آیا مضمون ترانههای قبل از انقلاب بهتر بود؟
/ابطحی، لاریپور، زمان، اعتمادی و کاکایی پاسخ میدهند/
علی خسروجردی، خبرنگار انصاف نیوز: چندی پیش یادداشتی از علی مطهری با عنوان «رویه غلط برخی از مسئولان نظام» منتشر شد که در قسمتی از آن آمده بود «مضمون برخی از ترانههای قبل از انقلاب بهتر از برخی ترانههایی است که از صدای جمهوری اسلامی پخش میشود.» حال چند نفر از هنرمندان که دستی بر آتش موسیقی دارند یا از مخاطبان جدی و نامآشنای هنر هستند به این سوال پاسخ دادهاند که آیا ترانههای پیش از انقلاب مضمونی بهتر از ترانههای اخیر داشتهاند؟
گزارش پیشرو وضعیت مضمون ترانههای قبل و بعد از انقلاب را بررسی کرده است. محمدعلی ابطحی، نیلوفر لاریپور و حسین زمان نظرات مختلفی دربارهی مضمون ترانههای قبل و بعد از انقلاب و تفاوت آنها به گفتوگو با انصاف نیوز پرداختهاند.
ابطحی دربارهی موسیقی پس از انقلاب معتقد است، موسیقی زیرزمینی در موسیقی پس از انقلاب خلاء ایجاد کرده است. اعتمادی یکی از پیشگامان موسیقی پاپ پس از انقلاب دربارهی ترانههای پیش از انقلاب میگوید که اشعار پیش از انقلاب با ساختار اجتماعی هماهنگ بوده است. حسین زمان نیز ترانههای پیش از انقلاب را از نظر کلامی فاخرتر و پرمحتواتر میداند. کاکایی یکی از ترانهسراهای دنیای موسیقی است، او نیز دربارهی موسیقی پیش از انقلاب میگوید، کفهی ترازوی موسیقی پیش از انقلاب به مراتب سنگینتر است. لاری پور، از دیگر ترانهسراهایی که میگوید از دنیای موسیقی فاصله گرفته، دنیای موسیقی امروز را فاجعه میداند.
علی مطهری در بخشی از آن یادداشت نوشته بود: «تذکر اخیر رهبر انقلاب به صدا و سیما دربارهی پاسداری از زبان فارسی در اشعار سرودها و ترانهها و پرهیز از بکارگیری کلمات لاتین در برنامههای مختلف و توسط مجریان که تذکر بجا و لازمی بود، به همین سرنوشت دچار شد. رئیس سازمان صدا و سیما بخشنامه صادر کرد که از امروز نظارت بر این موضوع در اجرای مجریان و اشعار سرودها و ترانهها شدت پیدا میکند. گویی جناب علی عسگری خودشان ضرورت این کار را درک نمیکردهاند، در حالی که دیدن چند برنامه تلویزیون یا شنیدن چند سرود یا ترانه رادیو، به سرعت انسان را به این موضوع منتقل میکند. اینکه در برنامههای ورزشی میشنویم که فلان تیم کامبک کرد یا فلان بازیکن هتتریک کرد و یا فلان دروازهبان کلین شیت کرد و یا در ترانههای رادیو فقط وصف چشم و ابرو با رویکرد غنائی و عشقی و محتوایی سخیف و کوچه بازاری میشنویم، به راحتی انسان را متوجه ضرورت اصلاح این وضع میکند و رئیس سازمان نباید منتظر تذکر مقام رهبری بماند، ضمن اینکه امثال بنده بارها این تذکر را به صدا و سیما و وزارت ارشاد دادهایم اما دریغ از درک اهمیت موضوع و احساس مسئولیت نسبت به آن توسط مسئولان این دو نهاد. مضمون برخی ترانههای قبل از انقلاب بهتر از برخی ترانههایی است که امروز از صدای جمهوری اسلامی پخش میشود.
