گزارش: آنچه در تشکلهای دانشجویی میگذرد
/ پیش درآمد سلسله گزارشهای انصاف نیوز دربارهی تشکلها /
کتایون آزاد، انصاف نیوز: بسیاری از جوانان از گذشته تاکنون بعد از ورود به دانشگاهها و آشنایی با فضای دانشجویی نسبت به حضور در فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی تمایل پیدا میکنند. همین تمایل و نقشآفرینی در بزنگاههایی چون انقلاب 57 باعث شد که آنها را نیروی محرکهی جامعه و یکی از راههای آگاهیرسانی بدانند. حضور دانشجویان در این جریانات نیازمند یک ساماندهی است که تشکلهای دانشجویی این وظیفه را برعهده میگیرند.
حضور این تشکلها در ایران سابقهای چندین ساله دارد و در طی این سالها روند فعالیت و کارکرد متفاوتی پیدا کرده است و حال با تضعیف نقشآفرینی دانشگاه در بزنگاههای سیاسی جامعه، این تشکلها به طور معمول به جریانات یا رویدادهای روز واکنش نشان میدهند و در تلاش برای پویایی و فعالیت هرچه بیشتر فضای دانشجویی هستند. فعالیت و کارکرد این تشکلها از گذشته تا به امروز تغییرات بسیاری را تجربه کرده است.
بامداد لاجوردی، فعال حوزهی دانشجویی، میگوید: «فضای دانشگاهی از حالت سیاسی به مسایل اجتماعی تغییر شکل میدهد، نشانههایی از این موضوع را هم میبینم مثلاً جریان عدالتخواه، چند سالی است که به مقولهی عدالت تاکید دارد، با اینکه اهداف سیاسی دارند اما مسالهی اجتماع را مطرح میکنند. یا برای مثال اردوهای جهادی دانشجویی که برای ساخت و سازها در مناطق محروم میروند، یک مقولهی اجتماعی را دنبال میکنند.»
در ادامه انصاف نیوز ضمن بررسی تعدادی از این تشکلها و گفتوگو با چند تن از فعالان و اعضای سابق تشکلهای دانشجویی به بررسی روند تشکیل و تغییرات تشکلهای انجمن اسلامی، بسیج دانشجویی، انجمن اسلامی مستقل، انجمن اسلامی آزاداندیش، جنبش عدالتخواه و شورای صنفی دانشجویان پرداخته است.
انجمن اسلامی به دنبال اصلاح با موازین اسلامی
انجمن اسلامی دانشجویان را میتوان از اولین انجمنهای دانشجویان نامید که در دههی بیست با هدایت آیت الله طالقانی، مهدی بازرگان و یدالله سحابی شروع به فعالیت کرد. انجمن اسلامی بر اساس ترویج افکار اسلامی در مقابله با تفکر چپ مارکسیستی که توسط حزب توده در حال گسترش بود، تشکیل شد. این تشکل اولین بار در دانشگاه تهران شروع به فعالیت کرد و سپس دانشگاههای دیگر به آن اضافه شدند.
محمدمهدی خویی، استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی دربارهی حضور طرفداران مارکسیست میگوید: «در طول تاریخ جنبش دانشجویی، چپها نیرویی بسیار مهم و تأثیرگذار بودند. برای مثال در پیش از انقلاب در دانشگاهها، یک گروه اصلی که جنبشهای دانشجویی را ضد سلطنت و ضد رژیم شاهنشاهی به راه میانداخت و هدایت میکرد، همین طرفداران چپ بودند.»
میلاد حسین خانی، عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی، دربارهی فعالیت انجمن اسلامی میگوید: «در دههی سی و چهل، دانشجویان انجمن اسلامی به خصوص در دانشگاه تهران، کلاسهای آموزشی با حضور مهندس بازرگان، دکتر سحابی و آیت الله بهشتی برگزار میکردند و یا در سخنرانیهای دکتر شریعتی در حسینیه ارشاد شرکت میکردند.»
