تفاوت رفتار امام حسن حاکم و امام حسین انقلابی
یک استاد حوزه با تأکید بر اینکه باید شرایط دولت آرمانی را از دولت مستقر متمایز کنیم، تأکید کرد: ما همانگونه که نباید خود را در شرایط امام حسین در نظر بگیریم، نباید خود را در شرایط حکومت آرمانی امام زمان هم در نظر بگیریم.
به گزارش دریافتی انصاف نیوز، آیتالله سید ضیاء مرتضوی، استاد دروس خارج حوزه علمیه قم، در سومین جلسه از سلسله نشستهای «عاشورا و زمانه ما» که به همت انجمن اندیشه و قلم، خانه اندیشمندان علوم انسانی و بنیاد اندیشه و احسان توحید برگزار میشود، درباره الزامات فقهی دولت مستقر گفت: منظور بنده از دولت در این بحث، حکومت است. وقتی از دولت مستقر صحبت میشود، مقصود دولتی است که در عمل وجود دارد.
تفاوت دولت مستقر و دولت آرمانی
این استاد حوزه با اشاره به موضوع دولت مشروع تصریح کرد: دولت مشروع، دولتی است که توسط امام معصوم، فقیه یا حاکمی که بتوانیم نوعی مشروعیتهای دیگر را برای او فرض کنیم، اداره میشود. از نظر بنده طلبه، مشروعیت یک امر نسبی است.
وی با تأکید بر اینکه دولت مستقر، دولت غیرآرمانی است، ولو حکومت حضرت امیر باشد، توضیح داد: در برابر آنَ، دولت آرمانی است؛ یعنی دولت واحد که در بهترین شرایط از نظر امام و پذیرش و خواست عمومی شکل میگیرد. مصداق اتمّ و اکمل آن را در زمان ظهور حضرت ولیعصر(عج) خواهیم دید. بنابراین عنوان دقیق بحث بنده، تفاوت الزامات یا مقتضیات فقهی دولت مستقر با دولت آرمانی است.
وی با اشاره به وصیتنامه امام خمینی(ره) تصریح کرد: بین دولت مستقر و دولت آرمانی از نظر قلمرو مسئولیت و وظایف چه تفاوتهایی وجود دارد؟ ما که در شرایط برخورداری از یک دولت آرمانی نیستیم، میتوانیم از نظر قلمرو مسئولیت، خود را در آن جایگاه ببینیم و خود و مردم خود را به زحمت بیندازیم؟ در ترسیم قلمرو دولت آرمانی، «قدرت» تنها عامل تعیینکننده است؟ آیا تنها شرط تعیین کننده وظایف در یک دولت مشروع، قدرت است یا اساساً در فرض قدرت نیز، دولت مستقر همه وظایف دولت آرمانی را برعهده ندارد؟ این پرسش در دو مرحله باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
مرتضوی افزود: در دولت، به معنای دولت_کشور با مرزهای سیاسی و تعریفشده، قاعده و اصل تابعیت را پذیرفتهایم و برای آحاد آن جامعه، حقوقی را قائل شدیم که برای دیگر مسلمانان قائل نیستیم. غیرمسلمانی که در این کشور زندگی میکند از سایر حقوق بهرهمند است؛ اگر مسلمان شیعهای از کشور دیگر برای ورود به کشور ما تلاش کند و به اخطارها توجه نکند، مجاز به تیراندازی به او هستیم. بر چه اساسی؟ دولت مستقر، آرمانی نیست؛ آیا خطکشیهای دولت آرمانی در دولت مستقر وجود دارد؟ یا اگر عضو شورای شهرش از یک اقلیت ضاله حمایت کند، مجازات و حامیانش هم مجازات میشوند؟
وی با طرح مثالی درباره ادغام کشور ایران و هند، گفت: باید بررسی کرد وضعیت جمعیت غیرمسلمان در این جامعه که دولت آن آرمانی نیست، چه میشود. درواقع باید بررسی شود که نسبت ملت با امت چیست؟
در کجا باید حسنی عمل کنیم و کجا حسینی؟
این استاد حوزه در ارزیابی فقهی حرکت امام حسین(ع)، تصریح کرد: چندین تحلیل وجود دارد که دو تحلیل از اهمیت بالایی برخوردار است؛ یکی از تحلیلها، مربوط به علامه حلی است. ایشان میگوید مسلمانان در چه شرایطی میتوانند با دشمن صلح کنند؟ در این بحث به دو موضوع صلح امام حسن با معاویه و شهادت امام حسین پرداخته میشود. ایشان میگوید در شرایطی که انسان نمیتواند مقابله کند و پیش روی او دو گزینه صلح و مقاومت است، قائل به تخییر یا واجب تخییری است. بهاینترتیب، موضوع امامان حسن و حسین را اینگونه تفسیر میکند؛ همانگونه که امام حسن صلح کردند میتوانستند تا سرحد شهادت بجنگند و در مقابل، امام حسین نیز میتوانستند صلح کند. در این تحلیل، الزام فقهی معنا ندارد.
