«نباید مخاطب نقدها عارف باشد»
سخنگوی حزب اعتماد ملی با اشاره به نقدهایی که به محمدرضا عارف میشود گفت: نباید مخاطب نقدها آقای عارف باشد، بلکه به همه بر میگردد. یعنی انتقادات دکتر ناصری به همه اصلاحطلبها و احزاب سیاسی زیرمجموعه اصللاحات بر میگردد. اگر شورای عالی سیاستگذاری به مسائل مدنی نپرداخته این نقد نیز به همه احزاب سیاسی اصلاحات بر میگردد، و به شخص عارف بر نمیگردد، ایشان رئیس یک ائتلاف بین چند حزب اصلاحطلب است، بنابراین نمیتوان همه چیز را به او ربط داد. چرا هیچکس مسئولیت نمیپذیرد؟ چون در این شورای عالی سیاستگذاری هم حزب کارگزاران، حزب اعتماد ملی و هم حزب اتحاد و بیست و اندی حزب دیگر هستند.
روزنامه «همدلی» نوشت: اخیرا گفتوگویی از عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات، منتشر شده که بیانگر خروج او و محمدرضا خاتمی از شورای عالی اصلاحطلبان است. در این گفتوگو، وی دلیل جداییاش را «نوع مدیریت ضعیف آقای محمدرضا عارف بر این شورا» عنوان کرد. او در این گفتوگو اظهار کرده که دلیل اصلی کنارهگیری هم این بود که عملا رفتاری ندیدم که بیانگر اعمال مدیریت قاطع و در عینحال مدیریت سیاسی در شورای عالی سیاستگذاری عارف باشد. این شیوه مدیریت نهتنها موجب کنارهگیری من شد؛ بلکه افرادی همچون محمدرضا خاتمی هم به این دلیل از شورا کنارهگیری کردند. این ضعف واقعیتی است که نمیتوان کتمان کرد.
در این زمینه با «اسماعیل گرامیمقدم» سخنگوی حزب اعتماد ملی و مشاور مهدی کروبی، گفتوگو کردیم. اما گرامیمقدم ضمن اینکه سخنان عبدالله ناصری را تکذیب کرد،گفت عبدالله ناصری و محمدرضا خاتمی خیلی وقت است که در جلسات شورای عالی شرکت ندارند و اصلا عضو شورای عالی نیستند و خروج آنها ربطی به عملکرد آقای عارف ندارد، بلکه تمایلی به شرکت در شورا نداشتند. ادامه این گفتوگو را در زیر میخوانید.
*آقای گرامی مقدم، دکتر عبدالله ناصری در گفتوگویی از خروج خود و محمدرضا خاتمی از شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به خاطر انتقادهایی که به آن وارد میدانند، خبر داده است، نظر شما در این باره چیست؟
اولاً پیش از اینکه به سوال شما پاسخ بدهم، باید این نکته را روشن کنم که، با توجه به اینکه دو دوره به عنوان عضو در شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان هستم، آقایان محمدرضا خاتمی و عبدالله ناصری دو دوره قبل عضو بودند و به هیچ وجه اکنون عضو نیستند و در نتیجه هیچ ارتباطی به عملکرد آقای عارف در وضعیت کنونی یا این دو دوره ندارد. یعنی این آقایان اکنون خروج نکردند که ما یا دیگران اینگونه برداشت کنیم که خروج آقایان در نقد رفتار و ضعف مدیریت و عملکرد آقای عارف بوده است. چون هیچ وقت هم خروج نکردهاند، حتی مطلع هستم که خروج این دو عزیز به خاطر نقد به عملکرد عارف نبوده، بلکه خودشان تمایلی به شرکت و حضور در شورای عالی سیاستگذاری را نداشتند. بنابراین باید گفت که، خروج آنها دو دوره قبل بوده و اکنون نیز عضو نیستند.
انتقادهایی که به شورای عالی میشود بیشتر به سازوکار تشکیل شورا و همچنین به ترکیب و چیدمان افراد حقیقی این شورا هست، که این امر نیز از دید آقای خاتمی، رئیسجمهور اسبق دور نمانده و همیشه در پی اصلاح این نقاط ضعف برآمده است. در کش و قوسی که در ماههای گذشته آن هم در شروع شورای عالی سیاستگذاری داشتیم، در حقیقت انتقادهایی به انتخاب افراد حقیقی بود. اما اینکه آقای عبدالله ناصری در گفتوگویی که داشتهاند و به عملکرد آقای عارف معترض بودند، به صورت مصداقی مشخص نکردهاند که کدام رفتار مدیریتی آقای عارف غلط بوده یا به عبارت دیگر آقای عارف چه کاری میتوانست انجام دهد که انجام نداد.
*یکی از نقدهایی که آقای عبدالله ناصری آن را نیز توضیح داده و در اعتراض به عملکرد شورای عالی آورده این است که «افرادی در جبهه اصلاحات و حتی در درون شورای عالی سیاستگذاری هستند که بدون تعارف به هیچ چیز جز حضور در صحنههای قدرت فکر نمیکنند که این نگاه در واقع همان دوگانه اصلاحطلبان «جامعهمحور و قدرتمحور» را شکل میدهد. امروز تا حدود زیادی خود شورای عالی سیاستگذاری تجلی این دوگانه و این دو نگرش است.» نظر شما در این باره چیست؟
ببینید اساسا شورای سیاستگذاری یک ائتلاف را سامان داده است نه مسائل محتوایی را. چون مسائل محتوایی به حوزه احزاب ربط دارد. مثلا خود آقای عبدالله ناصری که منتسب به جبهه مشارکت یا اتحاد ملت یا مجاهدین انقلاب است، پاسخ بدهند اگر آقای عارف به مسائل جامعه نپرداخته، حزب متبوع آقای ناصری و دوستانشان چقدر به مسئله جامعه پرداختند تا از طریق مقایسه کردن با عملکرد عارف، بتوان میزان ضعف او در مدیریت شورا را به دست داد. من نقد آقای ناصری را میپذیرم. اما نباید مخاطب نقدهای او آقای عارف باشد، بلکه به همه بر میگردد. یعنی انتقادات دکتر ناصری به همه اصلاحطلبها و احزاب سیاسی زیرمجموعه اصللاحات بر میگردد.
اگر شورای عالی سیاستگذاری به مسائل مدنی نپرداخته این نقد نیز به همه احزاب سیاسی اصلاحات بر میگردد، و به شخص عارف بر نمیگردد، ایشان رئیس یک ائتلاف بین چند حزب اصلاحطلب است، بنابراین نمیتوان همه چیز را به او ربط داد. چرا هیچکس مسئولیت نمیپذیرد؟ چون در این شورای عالی سیاستگذاری هم حزب کارگزاران، حزب اعتماد ملی و هم حزب اتحاد و بیست و اندی حزب دیگر هستند. چرا آقای ناصری تنها آقای عارف را خطاب قرار داده است، اگر این انتقاد وارد است به همه احزاب عضو وارد است. یعنی اگر احزاب دیگر به سمت تحقق انتقادات آقای محمدرضا خاتمی و ناصری پیش میرفتند، آیا آقای عارف جلوی این فعالیتها را میگرفت؟
اتفاقا آقای عبدالله ناصری در گفتوگوی خود تاکید کرده که «قصدمان از عدم حضور در شورای عالی سیاستگذاری، از بین بردن سوءتفاهمات بود و محدودیتی برای فعالیت ما در شورای عالی وجود نداشت. من به همراه محمدرضا خاتمی در شورای بالادستی که همان شورای مشورتی است، حضور داریم و اگر سیدمحمد خاتمی بخواهد عضو حقیقی شورای عالی سیاستگذاری خواهیم شد.»
من میخواهم این را عرض کنم که در شرایط کنونی که اصلاحطلبها از دو سو مورد هجمه منتقدان و مخالفان قرار گرفتهاند، در یک چنین شرایطی به جای اینکه نقاط قوت شورای عالی سیاستگذاری بیان بشود، چرا صرفا باید دست به انتقادهایی زد که مخاطب آن فقط یک نفر است. مگر یکی از بزرگترین کارهایی که شورای عالی سیاستگذاری انجام داده ایجاد ائتلاف بین اصلاحطلبان نبوده؟ مگر پوشش دادن به اشتباهات دهه ۸۰ نبوده که همیشه اصلاحطلبان با تفرقه نتوانستند نتیجه بگیرند؟
بدون شک ایرادها و انتقادهایی وارد است، و هر حزب سهمی در مسئولیتپذیری و گردن گرفتن بخشی از این انتقادها دارد. این رفتارها و انتقادهایی که دوستان انجام میدهند به نظر نمیرسد در جهت اصلاح شورای عالی باشد، بلکه در جهت تخریب این شورا است. اگر ما جبهه مقابل را نگاه کنیم که در این سالها متفرق بودند، آیا همین قدم اندکی که شورای عالی در جهت همراه کردن و انسجام احزاب اصلاحات انجام داده، گامی در جهت باز یافتن اعتماد عمومی به اصلاحات نبوده است؟ کمی واقعبین باشیم.
پرسش من از این عزیزان این است که چرا آقای ناصری و دوستانشان که حزب متبوع آنها نیز در این شورا وجود دارد، و حتی خود آقای محمدرضا خاتمی که نقشی اساسی در ایجاد این شورا نیز داشته، در ماههای اخیر نقاط مثبت شورای عالی را دریافت نمیکنند؟
انتهای پیام