خرید تور نوروزی

گزارش ||| زیرپوست خبرهای اقتصادی

/ بده بستان‌های مالی سرویس‌ها اقتصادی در گفتگو با خبرنگاران این حوزه /

عطیه هوشمند، انصاف نیوز: صحبت از روابط مالی غیرقابل توجیه در فضای روزنامه‌ها، کانال‌ها و سایت‌های خبری، نه موضوعی محدود به سرویس خاصی است و نه بار اولی است که به آن پرداخته می‌شود. کمااینکه ماه گذشته هم انصاف نیوز در گزارشی به بهانه‌ی صحبت‌هایی پیرامون ثروت هنگفت برخی خبرنگاران به موضوع زدوبندهای رسانه‌ای پرداخته بود. اما سرویس اقتصادی، بستری که ممکن است منافع مالی عده‌ای شخصیت حقیقی و حقوقی در آن موضوعیت بیشتری داشته باشد، بیش از دیگر حوزه‌های خبری در معرض آلودگی بده بستان‌هایی قرار می‌گیرد که تلاش دارند جریان رسانه‌ای را به سمت منافع خودشان مدیریت کنند. اما سرویس‌های اقتصادی روزنامه‌ها و سایت‌های خبری تا چه اندازه سالم‌اند؟

در این باره از چند خبرنگار اقتصادی خواسته‌ایم از فضای حاکم بر این عرصه و تجربه‌شان از شواهد زدوبندهای اقتصادی بگویند. دو خبرنگار اقتصادی که تمایل داشتند نامشان ذکر نشود، امیر مهرزاد، امیر عابدپور و ، از دیگر فعالان حوزه‌ی رسانه در سرویس‌های اقتصادی، درباره رواج پیدا کردن پرداخت پول به خبرنگاران در سرویس‌های اقتصادی و باج خواهی رسانه‌ای با انصاف نیوز به مصاحبه پرداخته‌اند.

حیرت برخی از افراد -که چندماهی بود به تازگی وارد فضای سرویس اقتصادی شده بودند- از اینکه صحبت از پیشنهادات مالی چه قدر امر عادی برای برخی از افرادی است که می‌خواهند خبرنگاران اقتصادی، برایشان خبر یا مصاحبه‌ای را کار کنند، شاید انگیزه‌ی اصلی پرداختن به این سوژه بود.

«زهره» [نام مستعار]، از خبرنگاران اقتصادی بود که می‌گفت چندین بار برای خودش اتفاق افتاده که فردی با او تماس گرفته و با خونسردی از او خواسته است خبری را کار کند و پولی در قبال آن بگیرد. برای او که خبرنگاری کم تجربه در یک خبرگزاری دولتی است و پیش از این آشنایی با این فضا نداشته، این شکل از رو بازی کردن مصاحبه شونده تازگی دارد و به نظر او قبح روابط مالی میان طرفین مرتبط یک مصاحبه یا خبر درحال حاضر در سرویس‌های اقتصادی شکسته و به راحتی رواج پیدا کرده است. اما این موضوع تا چه اندازه فراگیری دارد؟

خبرنگاری اقتصادی که میان همکارانش به حساسیت راجع به مستقل ماندن از پیشنهادات مالی معروف است و نمی‌خواهد نامش ذکر شود، از تجربه‌ی مواجهه با زد و بندهای مالی می‌گوید که در این 6-7 سال در حوزه‌ی اقتصادی با آن برخورد کرده و به نظر او در این سال‌ها بدتر هم شده است: «در حوزه‌ی اقتصادی اینقدر عادی شده است که زنگ می‌زنند و می‌گویند خانم یا آقا شماره کارتت را بده که برایت پول بریزم و فلان خبر را کار کن. این موضوعی است که به مرور گسترشش بین خبرنگاران خیلی زیاد شده. یعنی ده سال پیش اگر به ده تا خبرنگار پیشنهاد می‌دادند شاید فقط یکی از آن‌ها قبول می‌کرد اما الان از بین ده تا خبرنگار شاید شش تایشان قبول کنند.»

او ادامه می‌دهد: «این موضوع گاهی به راحتی قابل تشخیص نیست، بطوری که ممکن است خبرنگاری پول بگیرد و خبر رپورتاژ کار کند و سردبیرش متوجه این مساله نشود و اصلاً اینقدر موضوع طبیعی و عادی است که هیچ جای تعجبی ندارد که برای مثال نماینده‌ای گفته باشد پول می‌دهم و خبری را کار کن. در خبرهای خیلی معمولی هم ممکن است جریان مالی وجود داشته باشد. این رویه به مرور اتفاق افتاد، شاید در ظاهر ماجرا از این صحبت نشود اما این اتفاقات می‌افتد. چیزی که من تجربه کردم این بود که گاهی در رسانه‌ها اخباری را می‌بینی که به اصطلاح بودار هستند. یعنی احساس می‌کنی این خبر، خبری نیست که یک رسانه بخواهد کار کند. خبری است که جهت گیری یا حالت تبلیغی و رپورتاژ دارد، بدون اینکه در بخش رپورتاژ کار شده باشد. حتی عنوان نوع اخباری که کار می‌شود و حتی تیتر اخباری که می‌خورد می‌تواند سفارش شده باشد و به نفع گروهی تمام شود یا به ضرر گروهی، همه‌اش ملاحظاتی دارد. ما الان راجع به سرویس اقتصادی می‌گوییم اما راجع به سایر رسانه‌ها هم شما به وضوح می‌توانید این موضوع را ببینید. برای مثال در اخبار حوزه‌ی سیاسی -به ویژه در حوزه مجلس- می‌توان این رویه را دید. چون در آنجا نماینده‌ها حضور دارند و نماینده‌ها تلاش زیادی برای بولد کردن خودشان می‌کنند.»

این خبرنگار اقتصادی ادامه می‌دهد: «من خودم دیدم که برای مثال اینجا درمورد یک شرکت خارجی خبر منفی کار شده است، چهار روز بعدش آن شرکت از آن خبرنگار دعوت کرده، آن خبرنگار رفته و هدیه‌ای گرفته است که نقدی هم نبوده و دیگر بیخیال پیگیری آن قضیه شده. به همین راحتی. یعنی آن خبرنگار خودش را به یک پیشنهاد یک میلیون تومانی می‌فروشد. و آن شرکت با همان هدیه‌ی یک میلیون تومانی مانع راه افتادن یک جریان و اتفاقی که می‌تواند موجب گرفته شدن حق مردم ‌شود، بشود.

 یک موضوع دیگر مربوط به جریان سازی خبرهاست. برای مثال رسانه‌هایی را تصور کنید که از عملکرد فلان بانک حمایت می‌کنند. یعنی بلافاصله خبرهایشان را بازتاب می‌دهند، خبرهای خوبی راجع بهشان کار می‌کنند و حتی درمورد کاری که به آن نقد وارد است سکوت می‌کنند. ما می‌رویم ته و توی ماجرا را درمی آوریم و می‌بینیم که روابط عمومی دارد از آن چندرسانه حمایت مالی می‌کند. یعنی حتماً لازم نیست همه‌اش تعریف و تمجید کنند. همین که خبر منفی مربوط به آن سازمان را کار نکنند، خودش موضوع بسیار مهمی است. حتماً نباید از تو حمایت کنند که خبر مثبت کار کنی.»

او تاکید می‌کند که این موضوع فقط در سرویس‌های اقتصادی وجود ندارد: «الان طوری است که بیش از اینکه خبرهایی کار شود که پیشنهاد مالی دارند، خبرهایی به خاطر اینکه پیشنهاد مالی وجود دارد، کار نمی‌شوند. اول اینکه این فقط مختص سرویس‌های اقتصادی نیست. در سرویس سیاسی و ورزشی هم هست، در سرویس اجتماعی هم اتفاق می‌افتد. اگر دقت کنید در حوزه‌های شهری که زیرمجموعه‌ی حوزه‌ی اجتماعی است، می‌بینیم که جایی که مربوط به شهرداری می‌شود، شهرداری به راحتی اجازه نمی‌دهد علیهش خبر کار کنند، یکسری از رسانه‌ها را که رصد کنید، حتی یک خبر منفی علیه شهرداری و حوزه‌ی شهری داخلشان نمی‌بینید. خب این به چه دلیل است؟ یا دارد حمایت مالی می‌شود یا جزو طرحشان است که از آن رسانه حمایت کنند که وارد آن حوزه نشود. کلاً فضای رسانه‌ها فضای فاسدی شده است. یعنی هیچ رسانه‌ی پاک و مبرایی نداریم. در همه‌ی سرویس‌ها این موضوع وجود دارد. بازتاب یک خبر برای آدم‌ها بسیار تاثیرگذار است.»

در حوره‌های آی تی، بانک، خودرو و اتحادیه‌ها زدوبند بیشتر است

او می‌گوید همیشه اینطور نیست که به خود خبرنگار مستقیماً پول بدهند: «یک نمونه هدایای سنگینی است که شب عید داده می‌شود. برای مثال من خبر داشتم دستگاهی، نفری 5 میلیون تومان برای مدیران برخی از رسانه‌ها ارسال کرده بود. 90 درصد آن‌هایی که آن 5 میلیون را می‌گیرند دیگر در طی آن سال خبر منفی علیه آن سازمان هدیه دهنده کار نمی‌کنند.

پارسال آقای توکلی گفت بانک مرکزی به خبرنگاران سکه داده که علیه‌اش خبر کار نکنند. اما بانک مرکزی که به خبرنگاران سکه‌ای نداده بود. بعد متوجه شدیم که بله، بانک مرکزی مدیرعاملان را دعوت کرده و به آن‌ها سکه‌های نقره داده بود. اگر بانک مرکزی مدیرعامل رسانه‌ها را برای افطاری دعوت کرده است که به آن‌ها یادبود بدهد، خب یک کتاب بدهد چرا سکه؟! از آن به بعد مدیرعامل در حوزه‌ی بانک بخواهد خبر کار کند خط کشی‌هایی می‌کند و این باعث می‌شود من سرکوب شوم. واقعاً بسیاری از خبرنگارها به این دلیل قلم، ذوق، کار و انگیزه‌شان را از دست می‌دهند. چون متاسفانه در مجموعه‌ای گیر می‌کنند که مجبور به کار کردن خبرهای سفارشی می‌شوند و مجبور می‌شوند از خبری که دنبال نقد است عقب نشینی کند.»

از او درباره‌ی حوزه‌هایی می‌پرسم که ممکن است در سرویس‌های اقتصادی بیشتر از بقیه درگیر فساد شوند: «الان وضعیت خیلی بدتر از قبل شده. البته این مسایل در یکسری از بنگاه‌های اقتصادی مثل خودرو یا زیرشاخه‌های صنعت و حتی آی تی بیشتر دیده می‌شود. در حوزه‌ی بانک‌ها، خیلی راحت خبرنگار را صدا می‌کنند و یک کارت به او می‌دهند. اصلاً ممکن است خود خبرنگار رپورتاژ کار کند و بابت هر خبرش پولی بگیرد. این مورد در بخش صنعت و اتحادیه‌ها زیاد دیده می‌شود. اتحادیه‌ها به راحتی برای هر خبر شماره‌ی کارت می‌گیرند و در قبالش پول واریز می‌کنند.»

تقصیر خبرنگارها در زدوبندها چقدر است؟

از این خبرنگار اقتصادی درباره‌ی میزان تقصیر خبرنگارها در این بین می‌پرسم، او البته در مواردی به خبرنگاران خرده می‌گیرد که خودشان جای پای چنین رسمی را با رفتارهایشان سفت می‌کنند. اما وقتی حقوق یک خبرنگار، کفاف زندگی‌اش را نمی‌دهد دور از ذهن نیست که دست به چنین حرکت‌هایی بزند: «سال‌های گذشته اینطور بود که در حوزه‌ی بانک، خبرنگارها فاکتور می‌بردند و تحویل می‌دادند که ما فلان خبر را برایتان کار کرده‌ایم و پولش را هم می‌گرفتند. اینکه برای چند سال پیش است. اما اصلاً خیلی وقت‌ها خبرنگارها برنامه‌ها را برای این شرکت می‌کنند که کارت هدیه‌شان را بگیرند و وقتی می‌آیند و می‌بینند که کارت هدیه نیست غر می‌زنند و خبر را کار نمی‌کنند و برمی‌گردند. ببینید این موضوع دیگر موضوعی نیست که فقط دستگاه‌ها عاملش باشند. خود خبرنگارها هم دامن زده‌اند به این موضوع. یعنی یکسری از خبرنگارها شان خبرنگارهای دیگر را هم زیر سؤال برده‌اند.

او ادامه می‌دهد: «اگر یک خبرنگار بخواهد مستقل کار کند، بسیار کار سختی دارد. درحال حاضر جو رسانه‌ها طوری شده است که خیی کم پیش می‌آید که در نشست خبری سؤال چالشی بپرسند. یک سری سؤال معمولی و دم دستی می‌پرسند. چون دیگر خیلی از خبرنگاران دنبال خبر نیستند. این دلیل دارد. یک دلیل آن به خاطر جوی است که در ایران وجود دارد و سرکوب‌هایی علیه روزنامه‌ها و رسانه‌ها صورت می‌گیرد و دلیل دیگر اینکه همه خبرهای ما جهت دار شده است. فارس فقط در حمایت از فلان نهاد خبر کار می‌کند و دولت را می‌زند. رسانه‌های دولتی عده‌ای دیگر را می‌زنند. همه به نحوی گروهی را می‌زنند درحالی که جریان خبر باید جایی به نفع مملکت تمام شود. باید نقد منصفانه‌ای باشد و برای رو کردن جریانی باشد. درحالی که رسانه‌های ما را واقعاً فساد گرفته است. این واضح است و می‌توانم به راحتی بگویم می‌شود رسانه‌ها را خرید. یعنی شاید بشود 80 درصد رسانه‌ها و خبرنگارها را با پول خرید.»

این خبرنگار اقتصادی می‌گوید: «یکی از دلایل این موضوع به این برمی‌گردد که شاید خبرنگارها خیلی پشتوانه‌ی مالی ندارند و از طرفی پیشنهادهای خوبی هم به آن‌ها می‌شود. مثلاً به من خبرنگار بگویند 500 هزار تومان به کارتت بریزم و این خبر را کار کن، کسی که در ماه دو میلیون حقوق می‌گیرد به نظرتان قبول نمی‌کند؟ مگر اینکه فرد خیلی وجدان کاری داشته باشد، تازه بین همان خبرنگارهایی که وجدان کاری زیادی دارند هم گاهی گفته می‌شود «خب یک خبر است دیگر کار می‌کنیم.» گاهی خبر رپورتاژ است که بابتش پول زیادی داده شده و گاهی خبری است که رپورتاژ هم نیست، رفاقتی می‌گویند کار کن اما پولی هم در کنارش داده شده. از این دست خبرها بسیار زیاد است.»

او درباره‌ی اینکه رقم رد و بدل شده بین خبرنگاران و دستگاه‌ها یا شرکت‌ها معمولاً چه قدر است؟ می‌گوید: «خیلی نمی‌شود دقیق گفت، من کسی را می‌شناسم که با 50 هزار تومان قلمش را می‌فروشد. یعنی به خود طرف هم بستگی دارد. ممکن است، دو ماه یا سه ماه یکبار دو یا سه میلیون تومان پول بگیرد. یعنی نمی‌شود برآورد ماهانه از آن داشت.»

«امیر مهرزاد»، خبرنگار اقتصادی نیز در این باره می‌گوید: «اگر یک خبرنگار به مصاحبه‌ای عادی دعوت شود و یک کارت هدیه‌ی 2 میلیون تومانی دریافت کند، پیش از اینکه میزبان، مطالباتش را بگوید خبرنگار تا آخر سناریو را متوجه می‌شود. به علاوه اینکه پیش از پیشنهاد مالی سازمان مورد نظر، روابطی بین خبرنگار و آن مجموعه یا فرد برقرار می‌شود که خبرنگار خیلی سریع متوجه می‌شود طرف مقابل ممکن است چه خواسته‌هایی داشته باشد. در این موارد سیگنال‌هایی بین افراد رد و بدل می‌شود که خودشان می‌فهمند مجال چه پیشنهاداتی وجود دارد. زمانی که هر دو طرف در رادار هم قرار گیرند هدیه‌ی غیرمرسومی هم رد و بدل می‌شود و به تبع آن موضوع هم پیش می‌رود که خلاف حرفه‌ای‌گری است. اما درباره‌ی این موضوع که حجم مبالغ مالی چه اندازه است متاسفانه این موضوع حد و اندازه‌ی مشخصی ندارد. حجم پیشنهاد مالی وابسته به توان طرف مقابل و میزان تاثیرگذاری فرد و رسانه‌ای که در آن کار می‌کند دارد. اعداد و ارقام متنوعی رد و بدل می‌شود. از چند صد هزار تومان تا چند صد میلیون تومان ممکن است پیشنهادهایی رد و بدل شود.»

اخبار کذب چه قدر رواج دارد؟

از او می‌پرسم آیا شده مواردی را دیده باشد که در حوزه‌های اقتصادی به وضوح خبری کذب کار شده باشد که نهایتاً به ضرر مردم تمام شده؟ پاسخ او طبق سیاق صحبت‌های قبلی طبعاً مثبت است: «بله همه چیز اتفاق می افتد. یک گزارش می‌زنند که اصلاً واقعی نیست اما در راستای حمایت از دستگاهی است. بارها و بارها اتفاق افتاده. مثلاً موردی بوده است که در یک خبرگزاری برای مثال گفته‌اند گزارشی در حوزه‌ی بانک یا برنامه و بودجه کار کنیم و مجلس را برای حمایت از دولت بزنیم که سازمان برنامه و بودجه هوای ما را داشته باشد. چون سازمان برنامه و بودجه، بودجه‌ی ما را می‌دهد می‌آییم علیه سازمانی دیگر و به نفع سازمان برنامه و بودجه خبر می‌زنیم که بودجه‌ی ما را بهتر بدهند.

یا یکبار خبری از سازمان برنامه و بودجه کار شد که چون آقای نوبخت در آنجا چیزی از دهانش پریده بود و این‌ها نمی‌خواستند این خبر بازتاب پیدا کند، خبر مستند و دقیقی تکذیب شد. مدیر هم می‌دانست حق با آن خبرنگار است اما باید از سازمان برنامه و بودجه حمایت کند خبرنگارش را کنار زد و حتی با او برخورد هم کرد. تا این حد هم پیش می‌رویم و این اتفاقات زیاد می افتد.»

امیر مهرزاد هم درباره‌ی امکان رواج اخبار کذب می‌گوید: «مهم‌ترین نیازی که امروز کشور ما دارد این است که سطح دسترسی به اطلاعات افزایش یابد. ایران هم مانند هر کشوری اطلاعاتی دارد که انتشار عمومی آن به ضرر منافع مردمی و ملی است. ما هم توقع نداریم آن اطلاعات افشا شود اما باید این موضوع را بپذیریم که هرچقدر دسترسی به اطلاعات کمتر باشد، یعنی قصه‌های پشت پرده درازتر می‌شوند. در این شرایط لابی‌های پشت پرده بر اخباری که در رسانه‌ها منتشر می‌شوند، سایه می‌اندازند و تشخیص راست را از دروغ و درست را از غلط سخت می‌کند. به همین خاطر افزایش دسترسی مردم به اطلاعات موضوعی است که باید روی آن کار شود.

علاوه براین روابط پشت پرده لزوماً منجر به انتشار یک خبر دروغین نمی‌شود. گاهی روابط پشت پرده دست روی موضوعی می‌گذارد که آغاز آن در زمان فرد یا جریان دیگری بوده اما با نوع تنظیم خبر و گزارش کاری می‌کنند که انگار مقصر فرد دیگری است. در مسایلی مانند رویارویی با فساد باید ریشه‌ی فساد را شناسایی کرد. بدون این کار دست گذاشتن روی فساد به نوعی تبرئه کردن مقصر اصلی است.»

کارت‌های هدیه خبرنگاران را معذب می‌کند؟

دادن کارت هدیه به خبرنگاران، رسمی که در این سال‌ها رواج بیشتری پیدا کرده، از آن دست موضوعاتی است که مجال بحث‌های بسیاری را فراهم می‌کند. این خبرنگار اقتصادی هم که به اعتقادش گرفتن این نوع هدایا در نوع انعکاس خبر تأثیر دارد به این مساله اینگونه اشاره می‌کند: «ممکن است سر هر خبری هم به شما پول ندهند. یک بار دعوت می‌کنند و یک کارت هدیه‌ی 500 تومانی به طرف می‌دهند و آن طرف تا مدت‌ها زیر بار آن 500 هزار تومان است. حالا ممکن است که یک خبرنگار این پول را بگیرد ولی روی کارش تأثیر نگذارد اما خب یک حالت مدیونی برای او ایجاد می‌شود: «که حالا ما هوای آن طرف را هم داشته باشیم»».

امیر مهرزاد اما درباره‌ی کارت هدیه اعتقاد دیگری دارد: «ابتدا باید این موضوع را بدانیم که وقتی با درخواست یک خبرنگار برای تهیه‌ی گزارش یا مصاحبه موافقت می‌شود یا او به نشست یا جلسه‌ای می‌رود، میزبان سعی می‌کند رفتار محترمانه‌ای داشته باشد. این احترام می‌تواند در قالب پذیرایی صمیمانه، نشست دوستانه، هدیه در قالب اثری از صنایع دستی کشور یا کارت هدیه بانکی باشد. به طور کلی این هدیه می‌تواند هرچیزی باشد اما ارزش ریالی آن قصد و نیت میزبان را بر ملا می‌کند. خبرنگاران زمانی که هدیه را دریافت می‌کنند، خودشان به وضوح در می‌یابند که نیت فرد یا سازمان میزبان چه بوده است.

ارتباط خبرنگاران با شرکت‌ها و افراد این گونه نیست که یک فرمول مشخص داشته باشد. برخی از وزرا یا معاونان وزرا زمانی که نشست خبری برگزار می‌کنند، هدیه‌ای هم برای خبرنگاران در نظر می‌گیرند که به طور معمول عددی در حدود 200 هزار تومان است. این رقم در مطبوعات بیشتر حالت یک تشکر ساده و هزینه آژانس خبرنگاران را دارد. بر این اساس صرف هدیه دادن و هدیه گرفتن موضوع بدی نیست، به شرطی که هدیه متعارف باشد و شان و حرمت خبرنگار رعایت شده باشد. این را هم بگویم که شان خبرنگار کارت هدیه‌ی ده میلیون تومانی یا تور اروپا نیست، آن شان قلم فروشان است نه روزنامه نگاران و خبرنگاران!»

از طرفی اما خبرنگار دیگری که او هم چندسالی است در سرویس اقتصادی یکی از خبرگزاری‌ها مشغول به کار است و نمی‌خواهد نامش ذکر شود، عقیده‌ای برخلاف گفته‌های هم صنفی‌اش دارد. او از همان آغاز موضعش را راجع به متداول‌ترین و بحث برانگیزترین موضوع این گزارش یعنی دادن کارت هدیه در نشست‌های خبری به خبرنگاران مشخص می‌کند: «چیزی را باید در بحث تبادل مالی بین خبرنگار و مجموعه‌ای که دارد آن را پوشش می‌دهد در نظر گرفت؛ یکی بحث هدیه‌ی رسمی است که سازمان‌های دولتی یا خصوصی به خبرنگارهایشان می‌دهند. این مساله تقریباً چیزی معمول و مرسوم است که قبحی هم ندارد. به هرحال از آنجایی که خبرنگاران هزینه‌ی ایاب و ذهاب می‌دهند و وقتی می‌گذارند که آن برنامه را پوشش دهند و چون خبرنگاران قشر کم درآمدی هستند، از آن طرف به جبران آن هزینه پولی را به آن‌ها می‌دهند.

منتها درمورد موضوع پول‌های غیررسمی، روابط عمومی‌ها خیلی وقت‌ها خودشان در این حوزه دخیل هستند. برای مثال روابط عمومی مخصوصاً با سایت‌های خبری خصوصی قرارداد می‌بندد. آن سایت خصوصی ابعاد رسانه‌ای قدرتمندی ندارد اما چون روابط عمومی‌ها بودجه‌ی تبلیغاتی در اختیار دارند، با برخی رسانه‌های سطح پایین و کم نفوذ قرارداد می‌بندند که ماهی 10 میلیون به آن‌ها بدهند و از این 10 میلیون چهار میلیونش را به مسوول روابط عمومی برگرداند. چنین مناسباتی وجود دارد و روابط عمومی‌ها درآن مقصرند.»

او اعتقاد دارد که چنین اتفاقی در خبرگزاری‌های دولتی خیلی کمتر رخ می‌دهد: «این بین سایت‌های خصوصی کوچک اتفاق می‌افتد، نه خبرگزاری دولتی. چون خبرگزاری دولتی به دلیل سازوکار مقرراتی که دارد نمی‌تواند اسم شرکت‌های خصوصی را بیاورد و نمی‌تواند رپوتاژ خبری کار کند. خبرنگار دولتی دستش بسته است، مگر اینکه مقامات بالاتر او بخواهد کاری کند. نمی‌گویم وجود ندارد، بلکه زمینه‌اش در خبرگزاری‌های دولتی کمتر است. آن چیزی که در سایت‌های خبری خصوصی دارد اتفاق می افتد ابعاد خیلی عجیب و غریب‌تری دارد.»

