انتخابات و امکان تغییر
رضا بابایی، پژوهشگر فرهنگی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «انتخابات و امکان تغییر» نوشت:
از نخستین رأیگیری در عصر مشروطه تا امروز، انتخابات در ایران، هیچگاه منشأ تغییر در سیاستهای کلان کشور نبوده است. مهمترین تغییرات سیاسی در ایران یا بر اثر کودتا بوده است(کودتای سوم اسفند و 28 مرداد) یا جنگ جهانی دوم(عزل رضاشاه) یا شورش و انقلاب. تاکنون هیچ تغییر مهمی در سیاستها و برنامههای اصلی کشور از رهگذر انتخابات رخ نداده است. در کشورهای دیگر نیز کموبیش همینگونه است؛ اما همۀ کشورها همیشه به تغییر اساسی نیاز ندارند و توقع مردم نیز بیش از تغییرات جزئی در شیوه یا برنامههای قوۀ مجریه نیست. مشکل آنجا است که کشوری نیازمند تغییرات بنیادین در قانون و ساختارها باشد و انتخابات نتواند چنین آروزیی را برآورد. در چنین وضعیتی چه باید کرد؟
هیچ پاسخ روشن و جهانشمولی برای پرسش بالا وجود ندارد. زیرا زمینههای ذهنی و امکانات عینی و تجربههای تاریخی در کشورها و در دورههای مختلف زمانی یکسان نیست و مردم هر کشوری در هر دورهای از تاریخ باید با نظرداشت زمینهها و امکانات موجود تصمیم بگیرند. اما بهقطع مردم هیچ کشوری برای تغییر و رسیدن به مقصود، راههایی را که پیشتر آزمودهاند، دوباره یا چندباره نمیآزمایند. معنا و مقصود انتخابات، اصلاح روشهای پیشین و تغییر در سیاستهاست که متأسفانه ایران تاکنون تجربۀ آن را نداشته و طعم آن را نچشیده است. وقتی تغییر از رهگذر انتخابات ناممکن گردد، مردم اندکاندک به روشها و گزینههای دیگر میاندیشند که معلوم نیست چه پیامدهایی داشته باشد و چه بلایی بر سر کشور بیاورد. تنها راه انسانی و کمهزینه و نتیجهبخش در ایران امروز، معنادار کردن انتخابات است. راههای دیگر چاههایی مهیب است که کشور را در ورطهای از مصیبتها و زیانهای جانی و مالی میاندازد. ناامیدی از امکان تغییر، خطرناکترین وضعیت ذهنی و عینی در یک کشورِ همیشه در تلاطم است؛ چه این ناامیدی بهحق باشد چه نابهحق.
به گمان من کسانی مانند سید محمد خاتمی، بیش از اصرار بر دعوت مردم برای حضور فعال در انتخابات اسفندماه، باید در اصلاح قانون انتخابات و معنابخشی به صندوقهای رأی بکوشند. دعوت از مردم برای بازی در زمین سوخته، اصلاحطلبی نیست. اصلاحات باید زمین را آمادۀ بازی و نقشآفرینی مؤثر مردم کند که تاکنون توفیقی در آن نداشته است.
انتهای پیام