«شورای عالی خانواده» ایجاد شود
حمدباقر ساروخانی، استاد دانشگاه و جامعهشناس برجسته کشورمان، در گفتوگو با ایکنا؛ به تشریح وضعیت کنونی خانوادهها در جامعه جهانی پرداخت و با تأکید بر اینکه خانواده کنونی از پوسته خصوصی و محلی بودن خود خارج شده و خانوادهها تحولات جهانی مشابهی را تجربه میکنند، گفت: در یک دهکده جهانی زندگی میکنیم و تحولات خانوادهها در آن سوی مرزها بر وضعیت خانوادههای ایرانی تأثیر میگذارد؛ همین مسئله مباحث مرتبط با خانواده را دشوارتر کرده است. بر همین اساس باید دانش وارد مدیریت خانوادهها شود و با استفاده از دانش و علم به سراغ خانوادهها و مباحث مهمی مانند ازدواج و طلاق برویم.
وی با تأکید بر اینکه اگر نتوانیم مدیریت علمی خانواده را به والدین بیاموزیم، ممکن است رفتارهای آنها تعادل نداشته باشد، گفت: بسیاری از طلاقها ناشی از این است که والدین مدیریت ارتباط را نیاموختهاند؛ مدرسه نیز کمکی به آموزش نحوه ارتباط والدین و فرزندان نکرده است.
ساروخانی در پاسخ به این سؤال که چگونه شکاف نسلی موجود بین والدین و فرزندان را پر کرده و برقراری درست ارتباط با فرزندان را به والدین بیاموزیم؟ گفت: چهار مدرسه «خانواده، مدرسه، رسانهها و همسالان» وجود دارد که هر کدام تواناییها و ویژگیهای خاص خود را دارد.
تئوری چتر؛ کودکان باید مستقل تربیت شوند
وی تشریح کرد: خانواده مسئول منتقل کردن ارزشهای خود به فرزندانش است. خانواده یک مدرسه است که باید به خوبی اندیشهها را پرورش داده و بپروراند. فرزندان باید «جامعهپذیر» تربیت شوند. تئوری من تئوری چتر است. خانواده باید فرزندان خود را در مرکز و زیر چتر نگه دارد؛ اما این تربیت نباید ثابت بماند و آرام آرام باید فرزند را به حاشیه چتر کشانده و او را مستقل کنند، به طوری که روی پای خود بایستد و وابسته به والدین رشد نکند. اگر خانواده وظیفه خود را در جامعهپذیر کردن فرزندان به درستی انجام دهند، فرزندان میتوانند با جامعه، که خانواده نیز جزء مهم آن است، به درستی ارتباط برقرار کنند.
این استاد دانشگاه در خصوص جایگاه مهم رسانهها در آموزش برقراری درست ارتباط بین فرزندان با والدین و جامعه، گفت: رسانه مدرسه بزرگی محسوب میشود که از تولد تا مرگ با ما همراه است. پس رسانهها در انتقال فرهنگ، تربیت انسانها و نگهداشت ارزشها نقش اساسی دارند و اگر این نقش به درستی ایفا شود بسیاری از مشکلات کاهش مییابد.
وی در خصوص مدرسه نیز گفت: اگر چه ما فقط بخشی از ساعات زندگیمان را در مدرسه میگذارنیم، اما مدرسه و کتابهای درسی هم نقش مهمی در تربیت ما دارند. پس از این سه، نوبت به همسالان میرسد. بعد چهارم تربیت و جامعهپذیری را همسالان تشکیل میدهند. اگر سه بعد اول خانواده، مدرسه و رسانه به درستی کار خود را انجام داده باشند، جوان به دنبال دوستان خوبی میرود و با بلوغ فکری انتخابهای خود را انجام میدهد. حال اگر جامعهای این چهار نکته را ببیند و نقشهای هر بخش را شناسایی کند، میتواند جامعه سالمتری باشد.
ساروخانی گریزی نیز به موضوع طلاق زد و با اشاره به محتوای کتاب طلاق خود که به زودی جلد جدید آن منتشر میشود، گفت: طلاق یک آفت بزرگ اجتماعی است اما نباید فقط به طلاق توجه کنیم. خانوادههایی هم هستند که در کنار هم زندگی میکنند اما طلاق عاطفی در آنها بروز کرده است. یعنی از جانمایه اصلی خانواده که عاطفه و عشق است دور شدهاند و حیف از عمری که انسان در چنین خانوادهای بگذراند و حیف از جامعهای که چنین خانوادههایی داشته باشد. پس هم باید به طلاق رسمی و هم به طلاق عاطفی توجه کرد.
وی افزود: در نتیجه باید تلاش کنیم خانواده سالم داشته باشیم تا فرزندان سالم در چنین خانوادههایی تربیت شوند. خانواده دچار آسیب زیادی شده است. زمانی خانواده بدون رقیب بود و ارزشها، هنجارها و … را خانواده تعیین و تأمین میکرد، اما کمکم رقبای خانواده ایجاد و مدرسه و رسانهها فعال شدند و فرزندان تحت تأثیر آنها قرار گرفتند. ارزشها نیز دگرگون و انواع گوناگون خانواده ایجاد شد، این روند در جهان و ایران ادامه داشت، به نحوی که اکنون شاهد بروز ازدواجهای سفید در ایران هستیم که در حال گسترش است.
در خطر بودن خانواده به معنای در خطر بودن تمدن است
ساروخانی ضمن هشدار در مورد تهدیدهایی که برای خانواده سنتی در ایران وجود دارد، گفت: اگر جامعه نتواند واقعیات را ببیند و وضعیت خانواده را بهبود ببخشد و اصلاح و تقویت کند، تمدن جامعه در خطر خواهد افتاد. در خطر بودن خانواده به معنای در خطر بودن تمدن است.
این پژوهشگر حوزه خانواده پیشنهاد کرد: شورای عالی خانواده ایجاد شود تا بتواند با نگاه فراگیری به خانواده، نظامی جامع را برای تقویت، نگهداشت و حراست از این نهاد با سیاستگذاریهای کلان در جامعه ایجاد کند.
وی ضمن یادآوری این مسئله که در دورهای شورای عالی خانواده تشکیل شد اما عمر آن کوتاه بود، احیای شورای عالی خانواده را در شرایط کنونی ضروری دانست و تصریح کرد: جامعه بیدار و آگاه نمیتواند به خانواده نگاه سطحی داشته باشد.
ساروخانی در پاسخ به این سؤال که با توجه به جهانی بودن آسیبهای وارده به خانواده، کدام کشورهای جهان در حفاظت از خانواده خود موفق بودهاند؟ گفت: کشورهای اسکاندیناوی پیشروتر از دیگر کشورها در حفاظت از خانواده حرکت و آسیبها را از قبل شناسایی کرده، با آسیبها همراه شده، بر آن نظارت و در نهایت بخشی از آنها را مهار کردهاند. این بسیار مهم است که جامعه به فکر پیشبینی باشد که در آینده چه رخ خواهد داد و براساس همین پیشبینیها، برنامهریزی به منظور مدیریت مشکلات را طراحی کند.
خانوادههای ایرانی درگیر تلاطمهای جهانیاند
وی در ادامه گفت: اگر سازمانی قوی، متکفل خانوادههای ایرانی نباشد که بتواند آینده خانواده ایرانی و آسیبهای آن را رصد کند، نباید انتظار داشته باشیم خانوادهها دچار تلاطم جهانی نشوند. باید برنامهریزی جامعی در مورد خانواده داشته باشیم و باید شورای عالی خانواده تشکیل و هر هفته جلسه برگزار شود و فعالیتهای خود را بسط دهد تا قبل از بروز و همهگیری مشکل، برای مهار مشکلات خانواده برنامهریزی کند.
این جامعهشناس کشورمان در پاسخ به این سؤال که در حال حاضر با نبود شورای عالی خانواده، آینده خانواده ایرانی را چگونه پیشبینی میکنید؟ گفت: از سال ۴۲ در خصوص خانواده ایرانی در حال مطالعه هستم و رساله دکتری من در فرانسه در مورد خانواده بود که در آن خانواده ایرانی را با خانواده غربی مقایسه کردم. از موضوع خانواده در مقاطع زمانی مختلف غفلت شده و در مسئولیت اجتماعی جایی برای خانواده در نظر نگرفتیم و آسیبهای خانواده روزبهروز گستردهتر و عمیقتر شده است.
رگههایی از وجود خانواده مدنی در ایران
وی ادامه داد: از همان سال ۴۲ رگههای خاصی از یک خانواده آرمانی را در جامعه ایران میدیدم و به آن «خانواده پاک» میگفتم، اما امروز عنوان «خانواده مدنی» را ترجیح میدهم. خانواده مدنی محلی است که افراد میتوانند بپذیرند که در آن فرزندان والدین خود را نقد کنند و از آنان نترسند، بلکه آنها را دوست داشته باشند و بتوانند با والدین در یک گفتوگوی متقابل قرار گیرند؛ یعنی خانواده دموکراتیک با فرزندان دموکراتیک. در یک خانواده مستبد فرزند دموکراتیک تربیت نمیشود و قدر مسلم در پی آن یک جامعه دموکراتیک هم ایجاد نمیشود. در چنین خانوادهای فرزند میتواند فکر، نقد، گفتوگو و اندیشههایش را راحت بیان کند و اندیشههای متفاوت و متضاد را به راحتی بپذیرد.
ساروخانی با اشاره به اینکه امروز رگههایی از این خانواده در حال ایجاد شدن است، گفت: در خانواده مدنی انسجام و همدلی بالاست و در آن افراد یاد میگیرند که به غیر از خود دیگری را هم ببینند، بفهمند و بپذیرند؛ البته این رگهها باید تقویت شود.
وی در جمعبندی خود از آینده خانواده گفت: دو تئوری وجود دارد؛ تئوری انحطاط و تئوری بازگشت. وقتی خانواده دچار آسیب میشود، انسانها میفهمند که چقدر به خانواده نیاز دارند. وقتی از والدین خود دورند چقدر غریب هستند و چقدر سخت است وقتی شکاف نسلی خانواده را آزار میدهد. بنابراین دوباره متوجه میشوند که باید خانواده را دید و دوباره بدان پناه برد.
این جامعهشناس کشورمان در پایان سخنانش تصریح کرد: باید علم را وارد موضوع طلاق کرد تا بتوانیم به تئوری بازگشت حمایت از خانواده مختص ایران برسیم و در این مسیر از دانش اجتماعی و دینی استفاده کنیم و آیندهنگری در مورد خانواده داشته باشیم. در صورتی که همه عناصر دست به دست هم دهند، خانواده مدنی بیشتری خواهیم داشت.
انتهای پیام