خرید تور نوروزی

پارک دخانیات!

ایسنا در گزارشی نوشت: این روزها هر دانشگاهی حداقل یک محل برای استعمال بی دردسر دخانیات دارد، محل‌هایی که معمولاً در فضای سبز دانشگاه قرار دارند و دانشجوها این محل‌ها را “پارک دخانیات” نامیده اند.

بدین ترتیب “پارک‌های دخانیات” در بسیاری از دانشگاه‌های کشور پدید آمده‌اند، چمن‌هایی پر از ته سیگار که سوژه مناسبی برای دانشجویان فعال محیط زیست هستند تا با جمع آوری ته سیگارها برنامه‌های فرهنگی خود را پیش ببرند.

خیلی اوقات دنبال پیدا کردن روابط میان پدیده‌های مختلف هستیم. در مورد دخانیات هم همینطور است، دوست دارم رابطه مصرف دخانیات را با محل تولد شخص، وضعیت مالی خانواده او، شرایط تحصیلی و نمرات و موضوعات دیگر را پیدا کنم.

تصمیم گرفتم روزی را در یکی از این پاتوق‌ها بگذرانم و با تفکرات بچه‌ها آشنا شوم و روابطی که ذکر کردم کشف کنم.

معمولاً عادت داریم به قضایا از دید خودمان نگاه کنیم و دیدگاه طرف مقابل را به حساب نیاوریم. در مبارزه با مصرف دخانیات هم عموماً همینطور هستیم، بدون شناخت از ذهنیت گروه مقابل نسخه می‌پیچیم و انتظار داریم نتیجه بگیریم، ولی نتیجه حاصل شده ممکن است ۱۸۰ درجه با تصور ما تفاوت داشته باشد؛ اینگونه است که سن مصرف سیگار کاهش پیدا می‌کند و نوجوانان شروع به سیگار کشیدن می‌کنند و فریزرهای خوابگاه‌های پسران دانشجو سیگارهایی را می‌بینی که دانشجویان آنجا گذاشته‌اند تا خشک نشوند!

معمولاً پای اجاق گاز هم چند نفر را می‌بینی که کتری روی شعله گذاشته‌اند و برای صرفه‌جویی، سیگارهای خشک شده را با بخار آب نرم می‌کنند.

مجید از فعالان دانشجویی است و در جلسات شورای فرهنگی به عنوان نماینده دانشجویان صحبت می‌کند. می‌گوید یکبار مسئولین قصد داشتند بر مصرف دخانیات در محیط دانشگاه، ممنوعیت سفت و سختی اعمال کنند. ولی من به ایشان گفتم دانشجو از صبح تا شب مشغول درس است و خسته، حال در این شرایط اگر جلوی کسی که مصرف سیگارش روزی یک پاکت است را بگیرید و نگذارید سیگار بکشد، شب که از دانشگاه بیرون رفت این عقده و فشار از جای دیگری بیرون می‌زند. آن‌وقت اگر فسادی یا خلافی از این دانشجو سر بزند شما پاسخگو هستید؟

او می‌گوید استدلالش اثر کرده و مسئولان را از رای‌شان بازگردانده است! چون در پاتوق استعمال دخانیات دانشگاهشان تا چشم کار می‌کند، دانشجوها مشغول استعمال سیگار هستند!

اواخر ماه رمضان بود، به یکی از این افراد که پسری مذهبی به نظر می‌رسید گفتم مگر سیگار روزه را باطل نمی‌کند؟ جواب داد که طبق فتوای یکی از مراجع اگر خیلی خمار بودی می‌توانی یک نخ بکشی. از او پرسیدم چه می‌خواند. گفت سال آخر مهندسی مکانیک است. سوالاتم را ادامه دادم و پرسیدم از کی سیگار کشیدن را شروع کرده؟ گفت از سوم راهنمایی. طبیعتاً در آسیب شناسی مسئله تمایل دانشجویان به مصرف سیگار بسیار مهم است که بدانیم آیا این تمایل در دوران تحصیل دانشگاه ایجاد شده یا فرد قبل از ورود به دانشگاه مصرف کننده سیگار بوده و خودش استاد است و اکنون در پارک دخانیات تدریس می‌کند. بهمین دلیل این سوال را از پرسش ثابت خود قرار دادم.

خداداد ریاضی می‌خواند. سال سوم است. معدلش بالای هجده است و در پنج ترم حتی یک واحد هم نیفتاده. خودش می‌گوید که از سال اول دبیرستان سیگار کشیدن را شروع کرده. خداداد نمونه خوبی است برای بررسی رابطه شرایط درسی شخص و مصرف دخانیات. از آنجا که خداداد تنها نمونه در نوع خودش نیست و دانشجویان درسخوان دیگری نیز اهل سیگار دود کردن هستند، باید گفت که هیچ رابطه معناداری میان معدل فرد و وضعیت عادی استعمال دخانیات وجود ندارد. منظور از وضعیت عادی این است که مصرف ایشان فقط به سیگار ساده محدود شود و سراغ گل و علف نروند.

