بايدها برای احزاب اصلاح طلب
علی شکوهی در روزنامهی اعتماد نوشت: اين روزها بحث چگونگي شركت در انتخابات در محافل اصولگرا و اصلاح طلب مطرح است و هر كدام سعي دارند به سازوكاري برسند كه موفقيت آنان در انتخابات مجلس را تضمين كند. در اين ميان وقتي پاي صحبت برخي اصلاحطلبان مينشينيم يا مقالات و مواضع برخي از اين نيروها را بررسي ميكنيم با منطق و مواضع و ادبياتي مواجه ميشويم كه قبلا سابقه نداشته است. در بيان اين طيف از مدعيان اصلاحطلبي، مواضعي اتخاذ ميشود كه چندان تناسبي با مواضع عمومي جريان اصلاحات ندارد و در آن توصيههايي است كه ما از اين جريان انتظار نداريم. دليل آن هر چه باشد اين را نميتوان انكار كرد كه در فضاي سياسي امروز كشور به خصوص در ميان بخشي از نيروهاي منتقد و ناراضي از وضع موجود «اختلاط گفتماني» ايجاد شده است. كم نيستند پيامهايي كه از سوي سلطنتطلبها يا منافقين يا براندازان يا حتي محافل صهيونيستي ضدعربي و ضداسلامي توليد شدهاند اما شاهد انتشار آن در برخي كانالها يا گروههاي تلگرامي هستيم بدون آنكه تغييري در ادبيات و محتواي اوليه ايجاد كنند.
در فضاي حاصل از اختلاط گفتماني، بيشترين انحراف فكري و تحليلي و خبري ممكن است رخ دهد زيرا پيشفرضهاي گفتماني جريانهاي سياسي فراموش شده و مباني نظري انديشه و تفكر هر جريان كنار گذاشته ميشود و به جاي آن، اخبار و سخنان و تحليلهايي مورد توجه قرار ميگيرند كه نقد تند وضع موجود به حساب ميآيند. در اين وضعيت مجال انديشيدن و تحليل منطقي و درست و دقيق از خواننده گرفته ميشود و به تدريج زاويه نگرش افراد تغيير ميكند و كار به جايي ميكشد كه نفي وضع موجود به هر قيمت و با هر روش و با هر منطق و با هر سطح تحليل در باور آنان رسوب ميكند. در اين شرايط اساسا افراد در شناخت وضع موجود هم دچار اشتباهات فاحش ميشوند چه رسد به اينكه بتوانند تجويزهاي درست كنند و راهكارهايي با كمترين خسارت و با بيشترين نتيجه جلوي پاي مردم بگذارند.
بر اين باورم كه جريان اصلاحات بايد خود را از اين وضعيت نجات دهد و اثرپذيري نيروهاي اصلاحطلب از اين وضعيت اختلاط گفتماني را كاهش دهد. در اين مسير انجام چند اقدام ضروري است:
اول اينكه نيروهاي اصلاحطلب بايد «منشور اصلاحطلبي» را تهيه و تدوين كنند تا معلوم شود اين جريان كدام اهداف و آرمانهايي را با كدامين استراتژي و راهكارهايي بايد پي بگيرد. اين منشور قطعا بايد با مشاركت همه نيروهاي اصلاحطلب و احزاب سياسي اين طيف تهيه شود و به مهمترين پرسشهاي موجود در ذهن هواداران و حتي نيروهاي رقيب و حاكميت پاسخ دهد. در اين منشور بايد مرز ميان اصلاحطلبان با ديگر نيروها به شكلي روشن ترسيم و نحوه تعامل آنان با حكومت و نهادهاي حاكميتي به درستي بيان شده باشد.
دوم اينكه نيروهاي اصلاحطلب اكنون در قالب دهها حزب سياسي كوچك و بزرگ فعاليت ميكنند و اين اصلا به سود آينده اين جريان نيست. تكثر احزاب سياسي در برخي شرايط قابل توجيه است اما اكنون هيچ منطقي ندارد. ضرورت ايجاد يك حزب سياسي فراگير اصلاحطلب را غالب نيروهاي سياسي اذعان دارند و پذيرفتهاند كه ما به اين همه حزب سياسي اصلاحطلب نياز نداريم. تكثر احزاب سياسي اصلاحطلب اكنون به پخش و توزيع نيروها و امكانات و توان فكري و پايگاه اجتماعي آنان منجر ميشود و موجبات تضعيف اين جريان را فراهم ميآورد. اكنون بسياري از احزاب اصلاحطلب حوزه فعاليت خود را در سطح ملي قلمداد ميكنند اما واقعا چنين نيستند و فقط اين ميزان امكانات و نيرو دارند كه بتوانند دفتري را در تهران اداره كنند. اين احزاب اگر در هم ادغام شوند، ميتوان اميدوار شد كه يك حزب سياسي قدرتمند هم از نظر نيروي انساني و هم امكانات پديدار شود و امكان حضور قويتر در همه استانها و شهرها را فراهم كند.
سوم اينكه اين احزاب نبايد تنها با رويكرد سياسي و «معطوف به قدرت» عمل كنند و ارتباط خود با مردم و مخاطبان را تنها در فعاليتهايي مانند انتخابات ببينند. احزاب اصلاحطلب اگر رويكرد اجتماعي و «معطوف به هدف» را نيز مورد توجه قرار دهند، خواهند توانست براي همه ايام سال و حتي در غياب فعاليتهايي مانند انتخابات، عرصه فعاليت داشته باشند و با دادن خدمات اجتماعي حضورشان در ميان مردم را تضمين كنند. در اين زمينه ميتوان از تجربيات احزاب سياسي اسلامي و غيراسلامي در مصر و تركيه بهره گرفت چراكه غالب احزاب اين كشورها پيش از آنكه براي كسب قدرت سياسي مبارزه كنند، محملهايي براي خدمترساني به مردم در عرصه اجتماعي را تدارك ديدهاند.
نكته آخر اينكه احزاب سياسي اصلاحطلب بايد به بسط تشكيلاتي و تربيت نيروي انساني و رساندن اعضا به تحليل مشترك مبادرت كنند. مسووليت مهم حزب سياسي قدرتمند و فراگير اصلاحطلب، توجه به حوزه آموزش و تربيت كادر حزبي و ايجاد تحليل واحد از وضعيت موجود و راهكارهاي اداره كشور در ميان اعضا و هواداران است. اگر چنين اتفاقي نيفتد بايد انتظار داشته باشيم كه احزاب متعدد اصلاحطلب بدون توان انساني بالا و حتي بدون امكان حضور جدي در سطح كشور در تهران دفتري براي خود داشته باشند بدون آنكه قادر به بروز كاركرد حزبي در سطح كشور باشند.
انتهای پیام