این تشکل قبل از انقلاب تمرکز اصلی خود را بر رواج مکتب اسلامی گذاشته بود تا بتواند دانشجویان را در کنار خود جمع کند. محمد احمد نژاد، یکی دیگر از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی اینگونه میگوید: «تفکر اصلی انجمن اسلامی، قبل از انقلاب این بود که در دانشگاهها یک روندی را پی بگیرد، یعنی در دانشگاه یک جریانی را بوجود بیاورند و ادامه دهند. اما هرچه جلوتر میروند، در دههی 40 و 50 افرادی که وارد میشوند، افکار رادیکالتری نسبت به قبل دارند، مثل اعضای مجاهدین که در دانشگاه تهران فعالیت میکردند.»
خویی در رابطه با گروههای چپ فعال در دانشگاهها میگوید: «سازمان مجاهدین خلق یکی از گروههای عمدهای بود که هم در پیش از انقلاب فعالیت میکرد. این گروه در بعد از انقلاب و به خصوص در سالهای ابتدایی دهه شصت تأثیر بسیاری در دانشگاهها داشته است. سازمان مجاهدین خلق پایگاه عمده و اصلی درون دانشگاه بود. به لحاظ حزبی و یارگیری و ازنظر اعتراضی و جنبشی ،خیلی از دانشجویان در آن نقش داشتند. حتی در اوایل دهه شصت و با تأکید بر همین سازمان مجاهدین خلق، گروههای چپ اسلامی یا چپ مسلمان نه چپ مارکسیستی مانند دانشجوهای خط امام یا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که از اعضای آنها میتوان دانشجوهایی مثل تاجزاده را نام برد، به وجود آمدند که به طور کامل رویکرد چپ داشتند.»
حضور دانشجویان در جریان انقلاب یک امر غیرقابل انکار است حتی میتوان آنها را از عوامل پیروزی در انقلاب دانست. انجمن اسلامی نیز به تبعیت از ماهیت تشکل خود در این امر تأثیر و حضور فراوانی داشت. این حضور را میتوان در رویدادهای مختلف به وضوح دید، مانند تسخیر سفارت آمریکا.
بعد از انقلاب، این بار حضور تشکلهای دانشجویی در کنار یکدیگر منسجمتر میشود؛ بر همین اساس پس از تسخیر سفارت آمریکا و دستور امام خمینی مبنی بر اینکه بروید و بین خودتان تحکیم وحدت کنید، انجمن اسلامی دانشجویان در دانشکدههای مختلف گرد هم آمدند و در سال 59 دفتر تحکیم وحدت را پایهریزی کردند و در سال 61 این دفتر به رسمیت شناخته شد. این دفتر را در دهه 60 و 70 میتوان یکی از قدرتمندترین و تاثیرگذارترین مراجع دانشجویی دانست. در دههی 70 دفتر تحکیم وحدت حضور نسبتاً رسمی در رویدادهای سیاسی داشت؛ همانطور که تأثیر فراوانی بر انتخابات دوم خرداد سال 1376 داشت و بعد به طور رسمی در انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال 1379 چند نماینده از این دفتر انتخاب شدند.
طبق نظر برخی اعضای این تشکل، دفتر تحکیم وحدت در اواخر دههی 70 و در ابتدای دههی 80، پیوند بسیار شدیدی با قدرت پیدا میکند که باعث تضعیف این دفتر و بروز گفتمانهای متفاوت در آن میشود.
محمد احمد نژاد، در رابطه با این موضوع میگوید: «اساس کاری که در مورد انجمن اسلامی مطرح میشود این است که تفکر نقادانه داشته باشد نه اینکه وارد عرصهی فعالیت سیاسی شود. حضور در فعالیت سیاسی لازمهی داشتن یک سری ابتداییات است، این درحالی است که در دهه 60 و 70 حس قدرتطلبی و حضور در فعالیتهای سیاسی در بین اعضای انجمن اسلامی بسیار زیاد شده بود؛ در این حد که یکی از اعضای تشکل وارد سیاست میشود و با وجود سن کم میتواند در امور خارجه فعالیت کند.»
حسین کیانی فعال حوزهی بسیج دانشجویی نیز اینگونه میگوید: «دفتر تحکیم وحدت در دههی 60 و دورهی آقای خاتمی پیوندی با قدرت پیدا کرد که حتی باعث ضعف و نابودی آن هم شد. به نظرم بعد از پیوند با قدرت و سیاست است که این جریان آرمانهای خود را از دست میدهد؛ در این حد که تشکلی که سفارت آمریکا را تسخیر کرد، میگوید اگر پرچم آمریکا را آتش بزنید ما در راهپیمایی [سیزده آبان] شرکت نمیکنیم. این روند به معنی تغییر اساسی دفتر تحکیم نیست که بگوییم افراد ساختارشکن در آن وارد شدهاند بلکه حتی در دههی 80 هم افراد حزبالهی و مقید به ساختار نظام در آن بودند.»
این تفاوت گفتمانی در انجمن اسلامی و دفتر تحکیم موجب میشود که ابتدای دههی ۸۰ تحکیم دو شقه میشود؛ یکی «طیف علامه» که بخش رادیکال آن بود و پس از چند سال به دلیل مشکلاتی که برای فعالیت داشت منحل شد و دیگری «طیف شیراز» که از زمان جدایی به فاصلهی چند سال به تندترین جریان اصولگرایان نزدیک شد و در حال حاضر فعالیت بیتاثیر و محدودی دارد.
از میانهی دههی ۸۰ بقایای انجمنهای اسلامی در دانشگاهها و دانشکدههای مختلف سالها به صورتی پراکنده و حتی با نامهای متفاوت یا با پسوندی از انجمن اسلامی فعالیت میکردند مانند، انجمن اسلامی آزاداندیش یا مجمع اسلامی. بخشی از آنها که تا سال ۹۲ و روی کار آمدن دولت روحانی، هویت به اصطلاح اصلاح طلب خود را حفظ کرده بودند، از آن سال به بازسازی و تقویت خود و متشکل شدن در قالب چند اتحادیه روی آوردند.
یکی از دلایل تشکیل انجمن اسلامی در پیش از انقلاب، مبارزه با چپ مارکسیستی بود اما در دورهای از تاریخ حضور افرادی با عقاید چپگرایانه نیز به چشم میخورد که در آن فعالیت میکردند.
مصطفی محب کیا، عضو سابق دفتر تحکیم و عضو تحریریهی ایران فردا، در رابطه با این موضوع میگوید: «من یادم هست یک دورهای این چپها در دفتر تحکیم حضور داشتند، که میتوان از دوستانی چون سعید حبیبی نام برد. البته بعد این دوستان با این استدلال که دفتر تحکیم یک انجمن اسلامی با سبقهی مذهبی است، حذف شدند. البته حضور آنها در دفتر تحکیم و انجمنهای اسلامی نیز محصول عدم به رسمیت شناخته شدن آنها از سوی دانشگاه و نداشتن تشکل مستقل بود.»
خویی دربارهی حضور طرفداران چپ در دفتر تحکیم میگوید: «به نظر من یک بخش ذاتی از جنبشهای دانشجویی، داشتن مقداری رویکرد چپ است. این رویکرد فراز و فرودهایی داشته است اما نه میشود گفت از بین رفته است و نه میشود کل جنبش دانشجویی را جنبش چپ نامید. یک دورهای مانند دهه هفتاد این رویکرد به طور کامل از بین رفت ولی در اوایل دهه هشتاد تحت تاثیر جنبشهای دانشجویی زیرمجموعهی اصلاحات و اصلاحاتی که در ایران اتفاق افتاد، عمدتا رویکردهای لیبرالی پیدا میکند و باعث میشود چپ خیلی ضعیف شود و همان چپهای رادیکال به چشم بیایند».
