تحلیل: راز ممنوع محبوب، آزاد نامحبوب
تحلیل روز 16 تیرماه سال جاری در انصاف نیوز که در آن تاریخ مورد توجه قرار گرفته بود، با توجه به اتفاقاتی در روزهای اخیر با حذف بخشی از متن بازنشر میشود:
بخش تحلیلی انصاف نیوز – 16 تیرماه 1393: تذکر اخیر نمایندگان تندروی مجلس برای انواع ممنوعیت های […]، با واکنش های یگانه ای مواجه بود که می تواند حاوی پیام هایی باشد، از جمله طرح شفاف نظرات تندروها می تواند ار همین امروز زمینه ی تبلیغات منفی خود آنها در انتخابات مهم مجالس شورا و خبرگان سال آینده باشد که بر خلاف انتخابات 90، اصلاح طلبان یک طرف حق انتخاب مردم خواهند بود و اظهارات تندروها بهترین بستر برای شناخت مردم را فراهم می کند.
چند نکته در این باره در پی می آید:
یکم: انتخابات 92 به خوبی ثابت کرد که «تصویر»، «محبوبیت» نمی آورد، زیرا اگر می آورد کاندیداهای اصولگرا می بایست رای می آوردند.
غلامعلی حداد عادل به ویژه در بین سالهای 88 تا 92 به بهانه های مختلف در تلویزیون حاضر می شد، روزی به عنوان رییس سابق مجلس، نماینده ی مجلس، رییس فرهنگستان فارسی، شخصیت سیاسی، و … اما چند روز به انتخابات 24 مانده با مشاهده ی نتیجه ی نظرسنجی ها شاید با نگرانی اینکه از آرای باطله نیز عقب بماند انصراف داد.
مابقی کاندیداهای اصولگرا هم همینطور بودند، سعید جلیلی که به گفته ی دکتر ولایتی در 5 سال حتی یک قدم پرونده ی ایران را در مذاکرات پیش نبرده بود اما هر روز در رادیو و تلویزیون آقای ضرغامی دیده می شد و با وارونه نمایی، از او چهره ی یک قهرمان به تصویر کشیده می شد.
محمدباقر قالیباف سهردار تهران روزی نبود که به بهانه ای در رادیو و تلویزیون مشاهده نشود، سهرداری که سال 84 هم رای نیاورده بود ولی در دوره ی شهرداری تلاش می کرد تا دل تمام مردم ایران را برباید؛ و صداوسیما ویترینی برای تبلیغ او شده بود، همان صداوسیمایی که در زمان شهرداری اصلاح طلبان، روزی نبود که علیه آنها گزارشی منتشر نکند.
وضعیت حضور علی اکبر ولایتی و محسن رضایی در صداوسیما نیز تقریبا مشابه همین سه نفر بود.
اما حسن روحانی و محمدرضا عارف، دو کاندیدای متفاوت با آنها بودند؛ این دو تحت هیچ شرایطی امکان حضور در صداوسیما را نداشتند، و بالعکس خط گزارشی صداوسیما علیه دوران دولت اصلاحات و دوران دبیری حسن روحانی در شورای عالی امنیت ملی و ریاست تیم مذاکره ی هسته ای او بود.
وضعیت حامیان او از این دو هم بدتر بود؛ هاشمی رفسنجانی و به ویژه […]، آن هم به ویژه پس از سال 88 صرفا برای تخریب در صداسیما نامشان مطرح می شد.
تمامی رسانه های مکتوب این جریان و همینطور تریبون های دیگر نیز همواره علیه […] مواضع بسیار شدیدی گرفته بودند تا او را در نزد افکار عمومی تخریب کنند یا به ادعای خود، افشا کنند.
نتیجه ی تمام آن محدودیت های رسانه ای و محدودیت ها، اتفاقا بالا رفتن محبوبیت لیدر اصلاحات بود و خود را در اوج گیری آرای روحانی پس از حمایت […] و هاشمی، سه روز قبل از انتخابات 24 خرداد 92 نشان داد.
دوم: سالهاست که سیداحمد […] به امامت موقت جمعه ی تهران منصوب شده است؛ پیش از آن نیز وی سخنرانی های دوره ای در شهرهای مختلف کشور داشت. سخنرانی های او بسیار صریح و بی پرده است، او در زمان دولت اصلاحات با آن مخالف بود و پس از سال 88 نیز مواضع شدیدی علیه این جریان گرفت.
سیداحمد […] هر چند روز یک بار در پایتخت نماز جمعه می خواند، مستقیم از رادیو و شب همان روز از تلویزیون پخش میشود. تمام رسانه های جناح راست نیز تلاش کرده اند که او را به نام «[…]» جا بیاندازند تا بلکه […] در خاطره ها کمرنگ شود.
نتیجه ی این شبیه سازی نامی در رسانه ها چه بود؟ آیا اکثریت مخاطبان، این را جایگزین آن کردند؟ پاسخ منفی است اما یک اتفاقی دیگر افتاد؛ آن به عنوان نماد اسلام رحمانی شناخته می شد اما با حضور این و بیان مواضعی سخت گیرانه به نام اسلام، گفته های آن بیشتر به نماد رحمانیت اسلام تبدیل شد.
سوم: روزنامه ی صبح امروز به مدیرمسوولی سعید حجاریان در سالهای پایانی دهه ی هفتاد، هر هفته سخنان حجت الاسلام حسنی، امام جمعه ی ارومیه را عینا منتشر می کرد؛ اتفاقی که شاید سوال برانگیز بود.
معمولا خطبه های نماز جمعه ی شهرستان ها در رسانه ها و روزنامه های سراسری پایتخت اینچنین بازتابی ندارند، و از سوی دیگر آقای حسنی مواضع بسیار صریح و تندی علیه اصلاحات و […] داشت.
چند روز پیش سعید حجاریان در پاسخ به این پرسش که «آیا برخی اتهامات وارد شده از سوی تندروها میتواند مانعی برای ورود اصلاحطلبان و میانه روها به مجلس بعدی شود؟»،
گفته است: «اینطور نیست. مردم آگاهی دارند و این افراد را خوب میشناسند. یکبار گفتم که تریبون را به رسایی و این طور افراد بدهید تا حرف بزنند چون هر چه بیشتر حرف بزنند بهتر است. در این صورت مردم بهتر آنها را میشناسند. به نظر خود شما تریبون را همیشه باید به دست چه کسی بدهند؟»
به نظر می رسد که استراتژی حجاریان تاکنون جواب داده و از این پس نیز جواب خواهد داد. می توان تریبون های بیشتری در اختیار تندروها قرار داد تا هر چه می خواهند بگویند، حتی یک کانال تلویزیونی و رادیویی دیگر داشته باشند که مثلا آقای شجونی، از فعالان اصولگرا، در آن 24 ساعته سخن بگوید، یا در تقسیم وقتی در آن، حمید رسایی، کریمی قدوسی، احمد علم الهدی، سیداحمد […]، محمود احمدی نژاد، مهدی کوچک زاده و امثال آنها پیاپی علیه […]، آقای هاشمی، و دولت روحانی سخنرانی کنند.
در اقدامی تکمیلی، می توان کمک کرد که صداوسیما، آقای روحانی و دولت را تحریم کند؛ چون تا زمانی که رویکرد سیاسی صداوسیما به روال گذشته باشد، هر تبلیغی از سوی صداوسیما به ضرر دولت خواهد بود و بهتر است که صداوسیما فقط به شیوه ی 20:30 علیه دولت و حامیان او بپردازد.
تبلیغات صداوسیما در طرح انصراف از دریافت یارانه به خوبی ثابت کرد که این رسانه نه تنها بردی موثر در افکار عمومی ندارد، بلکه تولید کننده ی «ضدیت» با تبلیغاتی است که پخش می کند.
چهارم: تذکر چند نماینده به وزیر ارشاد دولت برای ممنوع التصویر، ممنوع البیان و ممنوع الخروجی آقای […]، واکنش های مثبت بسیار زیادی را در حمایت از برانگیخت. ادامه ی چنین روالی می تواند نام او را بیش از پیش به سطح رسانه ها بکشاند.
طرح این موضوع باعث شد که اگر ممنوعیت نانوشته ای نیز تاکنون وجود داشت، از این پس برداشته شده و رسانه ها با آزادی بسیار بیشتری به سخنان او بپردازند.
اما به نظر می رسد طرح مسایلی مانند لزوم محدود کردن نمایندگان تندرو برای طرح چنین اظهاراتی، بازی در زمین آنها و باعث جلب توجه به آنها خواهد شد؛ شاید راهکار منطقی در این باره، تشویق آنها به ادامهی همین مسیر و بیان اظهاراتی صریح در حوزه های دیگر باشد.
طرح شفاف نظرات تندروها می تواند از همین امروز زمینه ی تبلیغات منفی خود آنها در انتخابات مهم مجالس شورا و خبرگان سال آینده باشد که بر خلاف انتخابات 90، اصلاح طلبان یک طرف حق انتخاب مردم خواهند بود و اظهارات تندروها بهترین بستر برای شناخت مردم را فراهم می کند.
انتهای پیام