چند نفر در این پارک دخانیات به نظرم خیلی حرفه‌ای و باسابقه رسیدند. فیلتر سیگار را می‌شکستند و به یاد دهه ۳۰ سیگار بدون فیلتر استعمال می‌کردند. یکی از این حرفه‌ای‌ها به نام علی، که سال سوم شیمی است، با تمسخر به این پدیده نگاه می‌کند. او می‌گفت ” یکبار به سرم زد ترک کنم. مصرف سیگارم را خیلی پایین آوردم. تا هفته‌ای فقط یک پاکت هم رسیدم. سیگار فروشی که همیشه از او سیگار می‌خریدم مرا دید و پرسید چرا کم پیدایی؟ گفتم در حال ترک هستم. جواب داد ” ترک مال موتوره”. کلامش در من اثر کرد و تصمیم گرفتم هرگز سیگار را ترک نکنم.”

اکثر این فیلترشکنان گل هم می‌کشند، هرچند عقیده دارند که گل یا همان ماری‌جوانا ماده مخدر محسوب نمی‌شود.

رضا دانشجوی سال آخر ادبیات است و جزو همین حرفه‌ای‌هاست. او عقیده دارد که در ایران قوانین در قبال مصرف گل بسیار سخت گیرانه و نامناسب هستند.

او ضمن وارد کردن انتقادات گسترده به کمیسیون اجتماعی مجلس و ذکر کردن قوانین کشورهای جهان اول درباره ماریجوانا، پای امانوئل کانت را وسط کشید و گفت هر انسان تنها زمانی حاضر به تبعیت از قانون می‌شود که آن را مطابق با سرشت و طبیعت خود و همگام با عقل محض انسانی بداند، در غیر این صورت طبیعی است که از قانون پیروی نمی‌کند. او همچنین در ادامه مباحثی هم از جان لاک، مونتسکیو، ژان ژاک روسو و چزاره بکاریا پیرامون تبعیت از قانون و حق کیفر و این قبیل موارد مطرح کرد که نتیجه آنها این بود: “من حق دارم گل بکشم”.

از بین چهار نفر از جمع حرفه‌ای که با آنها صحبت کردم، سه نفر ترم ۶ بودند، یک نفر از دوم راهنمایی شروع کرده بود، یکی از سوم دبیرستان، یکی از زمان کنکور و دیگری از سال اول دانشگاه. گویا خیلی نمی‌توان میان سابقه و شدت عمل رابطه برقرار کرد، ولی میان گل کشیدن و درس چرا. هیچکدام از آنها شرایط درسی خوبی نداشتند، سه نفرشان دو ترم مشروط شده بودند و دیگری سه ترم.

بر اساس این گزارش، طی چند قرن اخیر، مصرف تنباکو به یکی از نشانه‌های جذابیت تبدیل شد. افراد شاخص جامعه، از سیاستمداران تا بازیگران با گذاشتن سیگار گوشه لب‌شان در مقابل دوربین جلوه گر می‌شدند. البته این ژست‌ها مدتی بود که از مد افتاده بود ولی در سال‌های اخیر خصوصاً در فیلم‌ها و سریال‌ها، سیگار کشیدن بازیگران دوباره روی بورس افتاده است، از نمونه‌های داخلی گرفته تا نمونه‌های خارجی.

این بازیگران چنان جذاب سیگار می کشند که بیننده در جا هوس می‌کند که نخی سیگار بکشد، خصوصاً اگر محیط و شرایط بطلبد.

حمید دانشجوی برق است. می‌گوید هرکسی که در خوابگاه‌های دانشجویی، خصوصاً خوابگاه‌های پسرانه زندگی کرده باشد به خوبی می‌داند که شخصیت یکی از سریال‌های خانگی خیلی‌ها را سیگاری کرد! حسن هم که دانشجوی مهندسی صنایع و بازیگر تئاتر است و کنار ما نشسته می‌گوید شکست عشقی با آهنگ یکی از خواننده‌های امروزی و دود سیگار ترکیب بی نظیری می‌شود!

تابو سیگار کشیدن خانم‌ها نیز در سینمای ایران شکسته و در بسیاری از فیلم‌ها قابل مشاهده است و دیگر سانسور هم نمی‌شود.

تعداد دختران سیگاری نیز در سالیان اخیر افزایش پیدا کرده است. البته هنوز سیگار کشیدن در میان دخترها به مراتب کمتر از پسرهاست ولیکن افزایش چشمگیری یافته است.

نگار که دانشجوی تاریخ است می‌گوید دخترها معمولاً به صورت مرتب و پیوسته سیگار نمی‌کشند. بیشتر دخترهایی که سابقه مصرف دخانیات دارند تنها وقتی که شکست عشقی بخورند یا به هر دلیلی در شرایط تنش روحی قرار بگیرند، سیگار گوشه لب می‌گذارند.