یکی از اعضای این تشکل بر این عقیده است که در دههی 80 بخش قابل توجهی از انجمنهای اسلامی با رویکردی متفاوتتر در عرصهی سیاست به فعالیت میپردازد و حضور در فعالیتهای سیاسی را تحریم میکند. ولی در نهایت در سال 88 این جریان با حمایت از میرحسین موسوی و مهدی کروبی با مشکلاتی روبرو شد.
احمدنژاد دربارهی این موضوع میگوید: «انجمن اسلامی هم با ورود در دههی هشتاد با تحریم حضور در فعالیتهای سیاسی نوعی خلسه در فعالیتهای خود بوجود آورد که نتیجهی آن را در سال 88 دید.»
بعد از سال 88 و با تعویض روسای دانشگاههای مختلف، دانشجویان، بسیاری از انجمنهای اسلامی دانشگاههای مختلف توقیف شدند و یا ادارهی آنها به دست اشخاص دیگری افتاد که رویکرد همسویی با رویکرد گذشتهی آنها نداشتند. در سال 92 و با ورود به دولت جدید امیدی تازه برای فعالیت تشکلها بوجود آمد، بعضی از تشکلهای دانشجویی با امید عرصهی آزادتر دوباره شروع به فعالیت و سعی در پویایی آن کردند. اما مشکل تازهای که تشکلها با آن روبرو شدند بیانگیزگی دانشجویان در فعالیت است. همین موجب شد که فعالیت تشکلهای مختلف از جمله انجمن اسلامی رویکردی متفاوتتر به خود بگیرد و سمت و سوی اجتماعی و فرهنگی پیدا کند.
انشعابهایی از انجمن اسلامی، همسو و غیرهمسو
در دههی ۷۰ اتحادیهای به نام «انجمن اسلامی مستقل» تشکیل شد که تعدادی از انجمنهای اسلامی را جذب کرد و در تعدادی از دانشگاهها هم تشکلی به همین نام راهانداخت؛ اتحادیهای با دیدگاهی که دیگر با رویکرد گذشتهی انجمنهای اسلامی فاصلهی اساسی دارد و رویکرد بسیج دانشجویی نزدیک است. جامعه اسلامی دانشجویان هم که در اواخر دههی شصت تشکیل شده بود سرنوشتی مانند انجمن مستقل داشته است و بروز و ظهور آنها بسیار پایین است.
در سالهای اخیر هم تشکلهایی مانند انجمن اسلامی آزاداندیش، انجمن فرهنگ و سیاست و یا مجمع اسلامی جزو تشکلهای همسو با انجمنهای اسلامی اما با نامی متفاوت هستند. این تشکلها معمولا در دانشگاههایی شکل گرفت که انجمن اسلامی در آن دانشگاهها در اختیار جریان اصولگرا قرار گرفته بود.
انجمن اسلامی مستقل، در سال 1378 و به دلیل اختلاف فکری از انجمن اسلامی جدا شدند. مصطفی ساجدی، یکی از اعضای ادوار انجمن اسلامی دانشجویان مستقل در اینباره میگوید: «به دلیل استفاده از نیروی جوانی که در طول تاریخ برای سیاسیون جذابیت داشته است، دفتر تحکیم از مسیر خود دور میشود و روند دیگری به خود میگیرد. اگر زمانی انجمن اسلامی، خود را ملزم میدانست که از اهداف جمهوری اسلامی دفاع کند اما در سال 78 و مشخصا در ۱۸ تیر ماه شاهد این هستیم که در مقابل جمهوری اسلامی میایستد. یا در آبانماه سال 1377، انجمن اسلامی به مناسبت ۱۳ آبان فراخوان برگزاری تجمع ضدآمریکایی میدهد، اما در سال 78 عملا 180 درجه تغییر مسیر پیدا میکند و از مسیر گذشتهی خود دور میشود و میگویند که اصلا نیازی به تجمع نیست.
مسایلی از این دست که نمونههای بسیاری داشت، باعث شد که اختلاف گفتمانی در میان اعضای انجمن اسلامی بوجود بیاید. اگر انشقاقهای قبلی نتیجهی اختلافهای سیاسی بود اما این انشقاق دلیل گفتمانی دارد و جدا شدن دفاتر دارای حق رأی بالا از دفتر تحکیم وحدت شکلگیری انجمن اسلامی دانشجویان مستقل را رقم میزند.»
