خرید تور تابستان

حجاریان از ترور گفت: گلوله نتوانست ذهنم را هدف بگیرد

شرق نوشت: ٢٢ اسفند ٧٨. خیابان بهشت تهران به‌یکباره جهنم می‌شود. «سعید» روی دو پا ایستاده و به سمت ساختمان شورای‌شهر در حرکت است که شلیک گلوله‌ای در کمین او را به زمین می‌زند. حالا به دشواری راه می‌رود و زبانش سنگین‌تر از همیشه، جمله‌ها را پشت‌سرهم ردیف می‌کند. شاید همان‌طور که رسانه‌ها فردای ترور حجاریان تیتر زدند: «شلیک به اصلاحات».
حجاریان روز پنجشنبه به دعوت انجمن اسلامی جامعه پزشکی دانشگاه شهید بهشتی در مجمع عمومی این انجمن شرکت کرد و از خاطره روز ترور گفت. 
نخست به رسم سپاس از تیم پزشکی دکتر محمدرضا ظفرقندی تشکر می‌کند و تمام تلاش‌هایی که شاید به درستی به حیات این روزهای او ختم شده، اگرنه همه به‌خوبی می‌دانستند که هدف از آن ترور، حذف کامل «سعید» بود نه ماندن و تداوم حیات؛ او حادثه ترورش را با یک ضرب‌المثل به این صورت توضیح می‌دهد: «وقتی یک نادان سنگی را در چاه می‌اندازد ٤٠عاقل نمی‌توانند آن را دربیاورند. در آن زمان نادانی با گلوله قصد کشتن من را داشت و سپس یک تیم پزشکی به‌عنوان عاقلان سعی کردند مرا نجات دهند.»حجاریان ادامه داد: «گلوله‌ای که به من شلیک شد، مخچه‌ام را هدف گرفت؛ اما نتوانست ذهن و مغز مرا هدف قرار دهد.» 
او مدیریت احمدی‌نژاد در هشت‌سال گذشته را متفاوت از این ضرب‌المثل ندانسته و در ابعاد ملی حضور هشت‌ساله احمدی‌نژاد در قدرت را به‌نوعی درچاه‌افتادن می‌داند: «در این سال‌ها کشور به سمت پرتگاه رفته و حالا همه عاقلان کشور باید دست به دست هم دهند تا مملکت را نجات داده و وضعیت را به سمت‌وسوی بهتری هدایت کنند. طی این هشت‌سال، احمدی‌نژاد کشور را به مزرعه‌‌ای سوخته تبدیل کرد که الان روحانی به‌تنهایی نمی‌تواند آن را آباد کند.»
گلوله خیابان بهشت از اسلحه سعید عسگر به سمت سعید حجاریان شلیک شد. عسگر درست مقابل شهرداری تهران و هنگام ورود حجاریان به ساختمان شورای شهر او را هدف قرار داد. حجاریان پس از انتقال به بیمارستان سینا توانست زنده بماند. تلاش تیم پزشکی دکتر ظفرقندی بدون تردید نقش موثری در زنده‌نگه‌داشتن حجاریان و ناکام‌کردن ایده «ترور» داشت. اما ترور حجاریان را از لحاظ جسمانی بسیار ضعیف کرده است. 
انتهای ژیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا