ولنتاین با شکلات 4میلیون تومانی و دیگرهیچ
به گزارش انصاف نیوز، رضا غیبی در آرمان نوشت: عصر پنجشنبه است و آفتاب هنوز بساطش را جمع نکرده. مرکز شهر آفتابی دلچسب دارد؛ آفتابی که گرمای آن آدمی را به شک میاندازد که نکند بهار آمده است و به ما نگفتند؟ تصویر کوههای شمرون اما چیز دیگری را روایت میکند با آن هوای گرفته و آشوبی که در آسمانش برپاست. در چنین هوایی هیچ چیز بهتر از سرخوردن در خیابان و تماشای ویترینهای رنگارنگ نیست؛ ویترینهایی که دگرگونه چیده شدهاند برای 25 بهمن یا همان ولنتاین. برای همین جاری شدیم در خیابان و پرسه زدیم در بین نور و رنگ و همهمه جماعتی که برای خالی کردن جیبشان از یکدیگر سبقت میگرفتند. برای ما که پول هم داشته باشیم، ولنتاین و غیرولنتاین هیچ تفاوتی ندارد جز زحمت نوشتن یک گزارش اضافه، تجربه ساعتی همرنگ شدن با جماعتی که هیچ وقت نخواهند فهمید دغدغه نان یعنی چه؟ سرگرمکننده بود تا در نهایت گوشه لب گزیده و بگوییم: ولنتاین هم ولنتاین پولدارها.
اینجا تهران است، پایتخت ایران، شهری که تا همین 48 ساعت گذشته فکر می کردیم همهمه سیمان و آهن روح مردمانش را آزرده، فکر میکردیم اینجا همه چیز یا سیاه یا سفید و اگر رنگ دیگری باشد، خاکستری. اما نه اشتباه فکر میکردیم و برای همین به شما میگوییم که تهران، شور دارد، روح دارد، لبخند، دارد، پورشه و بی ام دبلیو و بنز اس 500 دارد، تهران مراکز خرید فوق لوکس دارد، تهران رنگ دارد، جان دارد، هیجان دارد، اصلا تهران دریاست. تهران حتی ولنتاین هم دارد، مفصلتر و باشکوهتر از صاحبان اصلیش. این روزها اگر گذرتان به مراکز خرید شمال شهر افتاده باشد حتما دیدهاید که قرمز رنگ غالب است و قلبهای ریز و درشت با عروسکهایی از جنس دوست داشتن از در و دیوار ویترینها بالا میروند. بله همان جاییکه فروشندهها هیچوقت نمیگویند: اگر خریدار نیستی بفرما بیرون و اذیت نکن. اینجا فروشنده با لبخند به استقبالت میآید و با خنده بدرقهات میکند.شما هم اگر جای ما بودید دلتان غنج میرفت برای این همه زیبایی و خوبی. شما هم جای ما بودید و در کوچه پس کوچههای الهیه مرکز خریدی را نشانه میرفتید که در آن شکلات کادوشده به همراه گلآرایی و آلبوم عکس برایتان 4 میلیون تومان فاکتور میشد به اندازه ما سر ذوق میآمدید. شما اگر نرفته و ندیدهاید ما برایتان میگوییم که یک مغازه 50 متری مملو از جمعیت بود و بستههای سفارشی هم در گوشهای تلنبار شده بودند. هیاهوی مشتریها جایی برای فکرکردن نگذاشته بود و برای کسی مهم نبود که چه قیمتی میپردازد. شکلاتهایی که سادهترین و ارزانترین آنها یک قلب 20 سانتیمتری بود با 20 گرم شکلات به قیمت 150 هزار تومان. مغازهای پر از رنگ و مشتریهایی رنگارنگ. فقط کافی بود کمی دقت چاشنی نگاهتان باشد تا خانم سوپراستاری را که با رغبت تمام عدد 3 میلیون و 900 هزار را برای خرید خود وارد دستگاه کارتخوان می کرد شناسایی کنید.
داستان جای دیگری است
برای اینکه بدانیم در این بازار چه میگذرد پرسه کم نزدیم در خیابانهای فرشته، الهیه، جردن و زعفرانیه. اما این تنها بخشی از مراسم دیشبی که گذشت و امشبی که پیش رو داریم است و ولنتاین فقط به خرید کادو خلاصه نمیشود. برای همین صحبت از خرید شکلات 4 میلیون تومانی و خرید سوپراستار دیگری که گویی قرار بود بیش از یک کادو بخرد را کنار گذاشته و به سراغ رستورانها، سفرهخانهها و البته کافیشاپهایی که قلیان در منوی آنها جا خوش کرده میرویم. ساعت 6 عصر پنجشنبه، فرشته. رستورانی مجلل که فضای مخصوص برای تشریفات و مراسمی از این قبیل دارد. سالن اصلی و «ویآیپی» رزرو هستند یعنی تا یکشنبه نمیتوانید اینجا غذا میل کنید. فضای رستوران متناسب با این روزها شده است و منوی مخصوص هم اضافه. قیمتها هم تفاوتی نکردهاست و به گفته مدیر رستوران همچون گذشته هزینه یک نفر برای پیشغذا، غذا و دسر حداقل 120 هزار تومان است. وی شب ولنتاین را نیز اینگونه توصیف میکند: در این شب کمتر میزی در اختیار خانوادهها قرار میگیرد مثلا برای دو شب آینده ما یک میز 5 نفره خانوادگی رزرو دادهایم و کل رستوران در اختیار زوجهای دونفره یا چهار نفره است. تغییراتی هم که مشاهده میکنید متناسب با این ایام است و ما ترجیح میدهیم مهمانانمان در یک فضای رمانتیک و آرامشبخش ساعتی را بگذرانند. دیگر رستورانهای منطقه نیز شرایط مشابه دارند. این اما پایان ماجرا نیست، کافیشاپهایی که قلیان هم در منوی خود دارند برای این دو شب تدارک ویژِه دیدهاند. قلیان همان قلیان است و قیمتها از 65 هزار تومان از حوالی ونک شروع میشود و به 250 هزار تومان در زعفرانیه و فرشته ختم میشود. سوپراستارهایی که کافه قلیان دارند و به گفته مدیر یکی از همین کافهقلیانها از یک هفته پیش سه روز پنجشنبه، جمعه و شنبه بطور کامل در 3 سانس رزرو شده است. وی از برنامه آقای سوپراستار برای تبریک حضوری ولنتاین به مهمانها گفت و توصیه کرد که مهمان ویِژه آنها باشیم. باور کنید سرگیجه اقتصادی که میگویند، اینگونه مواقع به سراغ آدم میآید. یعنی وقتی که در حال و هوای تماشای ویترینها هستی و ناگهان شکلاتی فروخته میشود به قیمت چهار میلیون و یا چند پک قلیان به 250 هزار تومان. خب طبیعی است که سرگیجه بگیری. با خودت میگویی اقتصاد به جاهای عجیبی رسیده است و مردم به اندازهای پول در آورند که شکلات 4 میلیونی، قلیان 250 هزار تومانی، شام 120 هزار تومانی، پنتهاوس 48 میلیارد تومانی، ماشین 2.5 میلیارد تومانی و … دیگر آرزو نیستند. ما که بخیل نیستیم، دارندگی و برازندگی…
انتهای پیام