زنگ خطر انتخابات شورایاری
مهدی نوربخش، استاد روابط خارجی و تجارت جهانی دانشگاه هریسبرگ، در یادداشتی برای “راهبرد” نوشت:
انتخابات شورایاری های شهر تهران نمایش مشارکت حداقلی در انتخاباتی بود که هرگز سیاسی نبود. منطقه۱۹ تهران با بالاترین میزان شرکت، فقط ۱۴درصد مشارکت واجدین شرایط را نشان میداد.
آقای خاتمی اگرچه در سخنان خود در هفتههای گذشته به تشویق مشارکت شهروندان در انتخابات آینده کشور پرداخته بود؛ اما در بخشی از همین سخنان اعلام شده بود که مردم در هر شرایطی در انتخابات شرکت نمیکنند.
شاید انتخابات شورایاریها زنگ خطری بود که باید بیش از تکیه بر بخش اول سخنان آقای خاتمی برای تشویق به مشارکت در انتخابات، بر بخش دوم و شرایط شرکت در انتخابات تکیه کرد.
گروهی کوشش میکنند نشان دهند که شرایط سیاسی کشور برای انتخابات پیشروی دچار تغییرات نشده و مردم همچنان مثل گذشته اشتیاق خود را برای شرکت در انتخابات حفظ کردهاند.
این گروه که به شرکت در انتخابات فقط بعنوان یک ابزار دموکراتیک نگاه میکنند، توجهی به نتایج انتخابات و یا اینکه در یک انتخابات چه گروه سیاسی چه بهرهای از آن خواهد گرفت، ندارند.
این گروه بهدرستی به این ابزار در یک نظام دموکراتیک نگاه میکند؛ اما کاملا به نتایج انتخابات برای تغییرات ضروری و موردنظر در شرایطی که نرمهای دموکراتیک هنوز در جامعهای شکل نگرفته، بیتوجه مانده است.
این نگرش به انتخابات سه اثر منفی و قابلتامل بر تحولات سیاسی درون یک جامعه میگذارد:
۱. گروهها و افرادی که بدون بررسی نتایج مقبول و ایجاد رابطه بین شرکت و نتایج مطلوب برای شرکت در یک انتخابات اصرار میورزند؛ اعتبار اجتماعی و سیاسی خود را از دست میدهند و اگر خود در جنبشی برای تغییر شرکت کردهاند، به اعتبار آن جنبش هم صدمه میزنند.
یکی از دلایل افول قدرت جنبش اصلاحطلبی دومخردادی در کشور، همین بیاعتباری افرادی است که بعنوان افراد شاخص این جنبش هرگز کوشش نکردهاند بین شرکت در انتخابات و نتیجه این مشارکت، یک رابطه ارگانیک برقرار سازند.
۲. زمانی که مردم نتوانند رابطهای ارگانیک بین شرکت در انتخابات و نتایج شرکت برقرار کنند، میزان مشارکت آنها تقلیل پیدا میکند و دیگر افراد و گروههایی که انهارا برای مشارکت تشویق میکردهاند، بهخاطر بیاعتباری اجتماعی و سیاسی خود قادر نخواهند بود بهکار خود ادامه دهند.
جنبشهای اجتماعی زمانی ضربهپذیر میشوند که افراد و گروههای شاخص در آنها نتوانند برای مردم بهخوبی اهداف آن جنبشها را تبیین کنند.
جنبشهای اجتماعی اگرچه کمتر به یک رهبر واحد چشم میدوزند؛ اما اعتبار افراد و گروههای شاخص در این جنبشها برای شرکتکنندگان در آنها بسیار اهمیت دارد.
۳. زمانیکه یک رابطه ارگانیک بین مشارکت در انتخابات و اهداف آن برقرار نشود، یک جنبش اجتماعی توان خود را برای ایجاد فشار بر روی نظم سیاسی موجود و برای دستیابی به اهدافی که میتواند به قدرت یک جنبش اجتماعی کمک کند، از دست میدهد.
کسانی که فقط مشارکت در انتخابات برایشان یک هدف است، یک جنبش اجتماعی را از پتانسیل و توانهای خود تهی میکنند.
کسانی که شرکت حداقلی مردم تهران در انتخابات شورایاریها باعث خوشبینیشان برای مشارکت در انتخابات آینده شد؛ باید سخت در باور خود تجدیدنظر کنند.
مشارکت ۱۴درصدی هرگز نمیتواند پایهای برای یک استنتاج علمی و یک پیشبینی خوشبینانه برای انتخابات آینده باشد. باید شرایط سیاسی کشور را برای قبول یک انتخابات آزاد و عادلانه آماده کرد.
انتهای پیام