خرید تور تابستان

پاسخی به حجاریان: کردها تجزیه طلب نیستند، عدالت طلبند

بهرام ولدبیگی، مدیر انستیتو فرهنگی کردستان در تهران، در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «کردها تجزیه طلب نیستند، عدالت طلبند» در واکنش به مصاحبه‌ی اخیر سعید حجاریان [لینک] نوشت:

در چند هفته‌ی اخیر سایت “انصاف نیوز” پیرامون مسأله‌ی تجزیه‌ی ایران، گفتگوهایی با جمعی از چهره‌های سیاسی انجام داده است. آقای سعید حجاریان آغازگر طرح این جریان بوده و در گفتگوی خود با سایت انصاف نیوز پیش بینی کرده‌اند که در تقابل آمریکا و ایران سه سناریو محتمل است؛ اشغال سه جزیره‌ی ایرانی در خلیج فارس، تلاش آمریکا برای ایجاد شرایط تنش‌آلود داخلی و فعال سازی گروه‌های تجزیه طلب در دو منطقه‌ی ایران با سناریوی عراقیزاسیون کردن ایران با الگوی کردهای عراق و جداییشان از حکومت صدام حسین با پشتیبانی نظامی آمریکا و … ایشان در عین حال یگانه راه مقابله با تجزیه را، پذیرش مقوله‌ی شهروندی برای همه‌ی ایرانیان فارغ از قوم، نژاد، زبان، مذهب، دین و آئین دانسته و …

مصاحبه‌ی آقای حجاریان [لینک] با واکنش‌های مثبت و منفی و نقد چند سایت [لینک]، روزنامه و افرادی چون حسین بشیری، مجید یونسیان، امیر هاشمی مقدم [لینک]، سیدمحمد صدر [لینک]، احمد زیدآبادی [لینک]، عباس سلیمی نمین [لینک]، محسن کدیور [لینک] و دکتر صادق زیبا کلام [لینک] روبرو شده است.

همچنین پیرامون این مسأله آقای محمد قوچانی سردبیر روزنامه‌ی سازندگی هم در یادداشت تاریخ 29/2/1398 با عنوان “ایرانشهر یا ایرانستان” [لینک] و “لیبرالیسم علیه فدرالیسم” با یادآوری نوشته‌ی روز 19/8/1396 دکتر سید جواد طباطبایی با عنوان “شبح تجزیه ایران در آستانه‌ی در ایستاده است” [لینک] در حمایت از سخنان سیدجواد طباطبایی و دکتر محمد طبیبیان و در مخالفت با نظریه‌ی سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور اسبق ایران پیرامون مدیریت فدرالی در ایران، نسبت دور بودن از تحولات ایران را به ایشان داده و کسانی که این سالها به نام فدرالیسم، تجزیه‌طلبی را ترویج می‌کنند مورد نقد قرار داده است. در مجموع این گفتگوها و مقالات، آقای دکتر صادق زیباکلام در مصاحبه با انصاف نیوز هم انصاف را رعایت کرده است و هم صادقانه پیرامون چالش اقوام و مذاهب در ایران سخن گفته و معتقد است که: 

“مسایل داخلی است که منجر به تجزیه‌طلبی می‌شود. من اسم آنرا تجزیه طلبی نمی‌گذارم، آنرا نارضایتی قومیتی و مذهبی می‌دانم. اکنون قومیت‌ها، اقوام و اهل سنت را ساکت نگه داشته‌ایم. اگر سنی‌ها، بلوچ‌ها و کردها شروع به خیزش کنند نمی‌توانیم بگوئیم آمریکائیها، اسرائیلی‌ها و سعودی‌ها آن را به راه انداخته‌اند، بلکه این مسائل نتیجه‌ی سیاست‌های نادرست، مستبدانه و نپخته 40 سال گذشته علیه اقوام بوده است که باعث نارضایتی شده است و …”

از آنجا که در این نوشتارها و دیگر مطالب انصاف نیوز و مجموعه‌ی افکار بخشی از اهالی قلم، اصطلاح تجزیه‌طلبی مترادف با کردها و کردستان مطرح شده، به عنوان یک شهروند کردستانی لازم دانستم نکاتی را در دفاع از مردمان مناطق کردنشین اعم از کُردزبانان شیعه و سنی و جامعه‎ی اهل سنت ایران از مردمان فارس، کُرد، بلوچ، عرب، ترکمن و همچنین از کردان یارسان در استان کرماشان مطرح کنم.

در طول چهار دهه‌ی گذشته طرح رویکردهای بدون مطالعه‌ همیشه موجبات نگرانی مردم مناطق کردنشین و اهل سنت را به همراه داشته و هر زمان که ایران با مشکلاتی مواجه شده بخشی از نخبگان سریعاً انگشت اتهام را به سوی گوشه و کنار کشور به ویژه مناطق کردنشین نشانه رفته‌اند. اینان هر که باشند از فقر مطالعه‌‎ی تاریخ این سرزمین رنج می‌برند و نمی‌خواهند حقیقت تاریخ را بیاد بیاورند و بدون خوانش در تنوع قومی و مذهبی، رنج‌های این مردم در دفاع از ایران را نادیده انگاشته و با همان رویکرد سنتی، رنگین کمان و موزائیک اقوام و مذاهب در کشور را با تعریف خاص خود و برخلاف تعاریف و استانداردهای جهانی، با برچسپ‌های ناچسپ مورد بی‌مهری قرار می‌دهند تا بخشی از مسوولان و مردم ایران را در فضایی منفی نسبت به مسأله‌ی کردستان قرار بدهند.

نگارنده در دفاع از مردم کُردزبان در برابر اتهام تجزیه‌طلبی ضمن بی‌اساس خواندن آن، لازم می‌دانم به صورت خلاصه به عوامل شکاف و چالش حکومت و مردم بپردازم تا به آقای حجاریان و دیگر همفکران ایشان که یک طرفه به قضاوت می‌نشینند بگویم اندیشمندان عرصه‌ی سیاست معتقدند که این بی‎عدالتی، تبعیض و دیده نشدن اقلیت‌های قومی و مذهبی است که رویکردهای واگرایی، چالش و گسست تولید می‌کند. در ایران ما، کم ‌توجهی بخشی از دکترین سیاست خارجی و برخی از مسوولان اجرایی به مسأله‌ی ایران هراسی آمریکا و اسرائیل در سطح بین‌الملل و خاورمیانه و عدم ترسیم سیاستی استراتژیک پیرامون برخی مسائل قومی و مذهبی بدون توجه به پیش زمینه‌های تاریخی در جغرافیای سیاسی مناطق کردنشین، چالش اساسی امنیت ملی و بی توجهی به منافع ملی را به همراه داشته است.

در آغاز و ابتدا عرض می‌کنم ریشه‌ی تاریخی این مساله به تحولات بعد از انقلاب مشروطه برمی‌گردد. به زمانی که رضاشاه در سال 1310 به سپهبد امیر احمدی وزیر جنگ دستور داد تا سران ایلات و عشایر مناطق کردنشین را دستگیر کرده و سیستم سنتی و ایل‌وتبار این مردم را به هم بریزد. در سال 1324 و تحولات مهاباد و آذربایجان، کردها برخلاف نظر تهران اولین تمرین حکومت و مدیریت را تجربه کردند. در کنار این تحولات در استان کرماشان ایل بزرگ لک، کلهر، فیلی و خاندان و عشیرت‌های صاحب‌نام سنجابی، اردلان، قبادی، ولدبیگی، اورامی و جاف در برابر حاکمیت پهلوی اول و سپس پهلوی دوم مقاومت کردند که گستره‌ی آن تا لرستان تداوم داشت. 

در آن سالها و تا پیروزی انقلاب شهر سنندج به‌عنوان مرکز اهل سنت ایران هویت دینی و مذهبی نوینی را بنیان نهاد. فقیهان و علمای بزرگ حجره‌ها و مدارس دینی کردستان با رویکرد اعتدال، تسامح و تساهل تفسیر نوینی از اسلام و سنت نبوی (ص) را در راستای امت وسط و دین حنیف ارائه نموده و بنیان‌گذار اندیشه‌ی ملی، مذهبی و روشنفکری دینی در ایران شدند. یکی از رهیافت‌های مهم تلاش و کوشش ایشان، ممانعت از ورود افکار مذهبی در پوشش رویکرد رادیکال پان عربیسم که بعدها تحت عنوان سلفیت و افکار تکفیری در کشورهای عربی و خاورمیانه ترویج یافت به مناطق کردنشین ایران بود و این مدل از مسلمانی کُردی در کل منطقه و حتی کردستان عراق هم ترویج یافت و همه از آن بهره‌مند شدند. این تنوع و تکثر دینی، مذهبی و فرهنگی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به دلایل فراوان در سطح ملی به دقت دیده نشد. به عنوان مثال این سال‌ها که احزاب بیشمار و بدون تابلو در تهران که 8 سال به نام راست و اصولگرایی و 8 سال به نام چپ و اصلاح‌طلبی و اعتدال در مدیریت کشور ظاهر شدند، جایی در خور برای جامعه‌ی اهل سنت و کُردزبانان شیعه، سنی و یارسان در سطح ملی تعریف نکردند. تا خردادماه سال 1372 و در دومین انتخابات ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی مردم سنندج در یک حرکت عقلانی اولین نافرمانی مدنی را در ایران با رای منفی به رییس جمهور وقت فریاد زده و خواستار توسعه‌ی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شدند. اندیشه‌ای که چهار سال بعد با حضور سید محمد خاتمی در قامت ریاست جمهوری به نام اصلاحات در ایران به حاکمیت رسید و با کمال تأسف از آن سال‌ها تا به امروز با وجود حضور پرشور مردمان اهل سنت و کُردزبان در پای صندوق‌های رأی در سطح ملی، چراغ‌های قرمز در برابر حضور نخبگان این سرزمین همچنان روشن مانده‌اند.

راقم این سطور با این مقدمه‌ی کوتاه، آقای حجاریان را به‌عنوان تئوریسین اصلاح‌طلبان و حامی بسیاری از مسوولان فعلی دولت که از طیف مورد حمایت ایشان می‌باشند و همه‌ی دوستانی که به‌مانند ایشان فکر می‌کنند و آقای محمد قوچانی روزنامه‌نگار مطرح کشور به نمایندگی از بخشی از این طیف ‌که در دفتر رئیس‌جمهور نیز صاحب منصب شده‌اند و … را مورد خطاب قرار داده و این دو گرامی را به قضاوت و داوری صادقانه بین دولت آقای روحانی و مطالبات مردم مناطق کردنشین دعوت می‌کنم تا به افکار عمومی و مردمان کُردزبان و اهل سنت سراسر کشور پاسخگو باشند.

از آقای حجاریان و دوستانشان درخواست دارم تاریخ صدساله‌ی اخیر مناطق کردنشین ایران را مرور کنند تا ببینند حضور این مردم را در جنبش مشروطه، حمایت از دکتر محمد مصدق در سال 1332، نقش پررنگشان در پیروزی انقلاب و چهل سال همراهی با مردم ایران در تحولات سیاسی و اجتماعی این سرزمین به همراه حقوقی که در بخش‌هایی از قانون اساسی از جمله اصول 12، 15، 19، 20، 23، 26، 27 و 43 که سهمی برای آنان پیش‌بینی نموده در کنار پیام‌های بنیان‌گذار جمهوری اسلامی به‌ویژه پیام‌های 26 دی‌ماه 1357 و پیام 26 آبان ماه 1358 به مردم کردستان و سخنان رهبر انقلاب را در سفر اردیبهشت‌ماه 1388 به سنندج در جمع نخبگان کردستان تا متوجه غفلت ورزی و چشم پوشی بخشی از مدیران اجرایی نسبت به حقوق و جایگاه رفیع این مردم نجیب و صبور شوند و به‌جای دفاع از آنان، چشم در چشم ایشان برایشان حکم تجزیه‌طلبی صادر نکنند.

همچنین توصیه می‌کنم رنج کردها و نادیده انگاشتن مطالبات آنان در دو دولت احمدی‌نژاد و دکتر روحانی را رصد کنند. گسست و واگرایی و عمیق‌تر شدن فاصله‌ی کردستان و تهران را محاسبه نمایند و در این روزگار تحریم‌های ظالمانه‌ی آمریکا در کنار بی‌توجهی به مشکلات مردم مناطق کردنشین، صبوری و نجابت این مردم را به فراست دریافته و تحولات کردها در خاورمیانه را در موقعیت ژئوپلیتیک منطقه در کنار بازیگران منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای مورد توجه جدی قرار دهند. همچنین توصیه می‌کنم به هنگام طرح حقوق مردم ایران مفاهیم پلورالیسم، تکثرگرایی، تنوع قومی و زبانی که پروردگار در قرآن کریم به آن‌ها اشاره کرده را از قلم نیندازند.

سوال اینجاست که به‌راستی این دوستان بر اساس چه مستنداتی مساله‌ی تجزیه را مطرح نموده و مرتکب این خطای راهبردی پیرامون کردها و اهل سنت شده‌اند؟ شماها که عملکرد دولت توسعه و اعتدال را به‌خوبی نظاره‌گر هستید، بایسته است این‌سوی مساله را هم به تماشا بنشینید. اندکی درنگ کنیم، درنگ حوالی چند پرسش: سرنوشت بیانیه‌ی ده ماده‌ای اقوام و مذاهب آقای دکتر روحانی پیرامون مذاهب، اقوام و ملیت‌های ایرانی که با استفاده از آن توانستند در دو دوره‌ی ریاست جمهوری با آرای این مردم بر رقبای خود غلبه کنند و وارد کاخ پاستور شوند، به کجا رسیده است؟ معرکه‌ی به‌اصطلاح اقوام و مذاهب آقای یونسی این سال‌ها چه گلی را بر سر 15 میلیون اهل سنت و 10 میلیون کُردزبان ایران زده است؟ بی‌توجهی رئیس‌جمهور و برخی از اعضای هیأت دولت به شعارها و وعده‌هایشان پیرامون مطالبات مردم در مناطق کردنشین و اهل سنت با صادرات مدیران غیربومی که شکاف، واگرایی و تزلزل امنیت ملی و ترک برداشتن گرانیگاه همبستگی را  همراه داشته است را چه کسی جوابگو است؟ آیا این همان داستان گندم نماهای دوران انتخابات و جوفروشان امروز نیست؟ در پس این پرسش‌ها حقیقتی معنادار نهفته است، چرا که به دلیل عدم پاسخگویی به همین پرسش‌ها بود که آقای دکتر روحانی برای تبلیغات دور دوم ریاست جمهوری و البته عملکرد ناموفق مسوولان دولت به دو استان کردستان و سیستان و بلوچستان سفر نکرد تا مورد انتقاد و مؤاخذه‌ی حضوری مردم کُردزبان و اهل سنت قرار نگیرد.

