شرحِ رفتار اقلیت تندرو با دولت روحانی
سید سبحان تقوی، فعال اصلاح طلب در دانشگاه شیراز در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده، نوشت:
“اگر استبداد بد است، استبداد اقلیّت بدتر است. چطور در جاهای دیگر اگر رئیس مجلس نظر بدهد دیکتاتوری نیست و اینجا دیکتاتوری است؟” [خبرگزاری ایسنا،٢شهریور١٣٩٣]
این جملات را علی اردشیر لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی در جریان مجادله ای لفظی با طیفِ راست رادیکال و به طور مشخص پایداری ها در مجلس بر سرِ کاندیداهای نمایندگی در هیات نظارت بر مطبوعات گفته بود. آن زمان که پایداری ها و دیگر تندروهای مجلس، او را دیکتاتور خواندند.
آنچه آن روز لاریجانی “استبداد اقلیّت” نامید هرچند شرح داستان تقابل درون جریان راست مجلس و فراکسیونهای پارلمانی بود اما سختْ مناسبِ حالِ جماعتی است که تا زمانی در هیبتِ “دولت پنهان” برای خاتمی و کابینه اش هر ٩ روز بحرانی تازه می آفریدند و امروز نه در خفا و پنهان، که آشکار و عیان بر روحانی و دولتش می شورند و پدرِ معنویشان از مدرک رییس جمهور منتخب ملت می پرسد که از قم گرفته یا انگلستان؟!
جریان های رادیکال محافظه کار [آنچه در ادبیات سیاسی امروز به غلط اصولگرا می خوانیم] و مخالف دولت که امروز و بنا به گواهِ انتخابات ٢٤ خرداد در اقلیت اند، یک استراتژی را برای رسیدن به ٢ هدف اصلی در پیش گرفته اند. استراتژیِ فشار بر رسانه ها، احزاب، فعالان سیاسی، دانشگاه ها و دانشجویان و مقابله با طرحِ شعارهای اصلاح طلبانه از سوی دولت روحانی به ویژه در حیطه ی فرهنگ و سیاست داخلی؛ تا اولاً نشان دهند هیچ تغییری در کشور به وجود نیامده و فردایِ انتخابِ روحانی به ریاست جمهوری همان است که دیروزش بود. ثانیاً آنقدر در تقابل با دولت بکوشند تا روحانی و دولتش را از نفس بیندازند. آری، اینان سودایِ دولتی سر به زیر در سر دارند؛ دولتی مرعوب که اگرچه مقبولشان نیست، دست کم مرعوبشان باشد.
جالب آنکه بسیاری از اصولگرایانی که امروز بر طبل دشمنی با دولت روحانی می کوبند، همان ها هستند که فردایِ پیروزی روحانی در انتخابات جشن گرفتند و روحانی را اصولگرایی از جنسِ خودشان شمردند!
دولت اصولگرایِ نهم و دهم فاصله ای عمیق میانِ دولت و ملت انداخت؛ فاصله ای که ترمیمِ آن بدین راحتی میسّر نخواهد بود. روحانی کوشید با طرح وعده های انتخاباتی قدری از این فاصله بکاهد و به رغمِ انبوه مشکلاتِ به جا مانده از دو دولت قبل و حجم بالای تخریب ها علیه خود و دولتش تا حدّ زیادی موفق بود.
روحانی به درستی گشایشِ قفلِ بسته ی بسیاری از مشکلات معیشتی و داخلی کشور را در سیاست خارجی جست و عمده تلاش خود را معطوف همین سیاست خارجی و حذف تحریم ها کرد؛ حال آنکه محافظه کارانِ مخالف دولت روحانی، سیاستِ تدبیر او در عرصه ی دیپلماسی و مذاکرات هسته ای را نشانه رفتند تا این بار تدبیرِ دولت به امیدِ ملت نینجامد.
برگزاری میتینگ ها و جلساتی تحت عنوانِ “دلواپسان” و طرح ایرادات بنی اسرائیلی از عملکرد وزارت امور خارجه و شخص دکتر ظریف که این اواخر حتی به گفتگوی حین قدم زنیِ او با جان کری، وزیر خارجه ایالات متحده، هم رسید همه و همه تلاشی است برای ناکارآمد جلوه دادن دولت در عرصه ی سیاست خارجی و بهبود فضای اقتصادی و در نتیجه جلوگیری از کاهش فاصله ی میان دولت و ملت که میراث شوم دولتِ محمودی بود.
رفتارِ این اقلیت افراطی این روزها در فضای دانشگاه هم به خوبی قابل رویت است. تا دیروز که در قدرت بودند و بر مصادرِ امور نشسته، به برنامه های تشکلهای ناهمسو با مدارِ فکری و جناحی خود مجوز نمی دادند و امروز که از اسبِ قدرت به زیر افتاده اند با بر هم زدنِ برنامه ها، سخنرانی ها و نشست ها در دانشگاه ها می خواهند بگویند دانشگاه باید همانی باشد که بابِ دندانِ ماست. این همه در حالی ست که مجموع آرای همه ی کاندیداهای این جریان از رای روحانی – پرچمدار کفِ مطالبات جریان رقیب – کمتر بود.
القصه، استبداد اقلیت آن است که گروهی که هرچند در اقلیت اند اما می خواهند اراده ی خود را بر خواست و نظر اکثریت غالب کنند ولو به زور. اینان همانانند که تا دیروز در قدرت بودند و امروز از “خرمایِ قدرت” به “حلوایِ فتنه” پناه برده اند.
انتهای پیام