نجفی، داعش و دوستان اصلاحطلب
سیدعبدالجواد موسوی در خبرآنلاین نوشت: درباره نجفی و اتفاقاتی که افتاد نه چیزی نوشته ام و نه دلم می خواهد چیزی بنویسم. سرنوشت است و هزار اتفاق پیش بینی نشده در آستین دارد. نه کسی را می توان مقصر دانست و نه سرزنش کرد.
سخن تمام و تمام سخن همان است که خواجه شیراز فرمود:
چون حسن عاقبت به رندی و زاهدی است
آن به که کار خود به عنایت رها کنیم
نه می توان به علم و فضل غره بود و نه به مال و جاه. چه بسا نیکنام و صاحب منصب که آخر و عاقبتی شوم یافت و چه بسا بدنام و عاصی و گردنکش که عاقبتی رشک انگیز در انتظارش بود:
به حسن عاقبت عاصی سزاتر بود از زاهد
شهادت برد آخر آبروی پارسایی را
عاقبت به خیری بهترین دعایی است که می توانیم در حق خود و دیگران کنیم.
بگذریم. موضوع این یادداشت قضاوت درباره آقای نجفی نیست بلکه ادبیاتی است که آقای نجفی در توجیه عمل خود به کار می برد. ادبیاتی که اگر کسی از جناح مقابل آقای نجفی آن را به کار می گرفت توسط دوستان هم جناحی آقای نجفی بی حیثیت می شد و دودمانش بر باد می رفت.
کافی بود اتهاماتی هم چون مهدورالدم و غیر مسلمان بودن خانم میترا استاد را فی المثل سعید جلیلی بر زبان می آورد تا روزنامه نگار و مترجم و جامعه شناس و متفلسف به صف شوند و فریاد برآورند: از دل این ادبیات خشونت آمیز است که طالبان و القاعده و داعش سر بر می آورند! و بعد هم شروع می کردند به همین بهانه فقه و فلسفه اسلامی و ادبیات کهن این سرزمین را شخم زدن و رطب و یابس به هم بافتن تا به من و تو ثابت کنند خشونت ورزی ریشه در غیر را به رسمیت نشناختن دارد و همین که شما دیگری را از دایره اسلام خارج بدانید و خون او را حلال یعنی بالذات قاتلید!
این همه سال مبانی لیبرالیزم و حقوق بشر و مدارا و تساهل و تسامح و کوفت و زهر و مار را با ترجمه و سخنرانی و مقاله و یادداشت به خورد من و تو دادند تا تهش بشود این؟ تا وقتی خودشان به هر علتی دست به قتل زدند ناگهان ردای اصلاح طلبی از دوش بیفکنند و در قامت فقیهان سنتی دم از مهدورالدم بزنند و مقتول را بیرون از دایره اسلام بدانند؟
عمل نجفی را به پای همه اصلاح طلبان و روشنفکران دینی نمی نویسم اما سکوت این دوستان را هم نمی توانم هضم کنم.چند روزی هم منتظر ماندم تا شاید صدایی بلند شود اما خبری نشد که نشد. و جز احمد زیدآبادی که اعتراض نرم و نازکی به این ماجرا داشت ندیدم هیچ کس دیگری حرفی در این باره بزند. اگر آن همه تلاش فرهنگی شما حتی نتواند اطرافیانتان را تحت تاثیر قرار دهد چطور توقع دارید سعید عسگر را دگرگون کند و از او آدمی دیگر بسازد؟ خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا بدانیم و بدانند صرف خوش لفظی کاری از پیش نتواند برد و علم اگر با عمل آمیخته نشود چیزی جز اشتغال به لفظ نخواهد بود و از دل بازی کلمات هرچه درآید اخلاق و مهر و معرفت بیرون نمی آید.
توضیح ضروری: برای آدم های سیاست زده و بیماری که هر سخنی را با گوش سیاست می شنوند و گمان می کنند نویسنده این یادداشت تعلق خاطری سیاسی به یکی از جناح های موجود در کشور دارد آرزوی شفای عاجل دارم.
انتهای پیام
سايت خبرآنلاين و اين آقا بيشتر اصولگرايان فرصت طلبند كه دنبال زدن اصلاح طلبان در پي ناكامي روحاني هستند. در حالي كه از قبل دولت بيشترين سهم را برده اند. اين آقا فكر مي كند بايد درباره همه چيز بنويسد. در حالي كه حتي چيزنويس هم نيست.
نگران نباشید ! : این ادبیات از آنسو هم بکار رفته و عمل هم شده و ترور هم زاییده مانند ترور حجاریان. از این سو هم همانقدر بد و قابل تعقیب است و اصولا نظارت ملت بر اهل قدرت تنها پادزهر این خسارت است اگر فیلتر نظارتهای غیر ملت بگذارد . و البته ای کاش دخالت هر نهاد مرتبط با این موضوع هم هر چند غیرعلنی پیگیری می شد تا جان کسی بازیچه تقابلهای سیاسی و نظیر آن نشود هر چند غیرمستقیم.
تفاوت اصلی که نویسندهی محترم به عمد یا سهو از آن غفلت میکند، موقعیتی است که این سخنان گفته میشود. اگر خدانکرده تریبونداران اصولگرا نیز در موقعیت متهم به قتل و در بازداشت این حرف را بزنند بعید میدانم تفسیری جز تشبث به کل حشیش از آن بشود. این فرق میکند با کسی از از موضع قدرت و در مناسباتی غیرشخصی این ادبیات را به کار میبرد.
البته مسلما این گفتهها افتخاری برای آقای نجفی نیست ولی ارزش واکنش هم نداشته است.