زیباکلام: بجای برچیدن دیوارها دست ایدئولوژی را از دانشگاه کوتاه کنند
عطیه هوشمند، انصاف نیوز: پیشنهاد اینکه بخواهد مرزی میان دانشگاهها و فضای شهری نباشد، در مقطع و شرایطی که فرد شناختهشدهای مانند دکتر شفیعی کدکنی، استاد ادبیات دانشگاه تهران نتوانسته بود حتی با وساطت رییس دانشکده رضایت حراست دانشگاهها را برای ورود بدون کارت جلب کند، ایدهای دور از ذهن به نظر میرسد. منصور غلامی، وزیر علوم ایران، چندی پیش در توضیح وعدهای که با توجه به الزامات کنونی حاکم بر دانشگاههای ایران -مانند پوشش و محدودیتهای ورود نیروهای امنیتی به دانشگاه- بعید به نظر میرسد، گفته بود ممکن است دیوارهای دانشگاه در آینده برداشته شود. پیرامون اینکه دلیل چنین طرحی از سوی او چیست و چرا باید دیوارهای دانشگاه برداشته شود، میتوان مفصل گفت، دراینباره گفتوگوی کوتاهی با صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و عماد طیبی، پژوهشگر شهری و علی حقیقت جوان، فعال دانشجویی داشتهایم.
زیباکلام: بجای برچیدن دیوارها دست ایدئولوژی را از دانشگاه کوتاه کند
صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی همین دانشگاه –تهران-، در واکنش به این پیشنهاد غلامی میگوید: آقای غلامی و وزارت علوم، مسوولین دانشگاهها و شورای عالی انقلاب فرهنگی، معمولاً کلمات و عبارات قشنگی میگویند که هیچ معنا و مفهومی ندارد. بهترین کاری که آقای غلامی میتواند بکند این است که قدرت و اختیارات دانشگاهها را تا حدودی به آنها برگرداند. چون الان در شرایطی که ما به سر میبریم، حتی آب خوردن دانشگاهها هم باید با اجازهی شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد. نمیخواهد آقای دکتر غلامی زحمت بکشند دیوارها را بردارند، بگذارند دیوارها باشد. اصلا دیوارها را بتونآرمه بکنند، بهجای این بیایند تسلط شورای عالی انقلاب فرهنگی و دست نهادهایی که نگاهشان غیرعلمی و صرفاً ایدئولوژیک است را از دانشگاه کوتاه کنند.
این بزرگترین خدمتی است که آقای غلامی میتوانند بکنند که دست ایدئولوژی را از دانشگاه کوتاه کنند و بگذارند دانشگاه در دست اساتید و چهرههای علمی باشد. دانشگاه به دنبال تحقق دستاوردهای علمی باشد نه به دنبال برآوردن منویات ایدئولوژیک بخشی از سيستم.
این استاد دانشگاه تهران اضافه میکند: من فکر میکنم این یک شعار است که دیوارهای دانشگاه را برداریم. الان کسانی که میخواهند بیایند مرا ببینند، بعضی وقتها بیچاره میشوند و نمیتوانند وارد شوند، میگویند ما برای رسالهمان میخواهیم بیاییم، دانشجوی این دانشگاه نیستیم اما با ایشان قرار مصاحبه و گفتوگو داریم. حراست دانشگاه بیچارهشان میکند و نمیگذارد بیایند اساتید را ببینند. اجازه بدهند ورود و خروج به دانشگاه مانند پادگان نظامی نباشد. نمیخواهد دیوارها را بردارد. ورود و خروج به دانشگاهها را آزاد بکند.
عماد طیبی: جنبشهای دانشجویی دیگر ماهیتشان را از دست دادهاند
عماد طیبی، پژوهشگر حوزهی شهری دراینباره به انصاف نیوز میگوید: قبل از اینکه بخواهیم راجع به این صحبت کنیم که این دیوارها برداشته شوند یا خیر، باید به این توجه کنیم که چرا اصلاً از ابتدا این دیوارها گذاشته شدند. دانشگاههای جهان هم تا جایی که من دیدهام همه به این شکل نبودهاند که دیوار نداشته باشند. اصولاً این دیوارها برای کنترل به کار گرفته میشود و تا وقتیکه جنبشهای دانشجویی در دنیا فعال بودند، دیوار، حصار، نرده و هر چیزی که فضای دانشگاه را از فضای بیرونش جدا کند را در جاهای مختلف میبینیم.