البته تعداد دخترانی که مانند پسرها به صورت عادت و مرتب سیگار بکشند هم کم نیست. با این دخترها که صحبت می‌کردم متوجه شدم که اکثراً دیدگاه‌های فمینیستی هم دارند و یک جورهایی احساس فالاچی بودن می‌کنند. نیلوفر که زیست شناسی می‌خواند و جزو شاگردهای درسخوان و معدل الف است، یکی از این مدل دخترهاست. اساساً معتقد است که جامعه نباید به هیچ موضوعی از جمله موضوع دخانیات نگاه جنسیتی داشته باشد. اینکه پسرها می‌توانند بدون احساس نگاه سنگین جامعه روی خودشان سیگار بکشند ولی دخترها خیر، به نظرش تبعیضی است که باید رفع شود.

این سوال که از چه زمانی مصرف سیگار را شروع کرده را از نیلوفر هم پرسیدم. گفت از سال سوم دبیرستان. جالب بود که دبیرستان را در یکی از مدارس تیزهوشان گذرانده بود. می‌گفت که برای فعالیت‌های علمی و کارهای فوق برنامه هر روز تا ساعت چهار و پنج مدرسه بودیم و بعد از فارغ شدن از مدرسه هم برای تمدد اعصاب و کاهش فشار عصبی درس و فعالیت، با دوستانم می‌رفتیم کافی شاپ. خانواده‌ها هم به دختران درسخوان خود خیلی گیر نمی‌دادند. اینجا چند نفری با هم سیگار کشیدن را شروع کردیم و در دانشگاه هم ادامه دادیم.

او ادامه داد: طبیعتاً با گذشت زمان از سیگارهای دخترانه به سیگارهای پسرانه رسیدیم!

این مسائل فمینیستی دخانیات به بجث جالبی منجر می‌شود به نام سیگارهای دخترانه و پسرانه! سیگارهای اسانس دار “دخترانه” محسوب می‌شوند، البته برخی سیگارهای بدون اسانس هم مثل مارلبورو فیلترپلاس در زمره سیگارهای دخترانه قرار می‌گیرند. طبیعی است که یکی از اقدامات این دختران فمینیست سیگاری، تلاش برای زدودن این تابو باشد. امروزه دخترانی که بهمن بکشند یا فیلتر سیگار بشکنند را در هر دانشگاهی می‌توان پیدا کرد.

گویا سیگارها غیر از دخترانه و پسرانه، تقسیم بندی دیگری هم دارند، بر اساس سنگینی و سبکی، درصد نیکوتین و مدت زمان لازم برای کشیدن یک نخ.

اگر در نقاط متوسط به بالای یک شهر وارد سوپرمارکت بشوی و یک پاکت وینستون بخواهی، فروشنده بدون سوال به شما یک پاکت سفید رنگ سیگار وینستون می‌دهد. ولی اگر همین کار را در محله‌های متوسط به پایین انجام دهی فروشنده از تو خواهد پرسید: ” وینستون چی؟ ” منظور فروشنده این است که وینستون سفید می‌خواهی یا قرمز؟ دلیل این امر آن است که قرمز یک سیگار سنگین است و سفید نسبتاً سبک.

بچه‌های پایین سنگین می کشند و بچه‌های بالا سبک. جالب است که می‌توان موقعیت اقتصادی بچه‌ها را از روی سیگاری که می کشند حدس زد. البته باید بگویم یک بررسی آماری که در محل انجام دادم به من نشان داد که این حدس تنها درباره دانشجویان سال پایینی با درصد بالایی درست از آب در می‌آید. با گذشت زمان و بالا رفتن ترم تحصیلی دانشجویان، دیگر نباید تصور کرد دانشجویان برآمده از طبقات پایین‌تر جامعه به میزان بیشتری سیگارهای سنگین مصرف می‌کنند یا از مرزهای سیگار کشیدن عادی عبور می‌کنند.

بین دانشجویان سال سوم و چهارم و بخصوص میان دانشجویان ارشد و دکترا می‌توان دید که اختلاط فرهنگی و تجربه محیط باعث می‌شود که دانشجوهایی از طبقات متوسط و بالای جامعه نیز به سمت استعمال سیگارهای سنگین، فیلتر شکستن و مصرف گل و علف کشیده شوند.

در ابتدا اشاره کردم که معمولاً عادت داریم به قضایا از دید خودمان نگاه کنیم و دیدگاه طرف مقابل را به حساب نیاوریم. در مبارزه با مصرف دخانیات هم همینطور هستیم. بدون شناخت از ذهنیت گروه مقابل نسخه می‌پیچیم و انتظار داریم نتیجه بگیریم. در این گزارش سعی کردم اشتباه بودن برخی تصورات را نشان دهم تا بگویم شناخت هر پدیده نیازمند بررسی تجربی است. خیلی اوقات تصورات ما با واقعیت فاصله بسیار زیادی دارد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا