فراتر از آشفتگی رسانهای!
ابوالقاسم قاسم زاده در یادداشتی در روزنامهی اطلاعاتت با عنوان «فراتر از آشفتگی رسانهای!» نوشت:
نشست «گروه ۷» متشکل از سران کشورهای آمریکا، ژاپن، آلمان، فرانسه، انگلیس، ایتالیا و کانادا، در فرانسه بدون انتشار بیانیه پایانی تمام شد. خبرها و گزارشهای اغلب رسانهها نشان میدهد این نشست نشانه دیگری از آشفتگی اقتصادی و سیاسی در جهان بود که سیاستورزی ترامپ موجب آن شده است. اعتراض سران کشورهای عضو گروه ۷ به عملکرد سه ساله ریاست جمهوری ترامپ که آن را استمرار بحران آفرینی در روابط تجاری و در روابط دو و چند جانبه بینالمللی میدانند از نگاه رسانههای خبری، انزوای ترامپ در این نشست را نشان داد.
ترامپ که میخواست تا با حضور خود در نشست گروه ۷، نتیجهای تبلیغاتی برای خود در فضای انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا، بهدست آورد، بدون کمترین دستآوردی به واشنگتن بازگشت.
خبرسازی تقابل ایران و آمریکا و تلاش رئیس جمهور فرانسه برای حل سیاسی آن با حضور وزیر خارجه ایران در پاریس، یکباره جهتگیری خبری شکست نشست ۷ کشور را دگرگون کرد. ابتدا رؤسای جمهور آمریکا و فرانسه گفتند که موضوع ایران در دستور کار نشست گروه ۷ نیست! و گفتگویی درباره آن انجام نمیپذیرد، اما در پایان با شکست نشست، موضوع ایران و آمریکا عمدهترین موضوع خبری شد.
مکرون رئیس جمهور فرانسه گفت، تلاش من برای نزدیکی دو طرف ایران و آمریکا نتیجه داده است و در آینده نزدیک دیدار روحانی و ترامپ انجام خواهد گرفت! با پخش این گفتههای رئیس جمهور فرانسه، در پاریس ترامپ گفت: «من از مکرون نخواستهام با ایران گفتگو کند و طرحی برای حل اختلافها پیشنهاد کند!» اما در بازگشت به واشنگتن خلاف این گفته خود را بیان کرد و گفت: «من از رئیس جمهور فرانسه خواستهام تا با ایران صحبت کند و آمادگی دارم تا دیدار دوجانبه رؤسای جمهور ایران و آمریکا انجام پذیرد!» امواج خبری این گفتهها، آنگاه به اوج رسید که روحانی رئیس جمهوری ایران در تهران گفت: «دیدار و گفتگو میتواند انجام پذیرد!» البته روز بعد در تکمیل همین جمله اظهار کرد: «شرط آن بر داشتن کامل تحریمها است.»
تا اینجای کار آشفتگی خبری ـ تبلیغاتی درباره ملاقات دو رئیس جمهوری آمریکا و ایران موجب شده است تا شکست نشست گروه ۷ و انزوای ترامپ در این نشست به محاق برود و بهجای آن، گمانهزنیها درباره احتمال ملاقات و گفتگوی مستقیم ترامپ ـ روحانی، پوشش اصلی اخبار و گزارشها شود! چند نکته در این مرحله قابل نقد است:
۱ـ در گذشته خبر و تبلیغات رسانهای از پی اقدام سیاسی مشخص و معین شکل میگرفت، در حالی که اکنون بسیار افزونتر از واقعیتهای سیاسی، آشفتهسازی میدان خبری و گزارشهای سیاسی آنهم مقدم بر فعل یا اقدام مشخص سیاسی میدانداری میکند. تا آنجا که سیاست و سیاستورزی در پوشش چنین آشفتگی قرار میگیرد و همه به «گمانهزنی»ها پناه میبرند. پیشبینی آینده همچنان مبهم و نامعلوم میماند! البته بهکارگیری این شیوه در مواردی نیز نتیجه میدهد و آن تعدیل تنش و امیدواری بر حل بحران میشود.
۲ـ مکرون رئیس جمهور فرانسه چندین بار این جمعبندی و خواست مشترک سران شرکتکننده در نشست گروه ۷ را در مصاحبه خود گفته است که «گروه ۷ خواهان جنگ با ایران و یا در خلیجفارس نیست.» ترامپ نیز در فرانسه و در واشنگتن بار دیگر گفت «ما خواهان فروپاشی حکومت ایران نیستیم، همچنان که خواهان جنگ با ایران نیستیم.» یکبار دیگر همه کشورها تکرار میکنند که خواهان جنگ نیستند. در شرایط کنونی، جنگ برای هیچکشوری صرفه و سود سیاسی و اقتصادی ندارد.
۳ـ پرسش این است که چرا آشفتهسازیهای خبری، رسانهای، بهجای تدبیر روشن سیاسی صحنه گردان شده است. پاسخ این است که کمتر دولت و کشوری را میتوان یافت که دچار مشکلات پیچیده تا حد بحرانهای گوناگون نباشد. از سوی دیگر، ترامپ خود را یک سیاستمدار تئوریپرداز نمیداند. او اصل را بر قدرت و تهدید قدرتمندانه قرار داده است.
ترامپ، قلدری قدرت را کارآمدتر از تدبیر سیاسی میداند. این مشکلی است که اکنون، نه تنها ایران که چین، روسیه، ژاپن، آلمان، فرانسه، کانادا و بسیاری از کشورهای آمریکای جنوبی در برابر ترامپ با آن مواجهاند. آنچه که از سیاست «فشار حداکثری» مشاور امنیتی ترامپ، جان بولتن مجنون، مدام میگوید، تعریفی بهجز «قلدری قدرت» ندارد. این تعریف اکنون در روابط آمریکا و ایران، چین و آمریکا، مسکو ـ واشنگتن و اتحادیه اروپا و آمریکا تبلور پیدا کرده است. بهگونهای که اکنون اصطلاح جنگ تجاری چین و آمریکا، جنگ تسلیحاتی (اتمی) واشنگتن ـ مسکو و… رایج شده است.
بر اساس «قلدری قدرت» بهجای تدبیر عقلانی و سیاسی، هر اقدامی امکان ظهور و بروز مییابد. از جنگ تا ملاقات برای صلح و تفاهم! هرگونه آیندهنگری در هالهای از ابهام و گمانهزنیها میچرخد!
۴ـ «نتانیاهو» نماینده راست افراطی نژادپرستان نیویورک در اسرائیل است که در آستانه انتخابات قرار دارد و تا سه هفته آینده نتیجه این انتخابات در اسرائیل مشخص خواهد شد. او در آستانه انتخابات بسیار آشفته است و مدام رجزخوانی قدرت نظامی میکند! اگر نتانیاهو دوباره به نخستوزیری رژیم صهیونیستی انتخاب شود، راست افراطی صهیونیست در اسرائیل و در آمریکا جان دوباره میگیرد.
شکست نتانیاهو در این انتخابات تعدیل در ادامه مسیر «قلدری قدرت» ترامپ خواهد شد که برای همه هزینهساز شده است.
اگرچه همچنان همه گمانهزنی میکنند اما با محاسبه شرایط کنونی، چه در منطقه خاورمیانه، چه در صحنه بینالمللی آشکارا میتوان دید که به زودی و البته به ناچار تغییری آنهم مهم سربرخواهد آورد. ظرفیت خرید زمان و ادامه تنش و بحران برای همه تمام شده است.
انتهای پیام