کیسهای قلابی برای فریب دادن نظام
حسین قاسمی فرماندار شیراز در دولت احمدی نژاد، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «کیسهای قلابی برای فریب دادن نظام» نوشت:
۱- دو سال پیش طی مطلبی از مسوولین مربوطه درباره سرنوشت مبهم عوامل ترور دانشمندان هستهای پرسیدم.
آنجا آوردم که پدر و مادر شهید احمدی روشن میگویند «اگر اینها عوامل ترور بودهاند چرا اعدام نشدهاند و اصلا اینها را ندیدهایم.»
۲- قبل از آن هم دربارهی عوامل شهادت شهید صیاد پرسیدم. حالا که بحث عوامل ترور دانشمندان هستهای مطرح است، باز هم مطرح میکنم بعد از ۲۰ سال باید مشخص شود عوامل ترور شهید صیاد شیرازی که آقای یونسی در تیرماه ۷۸ خبر از دستگیری آنها و اعترافات بسیار مهم آنها داد چه شد و کجا هستند؟
یونسی در مصاحبهای که در تاریخ یک تیر ۷۸ منتشر شد مدعی شد:
«پس از یک عملیات دقیق چند عامل اصلی شهادت امیر سپهبد صیاد شیرازی شناسایی و دستگیر شد … در جریان این عملیات اطلاعات بسیار مهمی از جنایات گذشته و اهداف شوم منافقین به دست آمده که توطئههای جدید آنها را خنثی کرد».
۳- پس از انتشار این مطالب فشارها و اذیت و آزارهای زیادی را متحمل شدم که تاکنون نیز ادامه دارد. اجازهی پرسش و نقد و اصلاح به خودیها ندادیم، در نتیجه توسط دشمن با ادبیات خاص و به قصد زدن نظام افشا شد.
با توجه به بحث اخیر در خصوص «عوامل ترور دانشمندان هستهای» و مشخص شدن این مطلب که آنچه در مستند کلوب ترور به استحضار ملت رسید و در قالب گزارش به مسوولین نظام نیز ارائه شده بوده است، پوچ و قلابی بوده، در این میان چند پرسش اساسی وجود دارد:
هدف از تعریف و اجرای این کیس قلابی و فریب دادن نظام چه بوده است؟ آیا قصد مخفی و حفاظت نمودن از عوامل اصلی ترور دلیل این کیس پوچ و دروغ بوده است؟
عوامل اصلی ترور کجا هستند و چه کسانی بودهاند؟
با سازندگان این کیس قلابی که باعث بدنامی نظام و انقلاب شده و به اعتماد عمومی به دستگاههای اطلاعاتی و نظام ضربه وارد کردهاند، چه برخوردی صورت گرفته است؟
چرا در این مدت اطلاع رسانی لازم از سوی دستگاههای متولی صورت نگرفته است؟
این کیس قلابی برای حفظ و نجات چه کسانی تعریف شده بوده است؟
بهنظر میآید این کیس کپی از خبر و کیس قلابی «دستگیری عوامل ترور شهید صیاد و اعترافات بسیار مهم متهمان وابسته به منافقین» باشد.
چون هرگز خبری از عوامل دستگیر شدهی ترور شهید صیاد تاکنون نشده است.
البته بیش و پیش از همهی این کیسهای قلابی، باید از شهید سازی و جنازه سازی برای مسعود کشمیری اشاره شود.
۴- بیبیسی کلیت نظام و وزارت اطلاعات را متهم نمود، در حالی که نظام و سیستم با این کیس قلابی برخورد کرد.
چندی پیش از این هم، مصطفی پورمحمدی معاون پیشین وزارت اطلاعات در گفتگو با نشریهی مثلث در خصوص قتلها مطالبی بیان کرد که بهانهی لازم برای تخریب و بدنام کردن وزارت و نظام را فراهم کرد.
پورمحمدی گفته:
«در بحث قتلهای زنجیرهای که شما بحث خاصتان خودسر بودن بود، نه، آن بخش وزارت اطلاعات هیچ خودسر نبودند. شاید مدیرانش یکسری تصمیمات بد میگرفتند… حتی این داستان قتلهای زنجیرهای در سیستم اتفاق افتاد».
پورمحمدی بر خلاف نظرمقام معظم رهبری که هدف قاتلین را مساله سازی و بدنام سازی و بحران سازی برای نظام میدانند، هدف آنها را خدمت به نظام معرفی میکند:
«اینها برای خودشان تحلیلی داشتند و فکر میکردند طبق آن تحلیل باید به نظام خدمت کنند و اصلاحطلبان را از ورطهی خطرناکی که در آن خواهند افتاد، نجات بدهند».
۵- چند روز پس از مصاحبهی پورمحمدی، ناصر رضوی با عنوان کارشناس وزارت اطلاعات با خبرگزاری مهر مصاحبه میکند و میگوید:
«مثلث: حادثه انفجار حرم امام رضا (ع) هم کار سازمان نبود؟
رضوی: نه کار سازمان نبود.»
رضوی ادعای رسمی وزارت را زیر سوال برده است.
چون در تمام این سالها اعلام شده بود که مهدی نحوی از عوامل منافقین عامل انفجار بوده و کشته شده است.
اگر نحوی نبوده، چه کسی بوده؟
۶- طرح همزمان این موارد و سکوت در برابر این موج که نظام را متهم میکند باید شکسته شود. اگر ادعای رضوی دروغ است برخورد شود، اگر نیست باسازندگان این کیس فریب برخورد شود.
البته شنیده شده به کسانی که قتلهای زنجیرهای را سیستمی و کلیت وزارت را تضعیف کرده، و حرفهای نامربوطی زده بودهاند و نظام رو متهم نموده و سوژه سازی نمودهاند، از سوی مقامات عالیرتبهی نظام تذکر داده شده است.
چه شده که این گونه وزارت اطلاعات مورد تهاجم قرار گرفته است؟
چرا با سکوت مسوولین اجازه داده میشود مجموعهی بینظیر وزارت بدنام شود؟
انتهای پیام