جناب آقای حجاریان و قوچانی! اینک که با آرای مردم ما و خرج از کیسه‌ی مهمان، بخشی از مسوولان و دوستان شما حاتم طایی شده‌اند، به افکار عمومی کردها و اهل سنت پاسخ دهید که در کجای عدالت ایستاده‌ایم وقتی در هیأت دولت، شورای عالی فرهنگی، 29 وزارتخانه، 25 سازمان‌ زیر نظر ریاست جمهوری، در 31 استان و بیش از 20000 پست مدیریتی در ایران، از 15 میلیون اهل سنت و 10 میلیون کُردزبان چرا مدیری از جنس این مردمان حضور ندارد؟ حتی در استان‌های سنی نشین و کُردزبان هنوز یک استاندار کُردزبان و اهل سنت به کار گمارده نشده است. بگذارید بی‌تعارف بگویم، ممکن نیست زمانی که قواعد بازی را بر هم می‌زنیم و جمعی از هم‌وطنان را پشت چراغ‌قرمز زمین بازی متوقف می‌کنیم انتظار داشته باشیم برایمان دعای خیر بکنند!

لازم می‌دانم عرض کنم به دلیل روابط نزدیک راقم این سطور با فعالان سیاسی و احزاب کردستان ترکیه، عراق و سوریه همچنین مطالعه و واکاوی در تاریخ جنبش صدساله‌ی آن‌ها هیچ‌گاه طرح جدایی توسط کردها در این کشورها وجود نداشته است. بلکه این حاکمان کشورها بوده‌اند که حقوق شهروندی را از آنان دریغ داشته و به همین دلیل طی یک قرن اخیر کردها دریایی خون‌ برای برقراری دموکراسی هدیه‌ کرده‌اند. به یاد بیاوریم کردهای سوریه زمانی که برادر بشار اسد شما از کل سوریه تنها بخش‌هایی از دمشق را در اختیار داشت به‌جای حرکت در مسیر تجزیه‌ی سوریه حماسه‌ی جاودانه‌ی کوبانی را رقم زدند. در ترکیه هم کردها مبارزات مدنی خود را به خیابان‌های استانبول کشاندند و با کاندیدایی در انتخابات ریاست جمهوری گامی بلند در تحقق دموکراتیزه کردن ترکیه برداشتند. این روزها مشاهده کردید که چگونه با حمایت کُردها شهرداری استانبول از اردوغان ستاند‌ه شد. در عراق هم می‌بینید کردها نماد دموکراسی برای مردم این کشور شده‌اند. البته آنجا که مساله کردهای عراق را مطرح می‌فرمایید لازم است مؤلفه‌های مربوط به تجزیه را برای مردم روشن سازید و اصولاً قیاس کردستان عراق با کردستان ایران مقایسه‌ای ناروا است. چرا که عراق کشوری تازه تأسیس است و متولد 1922 میلادی و کردها با فشار بین‌المللی و پیمان سایکس پیکو به عراق چسبانده شده‌اند. در بسیاری از پروتکل‌‌های بین‌المللی و حقوقی و حتی قانون اساسی عراق در همه‌ی مقاطع تاریخی عراق از این کشور به‌عنوان ملک مشاع دو ملت کُرد و عرب نام ‌برده شده و به تعبیری دیگر، عراق همواره کشوری بوده است با تفکیک دو ملت عرب و کُرد.

در خصوص کردهای ایران و تاریخ مبارزات آنان تاکنون هیچ سند قابل‌اتکایی بر تلاش برای تجزیه از ایران به دست نیامده است. امروز همه‌ی مخالفین و موافقین جمهوری اسلامی با تفاوت دیدگاه‌هایی که دارند خواستار دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی در ایران برای کردها می‌باشند. با کمال تأسف در دو دوره‌‌ی ریاست جمهوری آقایان احمدی‌نژاد و یک دوره و اندی دکتر روحانی مطالبات کردها مورد معامله قرار گرفت و در طبقه‌بندی منافع ملی و قواعد بازی کُردها اجازه‌ی ورود پیدا نکردند تا امروز با این حقیقت تلخ روبرو شده و شاهد باشیم تا مناطق کردنشین روی گسل‌های شورش فرودستان، لشکر بیکاران، کولبران و رادیکالیسم سلفیت مذهبی قرار گیرد و سونامی‌های تراژیک را در راه داشته باشد درحالی‌که مسوولان این مناطق در حد پزشک عمومی با مدیریت روزمره‌گی و ادعای فوق تخصص و جراح بیش از آنکه رنج‌های مردم را مداوا کنند نسخه‌هایی تجویز می‌کنند که متأسفانه شکاف عمیق و بلند شدن دیوار بی‌اعتمادی مردم با جمهوری اسلامی را به دنبال دارد.

جناب آقای حجاریان! گاهی حقیقت آن‌قدر عریان است که دیده نمی‌شود، بگذارید ریشه‌های این مشکلات امروز را در تاریخ با هم ورق بزنیم. از روزی که دوستان شما از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتند و جنگ هشت ساله‌ی صدام حسین علیه ملت ایران با حمایت قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای آغاز شد، مناطق کردنشین ایران تبدیل به مناطق جنگی شد و تا مرز نابودی پیش رفت. اما مردم ما سرفرازانه در برابر تجاوزگران عراقی ایستادند و سرمایه‌ی مادی و معنوی خود را در دفاع از ایران هزینه کردند. همین شرایط موجب شد یک دلار 7 تومانی هم به مناطق کردنشین نرسد و عملاً توسعه در تمام ابعاد آن به تعویق افتاد. سال‌های بعد تا امروز نیز همفکران حضرت‌عالی با شعارهای پرزرق‌وبرق و مدیریت‌های ناکارآمد زندگی این مردم را با سختی‌های بسیاری روبرو کردند. عجیب آنکه همین عالیجنابان چندی پیش بر صفحه تلویزیون با پررویی از فروپاشی ایران سخن گفتند.

محمد قوچانی
محمد قوچانی

جناب آقای قوچانی! اگر وظیفه‌ی سیاستمداران کتمان حقیقت باشد من و شما به عنوان روزنامه‌نگار وظیفه‎مان آشکار کردن حقیقت و تاباندن نور بر حقیقت و قرار دادن آن در مظان افکار عمومی است. در این راستا لازم است یادآور شوم در سال‌های جنگ، زمانی که وطن‌فروشان فروغ جاویدان و مرصاد که به دستور صدام حسین شرف و ناموس ایران را فروختند، این کُردها بودند که قهرمانانه در برابر صدام حسین تا آخر ایستادند. متأسفانه امروز هم ‌وطن فروشان کراوات پوش، باز به شیوه‌ی دوستان شما سخن می‌گویند، همان‌ها که از آمریکا درخواست دارند تا به ایران حمله نظامی نماید و ایران را به خاک و خون بکشد، با فرافکنی مردمان باورمند سرزمین سبز کردستان را به تجزیه‌طلبی متهم می‌کنند تا به گمان خود پل‌‎های همگرایی را تخریب نمایند و ایران را به قول شماها به سوی ایرانستان هدایت کنند.

جناب حجاریان! لطفاً برای یک‌بار هم شده به‌جای وصف‌ بسیاری از مسوولان هم‌فکرتان در مطبوعات، ایشان را در برابر مطالبات این مردم قرار دهید و از آنان بپرسید چگونه است در آن‌سوی مرز در کشور عراق عربی رئیس‌جمهور، معاون پارلمان و 8 وزیر کُرد هستند و زبان کُردی زبان دوم عراق است و در اقلیم کردستان کردها دارای حکومت و پارلمان و … هستند، اما در این‌سوی مرز در ایران به زبانشان لهجه می‌گویند و بعد از چهل سال راهها برای ورود نخبگان کُرد به مدیریت‌ها همچنان بسته است؟ و نمازهای عیدشان باید به دستور استاندار و فرماندار غیرکُرد و غیر سنی دولت اعتدال و توسعه برگزار شود. همچنین به مبلغان توسعه و عدالت بفرمائید که رئیس‌جمهور عراق که در اجلاس مکه از ایران دفاع کرد، کُرد بود، سفیر ایران در دهستان برونئی که نبود! آن رئیس اقلیم کردستان که اخیراً با مکرون رئیس‌جمهور فرانسه در کاخ الیزه دیدار داشت کُرد بود، سفیر ایران در بخشداری ویتنام که نبود! لطفاً اجازه دهید عقل نفسی بکشد.

اینک قبل از قضاوت شما به این سؤال پاسخ می‌دهم که وقتی صحبت از دو دوره‌ی ریاست جمهوری است چرا به دوران احمدی‌نژاد پرداخته نشد؟ باید بگویم بنده و هیچ روزنامه‌نگار و فعال سیاسی و فرهنگی به احمدی‌نژاد رأی نداده‌ایم و درخواستی هم از ایشان نداشته‌ایم. ایشان هم هیچ بیانیه‌ای پیرامون کردها و اهل سنت صادر نکرده است. بد نیست بدانید در دو انتخابات ریاست جمهوری احمدی‌نژاد در مناطق کردنشین و اهل سنت هزار نفر با اعتقاد به ایشان رأی نداده‌اند و لازم است بگویم که در 22 آبان 1385 به‌عنوان سردبیر روزنامه آشتی در سنندج و در دادگاه روزنامه بودم که منجر به توقیف آن شد. همزمان در خیابان آن طرف دادگستری آقای احمدی‌نژاد ‌که لباس کردی پوشیده بود و در حالیکه با ادبیات پوپولیستی از توسعه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کردستان می‌گفت، دیوار بی اعتمادی کردستان با تهران را دهها متر بالاتر ‌می‌برد، چنانکه در روزهای آغازین ریاست جمهوری ایشان 80 درصد نشریات کُردی ازجمله روزنامه آشتی به‌صورت فله‌ای توقیف و تعطیل شدند. در غیبت عقلانیت، خردورزی و مدیریت‌های روزمره‌ای دوران احمدی نژاد رویش افکار سلفی تکفیری و قرائت‌های رادیکالی از دین و مذهب در مناطق اهل سنت رشد فزاینده‌ای داشت و هزینه‌های جبران ناپذیری به حاکمیت ملی و جایگاه معنوی مذاهب اربعه‌ی اهل سنت تحمیل نمود که جذب صدها جوان به داعش در عراق و سوریه و حرکت‌های مسلحانه در مرزهای سیستان و بلوچستان از دست‌آوردهای آن روزگار است که متأسفانه همچنان از چالش‌های قابل توجهی است که ضرورت همفکری باورمندان شیعه و سنی را می‌طلبد که با گفتمانی راهبردی از گسترش آن جلوگیری و آن را از تهدید به فرصت تبدیل کنند. احمدی نژاد البته یک حرکت ماندگار در کارنامه دارد، آنهم تعطیلی دو سال هفته‌ی وحدت بود که با استقبال مسلمانان وحدت طلب شیعه و سنی روبرو شد!

به همه‌ی بزرگان کشور، نخبگان و روزنامه‌نگاران عرض می‌کنم مردمان کُردزبان اعتقاد دارند شناسنامه‌ی ایران مولانا، حافظ، سعدی، خیام، باباطاهر و … بدون کردستان مخدوش است و به قول شاملو ما چراغمان در این خانه می‌سوزد. ما با نگاه فراخی به تاریخ می‌نگریم. کردها و اهل سنت واقف‌ هستند که کتاب شش‌جلدی “صحاح سته”، صحیح‌ترین کتب حدیث اهل سنت را بزرگان فارس زبان تدوین کرده‌اند و نخستین کتاب تاریخ کردستان به نام “شرف نامه‌ی بدلیسی” به زبان فارسی نوشته‌شده است. این اندوخته‌های تاریخی است که زیبایی ایران را تفسیر می‌کند. این رنگین‌کمان ظرفیت حضور همه‌ی ایرانیان را دارد و همه‌ی ما را در خود جای می‌دهد و هیچکس در این کشور اضافی نیست. نخبگان و فعالان سیاسی و فرهنگی کُردزبان با همه‌ی این مشکلات و نامهربانی‌ها به‌مانند بعضی از روشنفکران ایرانی دلشان برای فرزند پادشاه سابق تنگ نشده است. آنان فرزندان همان مردمان راست‌قامت تاریخ‌اند که در خانه‌های کاه‌گلی خود 8 سال در برابر تجاوزات صدام حسین و حامیان بین‌المللی‌اش مقاومت کردند و امروز هم در برابر طرح اتهامات تجزیه‌طلبی و دادن آدرس غلط توسط کاسبان سیاست و اقتصاد، صبوری و شکیبایی پیشه کرده‌اند.

برای پاسخ به تاریخ، همکاران، روزنامه‌نگاران، فعالان سیاسی و فرهنگی و مسوولان دلسوز را فرامی‌خوانم تا نگاه کنند به شهر سنندج، مرکز اهل سنت ایران، مهد تمدن، فرهنگ، دیانت، عرفان، تاریخ، فرزانگی و زادگاه فقیهان، مفتیان و مردوخان کردستان که حال‌وروز خوشی ندارد. توسعه‌اش را در همه‌ی بخش‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با سمنانِ آقایان روحانی و احمدی‌نژاد مقایسه و قضاوت نمایند. به نظر شما معقول است بعد از این همه‌سال، مردم این سرزمین اهورایی برای حق خویش گدایی کنند؟ آیا می‌پسندید از سمنان دو رئیس‌جمهور با رأی تأثیرگذار کردها و اهل سنت به کاخ پاستور بروند اما در کهن دیار سنندج تاکنون با آن‌ همه نخبه و فرزانه حتی یک استاندار قد علم نکند؟ مردم ما این سال‌ها به خاطر شنیدن شعارهای بی‌عمل دیگر به گوش‌هایشان هم اعتماد نمی‌کنند و به خاطر رنج دوران، تنها به چشمان تیزبینشان اعتماد دارند و بسیار متأسفم برای دولتمردانی که این مردم شریف و صاحب هویت و شناسنامه را به این نقطه‌ از بن‌بست مدیریتی رسانده‌اند اما این مردم بزرگوار حاضر نیستند به‌خاطر این همه نامهربانی دوستان به دشمنان ایران پناه ببرند.

دکتر سعید حجاریان
سعید حجاریان

جناب آقای حجاریان! این بی‌عدالتی‌هاست که تقسیم سرزمین را به همراه دارد نه کمر خم‌شده‌ی مردم مظلوم ما. این مشکلات مالی و سیاست‌های غلط وزرای اقتصادی دولت مورد حمایت شماست که چهره‌ی نازنین و صبور این مردم را زرد کرده، فقر را به این سرزمین وارد نموده‌ تا دین مردم را از آنان بگیرند، قبل از آنکه نانشان دهند ایمانشان را زیر سؤال می‌برند و آنان را به رینگ چسبانده و نقطه‌ی جوش آن‌ها را به نقطه اوج رسانده‌اند. جناب حجاریان و قوچانی این مسائل است که باعث تجزیه‌ی ایران و به هم ریختن همبستگی ملی می‌شود. پس چرا اتهام را به گردن کولبرها و لشکر بیکاران سرزمین نازنین کردستان می‌اندازید؟ در مناطق کردنشین یک کولبر برای آوردن 20 کیلو چای با برخوردهای غیراسلامی و قانونی روبرو و حتی دستور رهبر انقلاب و فرمانده کل قوا در خصوص حل مسأله‌ی کولبرها هم نادیده گرفته می‌شود. اما در بنادر خلیج‌فارس و در تمامی مرزهای ایران با همسایگان، با پول بیت‌المال و سهم کردها و اهل سنت با کشتی و لنج‌های قدرت و ثروت این همه مبادلات در جریان است و نه صدای گلوله‌ای شنیده می‌شود و نه حتی خون از دماغ کسی می‌آید! اینجاست که چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید.

