی در سال 1998 زیباتر فوتبال را در مستطیل سبز به نمایش گذاشت؟ متاسفانه برخی در شخصیت کیروش ذوب شدهاند و نمیتوانند قبول کنند که به لحاظ آمار و ارقام در نتایج به دست آمده و خرج کردن مبلغی در حدود 40 میلیارد تومان آنچنان چیزی عاید فوتبال ما نشده است.
صرف 10 میلیارد تومان هزینه ی سالانه برای کیروش و کمکهای وی در نیکمت تیم ملی آن هم در این شرایط بد اقتصادی و گرفتاریهای مالی وزارت ورزش و جوانان، فدراسیون فوتبال و باشگاهها امری غیرمنطقی به نظر میرسد مخصوصا آنکه با این مبالغ هنگفت نتوانیم در بین چهار تیم برتر آسیا قرار بگیریم.
جالب است که در این روزها رسانه ملی هم به صورت غیرمحسوسی از کیروش و کادر فنی اش حمایت میکند. عجیب است که رسانه ملی در طول سال بارها و بارها و به عناوین مختلف به دستمزد برخی بازیکنان وطنی ایراد میگیرد و امروز طوری وانمود میکند که گویی بهتر از کیروش بر روی کره خاکی وجود ندارد!
عدهای از همین حالا قلمها را به دست گرفتهاند که باید این مربی کاربلد تا جام جهانی 2018 سکان هدایت تیم ملی را به عهده داشته باشد. سوالی که باید از این افراد پرسید آنست که آیا چهار سال فرصت سرمربیگری به کیروش کافی نبوده؟ و چه تضمینی برای موفقیت وجود دارد که چهار سال دیگر به او اعتماد کنیم و چند ده میلیارد دیگر برای او و دوستانش هزینه پرداخت شود؟
غرور بیش از حد کیروش در برخورد با بازیکنان و مربیان همیشه زنگ خطری برای ورود حاشیه به تیم ملی بوده است. نحوه برخورد وی با مهدی رحمتی، هادی عقیلی، مجتبی جباری، علی کریمی یا امیر قلعه نوعی و حمید درخشان و خیلیهای دیگر خود حکایت از آن دارد که کیروش پرتغالی میانه خوبی با آرامش نداشت. در اینکه مربی باید مقتدر باشد هیچ سخنی نیست ولی برگ برنده یک مربی در انعطافپذیری اوست. شاید کنار گذاشتن رحمتی در ابتدای کار حرکتی مقتدرانه بود اما پس از عذرخواهی این دروازه بان ادامه این نوع تنبیه سخت و سنگین بیشتر نشان از کینه جویی سرمربی تیم داشت. شاید اگر رحمتی در هنگام پنالتیها درون دروازه تیم ملی بود نتیجهای غیر از این به دست میآمد.
آیا اگر یک مربی داخلی یا یک مربی خارجی کم اسم و رسم دارتر از کیروش در این دوره از مسابقات این نتایج را به دست میآورد همین برخوردها را با آن میکردیم؟ آیا زمانی که قلعه نوعی هدایت تیم ملی را به عهده داشت و بهترین نتایج را در دیدارهای دوستانه گرفت و با اقتدار و با غلبه بر کره جنوبی، تیم را روانه مسابقات آسیایی کرد و در آنجا هم در مرحله گروهی تیمش به عنوان سرگروه به مرحله بعد صعود کرد و در مرحله یک چهارم نهایی با غولی بنام کره جنوبی در 120 دقیقه به نتیجه مساوی رسید و در ضربات پنالتی با اختلاف یک پنالتی بازی را واگذار کرد همین نوع برخوردها با او انجام شد؟
همه به یاد دارند که در آن زمان، بسیج دسته جمعی شکل گرفت تا قلعه نوعی از کار برکنار شود. در حالی که با کیروش در دیدارهای دوستانهای مثل عمان و گینه شکست خوردیم و در راه جام جهانی به لبنان باختیم در مقابل ازبکستان در حساسترین شرایط در تهران نتیجه را واگذار کردیم و با خوش شانسی با پیروزی بر کره جنوبی به جام جهانی راه یافتیم که اگر یکی از توپهای لحظه آخر کره گل میشد کلا مسیر ایران برای حضور در برزیل فرق میکرد.
حامیان کیروش اعتقاد دارند که او با ایران در جام جهانی خوب کار کرده و در بازی با عراق اگر اشتباه داور نبود نتیجه طور دیگر رقم میخورد. باز هم در جواب این افراد که تعدادشان هم کم نیست باید گفت این بهترین نتیجه ما در جام جهانیهایی که حضور داشتیم نبوده بلکه آن چیزی که باعث شده کمی کار ایران در برزیل به چشماید بازی زیبایش با آرژانتین بود وگرنه تساوی با نیجریه با آن فوتبال تاخیری ایران و شکست با سه گل به بوسنی در شرایطی که امید به صعود داشتیم کارنامه موفقی نمیتواند باشد. در اینکه داور استرالیایی کمی سختگیرانه با پولادی برخورد کرد تردیدی نیست اما این پولادی بود که با وجود کارت زرد در ادامه کار در رفتار خود مراعات نکرد و مربی باید بداند که هدایت تیم به همین مسائل برمیگردد و نمیتواند بگوید من فکرش را نمیکردم که این اتفاق بیفتد و در نهایت مسئولیت نتیجه نگرفتن بر دوش مربی است زیرا او تیم را بسته و مدتها در کنار بچهها روز و شب را سپری کرده است.
به هر تقدیر این اتفاقات برای فوتبال ما رخ داده و نمیشود به گذشته برگشت و تصمیمات را عوض کرد اما میتوان از هماکنون اراده کرد و با تصمیمات عاقلانهتر آینده بهتری را ساخت.
انتهای پیام