نقد فمنیستی در سینمای ایران چه جایگاهی دارد؟
/رامتین شهبازی پاسخ میدهد/
علی خسروجردی، خبرنگار انصاف نیوز: نه تنها در سینمای جهان، بلکه در سینمای ایران نیز فیلمها از جنبههای گوناگونی مورد نقد و بررسی قرار میگیرند. یکی از آن فاکتورها، بررسی و نقد فیلم از دیدگاه فمنیستی است. برخی معتقدند که نقد فمنیستی در ادبیات منتقدین سینمای ایران جایگاه مناسبی ندارد و به این گونه از نقد مثبت نگاه نمیکنند. در گزارش پیشرو علاوه بر اینکه نظریات برخی از منتقدان فمنیست در سینمای جهان مورد بررسی قرار گرفته، رامتین شهبازی، منتقد و پژوهشگر سینما به سوالات خبرنگار انصاف نیوز دربارهی جایگاه نقد فمنیستی در سینمای ایران پاسخ داده است. شهبازی میگوید: «به نقد فمنیستی منفی نگاه میکنند، چون شناخت درستی از آن ندارند.»
در گزارشی دربارهی نقد فمینیسنی در سینما در وبسایت «رادیو زمانه» به «مالی هاسکل» یکی از نظریهپردازان و منتقدان فمینیست سینما اشاره شده است. مهمترین و تاثرگذارترین کتاب این منتقد سینمایی «تکریم تا تجاوز: تلقی زنان در فیلمها» نام دارد که در سال 1974 منتشر شد. او در آن کتاب چگونگی نمایش سیمای زنان در سینما را بررسی کرده است. هاسکل دربارهی تصویرسازی زنان معتقد است: «زنان در اکثر فیلم ها مادرانی هستند که برای فرزندانشان ایثار و فداکاری میکنند و مرد عاشق برای رفاه او و فرزندانش تلاش میکند.» همچنین این منتقد دربارهی فیلمسازی توسط زنان معتقد است: «در حقیقت، آنها با فیلمسازی به جبران بخش حذف شده از جهان فیلمسازی میپردازند که پر شده است از فیلمهای وسترن، جنگی و پرخشونت. آنها تصویر واقعیتری از زنان و مشکلاتشان را نشان میدهند.»
لوری مالوی بریتانیایی، یکی دیگر از نظریه پردازان در حوزهی نقد فمنیستی است که در این گزارش به او پرداخته شده. او در سال 1973 مقالهای با عنوان «لذت بصری و سینمای روایی » منتشر کرد. مالوی در این مقاله با الهام از نظریات لاکان و فروید و نظریه نشانهشناسی کریستین متز به بررسی سینمای هالیوود و فیلمهای کارگردانهای بزرگی چون هیچکاک پرداخت.
مالوی با تاکید و به چالش کشاندن سلطه نگاه خیرهی مردانه بر پرده سینما بیان میکند:«در جهانی مبتنی بر نابرابری جنسی، لذت در نگاه کردن به دو بخش فعال/ مرد و منفعل/ زن تقسیم شده است… به شکل سنتی، نمایش زن در دو سطح میتواند کارکرد داشته باشد: یکی بهعنوان عنصری اروتیک برای شخصیتهای داستان و دیگری بهعنوان عنصری اروتیک برای تماشاگر سالن سینما و جابهجایی نگاه به او در هر دو سوی پرده اتفاق میافتد.» البته نظریات مالوی به دلیل حذف زنان بهعنوان بیننده مورد این نقد جدی قرار گرفت که در نظریات او نگاه خیرهی زنانه جایگاهی ندارد. انتقادهایی که مالوی بعدا به پاسخگویی آنها پرداخت.
دویچه وله در گزارشی دربارهی روند تاریخی تصویر زنان در سینما نوشت: «از اوایل دههی 70 میلادی هویت و خودآگاهی زنانه وارد مرحلهای تازه شد. زنان در صنعت فرهنگی جایگاهی پایدار پیدا کردند و سینما ناگزیر شد تصویر این تحول را به نمایش بگذارد. در فیلمها زنان برای نحستین بار به طور مستقل وارد میدان شدند، موقعیت اجتماعی خود را در برابر ساختارهای کهن مرد سالارانه به نمایش گذاشتند و نشان دادند که مصمم هستند با دلیری و فداکاری از وضعیت و هویت زنانهی خود دفاع کنند.»
شهبازی: نقد فمنیستی نباید به سمت نگاه ایدئولوژیک برود
شهبازی منتقد و پژوهشگر سینما دربارهی جایگاه نقد فمنیستی به خبرنگار انصاف نیوز گفت: «موضوعی به نام نقد فمنیستی در حوزهی نقد ژورنالیستی نداریم. ما هیچ رویکردی در حوزهی نقد ژورنالیستی نداریم. نقد ژورنالیستی، نقد ژونالیستی است. دوستانی که نقد مینویسند به طور معمول در حوزهی اجتماعی مینویسند و آن هم فاقد نظریه است. این موضوع یعنی منتقدین ما، نظریهپرداز نیستند و نقد ژونالیستی را بدون نظریه مینویسند.»
این منتقد سینما دربارهی نقد مجلات تخصصی گفت: «مجلات تخصصی مثل «فیلم نگار» و مجلاتی از این دست، در واقع نظریههایی در حوزهی تحلیل فیلمنامه بکار میبرند. حوزهی مطالعات فرهنگی و فلسفی به هیچ وجه وجود ندارد.»
شهبازی دربارهی قطعیت عدم وجود مطالعات فرهنگی و فلسفی در حوزهی نقد ژورنالیستی گفت: «به قطع نمیگویم این موضوع به هیچ وجه وجود ندارد. برخی از دوستانم با این رویکرد مینویسند، ولی نسبت به کل جریان نقد، میتوان گفت که وجود ندارد.»
وی در ادامه تصریح کرد: «نقدی با عنوان علمی_پژوهشی داریم که جایگاه آن در حوزههای آکادمیک است و اغلب در مجلات علمی_پژوهشی چاپ میشود. به دلیل اینکه آن مقالات برای عامهی مردم نوشته نمیشود، به دست آنها نمیرسد. آن نقدها دانشگاهی است و برای اساتید دانشگاه و پژوهشگران نوشته میشود. آن مجلهها دارای مجوز از وزارت علوم هستند و grade آموزشی_پژوهشی دارند. چنین مجلاتی در دانشگاهها و موسسات پژوهشی چاپ میشوند. شما در آنجا با این مقوله روبرو هستید؛ نقد فمنیستی یکی از حوزههای نقد پساساختگرایانه است که در دنیا و ایران در آن حوزه کار میشود.»
این پژوهشگر سینما دربارهی نگاه منفی به نقد فمنیستی اینچنین گفت: «به نقد فمنیستی منفی نگاه میکنند، چون شناخت درستی از آن ندارند. من نمیگویم که به این نقد باید مثبت نگاه کرد. زمانی که نقد فمنیستی به سمت نگاه ایدئولوژیک برود و بحث ایدئولوژیکی بکند، این نگاه، نگاه خوبی نیست. فمنیسم وقتی در شناخت مسایل زنان به ما کمک میکند میتواند مثبت باشد.»
او دربارهی به تصویر کشیده شدن خشونت علیه زنان در برخی از فیلمها مثل «گیسبریده» به کارگردانی «جمشید حیدری» و مشروعیت آن به انصاف نیوز گفت: «مطالعات فمنیسم وارد این حوزهها نمیشود، حوزهی نقد فمنیستی گسترده و دانشگاهی است، این نگاهها بسیار سطحی است، نگاههایی که در فیلمها وجود دارد و مرد را به شکل سنتی نشان میدهد که در حق زن اجحاف میکند، نگاهی علمی نیست و ما آن را در مطالعات مصداق خودمان قرار نمیدهیم.»
این منتقد دربارهی نگاه عامهی مردم گفت: «این نقد برای عامهی مردم نیست. این احتمال وجود دارد که نقد فمنیستی در بین عامه اینگونه مطرح شود که حقوق زنان تضعیف شده است و زنان از حقوق اجتماعی در جامعه برخوردار نیستند. این نوع نگاه نسبت به فمنیسم خیلی سطحی است. نگاه ما نسبت به فمنیسم این نیست، ما این را نمیخواهیم. فیلمسازان کار خودشان را میکنند مثل خانم میلانی. ما نمیتوانیم بگوییم چون خانم تهمینه میلانی یا بنیاعتماد در دفاع از حقوق زنان فیلم میسازند، فیلمهای آنها فمنیستی است.»
این منتقد توضیح داد: «قرار نیست خروجی تعاریف علمی خودمان را منتج به فیلمهایی بکنیم که ساخته میشود. کارگردانها فیلم را برای قاطبهی مردم میسازند و عموم هم میتوانند برداشت خودشان را داشته باشند. شما فکر میکنید مردم نقد جدی با رویکرد نظریه محور را میخوانند؟ مردم عادی هیچ وقت این کار را نمیکنند، اما مصاحبهی محمدرضا گلزار را میخوانند. به همین دلیل است که سینما، مردم و دانشگاه کار خودشان را میکنند. و این سه مورد هیچ گاه ربطی به یکدیگر پیدا نمیکنند.»
او در پایان گفت: «به عنوان یک دانشگاهی در حوزهای نظر میدهم که روی آن کار کرده باشم. من در این حوزه کار نکردهام، اما دوستانی که در این حوزه کار کردهاند میتوانند به آن پاسخ دهند. من به عنوان یک معلم نقد به طور کلی میتوانم بگویم نظریهی فمنیسم مانند بسیاری از نظریههای دیگر، شاخهای از نظریهی پساساختارگرایانه است که به الزام نقد پست مدرنیستی نیست. نقد فمنیستی وجود دارد و نظریهپردازان زیادی در این حوزه فعالیت کردهاند. من نظریههایی که تبدیل به ایدئولوژی شده است را قبول ندارم؛ ولی آن نظریههایی که به خواندن و درک متون کمک کرده است برای من محترم است و به قطع از آن استفاده میکنم.»
جایگاه و سیمای زنان در سینمای ایران
بهرام بیضایی، رخشان بنی اعتماد، و داریوش مهرجویی سه کارگردان پیشگام در عرصهی تغییر چهرهی زنان در سینمای ایران هستند. این سه کارگردان با رویکردهای متفاوتی در تلاش بودند تا تصویری متفاوت نسبت به گذشته، واقعی و قدرتمند از سیمای زنان بر پردهی نقرهای به تصویر بکشند. فیلم «چریکه تارا»، «باشو غریبهکوچک» و دیگر فیلمهای بهرام بیضایی، «نرگس» و «بانوی اردیبهشت» به کارگردانی رخشان بنی اعتماد و «لیلا» و «سارا» دو ساختهی داریوش مهرجویی تاثیری مهم بر سینمای ایران داشتند.
«باشو غریبه کوچک» در نظرسنجی جشنواره فیلم پروین اعتصامی، به عنوان بهترین فیلمی انتخاب شد که توانسته است، نقش اجتماعی زنان را به خوبی نمایش دهد. این عنوان در سال 88 به این فیلم اهدا شد.
باوجود اینکه روند افزایشی فیلمهایی با موضوع زنان و همچنین ظهور کارگردانهایی که حتی داعیهی ساختن فیلم فمنیستی دارند، اما هنوز خلا نقد فمینیستی در جدیترین مجلات و روزنامهها و دیگر رسانههای کشور بهچشم میخورد.
در دهه 70 و 80 کارگردانها نیز فیلمهایی تولید کردند تا طرحی نو و واقعگرایانهتر از چهرهی زنان در سینما را نمایش دهند. «زندان زنان» منیژه حکمت، «من ترانه 15 سال دارم» و «دختری با کفشهای کتانی» به کارگردانی رسول صدرعاملی، «دو زن» و «واکنش پنجم» به کارگردانی تهمینه میلانی هر کدام به نحوی مشکلات، گرفتاریها و رنجهای زنان را در جامعهی مردسالار نمایش میدهند. منیژه حکمت در مراسم خاکسپاری عباس کیارستمی به روزنامهی شرق گفت: « ایستادن یعنی پای خودمان بایستیم. یعنی پای آرمانمان. یعنی نگذاریم از دست برود. چرا که ما مسوولیتمان اجتماعی بوده و هست. گاهی این مسوولیت رفتار ما را رفتاری سیاسی معنا بخشیده، گاهی رفتاری هنری و فرهنگی یا روشنفکری. فرقی نمیکند.»
«به همین سادگی» ساختهی رضا میرکریمی در اواسط دههی 80 نیز، جانی تازه به سیمای زنان در سینمای ایران داد. میرکریمی در آن فیلم تصویری از طاهره [نقش اصلی فیلم] نشان میداد، که به دنبال تغییر در زندگی بود. این میل به تغییر در مدت زمان فیلم بسیار مشهود است. «خانه پدری» کیانوش عیاری در سال 89 ساخته شد. این فیلم مشکلات و خشونت علیه زنان در طول 70 سال اخیر را روایت میکند و هنوز هنوز اکران عمومی نشده است.
در دههی 90 نیز فیلمهایی با موضوع زنان، روی پردهی نقرهای رفتند. فیلم «ناهید» ساخته آیدا پناهنده در سال 93 یکی از این فیلمها بود. این فیلم در جشنوارههای جهانی مورد توجه قرار گرفت. به نظر میرسد که دو فیلم «روزهای نارنجی» ساختهی آرش لاهوتی و «بنفشهی افریقایی» ساختهی مونا زندی در سیو هفتمین جشنوارهی فیلم فجر، تصویری متفاوت از زنان را نمایش دادهاند. یکی دیگر از فیلمهای جشنواره که زنان نقش موثری در آن دارند، «جاندار» به کارگردانی مشترک حسین امیری دودماری و پدرام پورامیری است. برخی از مخاطبین جشنواره به دلیل استفاده ایزاری از یک زن در این فیلم، نسبت به آن معترض بودند.
علی مصفا بازیگر فیلم روزهای نارنجی معتقد است که این فیلم تصویر متفاوتی از زنان ایرانی را نشان داده است. ایلنا به نقل از آن بازیگر نوشت: « تفاوت چهرهای که زن این فیلم نسبت به فیلمهای دیگر ایرانی داد، سبب شد که در جشنوارههای خارجی نیز مورد توجه قرار گیرد.»
بنفشه افریقایی نیز فیلمی بود که تصویری متفاوت از سیمای زن ایرانی نشان داد؛ فیلمی که کارگردان آن -مونا زندی حقیقی- کلیت داستانش را واقعی میداند.
انتهای پیام