به عنوان روزنامه‌نگاری که بر عصای بلوط کردستان تکیه زده‌ام نزدیک به چهار دهه است در مسیر همگرایی سخت‌ترین آزمون‌ها را تجربه کرده و در برابر تندبادهای سیاسی هزینه‌های فراوانی پرداخته‌ام و هیچگاه موافق رادیکالیسم مذهبی و ملی نبوده و نیستم. به امید کم کردن رنج‌‎های مردم کُردزبان و اهل سنت به همراه فعالان فرهنگی و سیاسی علیرغم دیدن همه‌ی مشکلات با آگاهی دو دوره به دکتر روحانی رأی داده و نیازمند سپاسگزاری هم نبوده‌ام. اکنون بعد از سالها صبوری به خطا نرفته‌ام اگر اعلام کنم به داوری من عملکرد دو دولت احمدی نژاد و دکتر روحانی در این مناطق قابل دفاع نبوده و در این شرایط خاص تاریخی که ما روی گسل‌های خطرناک نفس می‌کشیم عده‌ای بی پروا و بی‌توجه به زیرپوست کردستان، سرزمین تنش‌های دیروز و چالش‌های فردا آفتاب ایران این سرزمین پرگهر را از آنان دریغ کرده و به رغم رنج‌های تاریخی این مردم ملک مشاع بودن ایران برای همه ایرانیان را تکذیب می‌‎کنند در حالیکه مردم ما سالهاست فریاد برمی‌آورند که تعداد مردگانمان در این سرزمین بیش از زندگانمان است و ما ایرانی را می‌خواهیم که نتوانیم بدون آن زندگی کنیم.

ایران با فرهنگ و تمدنش دیرینه‌اش مام میهن فرهنگی همه‌ی کردها بوده است. تا آنجا که برخی به خاطر بی‌اعتمادی به اهالی قلم و مدیران نخبه‌ی دانشگاهی امروز ایران در بخش فرهنگ در عدم شناخت و توجه به جغرافیای فلات فرهنگی ایران، به‌جای حضور فرهنگی و تلاش در جهت همگرایی، همچنان در میان افکار عمومی 40 میلیون کُردزبان خاورمیانه این سیکل معیوب ایران هراسی را تداوم می‌بخشند. برای تاریخ یادآوری می‌کنم این در همیشه روی یک پاشنه نمی‌چرخد و هیچ دولتی نکاشته‌هایش را درو نخواهد کرد.

جناب حجاریان و قوچانی لازم است توجه داشته باشید سکوت اهالی قلم و نخبگان، نسل هشیار دانشگاهی و بزرگان مناطق کردنشین و اهل سنت به معنای رضایت از عملکرد مسوولان و بی‌احترامی مقاله نویسان مرکز نشین به آنان نیست. لطفاً به حرمت رنگین‌کمان ایران این ذهنیت مخدوش و مزمن تاریخی را اصلاح کنید که در آن‌ هم حقیقت را مصادره کرده‌اید و هم قهرمانان آن را. کاشتن نفرت به جای همبستگی و همگرایی هیچ فضیلتی برای مخالفان حقوق کردها و اهل سنت به ارمغان نخواهد آورد. کردستان با پشتوانه‌ی تاریخ، تمدن و فرهنگ غنی خود همچنان ایستاده و در برابر تخریب مقاومت خواهد کرد و در سپهر سیاست ایران ماندگار خواهد ماند. بیایید به‌ نقد خطاهای راهبردی خودتان و عملکرد مسوولان بپردازید. به مردم امید و صبوری هدیه کنید. در این مقطع حساس از تاریخ این سیاست‌های کج‌وکوله جواب نمی‌دهد. همه نیازمند عبور مسالمت‌آمیز از این گذر تاریخی هستیم و ضرورت دارد در پی بازی برد- برد باشیم. تنها حقیقت است که می‌تواند ایران را از این بحران عبور دهد.

در پایان یادآور می‌شوم کردهای ایران از نظر فرهنگی، سیاسی، علمی و تحولات روز بسیار جلوتر از کُردهای دیگر کشورها هستند و برای نسل تحصیل‌کرده و آکادمیک کهن دیارِ کردستان منازعات سیاسی جاری چندان محلی از اعراب ندارد چرا که آنان در پی عدالت اجتماعی هستند. کردها مستحق این همه نامهربانی نیستند که همچنان شهروند درجه 2 و 3 باشند. ما از آزمون‌های سخت عبور کرده‌ایم و امروز در بستر تحولات خاورمیانه کُردهای ایران به راهی می‌روند که دیگر کردها سالهاست آنجا را ترک کرده‌اند.

امیدوارم توصیه‌های مشفقانه‌ی ما را بپذیرید و پل گفت‌وگو را بازسازی کنید. ما و دوستانمان فروتنانه آماده‌ی پذیرش نقد و گفتگوی عادلانه هستیم. سرنوشت همه‌ی ما به هم گره‌خورده است و فردا باید در برابر تاریخ همگی پاسخگو باشیم. ما و اهالی قلم کردستان هم به فرموده‌ی گاندی اگر نتوانیم گذشته را فراموش کنیم، می‌توانیم همدیگر را ببخشیم.

همه‌ی آنها که مقابل تجزیه‌ی ایران خواهند ایستاد؛ گفت‌وگو با حجاریان

کلیپ سخنان رهبری | آرزوی انگلیسی: تجزیه ایران

زیباکلام: دشمنان ایران خواهان تجزیه‌طلبی هستند

طرح خاورمیانه بزرگ و تغییر مرزهای ایران

ایرانشهر یا ایرانستان؟ | محمد قوچانی

طرح شوم تجزیه ایران جدی است؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. سلام-افرادی که تحت مجموعه های مانند کومله دمکرات پژاک و….فعالیت می کنند باعث به شهادت رسیدن دهها هزار نفر از مردم آذربایجان در طول چهل سال بعد انقلاب شکوهمند اسلامی شدند وداعیه هایی ارضی همواره بر علیه مناطق شیعه نشین آذربایجان داشتندو بدین ترتیب باعث ایجاد بدبینی بین مردم منطقه می شوند ….به نظر من روشنفکران آگاه کردستان بایدشجاعانه در مقابل داعیه های نفاق انگیز آنان بایستند استقرار بعضی از گروه های این گروهکها را به همراه پ ک ک در قره باغ کوهستانی محکوم نمایند والا باید حق بدهد که برخی چون جناب حجاریان به مسائل سوئ ظن ونگرانی داشته باشند ضمنا مطالبات عدالت طلبانه خود را دنبال کنند -شاهد بودیم در کشور همسایه ما ترکیه که هم ترکها وهم کردها سنی مذهب هستند حزب عدالت وتوسعه کم وبیش برخی آزادیهای خاص به احزاب کردی دادند دهها حزب کردی اعلام موجودیت کردند برای اولین بار احزاب کرد وارد مجلس سوریه شدند روزنامه ها و….سخرانی ها ومصاحبه ها در تلوزیونهای سرتاسری داشتند اما دیدیم که دمیرتاش وبرخی سر از مسکو .لندن وپاریس در آورد گویا می خواست مسئله کرد های سوریه را آنجا حل کند و بعضا هماهنگ با سخنگوی پ ک ک نطق می کرد واز اقدامات تجزیه طلبان کرد در سوریه عراق وایران حمایت می کرد این اعمال باعث سوء ظن بیشتر مقامات ترکیه شد و وضعیت سیاسی در این کشور مسلمان همچنان لاینحل باقی ماند که دود آن به چشم هم ترکها وکردها می رود

    6
    5
  2. سلام. به واقع سخنان آقای ولد بیگی بسیار به واقعیت امروز کردستان و مناطق کوردنشین نزدیک است در همین سنندج هزاران نخبه به دلیل کورد بودن و اهل سنت بودن بلا استفاده وبیکار هستند ما تجزیه طلب نیستیم اما اگر شما به جای ما چند روزی کورد بودن را تجربه کنید بدون شک تجزیه طلب و پیشمرگه می شدید.سپاس

    4
    14
  3. کردها آزادی خواهان و اعدالت طلب نیستن
    در اینترنت سرچ کنید به صورت انگلیسی زمان
    کردستان با اسرائیل رابطه داره
    کردستان خودشو از اسرائیل می‌دونه
    به نظر شماها چرا کردستان پرچم باید داشته باشه
    چرا داخل کردها داخل صفحه مجازی خودشون حرف کشور جدیدی به اسم کردستان میزنند
    اون هوایی که فکر میکنند دروغ هست احمق هستن
    برو سرچ کن به انگلیسی زمان همدستی کردستان با اسرائیل گرفته تا ایجاد کشور کردستان

    کردستان جز ده قوم گمشده اسرائیل هست
    اینم میتونی داخل اینترنت به صورتی انگلیسی سرچ کنی
    کردستان با اسرائیل برای تجزیه کشور همکاری میکنند

    1. حالا برید خودتون بینید عربستان سعودی
      با ایران خوب شده رفته
      آمریکا به فکر حقوق بشر در عربستان افتاده چه قدر شماها ساده هستید
      کشور غرب وحشی دل سوز ایرانی نیستن هر سال پوریم برگزار میکنند به خاطر کشتار ایرانیان
      الان پول و شبکه های ماهواره ای برای حمایت مردم میزارن حقوق این کارمندان شبکه رو کی میده آیا اون شخص این قدر کله خراب هست به جای برای مردم خودش خرج برای ایران خرج میشه

      داخل فرانسه و اسرائیل اعتراضات هست
      اون دوتا همونایی هستن فکر آزادی ایران هست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا