زندگی فردی یا اجتماعی؟ | پاسخ مصطفی ملکیان
بخشی از گفتوگوی «حسام شوشتری» با «مصطفی ملکیان»، فیلسوف و روشنفکر ایرانی را به نقل از کانال تلگرامی آقای ملکیان میخوانید:
*دربارهی فردی یا اجتماعی زیستن، سبک زندگی های فراوانی در طول تاریخ وجود داشته است. مثلا رواقیون بسیار بر اجتماعی بودن انسان تأکید می ورزند و شما در درس گفتار اخلاق کاربردی گفته بودید که با این سخن رواقیون که ((انسان باید موجودی اجتماعی باشد.)) همدلی هم ندارید.
انسان ها واقعا اجتماعی اند و هم رأي با ارسطو هستم که انسانها عموما زندگی اجتماعی را بر زندگی فردی ترجیح می دهند ولی اگر از این نتیجه بگیریم که انسان ها باید اجتماعی هم باشند، سخن درستی نیست. بعضی از انسانها اگر بتوانند گوشه بگیرند، هم برای خودشان و هم برای دیگران خیلی بهتر است.معتقد هستم که بزرگترین اکتشافات و اختراعات و مکاشفات عرفانی برای کسانی رخ داده است که در تنهایی زندگی می کرده اند و همانها هم موتور محرک تاریخ بشر شده است. هیچ وقت یک عارف بزرگ در غوغای زندگی اجتماعی و یا در میان فعالیت های حزبی سیاسی پدید نیامده است و اگر قبول کنیم که این اختراعات، اکتشافات و ابداعات، بشر را رشد دادهاند، باید بپذیریم که راندمان بشر در تنهایی بیشتر است. همین فردوسی، اگر گوشه نمیگرفت هیچ وقت شاهنامه پدید نمی آمد. شاهکارهای بشری چه در علم چه در فن چه در هنر چه در اخلاق و معنویت، از آنِ کسانی است که گوشه میگیرند و ما هم که گوشه نگرفتیم از برکات کارهای آنها چشم هایمان باز شده است و جاده ها به رویمان هموار شده است. دین های بزرگ به دست کسانی معرفی شده است که در بیابان ها زندگی میکرده اند. هیچ وقت در وسط یک بازار، یک تاجر پیغمبر نشده است. من واقعا معتقدم که افرادی را که در تنهایی زندگی میکنند باید نه فقط توبيخ نکرد بلکه باید وسائلی فراهم کرد که اینها بتوانند در سکوت و تنهایی خودشان بیشتر باشند چرا که بشر از تنهایی اینها سود می برد.
*پس بنابراین برای هر انسانی، فردی یا اجتماعی زیستن متفاوت است و نمی توان توصیه ای واحد کرد.
نه اصلا نمی توان توصیه کرد. من خودم اگر زندگی انفرادی در پیش گرفته بودم، خیلی خیلی موفق تر بودم و در غوغای زندگی اجتماعی همه چیز در نظرم تار و مبهم است.
انتهای پیام
دلاخوکن به تنهایی که از تن هابلاخیزد….والله که این سبک زندگی دراین دیار ودراین زمان چاره ای دیگررا برنمی تابد…