اما ریشه هردو پدیده یعنی استفاده از کلمات لاتین در برنامهها و نیز مضامین سخیف در برخی سرودها و ترانهها، خودباختگی فرهنگی و احساس خود کمبینی نسبت به فرهنگ غربی است.» [ایسنا]
متن کامل گفتوگو دربارهی مضمون ترانهها با محمدعلی ابطحی، خشایار اعتمادی،حسین زمان، عبدالجبار کاکایی و نیلوفر لاریپور را در ادامه میخوانید:
ابطحی: مضمون را نمیتوان از روی خواننده و ترانه کشف کرد
محمدعلی ابطحی فعال سیاسی که در ابتدای انقلاب سالها از مدیران صداوسیما به ویژه سالها مدیر رادیو ایران بوده است، دربارهی مضمون ترانههای قبل و بعد از انقلاب به انصاف نیوز گفت: «مضمون را نمیتوان از روی خواننده و ترانه کشف کرد. خواننده دارای سبک و صداست و باتوجه به سبک خودش، از مضمون استفاده میکند. هم قبل از انقلاب و هم پس از آن، عدهای از خوانندگان بودهاند که برای اشعارشان مضمونها و شعرهایی انتخاب میکردند که درخور شان شعر فارسی نبوده است. منظور اینکه خیلی قبل و بعدانقلاب تفاوتی نمیکند، لس آنجلسی و تهرانی بودن هم دربارهی این موضوع چندان فرقی نمیکند.»
ابطحی توضیح داد: «زمانی در میان بخشی از خوانندگان رسم شده بود که از اشعاری استفاده میکردند که بهلحاظ ادبی، محتوایی و احیانا اخلاق اجتماعی بسیار بد و ضعیف بودند. این موضوع از «بچههای محل دزدن» و «بیام در خونتون حرف بزنم با مامانتون» تا مجموعههایی که بیشتر بعد از انقلاب تولید شده است را دربر میگیرد. حتی بهلحاظ منشوری انسان نمیتواند اشعار آنها را بخواند. متاسفانه این آثار تولید میشود و در اختیار نسل جوان قرار میگیرد.»
این سیاستمدار علاقمند به کارهای فرهنگی ادامه داد: «اما در کنار آن مواردی که اشاره کردم و ترانههایی ضعیف بودند -هم قبل از انقلاب و هم بعد از آن- خوانندگانی بودند که روی اشعارشان تاکید زیادی داشتهاند و شعرهای بسیار خوبی را خواندهاند. ما بجای اینکه روی خواننده متمرکز شویم، باید بیشتر بر شاعر تمرکز کنیم. ترانهسراهای خوبی مثل معینی کرمانشاهی بودهاند که ترانههای خوبی سرودند؛ یا خوانندگانی بودند که اشعار شعرای بزرگ ایران مثل حافظ، سعدی و خیام را میخواندند، این افراد هم پیش از انقلاب و هم بعد از آن بودهاند؛ افرادی بسیار محترم هستند و این اشعار و موسیقی نیز بسیار محترم است.»
ابطحی تصریح کرد: «در میان ترانهها هم اشعار بسیار خوبی پس از انقلاب خوانده شده است. به طور حتم برای بهتر یا بدتر بودن آن، نمیتوان معدل گرفت. من فکر میکنم شاعران و ترانهسراهایی که آثاری بیمحتوا تولید میکنند هم قبل از انقلاب و هم پس از آن بودهاند؛ البته پس از انقلاب، به بعضی از اشعار و ترانههای جدید یک بخش غیر اخلاقی تند هم اضافه شده است که سابقه نداشته است.
همچنین، شعرهای سیاسی تندی که ناشی از حوادث مقطعی است هم به دلیل فاصله بین شعر و موسیقی لسآنجلس و تهران ساخته شده است.
ابطحی دربارهی ترانهسراها توضیح داد: ترانهسراهای خوبی قبل از انقلاب بودند، پس از انقلاب هم ترانهسراهای خوب داشتهایم؛ مثل خیلی از شعرهای یغما گلرویی، به خصوص زمانی که «سیاوش قمیشی» آنها را میخواند؛ این موارد فرصتی بسیار خوب است و بهنوعی اوج موسیقی و ترانه است.»
این سیاستمدار در پایان گفت: «در مجموع معتقدم، ترانه همیشه خوب و بد داشته است. اشعار ترانهها متفاوت و خوب بوده است. خلاء در شعر و ترانهی پس از انقلاب هم به دلایلی از جمله حضور موسیقی زیرزمینی و عدم نظارت بر آن، مبارزات سیاسی بین لسآنجلس و تهران، شکسته شدن مرزهای اخلاقی که بیشتر بواسطهی حضور فضای مجازی است، ایجاد شده؛ البته در این بین شاعران و خوانندگان خوبی نیز بودهاند و ترانههای خوبی خواندهاند که مورد قبول جامعه قرار گرفته است.»
اعتمادی: محتوای اشعار قبل از انقلاب انسانیتر بود
خشایار اعتمادی از اولین خوانندگان پاپ پس از انقلاب بود که چندسالی است صدای او در بازار موسیقی پاپ غایب است موضوعی که خودش دلیل آن را تنزل سطح این گونهی موسیقی درایران میداندو میگوید برای حفظ احترام خودم از بازار موسیقی فاصله گرفتهام.
اعتمادی دربارهی اظهارات علی مطهری درمورد مضمون ترانههای قبل و بعد از انقلاب به انصاف نیوز گفت: «محتوای اشعار قبل از انقلاب انسانیتر و با ساختار اجتماعی همگنتر بود.»
اعتمادی دربارهی مضمون ترانهها گفت: « آقای مطهری مثل یک کارشناس نظر داده و به طور کامل درست گفته است. واقعیت این است که موضوع به اول انقلاب معطوف نمیشود. محتوای اشعار قبل از انقلاب انسانیتر و با ساختار اجتماعی همگنتر بود. آن هنر فرهنگ ایجاد میکرد، فرهنگی مثل تعهد، انسانیت و لطافت. آن هنر هدفمند نیز بود؛ هدفمندی آن، در راستای لطیف کردن روح انسان در این دنیای سخت است. نسل من از سال 74 تا 76 وارد جریان شد. قبل از نسل ما سرود بود یا اگر ترانهای در تصنیفها سروده میشد، محتوای آن بیشتر گل و بلبل، دریا و آسمان بود.»
اعتمادی در ادامه تصریح کرد: «نسل من، ترانه را به جای سرود آورد و از اشعار مجازی، بسیار عاطفی و هدفمند استفاده کرد. من و هم نسلانم برای انتخاب شعر تا سال 80، در امتداد قبل از انقلاب حرکت کردیم. برای انتخاب و گرفتن شعر از ترانهسراهای خوب جنگ بود، جنگ یعنی رقابت. برای داشتن و خواندن شعرهای خوب، ما رقابت میکردیم. اشعاری که محتوای نازل و مفاهیم بیکیفیت داشتند، از اوایل دههی 80 مورد توجه مردم قرار گرفت.»
خوانندگانی مثل علیرضا عصار در اوایل دههی 80، اشعار حافظ و مولانا را در سبک پاپ میخواندند. خشایار اعتمادی دربارهی آن سبک از موسیقی پاپ به انصاف نیوز گفت: «از سال 80 ما با این جریان روبرو شدیم. منظور آن نسل اولیه نیست، آقای عصار و نه فقط ایشان از اشعار مولانا و حافظ استفاده میکردند. در آن زمان، ترانهسراهای نوظهوری مثل افشین یدالهی و اکبر آزاد داشتیم. افراد زیادی هستند که شعر خوب میگویند، چرا همواره از شعر شاعرانی استفاده کنیم که متوفی و یا جزو متاخرین هستند و نباید پولی به آنها بپردازیم؟ همانطور که گفتم در آن زمان شاعرهای نوظهور خوبی داشتیم و شعرهای بسیار خوبی میگفتند. استاد محمد علی بهمنی و خیلی ترانهسراهای دیگر، در آن زمان اشعار بسیار خوبی میگفتند.»
این هنرمند توضیح داد: «اگر آقای عصار دوباره بخواند، شعر خوب میخواند. آقای عصار فقط از مولوی و حافظ نخوانده است. اگر هرکدام از ما دوباره بخوانیم، ترانههای خوبی میخوانیم؛ چون به حرف آقای مطهری اعتقاد داریم. گوش ما با آن ترانههای وزین و لطیف کوک شده است. آن ترانهها رافت، انسانیت، گذشت، ایثار و عشق را در جامعه بارور میکردند.»
اعتمادی اینچنین توضیح داد: «سلیقهی مردم به سمت اشعار نازل رفت. نمیتوانم بگویم که این موضوع هدایت شده یا اتفاقی است. همه در این مساله مقصر هستیم و احساس میکنم اول از همه رسانهها در این موضوع مقصر بودند نه متولیان. رسانهها چه صدا و سیما و چه مطبوعات. صداوسیما بانی موسیقی پاپ بعد از انقلاب بود و میتوانست خیلی تاثیرگذار باشد. آن سازمان با اولویتبندی، هدایت، حمایت، کارشناسی و بعد ممیزی از موسیقی پاپ بسیار حمایت میکرد. صداوسیما با این رویکرد حامی موسیقی پاپ بود، اما به طور ناگهانی، صدای خود را روی موسیقی پاپ بست.»
او دربارهی تاثیر نادیده گرفته شدن ناگهانی موسیقی پاپ توسط صدا و سیما گفت: «این موضوع با هجمهی شبکههای ماهوارهای در آن طرف آب مواجه شد. صداوسیما حمایت خودش را بست و بهطور ناگهانی گوش مردم به سمت ترانههای شبکههای ماهوارهای رفت. متاسفانه، نسل سوم موسیقی از آن طرفیها الگوبرداری میکرد و مردم نیز به آن ترانهها عادت کردند. بازار عرضه و تقاضای موسیقی، مثل هر بازار دیگری است و متقاضی به طرف کارهای آن چنانی کشیده شد. به همین دلیل کارها، شعرها و موسیقیهای خوب کمکم از رونق افتاد. افرادی به واسطهی گفتن اشعاری مثل «دوست دارم»، «دوسم داری گذاشتی رفتی»، تهمت و توهین، فحش و ناسزا در قالب ریتم به همراه موسیقی ریتمیک که مورد نیاز مردم بود، وارد محور جامعه شدند و این موضوع همهگیر شد.»
اعتمادی در ادامه تصریح کرد: «مافیا به خوبی بلد است چگونه در فضای مجازی حرکت کند و کنسرتها و کارها را چگونه مدیریت کند. کم کم هنرمندانی که دنبال کارهای محتواگرا، اشعار پرمحتوا، موسیقیهای خوب بودند، دلزده شدند.»
وی دربارهی خانه نشین شدن برخی از خوانندگان گفت: «من نمیگویم که دلم شکست ولی دلزده شدم. احساس کردم آدم نباید خودش را به این بازار تحمیل کند و نباید آن را تحمل کند. شما اول صحبتهایتان فرمودید که پیش از این زیاد کار میکردید، دلیل کار نکردن من این است که حرمتم را بیشتر از هنرم دوست دارم. جریان پوپولیسم و لمپنگرایی در هنر، طنزپروری در سینما و سریالها با دیدگاهی مشخص سبب این جریان شده است.»
اعتمادی دربارهی فعالیت در شرایط کنونی گفت: «دوست ندارم دیگر فعالیت کنم و این را با لجاجت نمیگویم. دنیا از چشم و گوش وارد بدن میشود و ما دنیا را اینگونه میشناسیم. این کار مثل یک میهمانی است، وقتی به یک میهمانی میروید که نه چشمتان چیز قشنگی میبیند و نه گوشتان چیز قشنگی میشنود، چگونه به آنجا میروید؟ من تا سال 90 فعالیت میکردم اما چون رسانه دست مافیا بود، صدای من شنیده نشد.»
این خوانندهی پاپ دربارهی فعالیتهای هنری خود گفت: «آلبوم «باید به تو برگردم» سال 88 منتشر شد. باور کنید آن ترانهها ربطی به من ندارد و فقط آنها را انتخاب کردهام. بعضی از ملودیهای آن را ساختهام و برخی را برایم ساختهاند. شما در نظر بگیرید که من فقط خواننده نيستم تهيه كننده آثارم هم هستم. شما میتوانید نظر سنجیی کنید، وزن آن آلبوم به قدری بود که میتوانست نازلترین خواننده را از زمین به مریخ پرتاب بکند. تصور کنید این آلبوم به یک track ریتمیک ببازد، فقط به دلیل اینکه پخش کننده آن را درست پخش نکرد. پخش کننده آلبوم را خرید تا آن را خوب پخش نکند؛ پول خوبی به من داد، تا مرا تضمین کند –البته خوشبختانه به خاطر زندگی، هیچگاه دست به دامن موسیقی نبودهام- اما دربارهی این موضوع اینگونه فکر میکردم که وقتی یک نفر آلبومی را به این خوبی میخرد، برای درآوردن پول خودش تلاش میکند.»
وی در ادامه این چنین توضیح داد: «آقاگلیان قهوهی تلخ در جایی به من گفت 20هزار نسخه از سیدیهای تو در انبار من است! دلیل را از او پرسیدم و در پاسخ به من گفت به چون آلبومهای تو در دست فلانی مانده است، همهی آن را خریدهام. آلبوم «تو محکومی به برگشتن» را در سال 90 منتشر کردم، اما متوجه شدم رسانهها نمیخواهند آن را پخش کنند. سه ماه پیش، آهنگ «مردونه تمومش کن» که در سال 88 تولید کردم را، در صفحهی اینستاگرام خودم promote کردم. همه گفتند چه آهنگ جدید خوبی منتشر کردهای، ولی آنها نمیدانستند آن کار مال ده سال پیش است. به دلیل اینکه حرمتم را بیشتر از هنرم دوست دارم، ترجیح میدهم در این بازار وارد نشوم، چون متقاضی خواهان کارهایی است که همفکر من نیست.»
این خواننده دربارهی گیشهی بلیت کنسرتها به انصاف نیوز گفت: « خودم تهیهکنندگی تمامی کنسرتهایم را بر عهده داشتم. اکنون میترسم، گیشهی بلیت در دست من نیست و دلیل ترسم همین است. شاید، گیشه دست سیستمی باشد که وصل مافیاست. ممکن است آنها نخواهند من در میدان باشم، به همین دلیل بلیت نمیفروشم. موسیقی، فکر و کار من خریدار ندارد. مقصر این موضوع تاثیرگذارندگان بر افکار اجتماعی هستند که تفکر لمپنیسم را حاکم بر خواستهی جمع کردند.»
اعتمادی در پایان اینگونه توضیح داد: «شما در نظر بگیرید، یک تهیه کننده در مقابل یک خواننده مینشیند و میگوید که این شخص آدم من است. باید اسم او مال من باشد. چطور برای یک خوانندهی با پرستیژ میتوان چنین حرفی را زد؟ تهیه کننده نمیتواند از پس افرادی مثل ما بربیاید. پس تهیه کنندهها ما را قیچی میکنند و صحنه را پر از این گمنامان جوياى نام میکند.»
زمان: موسیقی پاپ را در دههی 50 جاگذاشتهایم
حسین زمان خوانندهی پاپ دربارهی مضمون ترانههای قبل و بعد از انقلاب گفت: «موسیقی پاپ قبل از انقلاب به مراتب قابل دفاعتر نسبت به بعد از انقلاب است. سالهای 76-75، یعنی اوایلی که موسیقی پاپ بعد از انقلاب شکل گرفت، حرکت خوبی شروع شد. نیت این بود که ادامهی موسیقی پاپ قبل از انقلاب دوباره شکل بگیرد. من و بسیاری از دوستانی که در آن زمان شروع به کار کردیم، به موسیقی قبل از انقلاب بیشتر اعتقاد داشتیم.»
این خوانندهی پاپ دربارهی محتوای کلامی ترانههای قبل از انقلاب تاکید کرد: «به جرات میتوانم بگویم، ترانههای آن زمان از لحاظ کلامی به مراتب فاخرتر و اکثر آنها پرمحتواتر بود.»
وی دربارهی ملودی و آهنگسازی آن ترانهها اینچنین گفت: «از نظر آهنگ، ملودی و آهنگسازی، ملودیها بسیار تاثیرگذارتر و ماندگارتر نسبت به امروز بود. علیرغم اینکه امکانات امروز موسیقی از لحاظ تکنیکی و فنی در آن زمان وجود نداشت، ولی تنظیمها به خوبی انجام میشد و بسیار دلنشینتر بود.»
زمان در ادامه تصریح کرد: «نظر من این است، ما موسیقی پاپ را در دههی 50 جا گذاشتهایم و نتوانستیم از آن به خوبی نگهداری کنیم و خوب ادامه بدهیم.»
وی در ادامه دربارهی جایگاه موسیقی سنتی پس از انقلاب گفت: «ارزش و اعتبار موسیقی سنتی امروز ما، همان اندوختههای قبل از انقلاب است که برایمان باقی مانده است. با آنها نیز خوب تا نکردیم. گنجینهی ارزشمند موسیقی سنتی ما، از قبل انقلاب به بعد آن منتقل شد. بنا به هر دلیلی آنطور که جلوی موسیقی پاپ ایستادگی شد، جلوی موسیقی سنتی ایستادگی نشد. تصور مسوولان این بود که موسیقی پاپ، موسیقی خوبی نیست و به موسیقی سنتی کمی بیشتر بها میدادند.
اما ما نتوانستیم از گنجینهی موسیقی سنتی نیز نگهداری بکنیم. شما نتیجهی آن را میبینیدکه چگونه با استاد بزرگ موسیقی سنتی کشورمان برخورد کردند. آقای حسین علیزاده، شهرام ناظری و کسانی که همراه آقای شجریان بودند و کار میکردند همگی انسانهای ارزشمندی هستند. اعتبار آنها باعث حفظ موسیقی سنتی شد. متاسفانه با آنها هم خوب برخورد نکردیم. ما در عمل اجازه ندادیم تا موسیقی سنتی شکوفا شود و رشد کند.»
زمان در پایان گفت: «میدان برای موسیقی سنتی نسبت به پاپ بازتر بود. بعد از انقلاب، اتفاقاتی برای موسیقی پاپ افتاد. اوایل، مخالفتها با شکلگیری آن در کشور زیاد بود. کمکم مجبور شدند تا موسیقی پاپ را بپذیرند. به این دلیل میگویم مجبور شدند که آنها میدیدند مردم این موسیقی را دوست دارند و نمیتوانند جلوی آن را بگیرند. چند سالی است موسیقی پاپ را خیلی سیاستمدارانه کنترل میکنند و اجازه نمیدهند آنطور که باید و شاید رشد کند.»
کاکایی: گسترش و شیوع رفتارهای مقلدانه، بیشتر نتیجهی استفادهی ابزاری از موسیقی بود
عبدالجبار کاکایی شاعر و ترانهسرای ایرانی، که مدتی عضو شورای ترانه وزارت ارشاد بوده است و اکنون نیز مدیر دفتر ادبیات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی است و با خوانندگان پاپ بسیاری کار کرده است دربارهی مضمون ترانههای بعد و قبل از انقلاب به انصاف نیوز گفت: « گسترش و شیوع رفتارهای مقلدانه، بیشتر نتیجهی استفادهی ابزاری از موسیقی بود.»
کاکایی دربارهی مضمون ترانههای پیش از انقلاب گفت: «اگر بخواهیم از تولیدات پیش از انقلاب -نه لزوما تولیدات کافهای و لالهزاری- معدل بگیریم؛ به طور قطع، کفهی ترازوی قبل از انقلاب درمورد تولیدات خلق شده در دورهی صد سالهی موسیقی مدرن ایران، سنگینتر است. شعرها صاحب نامتر و آثار ماندگارتر بودند، مجموعهی گلها نمونهای از این موضوع است. بسیاری از بزرگان موسیقی ما و قطعات ماندگار متعلق به پیش از انقلاب بودهاند.»
وی دربارهی سخنان علی مطهری گفت: «این حرف، حرف عجیبی نیست. موسیقی به عنوان یک هنر در پیش از انقلاب مورد توجه قرار میگرفت و ضدیتی با آن نبود. علاوه بر موسیقی درست و درمان، موسیقی لالهزاری هم پیش از انقلاب وجود داشت.»
کاکایی ادامه داد: «وزارت فرهنگ و هنری بود که نام هنر را یدک میکشید تا حافظ مرزهای موسیقی اصیل و ملی، موسیقی کلاسیک، سنتی و مقامی باشد. بعد از انقلاب، حتی برای مدتی نام موسیقی ممنوع بود و اسم «سرودهای انقلابی» را روی آن گذاشتند. بعدها که دری برای موسیقی باز کردند، به موسیقی اجازه دادند تا به شکل ابزاری وارد عرصهی تولید شود. از موسیقی به عنوان ابزاری استفاده میکردند تا موج موسیقی خارج از کشور را عقب برانند. این موسیقی سبب شد تا صداهای مقلد و موسیقی تقلیدی رشد بکند.»
وی دربارهی موسیقی زیرزمینی و تاثیر آن توضیح داد: «اینگونه به نظر میرسد، حدود چند سالی است که موسیقی زیرزمینی یا کافهای_ لالهزاری بازار گستردهای پیدا کرده است. این موضوع به موازات تقلیل آلبومگرایی در تولید موسیقی، گرایش به کلابها و رستورانهایی که در آن موسیقی دسته جمعی اتفاق میافتد و شبکههای اجتماعی که گسترش دهندهی نوع خاصی از موسیقی هستند، همهی این موارد سبب شده تا بازاری از موسیقی پیش پا افتاده و مبتذل رواج یابد. ترانههای سطحی با مسائل پیش پا افتاده، صریح گویی و عریان گویی که مسائل زیباشناختی را دربر نمیگیرند. طبیعی است که در این سالهای اخیر کلام در موسیقی به شدت افت بکند.»
این ترانهسرا دربارهی افت کلامی موسیقی در سالهای اخیر به خبرنگار انصاف گفت: «اغلب سرایندگان این کلمات شعرا و ترانهسراها نیستند. غالب سرایندگان این کلمات اهالی موسیقی، نوازندگان و آهنگسازها هستند و کلام را سوار بر موسیقی میکنند و بیشتر از آن استفادهی ابزاری میکنند. آن افراد، بازاری ایجاد کردهاند و گرایشهای عمدهای به این بازار وجود دارد. به دلیل اینکه بخش عمدهای از تاثیر موسیقی به شکل القاء و تکرار است سبب چنین بازاری شده است.»
کاکاوند در ادامه گفت: «نظر اقای مطهری را خیلی بیراه نمیدانم. موسیقی قبل از انقلاب صد البته عمیقتر، گستردهتر و بزرگتر بود. بازهم تاکید میکنم، این موضوع نسبت به کلیت موسیقی است نه موسیقی کافهای و لالهزاری.»
وی در پایان دربارهی تاثیر تقلید کردن از خوانندگان لس آنجلسی و پیش از انقلاب گفت: «گسترش و شیوع رفتارهای مقلدانه، بیشتر نتیجهی استفادهی ابزاری از موسیقی بود، چون بنا بود آن صداها شنیده نشود؛ حتی تقلید از موسیقی زیرزمینی هم چون بنا بود آن موسیقی شنیده نشود باب شد. درواقع ما به تولید موسیقیهایی روی میآوریم که جوابگو باشد تا صداهای دیگر را خفه یا ساکت کنیم. برخی از موسسات موسیقی از موسیقی استفادهی ابزاری میکنند، این استفادهی ابزاری سبب میشود که موضوع زیباشناختی مطرح نباشد و فقط موضوع مراقبت امنیتی باشد. این روش برای تولید موسیقی بکار میرود که خیلی پرسشگر، آزار دهنده، خشمگین و عصبانی نباشد. موسیقی که شادی را به یک جامعهی افسرده و عصبانی پمپاژ میکند. به نظر من از موسیقی بیشتر به عنوان یک ابزار استفاده میکنند تا به عنوان یک هنر. علت گسترش تقلید هم همین است.»
لاری پور: ترانهی این روزها را بسیار بد میدانم
نیلوفر لاریپور شاعر و ترانهسرای ایرانی که سابقه همکاری با شادمهر عقیلی در آثاری مثل شب برهنه، پر پرواز و هزار و یک شب را دارد دربارهی اظهارات مطهری و مضمون ترانههای امروزی به انصاف نیوز گفت: «به دلیل اینکه صحبتهای آقای مطهری را نشنیدهام، نمیتوانم به نقل قول استناد کنم. این روزها نقل قولها بسیار متفاوت از اصل حرف است. ولی سالهاست ترانه کار نمیکنم، چون ترانهی امروز را فاجعه میدانم. من دربارهی دورهای که هستم صحبت میکنم و ترجیح میدهم در بازار و مارکت ترانه نباشم، یعنی اسمم به عنوان ترانهسرا در این دوره مطرح نشود.»
انتهای پیام
جناب ابطحی ، غیر از ترانه هایی که شما گوش میکنید موسیقی دیگری هم وجود دارد ، نام شجریان را حتما شنیده اید ولی از وجود هنرمندانی چون عبدالوهاب شهیدی و بنان و قوامی خبر دارید ؟!