خرید تور نوروزی

مراسم تجلیل از مشاهیر و نامداران کُرد [+تصاویر و حاشیه‌ها]

مشاهیر و نامداران کُرد در آیین اختتامیه نخستین کنگره بین المللی مشاهیر کرد با حضور وزیر فرهنگ تجلیل شدند و به هر یک از آنها یک مدال و کلید طلایی شهروندی کردستان نیز اعطا شد.

به گزارش ایرنا آئین اختتامیه نخستین کنگره مشاهیر کرد با حضور سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، جمعی از مسئولان داخلی و خارجی و فرهنگ دوستان مناطق کرد نشین در محل تالار مولوی دانشگاه کردستان برگزار شدند.

حدود یکسالی از آغاز مقدمات برگزاری کنگره بین‌المللی مشاهیر کرد در کردستان می‌گذرد بارها در رسانه‌های مختلف اعلام شد در این رویداد قرار است از ۳۰ نفر از مشاهیر کُرد و کُردشناسان که در قید حیات هستند، تجلیل شود.

از آن زمان تاکنون همگان بی صبرانه در انتظار اعلام اسامی این نام آوران بودند هر چند بیشتر مردم خود حدس‌هایی در ارتباط با اسامی برخی از این شخصیت‌ها می‌زدند.

در نشست‌های مختلف اهالی رسانه و فعالان فرهنگی و هنری جویای نام این شخصیت‌های برجسته می‌شدند ولی برگزارکنندگان از پاسخ به این خواسته امتناع می‌کردند تا چهارشنبه شب دوازدهم تیر ماه در مراسم اختتامیه این کنگره همگان با نام و چهره این مشاهیر آشنا شدند.

مدال کنگره نامداران کُرد و کلید طلایی شهر در این مراسم به میکائیل اصلان، کلیم الله توحدی، مظهر خالقی، بیژن ذوالفقارنسب، محمد علی سلطانی، مجتبی شمسی پور، اسعد شیخ الاسلامی، قطب الدین صادقی، هادی ضیاءالدینی، بیژن ذوالفقارنسب، شهرام ناظری، محمدعلی قره داغی، کیهان کلهر، علی اکبر مرادی، معصومعلی معصومی، نصرت الله معین وزیری، کوردستان موکریانی، عثمان هورامی، ملأ حیدر مصطفوی، میشل لیزینبرگ (کردشناس دانشگاه آمستردام هلند) در مراسمی که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم حضور داشت، اعطا شد.

اطلاع از زندگینامه مشاهیر برای همگان جذاب و جالب توجه است در این گزارش سعی شده بخش کوتاهی از زندگینامه برخی نام آوران کُرد که در کنگره مشاهیر از آنها تجلیل به عمل آمد، آورده شود.

«مظهر خالقی»

باقر خالقی با اسم مستعار مظهر خالقی متولد ۱۸ شهریور سال ۱۳۱۷ در سنندج است، خواننده نامدار و صاحب سبک ایرانی است.

او متفاوت‌ترین سبک موسیقایی را با بقیهٔ سرشناسان موسیقی کرد ارائه کرده‌است؛ سبکی که از موسیقی فولکلور کردی دور بوده و بیشتر به سبک موسیقی سنتی فارسی شباهت دارد. ترانهٔ «نسیم پاییزی» در میان طرفداران او بسیار مورد ستایش قرار گرفته‌است.

بیش از ۲۵۰ آواز فولکلوریک از او ضبط و ثبت شده است و در اردیبهشت ۱۳۹۸ به پاس سال‌ها خدمات مظهر خالقی به هنر، موسیقی و فرهنگ کُردی، دکترای افتخاری دانشگاه سلیمانیه، به وی اعطا شد.

«میکائیل اصلان»

موزیسین کرد زاده روستایی به نام تاوفر در استان درسیم کردستان ترکیه است که اکنون ساکن آلمان است.
او سال ۱۹۹۱ در دانشگاه ملاتیه در رشته ریاضیات شروع به تحصیل کرد و به دلایلی از تحصیل بازماند و سپس با کمک دیگر موزیسین‌های کرد اقدام به پایه گذاری یک گروه موسیقی کردی کرد و سال ۱۹۹۹ نخستین آلبوم تک نفره اش را با نام آگرانیسیس به چاپ رساند.
اصلان سال ۲۰۰۱ شروع به آموختن ساکسیفون در کنسرواتوار پیرکورئلیوس در شهر ماینز کرد و سال ۲۰۰۳ نخستین آلبوم کوردی خود را با عنوان کلیته کوو با لهجه زازاکی روانه بازار کرد.

«کلیم الله توحدی»

او فرزند شیخ اسدالله توحدی روحانی معروف ایل مرزنشین کرمانج سیوکانلو در دی سال ۱۳۲۰ هجری شمسی در روستای اوغازتازه متولد شد.

او بیش از ۹ کتاب به چاپ رسانده و ده‌ها دیگر آماده چاپ دارد و مهم‌ترین اثر او که باعث شد مورد توجه قرار گیرد کتابی به نام‌حرکت تاریخی کرد به خراسان در دفاع از تمامیت ارضی ایران است.
تاکنون ۶ جلد از این کتاب هشت جلدی منتشر شده است.

«محمد علی سلطانی»

محمد علی سلطانی در سال ۱۳۳۶ در شهر کرمانشاه به دنیا آمد، او سال ۶۲ و هنگامی که ۲۶ سال داشت نخستین پژوهش خود را در حوزه ادبیات کُردی با عنوان مناجات‌های جاویدان ادب کردی منتشر کرد.

در سال ۶۴ نخستین مجلد از مجموعه ۶ جلدی حدیقه سلطانی احوال و آثار شاعران برجسته کُرد و کُردی سرایان کرمانشاه از عهد تیموری تا عصر حاضر را به چاپ سپرد.

«محمد علی قره داغی»

محمد علی قره داغی سال ۱۹۴۹ در روستای تکیه در منطقه قره داغ کردستان عراق دیده به جهان گشود، سال ۱۹۷۶ در دانشکده امدم اعظم بعداد موفق به اخذ درجه لیسانس در رشته مطالعات علوم اسلامی شد.

سال ۱۹۶۸ از سوی وزارت اوقاف و امور آئینی به عنوان امام جماعت و خطیب مسجد اعظم بغداد منصوب و سال ۱۹۷۲ هم شروع به نوشتن مقاله و یادداشت در نشریات و جراید کُردی وعربی داخل و خارج از کشور می‌کند به گونه‌ای که تاکنون بیش از ۶۰۰ مقاله علمی و پژوهشی از او در جراید مختلف به زیور طبع آراسته است.

«کیهان کلهر»

کیهان کلهر سال ۱۳۴۲ در خانواده کرمانشاهی و موسیقی دوست به دنیا آمد، دوازده ساله بود که به طور حرفه‌ای به موسیقی پرداخت و در سیزده سالگی با ارکستر رادیو تلویزیون کرمانشاه شروع به همکاری کرد.

در هفده سالگی مقیم ایتالیا شده و سپس به نیت ادامه تحصیل راهی کانادا و در رشته آهنگسازی از دانشگاه کارلتون اتاوا فارغ التحصیل شد.

کیهان کلهر تنها موسیقی دان ایرانی است که چهار بار نامزد جایزه گرمی آمریکا شده است.

«امیر نصرت الله معین وزیری»

امیر نصرت الله معین وزیری در سال ۱۳۱۷ در شهرستان سنندج متولد و در سال ۱۳۴۰ از دانشکده افسری فارغ التحصیل شد و دوره مقدماتی رسته توپخانه را در اصفهان طی کرد و در سال ۴۱ به توپخانه لشکر ۸۱ منتقل شد.

او در زمان جنگ تحمیلی طبق دستور فرماندهی وقت نیروی زمینی سرهنگ صیاد شیرازی به قرارگاه عملیات جنوب فراخوانده و به عنوان افسر عملیات قرارگاه کربلا انتخاب شد و در گروه طرح ریزی عملیات‌های فتح المبین و بیت المقدس انجام وظیفه کرد.

«دکتر معصومعلی معصومی»

دکتر معصومعلی معصومی استاد جراحی قلب و عروق دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه است که در سال ۱۳۳۴ در هرسین به دنیا آمد، فارغ التحصیل جراحی عمومی در سال ۶۵ از دانشگاه علوم پزشکی تبریز و فوق تخصص جراحی قلب و عروق در سال ۷۳ از دانشگاه علوم پزشکی ایران است.

از جمله آثار او می‌توان به دستگاه قلب و ریه مصنوعی در جراحی قلب، ورزش و سلامت قلب، راهنمای عملی مدیریت استراتژیک اشاره کرد.

«شهرام ناظری»

شهرام ناظری خواننده، موسیقیدان و آهنگ سازی اصیل ایرانی در ۲۹ بهمن سال ۱۳۲۸ در کرمانشاه به دنیا آمد، او در بیشتر آثار خود از شعرهای مولانا بهره برده است و طی ۳۰ سال فعالیت هنری، توانسته سبک جدیدی از موسیقی که آمیخته با ادبیات حماسی و عرفانی ایران است به وجود آورد.

ناظری علاوه بر بهره گیری از شهرهای مولوی در زمینه استفاده و استوارسازی شعر معاصر پارسی بر روی موسیقی سنتی ایرانی نیز پیشرو بوده است.

علاوه براین ها شهرام ناظری از اولین کسانی است که با استفاده از موسیقی مقامی، اشعار شاهنامه فردوسی را اجرا کرده است و تاکنون بیش از ۴۰ آلبوم موسیقی منتشر کرده است.

«عثمان اورامی»

عثمان اورامی خواننده نام آشنای کُرد سال ۱۳۱۴ در روستای کمینه اورامان به دنیا آمد، او استاد بلانزاع سیاچمانه است که یکی از کهن‌ترین آوازهای کُردی تلقی می‌شود، خلق بیش از یک هزار آواز اورامی را در کارنامه خود دارد و در سیاچمانه و آوازهای اورامی صاحب سبک بوده و در میان مردمان کردستان محبوبیت خاصی دارد.

سال‌ها خلق آواز از طریق حنجره بی نظیرش گنجینه‌ای ارزشمند را به دنیا موسیقی کُردی به ویژه اورامی تقدیم کرده است.

با وجود اینکه بیش از ۲۰ سال است که این استاد گرانقدر به دلیل مشکلات حنجره اش سکوت کرده اما وسعت آثار ایشان همچنان سایه زیبا و بزرگی بر گستره‌ی حس زیباشناختی مردمان کردستان و موسیقی کردی افکنده است و در سال‌های اخیر در بیشتر شهرهای مناطق کردستان مورد تجلیل قرارگرفته است.

«بیژن ذوالفقارنسب»

در ۱۶ تیرماه ۱۳۲۸ در شهر سنندج متولد شد. بازیکن سابق و مربی فوتبال اهل ایران است که سابقه بازی در تیم ملی فوتبال ایران و شرکت در بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۶۷ و جام ملت‌های آسیا ۱۹۷۶ را دارد.

او در سال ۱۳۴۹ در تیم افسر بازی کرد، سپس به پاس پیوست و سال ۱۳۵۴ به پرسپولیس رفت و در همان سال اول حضور در پرسپولیس به عنوان قهرمانی در مسابقات فوتبال جام تخت جمشید دست یافت.

او در سال‌های ۱۳۵۵ و ۵۶ مدافع ثابت میانی در تیم ملی فوتبال ایران محسوب می‌شد. وی در روز ۱۹ مرداد سال ۱۳۵۸ و در فینال جام شهید اسپندی برای آخرین بار بعنوان یک بازیکن در مقابل پاس به میدان رفت و سپس به بلژیک رفته و از دانشگاه بروکسل موفق به اخذ درجه دکترای تربیت بدنی شد.

وی در رقابت‌های مقدماتی تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۱۹۹۸ دستیار مربیان مختلفی از جمله ویزای برزیلی و جلال طالبی بود و بعنوان سرمربی تاکنون در تیم‌های مطرح استقلال، سایپا، پاس تهران، مس کرمان، پیکان، برق شیراز، ذوب آهن اصفهان، داماش گیلان و صنعت نفت آبادان کار کرده است. او دوبار با تیم سایپا قهرمان ایران شده است.


«قطب‌الدین صادقی»

نویسنده، فیلمنامه‌نویس، مترجم، منتقد و کارگردان تئاتر و استاد دانشگاه است که در سال ۱۳۳۱ در شهر هنرپرور سنندج دیده به جهان گشود. وی در سال ۱۳۵۴ کارشناسی خود را در رشته هنرهاتی نمایشی از دانشگاه هنرهای زیبای دانشگاه تهران اخذ کرد. سپس برای ادامه تحصیل عازم فرانسه شد و موفق شد در همان رشته مدرک کارشناسی ارشد و دکترای خود را از دانشگاه سورین دریافت کند.

صادقی پس از اخذ مدرک دکترای هنرهای نمایشی در سال ۱۳۶۴ به وطن بازگشت و همزمان با تدریس در دانشگاه‌های مختلف، به فعالیت‌های هنری و ادبی خود پرداخت.

این شخصیت محبوب هنری در ایران نامی آشنا برای همه هنر دوستان بویژه اهالی تئاتر است و در کرنامه فعالیت خود علاوه بر نقش آفرینی در فیلم‌ها و سریال‌هایی از جمله گزارش یک قتل، یتیم‌خانه سبز، کیف انگلیسی، پروانه، کلاه پهلوی و غیره آثار ارزنده‌ای در حوزه نمایشنامه‌نویسی و کارگردانی و ترجمه از جمله یادگار زریران، بیان بدنی بازیگر، سیمرغ و مویه‌جم دارد.

«پروفسور اسعد شیخ‌الاسلامی»

در سال ۱۳۱۱ شمسی در خانواده‌ای نامی و در شهر سنندج متولد شد مقاطع تحصیلی ابتدایی را تا پایان دوره متوسطه در سنندج سپری کرد و سپس برای ادامه تحصیل و کسب مدارک کارشناسی به تهران رفت.

در همان سال‌های جوانی در معیت پدر علوم دینی را فرا گرفت و درجه فتوا و تد ریس علوم دینی را زیرنظر مرحوم ملأ محمد مفتی و پدر بزرگوار اخذ کرد. در سال ۱۳۳۶ برای کسب دانش علوم دینی و الاهیات مجدداً به دانشگاه رفته و در سال ۱۳۴۴ شمسی، به اخذ مدرک پی. اچ. دی در شاخه فقه و اصول قوانین اسلامی نائل آمد.

«مجتبی شمسی‌پور»

مجتبی شمسی‌پور در سال ۱۳۲۸ در کرمانشاه متولد شد تحصیلات خود را تا پایان دیپلم در کرمانشاه به پایان برد وی ازدانشگاه صنعتی شریف در سال ۱۳۵۲ موفق به دریافت لیسانس شیمی شد. وی گرایش شیمی تجزیه را انتخاب کرد و در سال ۱۳۵۴ موفق به گرفتن فوق لیسانس در دانشگاه صنعتی شریف شد. او برای دریافت دکترای شیمی تجزیه به آمریکا عزیمت کرد و در سال ۱۳۵۸ موفق به دریافت دکترا از دانشگاه ایالتی میشیگان شد.

در سال ۱۳۷۱ به رتبه استادی در ایران نائل شد، برنده جایزه کتاب سال ۱۳۶۸ ایران، برنده جایزه جشنواره خوارزمی در سال ۱۳۷۰ در علوم محض، شیمیست برگزیده انجمن شیمی ایران در سال ۱۳۷۴، برنده جایزه کامستک (سازمان کشورهای اسلامی) در سال ۱۳۶۷، محقق برگزیده و خاص وزارت علوم در سال ۱۳۷۹، برنده جایزه شیمی همایش چهره‌های ماندگار در سال ۱۳۸۱ و دریافت نشان لیاقت در پژوهش از رئیس‌جمهور در سال ۱۳۸۱ و غیره بخشی از موفقیت‌های شمسی پور است.

«بیژن کامکار»

در ۲۸ آذر ماه سال ۱۳۲۸ در شهر سنندج متولد شد و مقدمات موسیقی را نزد پدر خود آموخت و در سال ۱۳۵۳ وارد دانشگاه تهران شد. بیژن از نوجوانی همکاری هنری خود را در رادیو سنندج با برنامه کودک آغاز کرد و تا سن ۲۶ سالگی تجربیات و شناخت موسیقی را در کنار خانواده و رادیو سنندج و فرهنگ و هنر استان کردستان کسب کرد.

نخستین سازی که استاد بیژن کامکار انتخاب کرد تنبک بود اما پس از آن با سازهای ملودیکا و تار به نوازندگی در گروه خانوادگی کامکارها پرداخت. در سال ۱۳۵۳ با ساز تخصصی تار وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و در رشته موسیقی به تحصیل پرداخت. او جزو بنیانگذاران گروه‌های شیدا و عارف است و در کنسرت‌ها و آثار متعدد به عنوان نوازنده و بعضاً خواننده این گروه‌ها حضور داشته است.

او در سال ۱۳۴۸ با محمدرضا لطفی آشنا شد و باعث ورود او به عنوان نوازنده تنبک به گروه شیدا می‌شود اما پس از مدتی با ورود برادرش ارژنگ کامکار به گروه بیژن به نوازندگی رباب روی می‌آورد، بیژن کامکار بعد از گروه شیدا به عضویت گروه عارف نیز در می‌آید. مهمترین نقش استاد کامکار در موسیقی ایران را وارد کردن ساز دف برای اولین بار به اجراهای عمومی دانست.

«هادی ضیاءالدینی»

در سال ۱۳۳۵ در محله جورآباد سنندج متولد شد و سال ۵۶ وارد دانشکده هنرهای زیبای تهران شد.
از جمله افتخارات این هنرمند مجسمه ساز برجسته کرد می‌توان به برگزیده در چهارمین دوسالانه نقاشی ایران، برگزیده اولین دو سالانه بین المللی طراحی ایران و منتخب اولین جشنواره هنرهای تجسمی اصفهان و دریافت دیپلم افتخار در زمینه مجسمه سازی اشاره کرد.

«نزند بگیخانی»

نویسنده، شاعر و استاد دانشگاه بریستل در انگلیس است. او که از سال ۱۹۸۷ در غربت زندگی می‌کند تحصیلات عالیه خود را در دانشگاه سورین فرانسه به اتمام رسانید. عنوان تز دکترای دکتر بگیجانی نقش زنان کرد در ادبیات اروپای قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ بوده که رتبه نخست تحقیقات سورین را در سال ۱۹۹۷ به خود اختصاص داد.

بگیخانی به عنوان شاعری جهانی شناخته شده و آثار خود را غیر از کردی به زبان‌های انگلیسی و فرانسوی نیز می‌نویسد. او همچنین ۶ کتاب شعر به زبان کردی و سه دیوان شعر به بان‌های انگلیسی و فرانسوی به کتابخانه جهانی ادبیات تقدیر کرده است. در سال ۲۰۱۲ با دیوان شعری دیروز سپیده دم جایزه فمن شعر فرانسه با نام سیمون لاندری را به خود اختصاص دادند.

او دارای چندین مقاله و کتاب علمی دانشگاهی به زبان‌های کردی، انگلیسی و فرانسوی است همچنین در رسانه‌های کردی نقش و جایگاه ویژه‌ای دارد. آخرین کتاب ایشان به زبان انگلیسی در سال ۲۰۱۵ در لندن به چاپ رسیدن و موضوع آن خشونت به بهانه حفظ ناموس در کردستان عراق و در دیاسپورای کردی در بریتانیا است.

«انور قره‌داغی»

موسیقیدان کرد اهل سلیمانیه عراق است و درخشش او از اواخر دهه هشتاد با پخش ترانه‌هایش از رادیو بغداد آغاز شد.
انور قره‌داغی با بیش از ۵۰ سال فعالیت در زمینه موسیقی توانسته است به یکی از نام‌های درخشان در تاریخ هنر کردستان تبدیل شود.

«کیانوش رستمی»

متولد یکم مرداد ماه ۱۳۷۰ در اسلام آباد غرب کرمانشاه بوده و عضو تیم ملی وزنه‌برداری ایران است او دارنده یک مدال طلا و یک نقره المپیک (به ترتیب از المپیک ۲۰۱۶ ریو و المپیک ۲۰۱۲ لندن) و رکوردار مجموع جهانی و المپیک در دسته ۸۵ کیلوگرم مردان است.

برخی سوابق او در مسابقات بین‌المللی در دست ۸۵ کیلوگرم شامل کسب مدال طلای المپیک سال ۲۰۱۶، مدال طلای رقابت‌های جام فجر ۲۰۱۶، مدال نقره قهرمانی جهان سال ۲۰۱۵، مدال طلای باشگاه‌های آسیایی سال ۲۰۱۴، مدال طلای قهرمانی جهان سال ۲۰۱۴، مدال نقره بازی‌های آسیایی سال ۲۰۱۴ و مدال برنز المیپک سال ۲۰۱۲, است.

پایان مراسم با شادی، شور و شوق

اختتامیه این کنگره ساعت ۱۸ شروع و ساعت ۲۴ بکار خود پایان داد و در طول این مدت حاضران همچنان عاشقانه برنامه را دنبال می‌کردند حتی آنهایی که جایی برای نشستن نداشتند.

جالب توجه است که صدای دست زدن حضار هم تا پایان مراسم نه تنها کمتر نشد بلکه در مواردی هم بیشتر می‌شد.

اینگونه با شادی، شوق و زوق پرونده نخستین دوره کنگره بین‌المللی مشاهیر کرد بسته شد و همگان سالن را به امید گشودن پرونده جدید این کنگره ترک کردند.


ایرنا نوشت: هول و ولا برای برگزاری یک کنگره در سطح بین المللی در سنندج دیشب به پایان رسید، این کنگره هم تلخی و هم شیرینی هایی به همراه داشت.

وارد محوطه دانشگاه کردستان که می شوی، سمت چپ بنری زده اند که روی آن نوشته رادیو کنگره مشاهیر کُرد، کسی حضور ندارد ولی گوینده دارد از کنگره حرف می زند.

دومین و آخرین روز کنگره با ورود وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به سنندج عصر چهارشنبه آغاز شد، برخی عکاسان و خبرنگاران همراه وزیر که برای بازدید از تالار مرکزی سنندج رفته بود، بودند و از آنجا روانه دانشگاه کردستان شدند تا در آیین اختتامیه نخستین کنگره مشاهیر کُرد شرکت کنند.

 

ساعتی قبل از کنگره

جمعیت زیادی در چند ردیف به صف ایستاده اند، خانمی پشت سرم می گوید: هنوز یک ساعت مانده چقدر جمعیت آمده است.

حراست فیزیکی دانشگاه اجازه ورود به هیچکس را نمی دهد حتی کارت ویژه خبرنگاران که از طرف کمیته اطلاع رسانی کنگره صادر شده هم برای ورود کارساز نیست، نماینده مردم یکی از شهرستان ها در مجلس شورای اسلامی با همراه خود می آید و بی توجه به جمعیت حاضر در صف داخل می شود.

لپ تاپ روی دوشم سنگینی می کند البته گرمای هوا همه را کلافه کرده، فرش قرمز دیروز تمیزتر بود، امروز هم چروک شده و هم گرد و خاک داشت.

بعد از نیم ساعت اجازه می دهند تا داخل شویم، کیف حاوی لپ تاپ را بازرسی می کنند و می گویند بازدید امنیتی باید انجام شود بدون مقاومت اجازه دادم کارشان. ا انجام دهند و بعد وارد شوم.

ازدحام جمعیت زیادتر که می شود، یکی از نگهبانان ورودی می گوید: کسانی که دعوت نامه ندارند در صف نایستند و از درب پشتی به سالن فردوسی بروند، سالنی که چند متری از سالن اصلی (تالار مولوی) فاصله داشت و برنامه کنگره به صورت «ویدئووال» از آنجا پخش می شد.

 

عکاسان پشت درب بسته

عکاسان خبری که منتظر ورود وزیر به دانشگاه بودند، لحظات بیرون از تالار را پوشش دادند اما برای ورود به سالن برگزاری کنگره پشت درب بسته ماندند، این بخش تلخ ماجرا نبود.

آنها که ۲ روز بود همه برنامه های کنگره را پوشش می دادند با وجود داشتن کارت مجاز ورود به تالار مولوی، با ممانعت حراست فیزیکی دانشگاه کردستان مواجه شدند و بعضی ها هم مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و دوربین هایشان هم صدمه دید.

حتی مداخله مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز نتوانست نگهبانان را متقاعد کند تا به عکاسان و خبرنگاران اجازه ورود بدهند.

این اقدام نگهبانان و ممانعت از ورود عکاسان به داخل سالن محل برگزاری و اعتراض عکاس به این موضوع به سرعت در شبکه های اجتماعی منتشر شد و عکاسان رسانه های استان به نشانه اعتراض دوربین هایشان را بر زمین گذاشته و حاضر به عکاسی نشدند.

 

داخل تالار مولوی

سالن مملو از جمعیت شده است، امروز پوشش کُردی افراد (زن و مرد) بیشتر از دیروز است، از بچه های خردسال تا افراد کهنسال دست به عصا و حتی روی ویلچر را می شود، دید.

ساعت ۱۸ است، سالن مهیای برگزاری مراسم است و مسئولان یکی یکی وارد و در جای خود مستقر می شوند.

گویش های کُردی روی سن

دیروز مجری خانم سنندجی و مجری آقا کرمانشاهی بود و در روز دوم مجری آقا سنندجی و مجری خانم هم از ایلام آمده بود.

هر کدام هم به گویش خود صحبت می کنند البته گویش ها که ریشه مشترکی از زبان غنی کُردی دارند، شیرین و دلچسب است حتی برای آنهایی که کُرد نیستند.

شرمندگی وزیر

با پخش سرود ملی و قرائت قرآن مراسم پایانی رسماً کلید می خورد، افردی زیادی سرپا هستند و جا برای نشستن نیست.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که برای سخنرانی دعوت می شود، پس از مقدمه و بیان بخشی از سخنان خود می گوید: شرمنده افرادی هستم که سرپا هستند و می دانم که با عشق ایستاده اند چون در طول تاریخ، ایستادن با مهر در خون کُردها بوده است.

سخنرانی او که تمام می شود، مجری برنامه از این سخن وزیر استفاده لازم را می برد و از نبود تالاری مناسب در سنندج گلایه می کند و از سیدعباس صالحی می خواهد تا کاری کند و او هم قول می دهد ۱۰۰ میلیارد ریال در حوزه فرهنگی و هنری به کردستان کمک کند؛ مجری پافشاری می کند تا زمان اختصاص این اعتبار هم روشن شود که وزیر می گوید: این اعتبار چهار ماهه تامین می شود.

کُردی شیرین تر از شکر فارسی

پدر تاریخ کرمانشاه، محمدعلی سلطانی سخنران دوم بود، صحبت های خود را با یک بیت شعری کُردی آغاز کرد که مضمون فارسی آن این چنین بود: درست است که فارسی مثل شکره ولی کُردی بسی شیرین تر از فارسی.

قرائت این بیت شعر استاد سلطانی با تشویق حاضران مواجه شد.

وی گفت: کُردها هیچ وقت خود را بالاتر از هیچ قومیتی نداسته و همواره به جوانان زیرک خود تکیه کرده اند.

سلطانی این را هم گفت که ما اهالی قلم با نان خشک زندگی می کنیم و زندگی را تنها و تنها در خدمت به ملت می دانیم.

پدر تاریخ کرمانشاه، کُردها را اینگونه توصیف کرد: مدافعان همیشه مرز ایران بوده و پاسدار این سرزمین هستیم.

وی ادامه داد: زبان هیچ تاثیری در اتحاد ملتها ندارد و این سرنوشت مشترک است که ما را به هم گره زده است.

او از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خواست تا فلسفه دکترسید یحیی یثربی به عنوان فلسفه کُردی در ایران مطرح شود.

قیام تمام قد به احترام استاد

نوبت مظهر خالقی که رسید، جمعیت یکپارچه قیام کرد و با تشویق مکرر او را تا روی سن بدرقه کردند، مجری مرد برنامه به نمایندگی از جمعیت حاضر و غایبین، با اسطوره موسیقی کُرد روبوسی کرد و بر دست و دوش او بوسه زد.

این استاد پرآوازه موسیقی زادگاه خود را به نام پرنسس مستوره اردلان و آیت الله محمد مردوخ معرفی کرد.

او با بیان اینکه مشکلات زندگی نگذاشت تا خواننده همیشگی باشم، افزود: موزیک سه بُعد دارد و مانند انسانی است که کلام، تاریخ و گذشته و آوا دارد که از درون این انسان شادی و خنده و دلبر زیبای طبیعت و شکرگذاری در له به لای یک صدا از حنجره بیرون می آید.

همه جمعیت گوشی به دست این صحنه ها و لحظات سخنرانی استاد را فیلمبرداری می کرد.

 

مستندی از مشاهیر

پخش مستندی از مشاهیر با نقص فنی مواجه می شود و چند دقیقه ای همهمه سالن را در بر می گیرد، نقص که بر طرف می شود صدای آهنگ موسیقی میکاییل اصلان با تشویق حضار در هم می آمیزد.

تک تک مشاهیر با بخشی از زندگی خود به روی پرده می آیند، از گذشته خود می گویند، جوانترین کُرد کیانوش رستمی وزنه بردار جوان کرمانشاهی است که ۲۸ سال سن دارد.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان در گوشه ای از سالن سرپاست و جای خود را به مهمانان دیگر داده است.

 

نوبت تقدیر

نوبت به بخش اول تقدیر از مشاهیر رسید، به ترتیب حروف الفبا روی سن دعوت شدند، هادی ضیاء الدینی حضور نداشت و هه وال ابوبکر استاندار سلیمانیه روی سن رفت و جایزه او را گرفت.

کلید طلایی شهر را به مشاهیر دادند و نشان افتخار بر سینه آنان نشست.

آوازخوانی یک زن

وقت پذیرایی که شد و همه باید به محوطه دانشگاه می رفتند، بانویی خود را به مظهر خالقی رساند و زد زیر آواز.

او چهچهه می زد و مرد و زن دوره اش کرده بوده اند، چند دقیقه ای این آواز طول کشید.

دقایقی گذشت و جمعیت دوباره به سالن برگشت.

باز هم مستند پخش شد و این بار کمی طولانی تر اما خسته کننده نبود، آنجایی که فیلم مظهر خالقی پخش شد و او با بغض سخن گفت، جمعیت هم بغض کرد.

تجلیلی خارج از مشاهیر

انجمن خوشنویسان ایران این کنگره را فرصت مناسبی دانست تا نشان درجه یک هنری را که معادل دکترای هنر است به استاد محمد صابر صابر تقدیم کند.

این نشان درجه استاد تمامی خوشنویسی بود و از آنجا که استاد صابر در بیمارستان بستری بود، همسرش برای دریافت این نشان دعوت شد.

آهنگ لرزان لرزان شهرام ناظری، سالن را به لرزه آورد.

 

رو در رویی ۲ استاد

بخش دوم تجلیل فرا رسید و نوبت رو در رویی دو شوالیه آواز رسید.

مظهر خالقی از شهرام ناظری تقدیر می کرد و با دست خود نشان افتخار را بر سینه او می زد.

شهرام ناظری از این روز به عنوان روزی تاریخی در زندگی خود نام برد و گفت: جمع آمدن جمعی از بزرگترین هنرمندان و بزرگمردان کرد در یک صحنه، برای هنر، فرهنگ و تاریخ خود جای افتخار دارد و امیدواریم به شیوه ای علمی ادامه داشته باشد.

 

بعد از ۲ استاد نوبت ۲ همکلاسی رسید

نشان نصرت الله معین وزیری ر مظهر خالقی تقدیرم کرد و استاد خالقی گفت: منم و آقای معین وزیری باهم همکلاسی بوده ایم و حالا بعد از ۴۰ سال همدیگر را دیده ایم.

او گفت: آقای معین وزیری از شکارچیان بزرگ آن زمان سنندج بود و یک بار اسب مرا بر زمین زد که او کمکم نکرد.

نصرت الله معین وزیری هم گفت: من نه شاعرم و نه هنری دارد البته یک آموزشگاه نقاشی دارم اما نماینده شما کردستانی ها در عملیات فتح المبین بودم و طراحی جنگ را بر عهده داشتم و در زمانی که دورتا دورم آتش و گلوله بود، به همراه اقبال محمد زاده ۲ کرد اهل سنتی بودیم که در دانشگاه جنگ حضور داشتیم ولی این مساله کمتر پخش و نشر شده است.

اولین بانویی که در این کنگره از او تجلیل شد، کردستان موکریانی از اقلیم کردستان عراق بود که به روی صحنه رفت و در اقدامی غیرمتعارف با مظهر خالقی مصاحفه کرد و کار به همین جا ختم نشد، موکریانی بر دست خالقی بوسه زد و او هم در جبران این حرکت، این بانوی کرد را در آغوش گرفت.

سالن از این حرکت که سابقه ای در استان نداشت، منفجر شد.

محمدعلی قره داغی و ملاحیدر مصطفوی ۲ روحانی در زمره مشاهیر بودند که تشویق آنان با صلوات همراه بود.

 

پیوند یک رگ و راهی برای جراحی فوق تخصص قلب

بخش دیگری از مستند آغاز شد و ابتدا کردستان موکریانی بدون حجاب و روسری از خودش و زندگیش گفت که ۶ خواهر بودند و ۲ برادر و پدری سالار که تبعیضی بین دخترها و پسرهایش قائل نمی شد.

او درباره ترسش گفت: از چی بترسم؟ من از هیچی نمی ترسم.

بعد از او نوبت به دکتر معصومعلی معصومی رسید، فوق تخصص جراح قلب که وقتی شنید یک ایرانی برای پیوند یک رگ باید به سوییس اعزام شود، قدم در راهی بزرگ گذاشت و سال ۱۳۷۳ اولین عمل جراحی قلب باز را در زادگاهش کرمانشاه بر روی یک بیمار انجام داد، عملی که کاملاً موفقیت آمیز بود.

او در فیلم می گفت: انسان های خوش قلب منبع الهام هستند و در خاطراتش از خوابنمایی خود گفت که باعث شد ساعت ۳ بامداد از خواب بیدار شود و جویای احوال مریضی شود که همان روز عمل کرده بود.

آن مریض همان شب و در همان ساعت دچار ایست قلبی شده بوده و با دستور تلفنی پزشک معالج به او سرکشی می شود و دکتر معصومی می گفت که نجات پیدا کرد و هنوز هم زنده است.

از ترس از غرور گفت و دعایی که مریض ها در حقش می کنند که الهی هرچه از خدا می خواهی به عنایت کند و او هیچ خواسته شخصی تا به حال نداشت و دنبال جامعه ای آرمانی بود که صفا، صمیمیت و خدمت لذتبخش در آن حرف اول را بزند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا