«شرط موفقیت در مذاکرات آغاز غنی سازی ۲۰درصدی است»
روزنامهی دنیای اقتصاد نوشت: دکتر ناصر هادیان، استاد دانشگاه تهران با تحلیل تحولات اخیر دیپلماتیک ایران تاکید کرد که شرط موفقیت در مذاکرات، برداشتن گام سوم کاهش تعهدات برجامی و آغاز غنیسازی ۲۰ درصدی است. هادیان همچنین تاکید کرد که بهنظر میرسد «شرایط برای مذاکره» فراهم شده است.
تحولات بین ایران و آمریکا با میانجیگری فرانسه شتابانتر از هر زمان دیگری در جریان است؛ بعد از سفر ناگهانی یکشنبه عصر وزیرخارجهایران به بیاریتز محل نشست سران جی هفت، روز دوشنبه امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه در یک نشست خبری مشترک با دونالد ترامپ، همتای آمریکایی خود و در پایان اجلاس سران کشورهای عضو گروه٧ اعلام کرد که از طریق محمدجواد ظریف، تماسهای مثبتی با مقامات جمهوری اسلامی برقرار شده و از موافقت آنان با دیدار حسن روحانی و دونالد ترامپ ظرف چند هفته آینده خبر داد. وی گفت که فرانسه به نمایندگی از کشورهای باقیمانده در برجام، وظیفه ترتیب دادن این ملاقات را برعهده گرفته است. خبری که یک روز بعد با واکنش مقامات کشورمان روبهرو شد و رئیسجمهور و وزیرخارجه شرط مذاکره دو جانبه با آمریکا را بازگشت به برجام و میز مذاکره ۱+۵ و همچنین لغو تمام تحریمها عنوان کردند. درخصوص احتمال مذاکره بین ایران و آمریکا گفتوگویی با دکتر ناصر هادیان، استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسائل آمریکا انجام دادیم. وی معتقد است اکنون بهترین زمان برای مذاکره با آمریکا است و ایران باید در این مقطع برای موفقیت در مذاکرات چند مساله را مدنظر داشته باشد؛ نخست اینکه به سمت گام سوم کاهش تعهدات برجامی پیش برود؛ دوم آنکه مذاکرات را بهصورت دوجانبه با آمریکا دنبال کند، سوم اینکه دستور مذاکراتی جامع باشد و مساله چهارم نیز ما باید مطالبات خود را اولویتبندی کنیم.
*دکتر هادیان با توجه به تحولاتی که در یکی، دو روز گذشته رخ داده است، آیا اکنون زمان مذاکره ایران و آمریکا فرا رسیده است؟
من احساس میکنم که براساس گفتههای مقامات ایران، آمریکا و فرانسه، شرایط مذاکره فراهم شده است. همچنین با شناختی که نسبت به آقای ظریف دارم بعید میدانم ایشان کاری را بدون مجوز مقام عالی نظام انجام دهد. برداشت من این است که اکنون احتمال مذاکره نسبت به گذشته خیلی افزایش یافته و احتمالا به سمت مذاکره خواهیم رفت.
البته همانطور که در مصاحبه قبلی با «دنیایاقتصاد» نیز تاکید کردم ایران باید در شرایطی برای مذاکره پیش برود که دو تهدید اساسی را که در دوره باراک اوباما وجود داشت و آمریکا و اروپا را به این جمعبندی رساند که به سمت امضای برجام گام بردارند دوباره معتبرسازی کند؛ یکی از تهدیدها «تهدید ادراک طرف مقابل درباره ساخت بمب هستهای در ایران» بود و آنها گمان میکردند که ایران درحال ساخت بمب است و دیگری تهدید «جنگ» بود و بنابراین برجام تلاشی برای حل این معضل بمب یا جنگ بود.
درحالحاضر نیز ایران آگاهانه در هر دو عرصه درحال فعالیت است؛ یعنی از یک طرف در شرایط فعلی، در ادراک طرف مقابل، جنگ یک سناریوی محتمل است و میدانند اگر ایران به سمت خروج تدریجی از برجام پیش برود باید با گزینه نظامی ایران را متوقف کنند. یعنی همان معضلی که باراک اوباما در آن مقطع با آن مواجه بود. به عبارتی اگر ایران به سمت غنیسازی ۲۰درصد گام بردارد و درحوزههای دیگر مانند سانتریفیوژهای نسل ۲ در فردو نیز فعالیتهایمان را آغاز کنیم و در نظام راستیآزمایی نیز محدودیتهایی را ایجاد کنیم در طرف مقابل به این جمعبندی میرسند که مساله جدی است. از سوی دیگر غرب درمییابد که برای متوقف کردن ایران راهی جز جنگ پیش پای خود ندارد و نسبت به تبعات جنگ نیز آگاه هستند.
علاوه بر مسائل ذکر شده، دو شرط دیگر نیز باید محقق شود؛ نخست اینکه ترامپ و دولتش به این جمعبندی برسند که سیاست فشار حداکثری، آنها را به اهدافشان نخواهد رساند و دوم اینکه رهبری در ایران به این جمعبندی دست یابند که از موضع ضعف وارد مذاکره نخواهیم شد. این درحالی است که با اتفاقاتی که طی دو، سه ماه اخیر پیش آمد رئیسجمهور آمریکا به این جمعبندی رسید که رسیدن به اهداف مدنظرش بدون پرداخت هزینه سنگین ممکن نیست و تغییراتی در محاسبات استراتژیک او بهوجود آمده که [به این درک رسید که] سیاست فشار حداکثری، وی را به نتیجه مورد نظرش نخواهد رساند. در عین حال اتفاقاتی که در خلیجفارس درباره نفتکشها (توقیف نفتکش انگلیسی) و ساقط کردن پهپاد آمریکایی شاهد بودیم بیانگر اقتدار ایران است و نشان داد که جمهوری اسلامی ایران مرعوب نشده و آمادگی دفاع از خود را بهطور کامل دارد. بنابراین موضع اقتدار و عزت مدنظر رهبری حدودا تامین شده و اکنون با تکیه بر مصلحت و کاربست حکمت امکان گفتوگو و سپس مذاکره افزایش یافته است. البته فراموش نکنیم که در گفتوگو مخاطب ما عمدتا نیروهای ضدجنگ دنیا هستند و در مذاکره؛ دولتها. در نتیجه بهنظر میرسد اکنون شرایطی که قبلا ذکر کرده بودم در داخل ایران مهیا شده و بنابراین بهترین فرصت است که به سمت گفتوگو و سپس مذاکره گام برداریم.
در شرایط فعلی ایران باید چه اقداماتی انجام دهد تا در صورت حضور بر سر میز مذاکره بتواند حداکثر منافع را تامین و امتیازات بیشتری را کسب کند؟
اولین اقدام ایران باید برداشتن گام سوم کاهش تعهدات برجامی باشد؛ در این گام باید غنیسازی اورانیوم ۲۰ درصد را استارت بزنیم و سه آبشار سانتریفیوژ نسلهای بعد را در فردو راهاندازی کنیم. در مرحله بعد نیز ابتدا برای گفتوگو و سپس نیز برای مذاکره اعلام آمادگی کنیم.
اگر تاکید دارم که باید گام سوم را برداریم بعد به سمت گفتوگو برویم به این دلیل است که در طول مذاکرات طرف مقابل باید تحت فشار باشد و بداند که در صورت کندی پیشرفت مذاکرات، فاصله گریز هستهای کاهش خواهد یافت.
اقدام دوم ایران باید این باشد که به سمت مذاکرات دوجانبه برود؛ برای آغاز مذاکرات بد نیست که گفتوگوها بهعنوان مثال درحضور امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه یا در قالب گفتوگوهای چندجانبه صورت بگیرد. اما نباید فراموش کنیم که هر بازیگری منافع خود را دارد و ممکن است در صورت حضور فرانسه در مذاکرات این کشور روی بحث موشکی بیش از آمریکا پافشاری کند. بنابراین دلیلی ندارد که بازیگران دیگر را بهعنوان میانجی وارد این بازی کنیم. البته اگر کشورهایی مانند عمان، عراق و سوئیس میانجیگر بین ایران و آمریکا باشند برای ما مطلوبتر است تا اینکه کشورهایی چون فرانسه، چین و ژاپن بخواهند در این بازی وارد شوند. در این مقطع گزینه مطلوب برای ما این است که در صورت فراهم شدن شرایط بدون حضور و دخالت دیگران با آمریکا مذاکرات دوجانبه داشته باشیم.
مساله سومی که در صورت آغاز مذاکرات باید مورد توجه قرار گیرد این است که دستور مذاکراتی جامع باشد. دستور مذاکراتی محدود منافع ایران را تامین نمیکند و سابقه مذاکراتیمان نیز این مساله را ثابت کرده است.
در واقع در هر مقطعی یک مساله برای آمریکا حکم مساله فوری و اورژانسی دارد که بیشتر روی آن متمرکز میشوند و مذاکره میکنند اما وقتی فوریت آن موضوع از بین میرود آمریکا شروع به بازی درآوردن میکند.
درنتیجه ما باید تقاضای مذاکرات همهجانبه را داشته باشیم تا تمام موضوعات مدنظر دو طرف را در بر گیرد. جمهوری اسلامی ایرانیکسری دغدغههای امنیتی مشروع دارد، دغدغههای تحریمی دارد و حضور نظامی آمریکا در منطقه نیز یک مساله مهم برای ایران است. بنابراین ما باید تقاضاهایمان را در ارتباط با حضور نظامی آمریکا کاملا روشن کنیم.
بنابراین باید مطالباتمان را لیست کرده و از آمریکا بخواهیم پاسخگو باشد که بهعنوان مثال حضورشان در کشورهای مختلف منطقه به چه صورت خواهد بود. مساله چهارم هم اینکه ما باید مطالبات خود را اولویتبندی کنیم.
*چرا شما تاکید دارید که در مقطع فعلی مذاکرات باید بهصورت دوجانبه بین تهران وواشنگتن انجام بگیرد؟
ببینید، در رابطه با هرگونه مذاکراتی که ایران در این مقطع انجام دهد باید به یک مساله توجه داشت و آن اینکه اصل «مذاکره با آمریکا» است و حضور دیگر کشورها یا پیگیری مذاکرات در قالب ۱+۵ یا حتی با حضور کشورهایی مانند ژاپن و عمان حاشیه مذاکرات است. اگر میگویم که اصل و متن بحث مذاکرات باید مذاکره ایران و آمریکا باشد دلیلش این است که بانی بسیاری از مشکلات اساسی ایران در دنیا، ایالاتمتحده آمریکا است. انگلیس، فرانسه، آلمان،روسیه و چین مشکلات ثانویه و بسیار محدودی میتوانند برای ایران ایجاد کنند. وقتی میدانیم که آمریکا هسته اصلی مشکلات ایران است، چرا خودمان را درگیر حواشی کنیم و با بازیگران دست دو در این ماجرا وارد گفتوگو شویم.
*مهمترین اهداف ایران از حضور در نشست احتمالی سهجانبه با فرانسه و آمریکا چیست و چگونه میتواند آنها را تامین کند؟
جمهوری اسلامی ایران برای آنکه اهدافش در مذاکره با آمریکا تامین شود حتما باید یک دستورکار مذاکراتی جامع داشته باشد. اگر فقط در مورد هستهای وارد مذاکره شویم بدون شک متضرر خواهیم شد. در نظر داشته باشید اگر آمریکا همین الان به برجام بازگردد و تعهداتی که در قبال توافق هستهای داشت را اجرا کند باز هم در این بین یک سال و نیم ایران متضرر شده است. چه کسی مسوول این ضررها است؟
در خوشبینانهترین حالت اگر ترامپ به برجام بازگردد و تحریمها را بردارد تازه به حالت پیش از خروج آمریکا از توافق هستهای بازمیگردیم که رئیسجمهور آمریکا خواهان مذاکره با ایران بود و ما به دلایلی قبول نکردیم. بنابراین امروز اگر تمرکزمان فقط روی هستهای باشد و همانطور که اشاره کردم ترامپ نیز در بهترین حالت به برجام بازگردد و تحریمها را بردارد، یعنی تازه به شرایط قبل از اردیبهشت ۹۷ بازمیگردیم و آمریکا به هدف خود میرسد. بنابراین علاوه بر این مسائل، ما باید از غرب و بهویژه آمریکا بخواهیم که به ایران خسارت بپردازد. اگر این گامها طی شود، این مسائل تازه مقدمهای برای دستورکار جامعی است که روی آن تاکید دارم. در آن دستورکار جامع ممکن است مصالح ایران تامین شود.
*به نظر شما اکنون در داخل نظام اجماع لازم برای مذاکره با آمریکا ایجاد شده است؟
ضرورتی ندارد که حتما به اجماع برسیم، چراکه تصمیمگیران نظام باید در این رابطه تصمیمگیری کنند. حال در این بین اگر برخی مخالف باشند یا موافق خیلی فرقی نمیکند. البته من معتقد هستم مخالفتهایی که درباره مذاکره با آمریکا صورت میگیرد مثبت است. زیرا در این صورت طرف غربی در مییابد که ایران در این مساله خاص اجماع ندارد و اختلافنظرهایی وجود دارد. در واقع در ایران گروههایی هستند که بهدلیل پیشینه آمریکا مخالف هرگونه تعامل با این کشور هستند و لذا بهدلیل عدم اعتماد، با مذاکره با این کشور مخالف هستند. این اختلاف یک اختلاف سازنده بین گروههای سیاسی و جناحهای مختلف در داخل کشور محسوب میشود.
انتهای پیام