شنیده‌هایی درباره‌ی باج نیوزها

شاید یکی از «ابعاد عجیب و غریبی» که به آن اشاره شد، وجود شکلی از باج گیری پنهانی برخی سایت‌های خبری یا شبه رسانه‌هایی از جنس شماری از کانال‌های تلگرامی خبری باشد که دیگر صحبت درباره‌ی شیوه‌ی کار آن‌ها برای به دام انداختن مدیران علنی شده است.

جالب آنکه تا به حال شکایت از چنین رویه‌ای بیشتر توسط رسانه‌های خصوصی مطرح شده که شاید نامشان به گوش همه نخورده باشد، اما درباره‌ی شکلی از باج گرفتن برخی رسانه‌ها از مدیران در گزارش یا یادداشت‌هایی گله کرده‌اند. برای مثال «اسماعیل البرزی» در پایگاه خبری سراج در این باره نوشته که برخی «افراد فعال در فضای مجازی» این فضا را به عنوان «شغلی برای کاسبی و باج خواهی» درنظر گرفته‌اند و مدیران ضعیف را در بمباران انتقاد قرار می‌دهند: «در چنین شرایطی اگر مدیران شعیف سر کیسه را شل کنند فبهاالمراد و اگر مقاومت کردند پدر و پدر جدشان در رسانه‌ها جلوی چشمشان ظاهر می‌شود.»

محمد مهاجری روزنامه نگار پیشکسوت نیز در وبلاگش پیش از این نوشته بود: «دیروز یکی از وزرا در جمع کوچکی گفت: مسوول فلان سایت پیغام داده و 50-60 میلیون به من پول بده وگرنه علیه خودت و وزارتخانه‌ات فلان و بهمان می‌کنم.»

این شیوه‌ی راهزنی با ابراز رسانه، که حتی در حوزه‌ی سینما هم دیده شده؛ به گزارش خبرگزاری تسنیم برای تبلیغات از عوامل فیلم‌ها اخاذی می‌کنند، در سرویس‌های اقتصادی هم طبعاً بی سابقه نیست. شنیده شده برخی سایت‌های خبری در این مسیر در حوزه‌هایی خاص متمرکز شده و برای مثال شرکت‌های بیمه را مورد هدف تخریب یا بمباران رسانه‌ای قرار می‌دهند، مبلغی پرداخت می‌شود و خبر هم پس از آن از روی سایت برداشته می‌شود به اصطلاح نه خانی آمده و نه خانی رفته.

امیر مهرزاد در این باره به انصاف نیوز می‌گوید: «متاسفانه این موضوع با گذر زمان تشدید می‌شود. بارها این بحث مطرح شده و عده‌ای از همین شیوه‌ی باج خواهی امرار معاش می‌کنند. خاطرم هست که چند سال پیش با موضوع جالبتری مواجه شدم. فردی آمد و گفت این خبر را آماده کردم اگر می‌خواهید چاپ نشود، فلان مبلغ را بدهید!»

 در این باره نظر یک خبرنگار اقتصادی در حوزه‌ی نفت را هم پرسیده‌ایم. «امیر عابدپور» که خبرنگار حوزه‌ی نفت و انرژی است، می‌گوید به صورت مستقیم با چنین مواردی مواجه نشده، اما در این باره شنیده است و چون نمی‌توان به شنیده‌ها اشاره کرد به مصداقی اشاره نمی‌کند. اما درباره‌ی اشکال ممکن این نوع باج خواهی در حوزه‌ی نفت می‌گوید: «در فضای نفت و انرژی به دو بخش می‌شود این اتفاق را تقسیم کرد، یا یکسری دنبال اهداف اقتصادی‌اند؛ با توجه به اینکه این مدیران قدرت و پروژه‌های زیادی در زیرمجموعه‌های‌شان واگذار می‌شود یکسری آنها را می‌زنند. عده‌ای از رسانه‌ها شرکت‌ها را نمایندگی می‌کنند و در قبال حملاتی که می‌کنند و معامله‌ای که می‌تواند رخ بدهد، این پروژه‌ها به سمت آن شرکت‌ها سرازیر می‌شود. در بخش  دوم و حالت بسیار نازلش، رسانه‌ای مدیری را می‌زند که در قبالش پول رپورتاژ خبری و یکی دوتا آگهی که از طرف مقابل می‌گیرد به او پرداخت می‌شود. این دو حالت برای  عده‌ای که اهداف اقتصادی دارند بیشتررخ می‌دهد.»

عابدپور ادامه می‌دهد: «مقام دولتی و خصوصی در این مساله فرقی نمی‌کند. در حوزه‌ی نفت و انرژی چون پروژه‌های سنگین زیادی وجود دارد و مبالغ پروژه‌ها آنقدر بالاست که می‌تواند یک شرکت را نابود کند یا باعث رشدش شود و همچنین چون حوزه‌ی انرژی، فضای بسته و محدودی از لحاظ پخش شدن اخبار دارد، عمدتاً می‌شود پیمانکارانی را دنبال کرد که چون از پروژه‌ای کنار گذاشته می‌شوند ناراحت و شاکی هستند و می‌خواهند از حق خودشان دفاع کنند یا اجازه ندهند که شرکت دیگری وارد آن پروژه شود؛ این پیمانکارن معمولاً می‌آیند آن کارفرما را می‌زنند و شما می‌توانید رد بسیاری از این پیمانکاران را در این اتفاقات پیدا کنید. اگر موارد نازلی که می‌توان نام آن را دله دزدی گذاشت را کنار بگذاریم، برای اینکه یک پروژه مسیر مهندسی شده‌ای را طی کند در حالت کلانش توسط پیمانکاران هدایت و مدیریت می‌شود و فضاسازی رسانه‌ای علیه یک مدیر صورت می‌گیرد.»

«پدرام سهرابلو»، خبرنگار اقتصادی دیگری در حوزه‌ی نفت است که از باسابقه‌های این حوزه محسوب می‌شود، او در تحلیل اینکه چرا چنین فضایی به وجود آمده که عده‌ای دست به سواستفاده زده و پشت گارد انتقاد از مدیران، دست به معامله می‌زنند به موضوع دیگری اشاره می‌کند و با توجه به آن این اتفاق را دور از ذهن نمی‌داند: «ممکن است اهداف مختلفی دنبال شود، این اهداف می‌تواند امتیازگیری، باج خواهی مالی و یا همسو کردن مدیری با سیاست‌های خودشان باشد. متاسفانه این موضوع خیلی وجود دارد و منحصر به سایت‌ها نیست. روزنامه‌ها شاید کمتر، چون آنها خیلی در معرض توقیف‌اند. من فکر می‌کنم صداوسیما و سایت‌هایی که مصونیت آهنین دارند، بیشتر دست به این کارها می‌زنند.»

سهرابلو ادامه می‌دهد: « برخی از رسانه‌ها مصونیت دارند و می‌توانند هرچه بخواهند علیه مقامات دولتی بنویسند، اما روزنامه‌ای نمی‌تواند راجع به آن مطلبی که آقای صادقی درباره‌ی مسجد عزیزالله تهران -مبنی بر سازوکارهای عجیب برخی اعضای شورای نگهبان در روند تایید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی- بنویسد. با این سازوکارها چنین نتیجه‌ای حاصل می‌شود. اگر فساد وجود دارد، باید همه بتوانند مستند بنویسند که این به گردش آزاد اطلاعات بستگی دارد. نمی‌شود حتی همه بتوانیم از فساد بنویسیم اما به اطلاعات دسترسی نداشته باشیم که فلان نهاد اینقدر دریافتی و بودجه دارد که نمی‌توان نوشت. به نظرم چیزی که می‌تواند جلوی فضای باج گیری را بگیرد رسیدگی عادلانه به پرونده‌هایی است که مطرح می‌شود.

قطعاً مواردی که دله دزدی کنند و به مدیری بگویند اگر به ما باج ندهی علیه تو می‌نویسیم دیده شده اما من نمی‌خواهم اسم بیاورم، چون به نظرم این موارد کوچک است و قطعاً اگر اسم بیاورم انکار می‌کنند؛ اما قطعاً بوده و من دیده‌ام اما باز هم تاکید می‌کنم، اگر فضای کلان رسانه‌ای کشور درست شود این موارد مثل زباله‌های کوچکی که در خیابان هست جمع خواهد شد. اما وقتی شما با یک انبار زباله مواجه می‌شوید، زباله‌ی کوچک را نمی‌بینید و اصلاً موضوعیتی ندارد. وقتی آقای کریمی قدوسی به رییس جمهور که شورای نگبهان تاییدش کرده و مردم به او رأی داده‌اند می‌گوید جاسوس انگلیس، موارد کوچک‌تر دیده نمی‌شود. اما خب پرداختن به موارد کوچک‌تر راحت‌تر است.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا