دو یادداشت به مناسبت هفتم سیده فاطمه خاتمی
به گزارش دریافتی انصاف نیوز، دکتر جلیل سازگارنژاد در یادداشتی با عنوان «روح آسمانی کویر» به مناسبت هفتمین روز درگذشت حاجیه فاطمه خانم خاتمی نوشت:
کویر در متن و بطن خویش مظهر سادگی و بی پیرایگی است که صراحت، صداقت، صفا و صمیمیت و دوری از تعلقات را زینت بخش ادبیات گفتمانی و رفتارشناسی مردمان آن می نماید. کویر چون یک متن آسمانی در شریان نَفَسها و قلبهای بیدار مردمانش جریان می یابد و روشنائی، آزادی و آزادگی را بسان باران گوهرین بر رخساره مردم سرزمین مهر و ایمان طراوتی مانا میبخشد.
کویر، قناعت، شکیبایی، نجابت و شرافت را در دلهای ایزدی ساکنان خویش متبلور و متجلی میسازد. چنین خصوصیاتی است که کویر را مستعد رشد و تربیت انسانهای وارسته و اندیشمندان فرزانه میسازد تا از پدیدههای محیطی خویش و نعمات برگرفته از نقمات، فرصتی برای پرواز به آسمان پر ستاره کویر بیافرینند.
هنگامیکه خورشید سوزان بر صفحه پاک کویر می تابد، بازتابی از نور و روشنائی دلهای بیدار فرزانگان را فرا میگیرد و چونان سایبانی از ابر محبت بر بام زندگانی مردم سایه میافکند و زمانیکه ماه رخ مینماید، شب زنده داری و تشرف به بارگاه حضرت دوست، جان طالبان علم و دانش را ستاره باران میکند و ایمان استوار و جان آفرین را به کام آنان میریزد. و آنگاه که طبیعت کویر دوری از مظاهر زندگی مادی را نشانه میرود، دریچه های معنویت، متانت و وقار سفره میگستراند و اینگونه است که در نگاهی ژرف به حیات مردمان این سرزمین و گذار آنان از فراز و فرود ماجراها و حوادث بیرونی و نیز تاریک و روشن جهان بیرونی آنها، گستره ای عظیم از فرهنگ و تمدن پیش چشم نمایان میگردد و همه این وقایع به زبانی دیگر در فکر و اندیشه انسانهای برگزیده و ممتاز جلوه ای بیکرانه می یابد و از این رو قلمروئی گشوده می شود که در آن کاوش و جستجو در زوایای آثار فکری ما را به شناخت شاخصهای فرهنگی رهنمون می گردد و هر شخصیت برخاسته از این مرز و بوم، دریچه ای میشود که میتوان از آن به پیدا و پنهان جان و جهان انسان ایرانی نگریست و دگرگونیها و چرائیهای آنها را دریافت.
کویر نامی آشنا است که نامهای آشناتری را در عرصه علم، فکر و فرهنگ پر آوازه ساخته است. خاتمی بزرگ خاندانی را بنیاد گذاشته که امروز فراز از جغرافیای اردکان، یزد و ایران بلکه گستره فکری و فرهنگی جهان را قلمرو ناب ترین نگاه تعالی بخش به انسان و انسانیت و پیشرفت و سعادتمندی بشر ساخته است. روح آسمانی آیت الله خاتمی نه تنها در کالبد فرزندان شایسته، دوستان و دوستداران فکر و فرهنگ دمیده که حقیقتاً چنین است، در افقی بالاتر و والاتر صلح طلبان و انسان دوستان دیگر سرزمین ها را نیز تحت تاثیر قرار داده است. اندیشمندی که به تعبیر امام بزرگوار، عالمی روشنفکر و دین دار بود و چونان خورشیدی تابناک نورافشان و فخرآفرین عرصه دین و دین داری و فضیلت های بی شمار گردید، بدون تردید عالمانی از این دست که حضور مستمر در کنار مردم و هم نشینی در سوگ و جشن آنان را در متن زندگانی خویش تجربه و سیاست مداری و اندیشه ورزی را با اخلاق آمیخته اند، فخر یک ملت و گوهر سرزمین خویشند.
