مشاور رییس جمهور: حصر قانونی و شرعی است
«هاشمیرفسنجانی شدیدا خوشبین و عاطفی است/ اهالی فرهنگ هم ارشاد میخواهند هم گشت ارشاد/ حصر قانونی و شرعی است/ بعضیها در دوره ششم مجلس عاقبت بخیر نشدند/ احمدینژاد پرتلاش اما قانونگریز بود».
به گزارش دریافتی انصاف نیوز، حجتالاسلام والمسلمین سید رضا اکرمی، نماینده ی 5 دورهی مجلس شورای اسلامی و رییس شورای فرهنگی ریاستجمهوری دولت یازدهم در برنامهی تلویزیونی «شناسنامه» در شبکهی 3 سیما، گفت: من در سال 40 برای طلبگی وارد قم شدم و حجتالاسلام حسن روحانی هم همان سال از سمنان به قم آمدند و در مدرسه آیت العظمی گلپایگانی مشغول به تحصیل شدند. من نیز در مدرسه جهانگیرخان قم مشغول به تحصیل شدم. در خیلی از درسهای سطح با هم همدوره و هم سطح بودیم. من در طول این 53 سال از روحانی هوش، گوش، دانش و کوشش را دیدم.
اهالی فرهنگ هم ارشاد میخواهند هم گشت ارشاد
وی درباره اینکه آیا اختلاف نظری با حجتالسلام روحانی دارد گفت: بله حتما. روحانی در تالار هنر سخنانی با هنرمندان داشتند و به شوخی گفتند اهل فرهنگ ارشاد و گشت ارشاد نمیخواهند. من وقتی به قرآن مراجعه کردم دیدم که اهل فرهنگ هم ارشاد و هم گشت ارشاد میخواهند. دلیل من آیات قرآن مجید است. اهل فرهنگ حتما دقت و صرافت دارند و مراقبتشان هم باید زیاد باشد و افراد دلسوز خیرخواه هم باید مراقب آنها باشند و هرجا که لازم است به انها تذکر دهند.
اکرمی در پاسخ به این سوال که آیا رئیسجمهور از این حرف شما گله نکردند گفت: ما هفتهای 3 روز پای درس آیتالله خامنهای به عنوان شاگرد مینشینیم. در این جلسات نقد و انتقاد میکنیم و اشکال میکنیم و در برخی اوقات ایشان این اشکالها را میپذیرند. اصلا بافت حوزه علمیه و طلبگی اینگونه است که که ضمن احترام به استاد مطالبی را که به ذهنمان میآید بیان کنیم.
رئیس شورای فرهنگی ریاستجمهوری دولت یازدهم در پاسخ به این سوال که آیا امکان دارد در دوره بعدی انتخابات ریاستجمهوری، رئیسجمهور برای دوره چهارم هم سمنانی باشد، به شوخی گفت: نصفش با خدا و نصف دیگر آن با بنده خدا است.
وی در ادامه گفت: من حقیقتا طلبه شدنم را مدیون پسر عموی عزیزی میدانم که در سمنان کاسب بود. او فرد مومن و شریفی بود. کاسب دیگری بود که به سمنان آمد و تشخیص داد که یک روحانی که بتواند مجالس را اداره کند در سمنان وجود ندارد و برای همین نیت کرد که 2 نفر را برای فراگرفتن دروس طلبگی به قم بفرستد. پسر عموی من ایشان را به من معرفی کرد. من چون پدرم را از دست داده بودم با مادرم و مادربزرگم مشورت کردم و آنها با این موضوع موافقت کردند و من برای نحصیل به قم آمدم.
اکرمی درباره آشنایی با امام خمینی (ره) گفت: مرحوم آیتالله العظمی سال 40 درگذشت و سال 41 داستان انجمنهای ایالتی و ولایتی شروع شد و مبارزه کلید خورد. «علم» نخست وزیر بود و انجمنهای ایالتی و ولایتی را تصویب کرد اما علما نپذیرفتند و به مقابله با آن پرداختند. امام خمینی (ره) آنجا بین مراجع شناختهتر شد. شجاعت، هوش و دقت او بیشتر جلبتوجه میکرد و ما هم که طلبه بودیم با ایشان آشنا شدیم. تا اینکه جریان مدرسه فیضیه پیش آمد.
