شاملو «قدیس» نیست!
ایرنا نوشت: چهارشنبه شب، دوم مرداد ماه، در نوزدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو مستندی به نام قدیس از شبکه سوم سیما پخش شد که در آن رضا براهنی، ابراهیم گلستان، فروغ فرخزاد، آیدین آغداشلو، علی دهباشی، محمدرضا شفیعی کدکنی و… درباره شاملو سخن گفتند.
نقد درست، پرداختن به موضوعی و بررسی آن از زوایای گوناگون است، شاید همه ما منتقد سینمایی مشهوری که با همه سواد و دانش سینمایی اش لحن گزندهای دارد را بشناسیم، حتی شاید برخی نگاه هنریاش را قبول داشته باشیم اما ادبیات او اشتیاق ما برای شنیدن حرفهایش را از میان میبرد. «حتی اگر درست بگوید، حوصله شنیدن حرفهایش را ندارم!» این جملهای است که یکی از دوستان سینماگر من درباره آقای منتقد گفت.
نقد حتی اگر در خور آن نام نباشد که در مقام نقدش برآمدهایم، باید شایسته مخاطب باشد، حتی مخاطبی که شاید هیچ اطلاعاتی از این واقعیت ندارد، ندانستن او نباید دستاویزی باشد که درست یا غلط را در هم به گوش او بخوانیم. وقتی نام مستند در مجموعه قرار میگیرد باید استناد آن قوی و قابل درک باشد استنادی که بازگو کردنش برای هرگونه هنری و ادبی فایده ای داشته باشد و هر کس با هر نگاهی بتواند به این نقد استناد کند.
مستند قدیس که شب گذشته از صدا و سیما پخش شد نمونهای از نقدی است که به جای بازنمایی حقیقت، به بدگویی میپردازد.
قدیس درباره احمد شاملو ساخته شده است، شاعر، نویسنده مترجمی که در سال ۱۳۷۹ دار فانی را وداع گفت. شاعری که در نوشتن سبک ویژه خود را دارد و در دوران حضورش همانند همه نامداران دوست و دشمن بسیار داشت اما بدگویی و دشمنی با هر نامی که به هر دلیل به شهرت رسیده نیازمند شرح و توضیح است. وقتی مستندی با این پیش فرض که «شاملو آدم خوبی نیست!» ساخته میشود، نمیتوان در آن نقد صحیح آثار افکار و رفتار او را دید.
تفسیر به رای از سخنان افرادی که شاگردان و دوستان شاملو به شمار می آمدند یا فاصله زیادی با او دارند، منجر به شکل گرفتن تک گویی یک طرفه از سوی نویسنده، کارگردان و تهیه کننده برنامه شده است.
این مستند، به حرف آنان استناد نمی کند،، بلکه از کلام آنان به عنوان دستاویزی برای بیان کلام خود استفاده می کند که اساس سخن آن را زیر سوال می برد، شاملوی شاعر در این مستند دیده نمی شود، در این مستند، زندگی شخصی شاملو دیده می شود و افکار سیاسی و ارتباطات شخصی اش به نقد کشیده می شود.
احمد شاملو قدیس نیست!
این را حتی هواداران دو آتشه او نیز میدانند، شاملو از خطا منزه نیست، چنانکه گفتن از اشتباهات او در همه این سالها باعث نشده فروش آثارش کم شود اما دستمایه آنان قرار گرفته که در رد صلاحیت شاعرانگیاش از زندگی شخصی و شخصی او بهره میبرند.
اشاراتی که در این مستند به هر گوشه از زندگی این شاعر شده بود شاید به نظر به جا بیاید اما در نهایت خروجی آن و نتیجهای که از آن گرفته میشود شبیه مغلطه است، یعنی در هم ریختن درست و غلط برای گرفتن نتیجه دلخواه! چنانکه همه حرف فروغ فرخزاد یا رضا براهنی درباره شاملو چنان نبوده که در این مستند دیده شد.
بهترین مصداق این حرف شاید در یک تاریخنگاری ساده به دست بیاید، فرخزاد در سال ۱۳۴۵ در اثر تصادف درگذشت، نگاهی که او به شاملو دارد، شاید حتی دوره نخست ادبیات شاملو باشد، به هر حال آنچه فرخزاد درباره آن حرف میزند با آنچه از این شاعر باقی مانده، حدود ۳۵ سال فاصله دارد. 35 سال شاید دو نسل فکری را شامل شود!
قدیس مستندی است که به قول کارگردان در ستایش شاعرانگی فروغ فرخزاد نوشته و ساخته و به ابراهیم گلستان تقدیم شده است اما این پیشکش میتواند تیری باشد که به سوی فرخزاد کمانه کند و او، پرویز شاپور، ابراهیم گلستان و فخری گلستان را هدف بگیرد. این یک بازی دو سر باخت برای نقد کردن مردی است که اگر نه بهتر از فرخزاد و گلستان که پیشتر و بیشتر از آنها راه روشنفکران را رفته است.
اگر مسئله این مستند نقد رویکرد روشنفکران غرب زده یا نقد شعر سپید باشد می توان آن را پذیرفت اما موضوع این است که این همه حقیقت نیست.
نقد رفتارهای اجتماعی حتی غیر اجتماعی شاملو، ترجمههایی که بسیاری مترجمان چه در دوره زیستش، چه پس از آن به شیوهاش انتقاد کردهاند، حتی روشهایی که برای معرفی شاعران یا نویسندگان نسل جوان برمیگزید، نکاتی است که پرداختن به آن شاید منطقیتر باشد و ناگفتهتر مانده باشد اما سازندگان این فیلم ترجیح دادهاند که به نکات خصوصیتر و عامهپسندتر بپردازند.
حسین لامعی کارگردان مستند قدیس در اعتراض به نسخهای که صدا و سیما در شب درگذشت شاملو منتشر کرده است آن را متفاوت با آنچه ساخته دانست و خود را از آن مبرا کرد اما لامعی به این نکته توجه نکرده که اساسا آنچه در این مستند میگوید حتی اگر حقیقت داشته باشد هم همه حقیقت نیست. با وجود این که لامعی نمیتواند بیطرفی پیش بگیرد و خود را از آنچه ساخته کنار بکشد، دیدگاه او اجازه انتشار نسخه جرح و تعدیل شده با رویکردهای خاص صدا و سیما را نمیدهد. البته اینکه کارگردان پیشبینی نمیکرده است که اثرش دچار چنین جرح و تعدیلی شود، بیشتر به شوخی شبیه است.
ساختن این مستند و پرداختن به شخصیت شاملو نمیتواند بی هیچ پیش زمینه قبلی باشد، صرف نظر از اینکه شاملو یک شخصیت اثرگذار در ادبیات فارسی است و این که شخصیت اجتماعی تا چه اندازه هنجارشکن یا جامعه گریز بوده، یک نکته حائز اهمیت است؛ مساله اینجاست که تخریب بزرگان کسی را بزرگ نمی کند شاید بهتر باشد سازندگان و انتشاردهندگان آثار انتقادی پیش از آنکه بیش از این از چشم مخاطب بیفتندریال اصول نقد و اخلاق را بیاموزند.
انتهای پیام
نه…….جرم شاملو مشروع ندانستن جهل وریاکاریست….و…سربراستانه کسی نساییدن……