میزان مرگ هراسی در زندگی انسانها
کانال تلگرامی دکتر مصطفی ملکیان بخشی از مجموعهی اضطراب مرگ با عنوان «میزان مرگ هراسی در زندگی انسانها» را منتشر کرده است که در پی میآید:
🔻 از دهه 1960 تا ده سال پیش، پنج واقعیت در روانشناسی مسلم شده و یک واقعیت ششم هم در حال پیوستن به این فهرست است.
1️⃣اولین واقعیت این است که گفت وگو درباره مرگ ارتباط و پیوستگی معناداری با کاهش ترس از مرگ دارد. مطابقِ این نسبت معکوس، هرچه درباره مرگ بیشتر سخن گفته شود، ترس آدمیان از مرگ کمتر می شود و هرچه کمتر درباره مرگ سخن گفته شود ترس از مرگ افزایش پیدا میکند.
2️⃣دومین واقعیت این است که زنان بیشتر از مردان از مرگ میترسند. در این باب تبیینهای فراوانی وجود دارد اما تاکنون فقط یک تبیین اقبال بیشتری پیدا کرده و آن این است که زنان با ساحت دوم وجود خود –ساحت احساسات و هیجانات و عواطف- بسیار صادقانه تر مواجه میشوند. در واقع مردان گویا روی این ساحت خاک میپاشند و طبعا به همین دلیل روی احساس ترس از مرگ آنها هم خاک پاشیده میشود.
3️⃣سومین واقعیت این است که بر خلاف تصوری که در فهم عرفی وجود داشت، با افزایش سن ترس از مرگ کاهش مییابد. در فهم عرفی همیشه تلقی این بود که انسانها هرچه به مرگ نزدیکتر میشوند مرگهراستر میشونداما اکنون گفته میشود که آدمی هرچه به مرگ نزدیکتر می شود کمتر از مرگ میهراسد.
4️⃣چهارمین واقعیت این است که هرچه کشاکش روانی انسانها در جهات دیگر زیاد میشود، ترس آنها از مرگ هم افزایش پیدا میکند. بنابراین جوامع هر چقدر بخواهند ترس از مرگ را در شهروندانشان کاهش دهند باید کشمکشهای روانی دیگر را از شهروندان خود بگیرند. به تعبیر دیگر اگر از فقر بترسیم، ترس از فقر، ترس از مرگ را هم افزایش میدهد. اگر از خیانت شریک زندگیتان بترسید از مرگ هم میترسید. فروید میگفت ترس از مرگ، صورت مبدل ترس دیگری است. حالا اینها به جای این اعتقاد فروید، میگویند ترسهای دیگر هرچه افزایش پیدا کند، ترس از مرگ هم بیش تر میشود.
5️⃣پنجمین واقعیت این است که اکثر آنهایی که ترس از مرگ دارند، در واقع از احتضار ترس دارند و از روزهای آخر زندگی میترسند، نه از خودِ مرگ. بسیاری از افراد وقتی وارد کلینیک روانشناسی میشوند میگویند که از مرگ میترسند، اما بعد از مدتی عمدتاً مشخص میشود که ترس آنها نه از خودِ مرگ بلکه از دوران احتضار است. پس سخن فروید از این جهت درست است که میگفت آدمها تصوری از مرگ ندارند که از مرگ بترسند و در واقع از واقعیتهای روزهای پیش از مرگ میترسند. این نکته تایید میکند که تعابیر زبانی ای که دلالت بر مرگ میکند بیمعنی هستند.
6️⃣ششمین واقعیتی هم به این واقعیتهای مسلم روانشناختی ملحق شده اما هنوز همه محققان درباره آن اجماع ندارند و اولین بار الیزابت کوبلر راس، روانشناس مرگ آن را ادعا کرد. کوبلر راس چهل سال از تحقیقات روانشناسی اش را به مرگ اختصاص داد و سه اثر کلاسیک درباره مرگ نوشت. از این سه اثر یکی هم به نام درباره مرگ و مردن به فارسی ترجمه شده است. مدعای اصلی او این بود که آدمها وقتی از مرگ قریب الوقوع خود باخبر میشوند پنج مرحله را پشت سر میگذارند.
🍂مرحله اول، مرحله انکار است و انسان تا مدتی در مرحله انکار باقی میماند. مثلا میگویم که پزشک من درست تشخیص نداده است و تلاش میکنم بگویم که پزشکم اشتباه میکند که میگوید من سه ماه بیشتر زنده نمیمانم.
🍂 مرحله دوم، مرحله خشم است. در این مرحله شخص دائماً میپرسد چرا من؟ و پای سرنوشت و ظلم دیگران را پیش میکشد.
🍂 مرحله سوم، مرحله چانه زنی است و شخص با خودش و خدا عهد و پیمانهایی میبندد. این که ظلمهایی را انجام داده و اگر نمیرد این ظلمها را جبران میکند.
🍂 مرحله چهارم ناامیدی است و شخص درگیر افسردگی درونی میشود. در خود فرو میرود و هیچ علائمی که مبنی بر ابراز وجود باشد از خود نشان نمیدهد. کاملا تسلیم میشود.
🍂مرحله پنجم، مرحله رضایت است و شخص، آهسته آهسته از این که مرگش نزدیک میشود احساس لذت میکند. در این مرحله رفتار آدمی و حتی چهره اش هم عوض میشود.
🔹کوبلر راس شک نداشت که همه انسانها این پنج مرحله را پشت سر میگذارند و حرف او این بود که باید جدیت بیشتری بکنیم تا آدمها زودتر به مرحله پنجم، مرحله رضایت، برسند. در شرایطی که نمیتوانیم خدمت آبژکتیو به فرد بکنیم –چون مثلا سرطان او در حال پیشروی است- این تنها خدمت سابژکتیوی است که پزشک یا روانپزشک میتواند به فرد بکند. بنابراین بهترین خدمتی که میتوان به آدمیان کرد این است که زودتر به مرحله پنجم برسند. تحقیقات کوبلر راس همچنین نشان میدهد که سرعت انسانها در گذر از مراحل پنجگانه به یک اندازه نیست. البته این واقعیت هم تا حدی درست است که برخی افراد وقتی به این «مرحله رضایت» میرسند، بیماری مهلک در آنها شروع به عقبگرد میکند، یعنی چون زودتر به مرحله رضایت رسیده اند به لحاظ آبژکتیو به آنها کمک شده و بیماری آنها عقب کرده است.
انتهای پیام