ساجدی همچنین افزود: «آنچه که مدنظر انجمن اسلامی دانشجویان مستقل است حفظ استقلال سیاسی و حرکت در جهت مطالبهگری دانشجویی است. برای اعضای انجمن اسلامی دانشجویان مستقل چپ و راست سیاسی معنا ندارد و عملکرد افراد است که مورد سنجش، ارزیابی و در نهایت مطالبهگری قرار میگیرد. سابقه تاریخی تشکلهای دانشجویی نشان داده مادامی که جریانات سیاس، به تشکلهای دانشجویی نزدیک میشوند و یا یک تشکل دانشجویی خودش را ذیل اهداف جریانات سیاسی تعریف میکند، میتوان پایان زودهنگام عمر آن تشکل را دید. تشکل مطالبهگر نباید دستخوش این جریانات قرار بگیرد تا خود را مدیون جریانات سیاسی نداند؛ همین نگاه موجب شده تا انجمن اسلامی دانشجویان مستقل یک شعار را برای مطالبهگری خود تعریف کند؛ «نقد حکومت آری، نفی حاکمیت هرگز».
انجمن اسلامی آزاداندیش یکی از تشکلهایی است که در دانشگاه علامه طباطبایی در حال فعالیت هستند. این انجمن فعالیت رسمی خود را در سال 95 آغاز کرد و در حال حاضر یکی از انجمنهای فعال این دانشگاه محسوب میشود.
سپهر مروارید، یکی از اعضای انجمن اسلامی آزاداندیش دانشگاه علامه طباطبایی دربارهی تشکیل این انجمن میگوید: «از سال 84 تا 92 مثل بقیهی دانشگاهها که تشکلها از بین رفتند و یا دست طیف مقابل افتادند، انجمن اسلامی ما هم دست اصولگرایان و راستهای افراطی افتاده بود. از 92 بچههای اصلاح طلب تلاش کردند که وارد انجمن اسلامی شوند، یک تعدادی توانستند و انجمن از حالت تک قطبی بودن درآمد. یک عده از فعالان نشریاتی که بیشتر در دانشکدهی علوم اجتماعی و ارتباطات، فعالیت میکردند تصمیم گرفتند که وارد انجمن اسلامی بشوند. تایید صلاحیت در آن دوره زیرنظر نهاد بود و هرکدام از کاندیداها به دلایلی واهی مثل لیبرال بودن، ماکسیست بودن، رد صلاحیت شدند. افرادی که نتوانستند وارد انجمن شوند با پیدا کردن دوستانی با افکار و عقاید مشابه، کانون اندیشه را راهاندازی کردند. از سال 93 این کانون فعالیت خود را آغاز کرد. در روز دانشجو سال 94، کانون اندیشه برنامهای برگزار کرد که با برخورد و درگیری شدید تندروها با اعضای کانون کنسل شد. بعد از آن این کانون درخواست تشکیل یک انجمن جدا را داد. با تایید این درخواست در سال 95 هیات موسس این انجمن تشکیل میشود و انجمن شروع به عضو گیری میکند».
بسیج، شروع تازه تشکلهای اسلامی
بسیج دانشجویی، یکی دیگر از تشکلهای دانشجویی است که در سال 67 و بعد از دستور امام خمینی مبنی بر تشکیل بسیج دانشجویی و طلبه شکل گرفت. این تشکل در ابتدا زیر نظر سپاه پاسداران شروع به فعالیت کرد و سپس وارد فضای دانشجویی شد.
حسین کیانی میگوید دانشگاه امام صادق را شاید بتوان اولین دانشگاهی دانست که بسیج در آن شروع به فعالیت کرد. در دههی 80 با تضعیف دفتر تحکیم وحدت و با پیوستن بسیج دانشگاههای مختلف به خصوص دانشگاههای تهران، علامه طباطبایی، امیر کبیر، خواجه نصیر، علم و صنعت، امام صادق، شریف به یکدیگر، بسیج فعالیتی پویاتر پیدا کرد و با برگزاری اردوهای جهادی و… توانست به یک ثبات برسد.
کیانی در رابطه با تشکیل بسیج میگوید: «نکتهای که وجود داشت، این بود که امام نگفت چه کسی بسیج را تأسیس کند. به همین خاطر جهاد دانشگاهی، سپاه و دفتر تحکیم به دنبال تأسیس آن بودند که در نهایت به طور غیرمستقیم سازمان بسیج دانشجویی زیر نظر سپاه قرار میگیرد. به نظرم از دهه 80 میتوان بسیج را دانشجویی دانست، چون تا قبل از آن بسیج بیشتر فضای پاسداری داشت و تا به صورت دانشجویی تبدیل شود زمان برد و در این میان دفتر تحکیم هم قدرت بیشتری داشت. در دهه 80 با برگزاری اردوهای جهادی و راهیان نور و طرحهایی مانند طرح ولایت، بسیج بیشتر به فضای دانشجویی تبدیل شد».
بسیج دانشجویی یکی از محورهای اصلی فعالیت دانشجویی در دانشگاههاست و خواه ناخواه در طول فعالیت خود به نمایندگی جریان اصولگرا در دانشگاهها تبدیل شده است و در مقطع انتخاباتهای مختلف به نوعی گرایش سیاسی اصولگرایان را دنبال میکند.
شورای صنفی، چپ یا بازتاب مطالبهگری دانشجویان
شورای صنفی یکی دیگر از تشکلهای دانشجویی است که جبههی سیاسی ندارد و اساس تشکیل خود را مطالبهگری برای دانشجویان و پیگیری مشکلات رفاهی دانشجویان مانند مسایل مربوط به خوابگاهها یا سرویس دانشجویی، غذا و سلف سرویس و مسایلی از این دست گذاشت. این تشکل به طور رسمی در دهه 70 و با هدف پیگیری مشکلات دانشجویان شروع به فعالیت کرد. این شورا با این هدف در گذشته به نام دیگری فعالیت میکرده است.
امین اصانلو، یکی از اعضای سابق شورای صنفی دانشگاه تهران، دربارهی تشکیل این شورا اینگونه میگوید: «در دههی بیست و بعد از تاسیس دانشگاه تهران، سازمان دانشجویان دانشگاه تهران در جهت حمایت از دانشجویان تشکیل شد که شباهت زیادی به شورای صنفی حال حاضر داشت. با وجود اینکه در اوایل بسیار سعی میشد که لقبهای سیاسی مانند تودهای به آن بزنند اما این سازمان کاملا ساختار دانشجویی داشت و سلسله مرتبهی پایین به بالایی در آن وجود داشت. بسیاری از دانشجویان از اساتید میخواستند که آنها را در مطالبهگری همراهی کنند. در دههی 20 این سازمان بسیار قوی فعالیت میکند؛ چون پیش از این سازمان، در زمان تجمع دانشجویان در دانشگاهها به وسیلهی نیروی نظامی آن دوره با آنها برخورد میشد. در آن زمان این تنها تشکلی بود که فارغ از بحثهای سیاسی به مطالبهگری دانشجویان میپرداخت».
اصانلو دربارهی روند فعالیت شورای صنفی گفت: «بیشتر تشکلهای دیگر ساختار یکسانی دارند و در دهه 80 وجود یک تشکل مدافع حقوق دانشجویان احساس میشود. در دههی هشتاد و در سال هشتاد و هشت، شورای صنفی به دلیل اینکه بسیاری از دانشجویان حکم گرفته بودند فارغ از جریان سیاسی رایج، به حمایت از آنها میپردازد که همین امر باعث توقیف آن میشود. تا سال 91 یا 92 این شوراها بسته میشوند و دانشکده علوم اجتماعی تهران جزو اولین شوراهایی است که بازگشایی میشود. در طی این سالها آییننامههایی که به شورای صنفی ابلاغ میکردند از اختیارات آن کم میکردند هرچند که در چند سال اخیر این آییننامهها بهتر شدهاند. از سال 93 به بعد شوراهای صنفی جان بهتری گرفتند و فعالیت بیشتری در دانشکدههای مختلف انجام دادند. در سال 96، شورای صنفی به دلیل حمایت از دانشجویان و مطالبهگری مورد برخورد قرار گرفتند و حکم گرفتند مانند لیلا حسین زاده که یکی از دلایل اتهام آن شرکت در تجمع پولی شدن سرویس دانشگاهها است».
یکی از اعضای سابق شورای صنفی دانشگاه علامه طباطبایی دربارهی ماهیت فعالیت این شورا میگوید: «طبق آیین نامه و قوانین موجود، شورای صنفی یک نهاد نظارتی است که وظیفهی رسیدگی به امور صنفی و رفاهی، از خدمات آموزشی تا مسایل رفاهی خوابگاهها و دانشکدهها و امثال آنها است. منتها شورای صنفی توانست از سال 94 یک پیوند دقیقی از نظر گفتمانی با بحث عدالت آموزشی برقرار کند. این مساله باعث میشود، شورای صنفی صرفا وظیفهی حل مسایل رفاهی را داشته باشد. این پیوند باعث میشود که شورای صنفی به یک بازوی اجرایی در دانشگاه تبدیل شود؛ با این مضمون که اگر دانشجویی اعتراض دارد یا مشکلی دارد، بجای رجوع به معاونت دانشگاه به این شورا مراجعه کند. یعنی ما نهاد دانشگاهی را به عنوان آسیب میشناختیم و تمام تلاشمان هم این بود که ماهیت شورای صنفی را یک نهاد بروکراتیک که به این کاغذ بازیها اضافه شده است، تعریف نکنیم و ماهیت آن را یک مسالهی کلانتری تعریف کنیم که وظیفهی دفاع از دانشجو را دارد».
در چند سال گذشته، تحلیلهایی دربارهی گرایش شورای صنفی به رویکرد چپ مطرح شده است. بعضی از اعضای این تشکل دانشجویی این گمانه زنی را پذیرفته و برخی آن را رد میکنند.
یکی از فعالان شورای صنفی دانشجویی دانشگاه تهران دربارهی این مساله میگوید: «مطالبات شورای صنفی بیشتر دربارهی عدالت آموزشی و آموزش رایگان و مسایلی از این دست است که طبیعتا چون به مطالبات رویکرد چپ نزدیک است با این عنوان آن را تعریف میکنند. اساسا دغدغهی صنفی مسایلی را پوشش میدهد که میتواند ذیل نظرگاه چپ تعریف شود».
یکی از اعضای سابق شورای صنفی دانشگاه علامه طباطبایی هم دربارهی این موضوع میگوید: «من قبول ندارم که ماهیت چپ پیداکرده است یا همهی بچهها الان چپ هستند یا چپها شورای صنفی را گرفتهاند؛ من این را قبول ندارم ولی یک چیز مشخص است؛ مطالبات شورای صنفی حول عدالت آموزشی میگردد. هرگونه پیگیری بحث عدالت آموزشی که در رابطه با مسالهی اقتصادی معیشتی است چپ محسوب میشود. یک عدهای هم معتقدند که شوراهای صنفی محافظهکار هستند. من به عنوان یکی از اعضای این مجموعه این گرایشات را نمیپذیرم».
جنبش عدالتخواه به دنبال دولتی اجتماعی
خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان دربارهی جنبش عدالتخواه و پیشینهی ساخته شدن آن مینویسد: در سال 81؛ بعد از پیام رهبری با مضمون پیگیری عدالت؛ بعضی از اتحادیههای دانشجویی با یکدیگر تعامل کردند و فعالیتهای مشترک در حوزهی عدالت انجام دادند. این گروههای دانشجویی دفتری برای هماهنگی ایجاد کردند و در سال 82 با تایید رهبری به رسمیت شناخته شدند. این جنبش در دورههای مختلف سیاسی فعالیتهای متعددی انجام داده است. این جنبش فعالیتهای عدالتخواهانه را فقط در قالب جنبش دانشجویی پیگیری نمیکند.
ابراهیم فیاض جامعه شناس و انسان شناس، از اساتید دانشگاه است که از او با عنوان یکی از پایهگذاران جنبش عدالتخواه یاد میشود؛ او دربارهی جنبش عدالتخواه گفت: «ما گروه عدالت طلب دانشجویی داشتیم که از دورهی هاشمی رفسنجانی درست شد که ضد فعالیتهای اقتصادی بر اساس دیدگاههای لیبرال-دموکراسی، فعالیت میکرد. در دورهی خاتمی که سوسیال-دموکرات بود و لیبرال-دموکراسی هاشمی را قبول نداشت، این جنبش عملا با او همراهی میکرد. احمدی نژاد میخواست از داخل همین عدالت طلبی دانشجویی بیرون بیاید؛ اما وقتی احمدی نژاد در دولت دهم به سمت لیبرال دموکراسی رفت و در دورهای که مشایی آمد، جنبش عدالت طلبانه از او جدا شد.
در دورهی آقای روحانی هم جنبش عدالت طلبانه عملا با این دولت در حال جنگ است و به سمت عدالت هم در حال حرکت است و به احتمال زیاد نتیجهاش رسیدن به دولتی اجتماعی در انتخابات آینده خواهد بود. احتمالا جنبش عدالتخواه با جمهوری اسلامی کم کم وارد بحث محیط زیست هم بشود، چون در حال حاضر اشراف و ثروتمندان این کوهها را خوردهاند و تبدیل به کاخ کردهاند و ضد محیط زیست بودن این اشراف باعث میشود که جنبش عدالتخواه که مخالف اینگونه اعمال و فسادها است وارد موضوعاتی چون لواسانات و فساد در سامانههای ارزی و… هم بشوند و بخواهند مقابل این افراد بایستد و با آن جنبش جهانی عدالتخواهانهای که برای محیط زیست به وجود آمده همراه شود و مانند جنبش عدالتطلبانهای که الان در اروپا هست ضد فاشیسم جهانی و روی کار آمدن دولتهای راستگرا هم بشوند».
بعضی از فعالان دانشجویی بر این عقیدهاند که جنبش عدالتخواه با توجه به فعالیتی که در طی این سالها انجام داده است، رویکردهایی چپگرایانه دارد و برخی آنها را «چپ اسلامی» یا «چپ توحیدی» میدانند.
فیاض دربارهی این گمانه زنیها گفت: «دورهی چپهای اسلامی و رادیکال تمام شده است و در حال حاضر اینها جنبشهایی عدالت طلبانه هستند که سعی میکنند گفتمان سازی کنند و با رسانهای نرم کار را انجام دهند.»
محمد معتمدی نژاد، یکی از اعضای سابق این تشکل دربارهی جنبشهای دانشجویی میگوید: «جنبش دانشجویی فقط به معنای این تشکلها و اتحادیههای موجود دانشجویی نیست، چه بسا جریانها و گروههایی هستند که متشکل و قانونی نیستند ولی کارهایی میکنند و فعالیت دارند. به نظر من الان مسالهای که هست این است که در فضای دانشگاهها جریانهای فکری مختلف فرصت حضور آزادانه پیدا نمیکنند و این به خاطر سیاست حاکمانه است. جریانها و جنبشهای دانشجویی نمیتوانند ظهور و بروز پیدا کنند چون این پذیرش از سوی حاکمیت وجود ندارد، منتها به نظر من این به ضرر حاکمیت است».
انصاف نیوز در سلسله گزارشهایی به تک تک جریانات اصلی فعال در دانشگاهها خواهد پرداخت.
انتهای پیام
تشکل های دانشجویی اگر هدفمند باشند و زیر نظر مقام معظم رهبری بسیار عالی می شود .