طیبی ادامه میدهد: اما بهمحض اینکه جنبشهای دانشجویی با انواع و اقسام سیاستهایی که برای کنترل این جنبشها بهکاربرده شد، کمرنگ شدند دیگر لزوم وجود این دیوارها هم از بین رفت. در ایران هم نمیشود به این دیوارها خارج از این زمینه نگاه کرد. دیوارها همیشه این عملکرد را در جنبشهای دانشجویی داشتهاند. حالا چه در قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب. چون همیشه این خطر برای حکومتها وجود داشته است که جنبشها به بیرون پیوند بخورند و برای کنترلشان آن دیوارها این عملکرد را داشته و این نقش را ایفا میکرده است. رسیدن به اینکه لزومی برای این دیوارها وجود ندارد نشانهای بر این است که جنبشهای دانشجویی دیگر ماهیتش را از دست داده است و دیگر آن خطر احساس نمیشود که به بیرون بپیوندند.
این پژوهشگر حوزهی شهری توضیح میدهد: دانشگاه دیگر به یک فضای چند عملکردی تبدیل شده است، بهویژه با نقشی که جدیداً دانشگاهها بهعنوان بنگاههای اقتصادی ایفا کردهاند. بنگاههای اقتصادی به دنبال مشتریاند و از ورود مشتری به فضای تجاری هم استقبال میشود. حالا این فضای تجاری میخواهد یک مال باشد یا یک فضای علمی؛ بنابراین نمیشود این موضوع را خارج از آن چارچوب سیاسیاش تحلیل کرد.
طیبی در ادامه میگوید: من نمیتوانم یک چیز کلی دربارهی کل دنیا بگویم. اما بههرحال این نقش را ایفا میکرده است. یعنی شما در دانشگاههای پاریس هم که نگاه کنید، هنوز آن نشانهها و خود آن نردهها وجود دارد. توریستها میتوانند بروند و دانشگاه سوربن را ببینند و درش باز است و همه میتوانند وارد شوند. اما در و نرده هم دارد. بهجای اینکه به بایدونبایدها نگاه کنیم به چراییها باید نگاه کنیم و ببینیم که چرا وجود داشتهاند و چرا کمرنگ شدهاند. آخرین جنبشهای دانشجویی در جهان که بسیار پررنگ عمل کردند تا دورهی پایان آپارتاید و نهایتاً تا 1990 بودند. در تمام جهان تمام جنبشهای دانشجویی به هم پیوند خوردند و علیه آپارتاید و بهویژه نقش آمریکا در حمایت از دولت آفریقای جنوبی کار کردند و خیلی هم موفق بودند. اما بعد از آن دولتهای سرمایهداری سیاستهایی را اعمال کردند که خیلی هم به سیاستهایی که الان دارد در ایران اتفاق میافتد شبیه است. آنهم پولی شدن دانشگاهها و تجاری شدن آن است. عملاً جنبشهای دانشجویی در جهان خیلی فروکش پیدا کردند و پسازآن رو به افول بود و دیگر آن عملکرد و نقشی که دیوارها داشت بسیار کمرنگ شد.
این پژوهشگر شهری میگوید: نیت خوانی نمیشود کرد که وزیر علوم مقصودش چه بوده است اما شاید بتوان گفت که کلاً دیگر دیوار دانشگاه آن عملکرد را با توجه به افول جنبشهای دانشجویی در ایران و تجاری شدن دانشگاهها ازدستداده و دانشگاه بهعنوان یک بنگاه اقتصادی احتمالاً بسیار هم استقبال میکند که مشتریها بهراحتی بتوانند در فضایش حضور داشته باشند. چون انواع خدمات را میخواهد ارائه بدهد و هرجایی هم نیازمند رفتوآمد راحت مشتری است. همه هم در این ساختار جدید دانشگاهها مشتری بهحساب میآیند و دانشجو و غیر دانشجو خیلی قابلتفکیک نیست. دانشگاه میتواند به همهی دانشجوها خدمات بدهد. وقتی ایدئولوژی حکمفرمایی میکند خواست خودش را جلو میبرد اما وقتی بازار صحبت میکند، دیگر قواعد خودش را دارد.
طیبی در پاسخ به این سؤال که «آیا حصار و دیوار داشتن دانشگاهها را میتوان بر اساس نظریه حق بر شهر دیوید هاروی مورد نقد قرارداد؟» گفت: نظریهی حق بر شهر به این میپردازد که چه گروههایی از دسترسی به فضاهای شهری محروم و به حاشیه رانده میشوند. اگر ما از این منظر به قضیه نگاه کنیم و اگر این دیوارها دارد حق دسترسی یک سری گروهها را بهصورت سیستماتیک نقض میکند و امکان دسترسی آنها به امکاناتی که در دانشگاه وجود دارد محدود میشود، میتوانیم از منظر حق بر شهر صحبت کنیم. اما اینکه صرفاً از این نظر که یک گروهی علاقه مند است از یک فضا استفاده کند خیلی نمیتواند در این نظریه جای بگیرد، چون حق بر شهر به حق همهی گروهها اشاره نمیکند و حق گروههای به حاشیه رانده شده را موضوع بحث قرار میدهد. مثلاً اگر یک اقلیت مذهبی حق ورود به دانشگاه را ندارد، این نظریه میتواند از آن منظر وارد شود. اما اینکه شهروندان مختلف صرفاً توانایی دسترسی به آن فضاها را ندارند، من بهطور کلی شک دارم که در آن بگنجد.
حقیقت جوان: «میتوان به این ایده بدبین بود»
علی حقیقت جوان، فعال دانشجویی از دانشگاه علم و صنعت در واکنش به این پیشنهاد میگوید: برداشتن دیوارهای دانشگاه بههرحال به این معناست که ورود افراد به این فضا آزاد میشود و هرکسی میتواند بیاید و از آن امکانات دانشگاه استفاده کند و فضا و حائلی که بین جامعه و محیط دانشگاه وجود دارد از بین میرود. تمام این ایده که حول محور برداشتن دیوارهای دانشگاه که اتفاقاً کمی رادیکال هم هست میگردد، در راستای این است که افراد بیشتری از جامعه از امکان خدمات و آموزش رایگان بهرهمند شوند. از این نظر من آن را مثبت ارزیابی میکنم. اما ما نباید ایدهها را در خلأ بررسی کنیم.
او ادامه میدهد: این احتمال وجود دارد که برداشتن دیوارها باعث شود نیروی امنیتی بیشتر وارد دانشگاه شود و حریم دانشگاه شکنندهتر شود. ما فارغ از وارد شدن نیروی امنیتی که مشخصات دارد، تعداد بسیاری لباس شخصی داریم. بارها این اتفاق افتاده است که برنامهای بوده و از بیرون از دانشگاه نیروهای بسیج وارد شدهاند؛ آنهم در حالیکه ورود به دانشگاهها چک میشود و باید کارت نشان بدهید. چنین اتفاقاتی درحال رخ دادن است، مثالش هم وجود دارد؛ مثل اتفاقی که برای دانشگاه علامه افتاده بود که اتوبوس آورده بودند یا اعتراضاتی که در دانشگاه تهران اتفاق افتاده بود، شائبههای محکمی وجود داشت که نیرو از خارج دانشگاه آورده بودند. حتی از دانشگاه علم و صنعت هم میشود مثالهایی آورد و خب مانند بقیه هم هست. این احتمال که اینها بیشتر و بیشتر وارد دانشگاه شوند را بهعنوان یک مساله که به ضرر فعالان دانشجویی است میشود در نظر گرفت. به سبب شرایطی که دانشگاه دارد و نگاه وزارت علوم به دانشگاهها، که اساساً ورود نیروی امنیتی و حریم دانشگاه برایش آنچنان مسالهای نیست، اعلام این ایده شاید مخرب باشد و دستاوردهای منفی داشته باشد و میتوان به آن بدبین بود.
حقیقت جوان میگوید: ایده بهخودیخود خوب است و میتواند اتفاق مثبتی باشد اما با توجه به سازوکارهایی که در ایران وجود دارد و باوجود فشاری که به دانشگاه میآید و تناقضهای رفتار وزارت علوم و مختصات دولت نسبت به دانشگاه و نگاهی که به آموزش دارد، میشود به این ایده بدبین بود. از طرفی هم میبینیم که تعداد پردیسها و شبانهها بیشتر میشود و حمایت دولت از دانشگاهها کمتر. دانشگاهها مجبور میشوند خودشان بودجهشان را به دست بیاورند و سنوات را بیشتر و خدمات را کمتر کنند.
انتهای پیام
دانشگاه ها باید زیر نظر مقام معظم رهبری اداراه شود