منزلگاه خاتمی بزرگ بسان یک بنیاد و مکتب بیکرانه فرهنگی مرکز و مهد تربیت انسانهائی شد که هر کدام در کسوت و مسئولیت خرد و کلان خود مبشر اخلاق و مُبلغ دین رحمانی و پرچمدار فضیلت ها و انس با خدا و مردم گردیدند. فاطمه تازه مهاجرش که این روز ها مردم به سوگ او نشسته اند به شایستگی مردمان شهر ایمان را به رستگاری بیشتر رهنمون گردید و دیگر فرزند برومندش، نام پدر و بالاتر از آن اندیشه و اخلاق او را که برگرفته از سیره نبوی و علوی بود در جهان پُرآوازه ساخت، نام خاتمی با گفت و گوی فرهنگ ها و تمدنها از اردکان به بلندای دنیا اوج گرفت و پیام آور دوستی و منطق نوین زندگی برای بشریت گردید. دیگر بازماندگان سرافراز او و تربیت یافتگانش نیز هر یک امروز به نمادی از تراز انسانهای فهیم و مقبول جامعه مبدل گشته اند تا صدقه جاریه ای باشند برای آن روح ملکوتی، از دیرباز شنیده بودیم که برخی از خانواده ها در استواری و مانائی و هویت یک جامعه، ملت و کشور خود نقشی ممتاز و تاثیرگذار دارند. گاندی در هند، خمینی در ایران و اینک خاتمی در اردکان و یزد و ایران و … و البته دیگران که در این مقال و مجال فرصت اشاره به آنها میسر نیست. این خانواده هاعمدتاً منشأ خیر و سرافرازی میهن خویشند و حضورشان در عرصه های گوناگون مغتنم است.
نام آیت الله سید روح اله خاتمی و خاندان شریف و فرزند گرامش پیوسته با معنا و مفهوم دین داری، اخلاق گرائی، اندیشه ورزی و انسان دوستی، مبارزه، انقلاب و خیرخواهی برای مردم عجین یافته، به روح آسمانی آن رادمرد بزرگ ادای احترام می کنیم و برای فاطمه عزیزش همجواری با بانوی بزرگ بهشت و برای یادگاران گرامش … سلامتی و استواری در سیره و مرام مقبول و محبوبش که زینت بخش آبروی مُلک و ملت است، آرزو داریم. یاد خاتمی پیوسته روشنی بخش و امید آفرین این سرزمین اهورائی است. رحمت بی انتهای خدا بر او باد.
این یادداشت کوتاه را با خاطره ای به پایان میرسانم:
در خلال سفرش به شیراز در سال 1380 هنگامی که بحث کاندیداتوری مجدد برای دوره دوم ریاست جمهوری مورد اصرار و تاکید مرحوم آیت اله توسلی قرار گرفت و ایشان به استناد حمایت گسترده مردم، او را تشویق به حضور مجدد میکردند. او با ذکر خاطره ای از مرحوم والد بزرگوارشان گفتند که “در اواخر دهه 30 قرار بود تعدادی از علمای قم برای دیدن پدر به منزل ما در اردکان بیایند، من و دیگر فرزندان در حال آماده سازی منزل برای میهمانان بودیم که تصمیم گرفتیم رادیو کوچکی که درتاقچه خانه قرار داشت را از منظر میهمانان دور کنیم (در آن روزگار رادیو مورد انتقاد و تحریم برخی از علما قرار گرفته بود) که پدر با تندی فرمودند من اهل ریا نیستم بگذار بیایند و ببینند که من رادیو گوش میکنم و …” با ذکر این خاطره، ایشان می گفتند نگرانم کاندیداتوری دوباره من توجیه ساز برخی از امور و تمسک به ریا و تظاهر به اموری شود که از آئین تربیتی خانوادگی ما بدور است. براستی چنین است، صداقت و سلامت نفس را باید از ویژگی های ممتاز این خاندان اصیل دانست. یاد، نام و راه روح آسمانی کویر حضرت آیت اله سید روح اله خاتمی هماره گرامی باد.
جلیل سازگارنژاد
اسفند ماه 93
برای فرزند بزرگ خاندان خاتمی
یک مرگ، یک بدرود و هزاران درود
دکتر هادی خانیکی نیز در یادداشتی در این باره نوشت:
تا درد و محنت است در این تنگنای خاک / محنت برای مردم و مردم برای خاک [خاقانی]
زندگی پرمعنا، مرگ رنجبار و تشییع باشکوه بانوی دینباور و مردمدار، سیده فاطمه خاتمی پدیدهای سرشار از نکتهها است. مردم اردکان و یزد از سالهای دور او را همواره همدرد و همراه لحظههای تلخ و شیرین زندگی خویش دیده بودند و تصویر مهربان آن زن نیکخلق و خوشسخن نیکو رفتار را در قاب خاطرههاشان داشتند؛ زن شجاع و حقیقتگویی که دفاع هر حقی را از حقوق مردم هرگز فرونگذاشت و هیچ میدانی را هیچگاه در گذشت و ایثار واننهاد. همهی پسران را راهی جبهه کرد، یکی را بر قلهی شهادت نشاند و دو دیگر را با تنهای دردمند و رنجور از جنگ همچنان به خدمت بیامان و بیچشمداشت به مردم واداشت. کمترین سرمایهاش در وفاداری به عهد و ایمان، خانوادهاش بود و بزرگترین میراثش نیز نام نیکی بود که بدرقهی شکوهمند مردم گسترهاش را به وضوح نشان داد.
این زن که خود سرشار از نیکوییها بود دختر بزرگ بزرگمردی نیز بود که سرچشمهی همهی خوبیها در آن سوی کویر بود. در خاندان خاتمی این سخن قولی است که جملگی برآنند که دختر بزرگ نه تنها مونس پدر در زندگی که یادآور همیشهی سلوک و رفتار او پس از مرگ بود. آیتالله سیدروحالله خاتمی که امام خمینی(ره) او را «برادر زندهدل خویش» خواند به تعبیر هم او «یکی از پرفروغترین چهرههای تقوا و خلوص ایمان»، «روشنفکری متدین»، «مجتهدی بزرگوار» و «از خوبان امینی بود که اگر نتوان گفت بینظیر مسلماً کمنظیر بود». تصویر این «چهرهی تابناک مبارزات خستگی ناپذیر روحانیت روشنضمیر در دهههای اخیر» که همیشه یاد آیتالله سیدمحمود طالقانی را در ذهنها زنده میکرد در نگاه بنیانگذار انقلاب نیز دیدنی است: «او با گوشت و پوست خود مبارزه را میفهمید و سختیهای آن را چون شربتی گوارا مینوشید. او یار و پناه محرومان بود. او یک عمر با تهجر و واپسگرایی جنگید و یکی از طرفداران بیبدیل اسلام ناب محمدی در عصر فریب و خودپرستی بود. او پاک زیست و پاک مرد و پاک در جوار رحمت ربّش آرمید».
بانو فاطمه بازتابنده و به یادآورندهی آن «پدر» بود. با همهی آنچه که امام دربارهاش گفته بود و تمامی تجربههایی که مردم از زندگی با او اندوخته بودند. مردم اردکان و یزد در این تشییع باشکوه باز به دنبال همان «دیندار دردآشنای روشنبین» میگردیدند که آن روز پارهای دیگر از وجودش از میان میرفت.
البته تنها بانو فاطمه و پدر در دیده و دل مردم به چشم نمیآمدند و بدرقهی آنان فقط بدرقهی خاطرهها و بازگشت به تاریخ نبود. بدرود آنان بدرودی برای امروز و آینده هم بود. «فرزندانی متدین» و «فرزند فاضل و باتقوا و متعهد امام» هم در میانشان بودند و مردم قدردان و حقشناس ایران در اردکان و یزد و هر جای دور و نزدیک دیگر سینههای خویش را به مثابهی حافظهی حضور تاریخی آنان گشوده بودند. تشییع باشکوه زبان دیگر مردم هم بود. زبان از یادنبردن خاندانی که زبان حق و حقیقت بود و هست. خاندان خاتمی از مادر داغداری که فهم و صبوری و صراحت را همچنان در کهنسالی میآموزد تا یکایک پسران و دختران و نوادگانی که هر یک جز به نیکنامی در میان مردم شهرتی دیگر ندارند و ستارهی درخشان آن خاندان که هنوز نامش یادآور همنشینی «دین و دموکراسی» و «مدنیت و گفتگو» در جامعه و جهان ماست در این بدرود باشکوه مقصد یادها و درودهای فراوان مردم شدند. بانو فاطمه زبان به سخن آمدن مردم شد؛ برای خویش، برای پدر خویش، برای برادر خویش و برای فرزندان و خاندان خویش و از همه مهمتر برای زنده ماندن یاد و نام همهی خوبیها و نیکوییها و برای «برگ عیشی که به گور خویش فرستاد». روانش شاد و یاد و نام او و خاندانش همچنان فروزان باد.
انتهای پیام