وی ادامه داد: در دوم فروردین 42 حمله به فیضیه رخ داد. من در آن زمان کت و شلواری بودم و در مدرسه فیضیه حضور داشتم. مرحوم انصاری قمی شروع به سخنرانی کرد که گاردیها با فریاد جاوید شاه به طلاب حمله کردند. ما به حجرهها رفتیم و پنهان شدیم. ما 15 خرداد در فیضیه نبودم ولی موارد دیگر در آنجا حضور داشتم. من تحت تعقیب بودم ولی هیچوقت دستگیر نشدم.
رئیس شورای فرهنگی ریاستجمهوری دولت یازدهم درباره فعالیتش بعد از انقلاب گفت: بعد از پیروزی انقلاب حجتالاسلام غلامرضا صفایی به عقیدتی سیاسی ارتش رفت و من را که هم محلیه آنها هم بودم برای همکاری صدا زد. نخستین مسئول عقیدتی سیاسی نیروی هوایی من بودم تا سال 62 که روحانی میخواست بیاید از تهران نماینده شود و من به سمنان رفتم و از آنجا برای سه دور نماینده شدم و بعد به تهران آمدم و از تهران نماینده مجلس شدم. چون من سمنانی بودم و با آنجا ارتباط داشتم به آنجا رفتم و خودم را مطرح کردم. من گاهی از روحانی راهنمایی هم میخواستم. بعد از اینکه نماینده شدم ایشان به من به عنوان راهنمایی گفت مذاکرات مجلس را گوش بده، آیین نامه مجلس را مرور کن و روی اصول قانون اساسی هم دقت کن.
اکرمی درباره دلیل به تهران آمدن روحانی برای نمایندگی این استان در مجلس شورای اسلامی گفت: جنگ شروع شده بود و او در مسائل جنگی با آیتالله هاشمی و رهبر معظم انقلاب همکاری میکرد و نمیتوانست به وظایف حوزه انتخابیه شهرستانی برسد و برای همین به تهران آمد و داوطلب شد و رای آورد.
وی درباره شورای عقلای مجلس گفت: در دوره دوم ما در کمیسیون دفاع بودیم و ایشان رئیس کمیسیون بود که بحث شورای عقلا مطرح شد تا عمدتا در بحث دفاع مقدس و مسائل جانبی آن جلساتی داشتیم و موضوعاتی مطرح میکردیم. محلوجی، هادی نجفآبادی، روحانی و خیلیهای دیگر عضو این شورا بودند.
رئیس شورای فرهنگی ریاستجمهوری دولت یازدهم درباره مطرح شدن بحث اسلام ناب و اسلام آمریکایی در مجلس سوم گفت: تا آیتالله هاشمی ریاست مجلس را به عهده داشت، بگو مگو و جبههبندی بود اما خیلی موج بر نمیداشت. هم پیام امام و هم تذکر ایشان را دریافت میکردیم ولی تقریبا آرامش بود. اما بعد از هاشمی ما با موجها و اختلافاتی روبرو شدیم و آن شرح صدر و فرانگری آیتالله هاشمی وجود نداشت و جبههگیریها شروع شد و امام خمینی (ره) که از دنیا رفت بگو مگوها شروع شد و بحث انشقاق مجمع روحانیون پیش آمد. جامعه روحانیت و مجمع روحانیون یک مقداری نمیتوانستند در روشها با یکدیگر هماهنگ شوند. هماکنون نیز ما گاهی در بینشها و روشها اختلاف داریم. در برابر امام خمینی (ره) کسی جرات مخالفت نداشت اما در زمان رهبر انقلاب برخیها راه نیامدن. با اینکه من باور دارم کار آیتالله العظمی خامنهای به مراتب سختتر از دهه اول انقلاب است.
اکرمی در پاسخ به این سوال که آیا فکر میکردید امام خمینی (ره) در آن زمان قطعنامه را بپذیرند، گفت: روحانی مطالب را نمیگفت و کتمان میکرد مگر اینکه ما خیلی به او اصرار میکردیم. من از آنجایی که مخبر کمیسیون دفاع مجلس شورای اسلامی بودم، تقریبا برایم روشن بود که جنگ نمیتواند به یک نقطه مطلوب برسد که ما پیروز شویم. ما با این مواجه شدیم که هرگز غرب و شرق اجازه پیروزی به ایران را نمیداد. تا بالاخره داستان تصرف فاو و… زمینه را فراهم کرد که به یک قطعنامه برسیم.
وی درباره اینکه روز رحلت امام خمینی (ه) کجا بوده است، گفت: من در جماران بودم و با حجتالاسلام والمسلمین ری شهری به خانه بازگشتیم و فهمیدیم امام فوت کرده است. فردا صبح اول وقت وارد مجلس شدم که حیاتی در تلویزیون آن بیانیه را خواند. من در مجلس بودم که اعضای خبرگان برای تشکیل شورا میآمدند. بیات که منشی جلسه بود به من گفت آقای اکرمی شما در این مجلس روضه بخوان. من پشت تریبون رفتم و روضه وداع امام حسین (ع) با تصحابش را خواندم و عزاداری مناسبی کردیم و بعد وصیت نامه امام را آوردند و آیتالله خامنهای وصیت نامه را خواندند. عجب روز تلخ و سخت و سنگینی بود. ما نمایندگان که بیرون آمدیم مجلس شورای خبرگان تشکیل شد.
رئیس شورای فرهنگی ریاستجمهوری دولت یازدهم در پاسخ به این سوال که آیا فکر میکردید آیتالله خامنهای رهبر شوند، گفت: در آن زمان ذهن ما به شورا بیشتر نزدیکتر بود. تقریبا نزدیک غروب من حجتالاسلام ناطق را دیدم که با شادی و بشاشیت آمد و خبر داد که رهبر معظم انقلاب انتخاب شد و این لباس آراسته و بایسته به تن ایشان پوشانده شد و ما نماز مغرب خوبی را خواندیم و خدا را شکر کردیم که هنوز 24 ساعت از ارتحال امام نمیگذرد، کشور دارای رهبری شد که از نظر عقل، تجربه، بیان، منطق، نطق و آزمایشات مجلس، ترور، جنگ و… فرد با تجربهای بود.
وی گفت: من خیلی صاف و با صداقت بگویم که قرآن میگوید من شما را گوناگون آفریدم. افراد در بینش، نگاه، همت، شجاعت و اخلاق متفاوت هستند. انقلاب اسلامی ما وجدانا یک چیز استثنایی است. مرحوم زوارهای میگفت من تاریخ 1400 ساله اسلام را در این 25 سال مشاهده کردم. آدمهایی بودند که زندان رفته و شکنجه دیده بودند اما تحملشان کم بود. ما در خاطرات آیتالله مطهری میخوانیم که هم آقای مهدوی هم دیگران میگفتند که آیتالله مطهری آشفته آمدند و گفتند برخی مرحوم لاهوتی را برای فرماندهی سپاه معرفی میکنند. او آدم پر جوشی است ولی هوش لازم را ندارد و عدهای او را دوره میکنند و مطالبی را میگویند که او میپذیرد و مشکل ایجاد میشود. برخی از هم لباسیها و غیر هم لباس ما نتوانستند برخی چیزها را ببینند و تحمل کنند.
اکرمی درباره اینکه از کجا تجمل گرایی در بین برخی مسئولان نظام آغاز شد، گفت: بعد از پیروزی انقلاب بقدری مشکلات و مسائل حاشیهای در طول این 36 سال به وجود آوردند که مسئولین ما فرصت نکردند جلوی برخی آسیبها و آفات را بگیرند. یک مقداری ما با هم رو دربایستی داریم. من کاری با استکبار غرب و شرق ندارم چون آنها همیشه با ما دشمن بودند و ما باید همیشه آمریکا را شیطان بدانیم چون این متن قرآن و تجربه تاریخ است. البته ما بنای تشنج هم نداریم. ما باید رودربایستی را با خود کنار بگذاریم. من 20 سال نماینده مجلس بودم، 5 دوره در دوران جنگ، سازندگی، اصلاحات و بعد. من بودم و وجدانم که به وظیفهام عمل میکنم یا نکنم. یک روز در این 20 سال من را در اتاقی از مجلس نبردند و بگویند تو چه کار میکنی و کارنامه ارائه کن. اینکه نمیشود. اگر مجلس در راس امور است که قطعا هست باید نظارت بر ان هم باشد. همینطور در قوه مجریه هم اینگونه باشد. اگر وزیری دارد به خوبی کار میکند باید او را تشویق کنیم و اگر بد کار میکند باید با او رودربایستی نداشته باشیم و بگوییم. این تعارفها در مجلس و قوه مجریه و قضاییه و حتی در گویندگان و طلاب ما وجود دارد. در کشور ما باید سیستم تشویق و تنبیه وجود داشته باشد.
بعضیها در دوره ششم مجلس عاقبت بخیر نشدند
رئیس شورای فرهنگی ریاستجمهوری دولت یازدهم درباره اینکه چرا اکثریت مجلس پنجم در مجلس ششم رای نیاورد و اینکه برخی میگویند این موضوع به دلیل این است که اکثریت مجلس پنجم خیلی به بحث عدالت اجتماعی که دولت سازندگی به آن توجه نمیکرد خیلی حساس نبودند، گفت: نه اینگونه نیست. من معتقدم اگر قرار است دولتها و مجلسها را با هم مقایسه کنیم باید به شرایط آن زمان برویم. وقتی آیتالله هاشمی از مجلس رفت به ریاستجمهوری جنگ تمام شده بود و باید ببینیم با چه شرایطی دولت را به دست گرفت. در سال 92 که حجتالاسلام روحانی ریاستجمهوری را پذیرفت باید ببینیم در چه شرایطی دولت را به دست گرفت. یک کلمه گفت خزانه خالی و چقدر سرزنش شد. البته چون در تلویزیون گفته بود عدهای گفتند نباید میگفت. به نظر من هم دوره ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی دوره خاصی بود.
اکرمی درباره رای نیاوردن در مجلس ششم گفت: بقدری ما را در هجمه قرار دادند که غیر آیتالله هاشمی و حداد عادل کسی رای نیاورد و من هم نفر 51 بودم. تبلیغات و هزینههایی که کردند باعث وجود نگاههایی شد که ما از دور خارج شدیم. من نفر عادی بودم. آقایان روحانی، رضایی، احمدینژاد و خیلیهای دیگر هم بودند. اینها برای خودشان قهرمان و پهلوانی بودند ولی بعضیها در دوره ششم عاقبت بخیر نشدند.
وی در پاسخ به این سوال که مجلس ششم را پیگیری میکردید یا نه، گفت: خیلی کم. اگر کسی از من بپرسد درباره این 9 دوره مجلس میگویم دور اول وجدانا مجلس ویژهای بود شرایط و ادمهای ویژهای بودند. کشور در حال التهاب و جنگ بود و ماجراهای لانه جاسوسی و داستان طبس پیش آمد. واقعا از این نظر مجلس استثنایی بود و در بعد منفی انصافا مجلس ششم مجلس منفی بود. مخصوصا داستان تحصن و اعتصابشان خیلی بد بود.
هاشمیرفسنجانی شدیدا خوشبین و عاطفی است
رئیس شورای فرهنگی ریاستجمهوری دولت درباره تخریب هاشمیرفسنجانی در مجلس ششم گفت: من درباره هاشمی دو نکته دارم که این را کم گفتم. یک آیتالله هاشمی جدا آدم عاطفی است یعنی تقریبا وقتی به ایشان بگویید که بنا به فلان دلایل باید فاصله بگیری، تحمل آن برای ایشان دشوار است، میگوید نه آقا این زندان بوده، این با ما بوده، حالا نظرش با من مختلف است از نظر عاطفی شدیدا عاطفی است. از نظر خوشبینی هم شدیدا خوشبین است یعنی باور کنید آقای هاشمی الان هم نمیتواند تحمل کند که بعضیها بلاخره با انقلاب نیستند، درحالی که از آنها توقع و انتظار است اما او حاضر نیست به زبان بیاورد به دلیل خوشبینیهایی که دارد.
اکرمی در پاسخ به این سوال که در سال 76 که در ستاد ناطق نوری بودید فکر میکردید خاتمی رای بیاورد، گفت: من ایام تبلیغات آقای ناطق به استان همدان و کرمان رفته بودم. روز چهارشنبه که تبلیغات تمام میشد من همدان بودم. 5شنبه آمدم و جمعه رایگیری شد. ما شام جمعه دیدیم اوضاع قمر در عقرب است و به این صورت من احتمال نمیدادم. آن هفتهای که قضایا را دگرگون کرد من تهران نبودم.
وی در پاسخ به این سوال که هاشمی سمت ناطق بودند یا خاتمی گفت: از نظر روحی شاید با اقای ناطق بود اما از نظر عملی نه مخصوصا آن خطبه که خیلی وضع را دگرگون کرد. تبلیغات به گونهای بود که میگفتند بنویس خاتمی و بگیر ناطق. خوش انصافها جو را آنچنان به وجود آورده بودند که کسی باور نمیکرد. خطبه اقای هاشمی از باب جلوگیری از تقلب بود اما آنها وجدانا سوءاستفاده کردند.
احمدینژاد پرتلاش اما قانونگریز بود
اکرمی در پاسخ به این سوال که در دوره نهم ریاستجمهوری شما به آقای هاشمی رای دادید، گفت: بله. من نگاهی دارم که اگر بتوانم آن را دنبال میکنم به نظرم همانطور که زمان امام رحمتالله علیه بعد از 10 سال تجدید نظر در قانون اساسی صورت گرفت نخست وزیری و شورای رهبری و شورای قضایی حذف شد و خیلی تغیراتی به وجود آورد. الان هم من در مجلس هشتم به بعضی از بزرگان گفتم آقایان بعد از25سال جا دارد شما خدمت مقام معظم رهبری بروید مشورت بدهید که یک تجدید نظری در قانون اساسی به وجود بیاید. یکی اینکه رئیسجمهورد دو دوره که دیگر هیچ در ذهنش نباشد که با فاصلهای باز میتواند داوطلب باشد و به میدان بیاید میدان خدمت که فقط ریاستجمهوری نیست این باعث میشود که همچنان نگاهش به آینده نباشد. ما دوره ریاستجمهوری چهارساله را 5ساله بکنیم که یک مقداری زمان طولانیتر شود مجلس را هم همینطور حالا اگربخواهیم دو دوره یا سه دوره بحث تفاوت دارد. ولی یک جایی ببندیم که این قدرت در گردش باشد که تجربهها در گردش ازش استفاده شود ومن خیال نکنم مثلا وکیل مادام العمرم یا رئیسجمهور مادام العمرم یا میتوانم و امثال اینها البته در دنیا هم وجود دارد در اروپا هم دودوره بیشتر نیست. بنظرم این کار باید انجام بگیرد. من به ذهنم نمیآمد که آقای هاشمی دوباره داوطلب شوند. ولی وقتی آمد من همین الان هم ایشان را مورد احترام قرار میدهم وایشان را شناسنامه انقلاب میدانم. وصدالبته اشتباهاتی هم برای ایشان قبول دارم. در 84بین اصولگراها خیلی تعدد شد آقای لاریجانی و معین واحمدینژاد وخیلیها در دور اول آمدند وازهم پاشید در مرحله بعدی خیلیها نسبت به ایشان کوتاه آمدند مخصوصا کسانی که در دوره مجلس ششم ایشان را ناموفق کردند آنها د راین دوره هم نقش داشتند. عذر میخواهم این حمایت کسانی که باایشان تضاد داشتند ازایشان حمایت کردند عین حمایت آقای کرباسچی شد معاون اول آقای کروبی بعد به میرحسین رای داد اینکه فایده ندارد خیلی ناجور است. اگرکسی به میدان آمده باید واقعا کاربکند آنها کارنکردند.
وی در پاسخ به این سوال که نقطه قوت وضعف 8سال ریاستجمهوری آقای احمدی نزاد چه بود گفت: آقای احمدی نزاد تلاش وکوشش و دوندگی کرد اما وجدانا قانون مدار نبود قانونگریز بود مهرومحبت را شعار داد.
حصر قانونی و شرعی است
اکرمی در پاسخ به این سوال که در انتخابات 88 چطور حاج اقای اکرمی سمت میرحسین موسوی رفتند، گفت: من تنها نبودم ستادی تشکیل دادیم آقای غفوری فرد و دکتر آخوندی و آقای کاتوزیان و من بودم و انصارالله؟ ستادی به عنوان حمایت از میرحسین. من برای خودم سه تا دلیل داشتم خوب دوران دفاع ایشان نخست وزیر بود چند سالی هم که من نمایند بودم ایشان را از نزدیک دیدم ساده زیستی و کوشش و تلاش. بیست سالی هم که از زمان نخست وزیری تا آن زمان خ داده بود من انصافا نقطه منفی از ایشان ندیدم. در جامعه روحانیت مبارز هم نشسته بودیم برخی صحبت کردند که آقای میرحسین با رهبری زاویه دارد به دلیل آن قراین دوره ریاستجمهوری و نخست وزیریش. آیتالله امامی کاشانی در آن جلسه نقل کرد گفت من از ایشان سوال کردم اقای میرحسین شما با آقا زاویه فکری و عملی داشتید الان چه میگویید؟ایشان با صراحت نقل کرد که آقای میرحسین گفته است که من رهبری آقا را قبول دارم، آن زمان زمان خودش بود و الان زمان دیگر است. بنابراین من علاقهمند به آقای موسوی و به این دلیل انتخاب کردم، قانون مداری و ساده زیستی و کوشش آن دوران نخست وزیری نداشتن هیچ نقطه منفی آن بیست سال این هم نسبت به ولایت فقیه. ولی در همان دوره تبلیغات در ستادی که ما داشتیم یکی دو مورد، مثلا برخی هوادارانش شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران میدهند، من به آقای دکتر آخوندی گفتم که به میرحسین بگو این شعارها یعنی چی ما همچین چیزی نداریم ما فلسطین را به عنوان کار استراتژیکی داریم نه به عنوان تاکتیک و این حرفها و نمیشود. و یک مورد دیگر به اقای آخوندی گفتم به میرحسین منتقل کند. چهارشنبه آخرین روز تبلیغات به قول آقای ناطق کرکره را کشیدیم پایین و 5شنبه شد و جمعه هم رایگیری بود، بعد از انتخابات من در مراسم تنفیذ آقای احمدینژاد در رهبری و مراسم تحلیف در مجلس شرکت کردم، نامه تبریک نمایندگان را امضا کردم و بعدآنچه که در خیابانها گوشه و کنار چه عاشورا چه غیرعاشورا و روز قدس اتفاق افتاد همه را از دم محکوم کردم و الان هم باورم این است که حصری که انجام گرفته قانونی و شرعی است ومن با تمام وجود آن را پذیرا هستم و مقام معظم رهبری روی دشمن ما حساسند و باید هم باشند آمریکا و اروپا و ارتجاع عرب نسبت به انقلاب ما طمع دارند نپذیرفتند ولو به ظاهر بگویند ما باید نسبت به آنها حساس باشیم وکاری نکنیم که دشمن در اندیشه و عمل ما زاویه ببیند باید دشمن را با تمام وجود محکوم بکنیم بعد هم نسبت به آن حوادث واقعا جفا شد بلاخره فتنه بود 8ماه کشور درگیر بود. من در دوران انتخابات هم میرحسین را ندیدم چه رسد به بعد من حشرونشر حضوری که نداشتم، بله آن روز احساس وظیفه کردیم ولی به قول معروف کارمان تمام شد ولی من در تمام حوادثی که رخ داد درمجلس بودم و میدیدم که انتخابات تمام اما حوادث ادامه دارد. اما این نکته را هم عرض بکنم اگر بنا باشد ما روی فتنه 88 به صورت جامع بررسی بکنیم، قبل انتخابات من معتقدم باید روی آن مناظره که برخی شورشها و اختلافات را کلید زد. شب ارتحال امام بود میخواستیم مراسم سالگرد امام را برگزار کینم. بنظرمن شما از حرفای من به این جمعبندی رسیدید برخی نتوانستند بیایند بااینکه مراجعمان را مسببه نمیدانیم مختئه میدانیم اما من اشاره کردم رهبر معظم انقلاب همین الان هم بعد 25 سال بدیل و عدیل ندارد.
وی افزود: باید ما با تمام وجود براساس عقیده وتجربه تسلیم باشیم نه اینکه چشم و گوش بسته و اینها اسناد است. من هیچوقت رابطهام را با جامعه روحانیت نداشتم. بعد از قصه ان مناظره یک مقداری به قول معروف گل آ لود شد. واقعا به اقای ناطق جفا شد. برخی از دوستان ما هم نسبت به ایشان کم لطفی کردند بلاخره یک اطلاعیهای لااقل. خدمت آیتالله مهدوی کنی رحمتالله علیه فرمودند من بعد از آن مناظره فردا در حرم امام به آقای احمدینژاد تندی کردم گفتم این چه حرفی بود شما زدید چرا اسم بردید ولی این بیشتر میبایست به قول معروف بارز باشد. اقای روحانی هم خیلی کم در جامعه رو حانیت شرکت میکردند. اما بعد از این قصه یکم جدیتر شد. الان که اقای روحانی انقدر گرفتار است. اقای ناطق هم ما خواهانیم که بیایند اما هنوز قانع نشدیم که بیایند.
وی در پاسخ به این سوال که چرا با آقای روحانی برای ثبت نام انتخابات سال92به وزارت کشور رفتید اما قبلا با آقای هاشمی نرفتید؟ گفت: من با آقای روحانی واقعا مثل دوبرادر هستیم ما را کنار اقای هاشمی نگذارید. اقای هاشمی شخصیتی است که ما برایشان دعا میکنیم وامیدو اریم که ایشان را از خطاها مصونیت عنایت کند ولی با آقای روحانی خیلی صمیمیت داریم.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه شما در یادداشتی در روزنامهای گفتید به عنوان شخص حقیقی که شورای نگهبان آقای هاشمی را تایید صلاحیت نکرد انتقاد دارید؟ گفت: من یادم نمیآید.
وی در پاسخ به این سوال که دولت اقای روحانی دولت سوم آقای هاشمی است؟ گفت: من بین این دو تشابه و سنخیت میبینم اما حتما دو فردند اصلا شرایط آقای هاشمی با شرایط فعلی اقای روحانی فرق میکند.
اکرمی در پاسخ به این سوال که اصلاحطلبان نقش ویژهای در پیروزی دکتر روحانی داشتند؟ گفت: من سه نکته اینجا عرض میکنم اولا تا مادامی که این واژه اصلاحطلبان اصولگرایان یک تعریف مشخص و گویا ندارد ما نمیتوانیم آنچه که پیش میاید را بگویم برای اصلاحطلبان است یا اصولگرایان. مثلا اقای روحانی تا روز سه شنبهای که پنج شنبه اش انتخابات ممنوع میشود در نظر سنجیها نفر سوم چهارم یاپنجم است. اما دیدیم روز سه شنبه و چهارشنبه سفر به مشهد که خود یک تابلو شد و وضع به گونهای دیگر تغییر پیدا کرد که اقای روحانی دارد به جلو میآید و ایشان گفتند در دیدار با آقای طبسی فرمود من به شما تبریک میگویم. درنظرسنجیها چیزی که موردتوجه قرار نمیگرفت نظر ندادهها بودند که ان عدد بالایی بود وآن عدد بالا روز جمعه خودش را نشان داد. مثلا خیلیها باور نمیکردند آقای روحانی در روستاها آنقدر رای داشته باشد با اینکه او اصلا سفر نکرده بود ولی مردم روستا رای دادند. بالاخره 30 درصد مردم کشور روستاییها هستند. یا اینکه در مشهد که جایگاه قالیباف و جلیلی بود ولی رای روحانی بالاتر بود. ما تا مادامی که در کشور تشکل و حزب و تحزب نداریم، جمعیت ما شناور است. نه فقط برای روحانی، شما در سال 76 فکر میکردید خاتمی رای بیاورد؟ درباره احمدینژاد هم اینگونه بود. این از اشکالاتی است که ما داریم. ما باید به تشکل تن دهیم و حزب را شکل دهیم و کار مرامنامهای در طول سال داشته باشیم. به نظر من این افراد هستند که خودشان را نشان میدهند نه جریانها. جریانهای اصوگرا، اصلاحطلب یا قسمت سوم خیلی تاثیرگذار نیستند. مردم خودشان تشخیص میدهند و انتخاب میکنند.
وی درباره اینکه رفتار اصولگرایان در این چند سال با دولت روحانی چگونه بوده است، گفت: ابتدا ما باید بنشینیم و اصولگرایی و اصلاحطلبی را معنا کنیم. من اصولگرایی هستم که اصلاحطلبی را قبول دارم. ما باید در روشهایمان تجدید نظر بکینم. همین اقتصاد مقاومتی امری ضروری است که ما باید به آن توجه کینم و این برای ما ضروری است. ما 2 چیز را باید همیشه حکم قرار دهیم، اول رهبری و بعد قانون. الان وقت نظر دادن نیست. ما سند چشمانداز 20 ساله، برنامه 5 ساله پنجم، قوانین و رهبری را داریم. این را باید جدی بگیریم و به آن عمل کنیم. قطعا هرکسی که اصلاحطلب جدی است قطعا باید اصولگرا باشد زیرا اصلاحات را که نمیتوان در هوا انجام داد و باید به اصولی پایبند بود.
اکرمی در پایان گفت: من درباره شهادت و شهدا 3 تا حرف دارم. اول اینکه وجدانا باور دارم شهدا با آگاهی و تعقل و ایمان پذیرفتند و رفتند جلو. من باور دارم هرکس در هر لباس و هر پستی نسبت به شهدا و خانواده شهدا از روی علم و عمد و عناد خیانت کند حتما چوب میخورد و واگذار به آخرت هم نمیشود. من این را در زندگی لمس کردم. حرف آخرم درباره شهید خودم است. من در دوکوهه و عملیات کربلای 8 بودم که به من خبر داددند که ایشان شهید شده است. من 2 رکعت نماز شکر به جا آوردم که بچه 19 ساله من در این مسیر عاقبت به خیر شد. وقتی ساک او را تحویل گرفتم دیدم کتاب دانشگاهی است و رویش قرآن است. نواری هم از صدای او بود که با شنیدن آن فهمیدم پسر من خوب و زیبا انتخاب کرده است و با اطمینان و آرامش این مسیر را انتخاب کرده است و در حرفهایش هم داشت که این امام بود که ما را به آنجا رساند. از سال 66 تا حالا من نسبت به او و راه شهدا وفادارم و از خدا میخواهم ما را مدیون شهدا نکند زیرا آنها نسبت به امام خیلی مخلص بودند. دشمنان انقلاب خیر نمیبینند و دوستان انقلاب سرفراز خواهند بود.
انتهای پیام