وی ادامه داد: صاحب جواهر حرکت امام حسین(ع) را از ضوابط و قواعد فقهی بیرون میبرد. او حرکت ایشان را بر اساس رمز و اسرار میان ایشان و خدا میداند. در این تحلیل نمیتوانیم روی الزامات فقهی بحث کنیم.
مرتضوی با بیان اینکه اگر ما این دو تحلیل را کنار بگذاریم، چگونه میتوانیم به این موضوع بپردازیم، گفت: اما اگر بخواهیم صلح امام حسن(ع) و جنگ امام حسین(ع) را در یک بستر قاعدهمند و فقهی بررسی کنیم، باید از منظر فقهی و تاریخی این کار را انجام بدهیم. در نتیجه به اینجا میرسیم که دو امام معصوم نمیتوانند قهرا به دو روش، یک جایگاه را داشته باشند؛ یعنی باید تفاوتی در موقعیتها وجود داشته باشد که یکی به صلح تن میدهد و دیگری به جنگ و تا سرحد شهادت پیش میرود.
وی با تشریح تمایز این دو موقعیت بر اساس آرای شهید مطهری، توضیح داد: اگر ما موقعیت خود را درک کنیم، گاهی بهعنوان یک شهروند عادی در شرایطی قرار میگیریم که باید بدانیم در آنجا باید حسنی عمل کنیم یا حسینی؟ گاهی در رأس قدرتیم و زمامداریم؛ امام حسن مجتبی در آن جامعه پیشوا و زمامدار بودند. نکتهای که من بر آن تأکید دارم، تمایز جایگاه زمامدار با دیگران است. تفاوت جایگاه امام حسن که در راس قدرت بودند و امام حسین که عملاً در رأس دولت نبودند، متفاوت است.
وی در همین باره، روایتی از حضرت امیرالمؤمنین نقل کرد که ایشان به فردی تأکید میکند جایگاه امام معصوم و زمامدار جامعه با مردم متفاوت است. ازاینرو، باید مثل مردم عادی زندگی کند تا آنها احساس محرومیت نکنند.
در جایگاه خلافت نمیتوان انقلابی بود
مرتضوی با تأکید دوباره بر تمایز موقعیت امام حسن و امام حسین از منظر شهید مطهری، گفت: امام حسن تا زمانی که معاویه، همزیستی مسالمتآمیز را تضمین نکرد، حاضر به سازش با وی نشد. ایشان از خلافت کنارهگیری کرد، او متصدی خلافت بود و خلافت یک پست است و به معنای قبول محافظت از جان و مال و ناموس یک جامعه است. نامزد خلافت در شرایط به خطر افتادن جان و مال مردم یک جامعه میتواند از پذیرش آن امتناع کند؛ همانطور که امیرالمؤمنین چنین کرد. امام حسن متصدی خلافت و مسئول جان جامعه اسلامی بود. ازاینرو، ادامه مقاومت در برابر معاویه به معنای به خطر انداختن جان صدها هزار غیرنظامی و سرباز بود. بنابراین نهایت مقاومت امام حسن، کشته شدن خودش نبود، تحلیل رفتن تدریجی یک دولت، سربازانش و به مخاطره افتادن زندگی غیرنظامیان بود.
این استاد حوزه ادامه داد: اما امام حسین یک معترض و انقلابی بود. کسانی که مسئول حکومتاند میتوانند در جایگاه یک معترض و انقلابی برای مردم تصمیمگیری کنند؟! در جایگاه یک دیپلمات مسلمان، گاهی اقتضای زمانه صلح است و گاهی مقاومت؛ شرایط متفاوت است، اما امام حسین در جایگاه یک معترض و آمر به معروف و ناهی از منکر در برابر زمامداران حکومت بود. او تنها مسئول جان خود و اهلش و یارانش بود، به همین دلیل در شب عاشورا مسئولیت فرزندان و یاران را نیز از خود برداشت تا آنها بهحساب او کشته نشوند، اما آنها آمادگی خود را منهای بیعت، اعلام کردند. شهید مطهری تأکید میکنند اساساً معنی ندارد فردی از طرف دیگران قیام کند. امام حسین از طرف خودش قیام کرد؛ نه بهعنوان حاکم و مسئول حکومت، اما امام حسن مسئول جان و مال مردم بود. قیام امام حسین هیچ خطری برای مردم نداشت.
وی در همین راستا نتیجهگیری کرد: وقتی فردی میتواند خود را در شرایط امام حسین قرار دهد و بهجای دیپلماسی فعال از موضع یک انقلابی برای خود و دیگران تصمیم بگیرد که از منظر مسئولیت اجتماعی و عهد متقابل به مردم، در شرایط کاملاً آزاد ایشان باشد، نه شرایط محدودکننده امام حسن. تردیدی نیست کسانی که در جایگاه مسئولان حکومت برای جامعه هستند، در محدودیت قرار دارند. بهاینترتیب، پیوند بحث بنده با قیام آن بزرگوار (امام حسین) در موضوع عاشورا و امروز ما، این است که در نظر بگیریم من بهعنوان فردی از آحاد مردم (امت)، در موقعیت امام حسین قرار دارم یا نه؟ بهعنوان یک مسئول یا حاکم در چه جایگاهی قرار دارم؟ آیا میتوانم همواره خود را در جایگاه امام حسن قرار دهم؟ تنها ملاک تعیین اختیارات و وظایف دولت، قدرت و اختیار یا آمادگی حاکم یا حمایت قشر خاصی از مردم نیست.
مرتضوی در ادامه دو شرط لازم برای موضعگیری انقلابی را بیان کرد: نخست، «خواست عمومی» و دوم، «عقلایی بودن تصمیمات حکومت». در مورد اول، امام بیش از آنکه به موضوع امامت الهی خود تکیه داشته باشند، به خواست عمومی نظر دارند. کسانی هم که ایشان را به کوفه دعوت کردند، تلقیشان این بود که باید خواست عمومی صورت گیرد. فردی هم که در رأس حکومت قرار میگیرد باید خواست عمومی را در نظر گیرد و بر مبنای آن اولویتگذاری کند و چیزی را بر مردم تحمیل نکند.محاجه مسلم و ابن زیاد در دارالعماره هم دقیقا به همین اشاره دارد که حکومت اموی بزور و خلاف خواست عمومی است. پس خواست عمومی با توان قدرت مستقر از نظر نظامی، رسانه ای و قضایی متفاوت است.
به گفته او، دومین شرط، «عقلایی بودن تصمیمات حکومت» است. حضرت امیر به اشاره کردند که اگر حکومتشان تثبیت شود بعضی اصلاحات را در جامعه ایجاد می کنند و جلوگیری از نمازجماعت تروایح یکی از این موارد است. حضرت، بیش از سی مورد دیگر بدعت و تغییر نسبت به سنت نبوی را برمی شمارند که اگر می توانستم اصلاح می کردم اما بخاطر هزینه های آن، انجام ندادند.
کدام روایت ما را مسئول فراهمسازی مقدمات ظهور کرده است؟
وی در ادامه مصادیقی از نسبیگرایی یا وظایف حداقلی دولت را بیان و تأکید کرد: انقلابی بودن ملاک وضعیت ما نیست. برای رزمندگانی که در میدان هستند، جایگاه امام حسین الگوست و باید تا سرحد توان، جانفشانی کنند، اما آنکه در رأس حکومت قرار دارد و جنگ، صلح و … در ید تدبیر اوست، جایگاهش با امام حسین تفاوت دارد. آنگونه که امام (ره) در زمان امضای قطعنامه عمل کردند و فرمودند آن را امضا میکنیم، ولو جام زهری باشد.
این استاد حوزه افزود: ما نهتنها گاهی خود را در جایگاه دولت آرمانی امام زمان قرار میدهیم، بلکه خود را موظف میدانیم مقدمات ظهور ایشان را فراهم کنیم. کاری که طبق روایات، ائمه بزرگوار نیز مدعی آن نبودند. غیر از آنچه در رسالههای عملیه و فقه ما آمده است، هیچ فتوا یا بابی در این زمینه (فراهمسازی مقدمات ظهور) وجود ندارد. اینها از کجا آمده است؟ چرا بار دین را سنگین میکنیم؟
وی همچنین تأکید کرد: کسی مانند علامه حلی هم باور ندارد که در دوران غیبت میتوان حدود مشخص کرد، حتی بین برخی فقهای معاصر چون مرحوم آیتالله احمد خوانساری، مرحوم میرزای قمی و آیتالله صانعی چنین باوری وجود دارد. آنها معتقدند در دوران غیبت نمیتوان دولت آرمانی تشکیل داد؛بسیاری از فقهای بزرگ اجرای حدود را در زمان غیبت واجب نمی دانند، ما به این حد اعتقاد نداریم اما باید میان حکومت آرمانی و حکومت مستقر تفاوت قائل شد. اگر ضرورتی باشد مثل حفظ مال یتیم، برهمه واجب است، اما اجرای حد اگر شرایطش نبود، واجب نیست، باید مجتهد عادل باشد، باید طبق شرایط حکم داده شود نه اینکه شرایط را به گونه ای کنیم که مسلمانان هم از اعتقاداتشان زده شوند. آنوقت ما دختری ۲۲ ساله را به خاطر کار حرامی چون کشف حجاب یا اشاعه فساد که از نظر بنده هم محکوم است، به ۲۴ سال زندان محکوم میکنیم. ما نمیگوییم اجرای حدود نشود، میگوییم باید سنخیتی هم در نظر گرفت. آیا هرکسی میتواند اجرای حدود کند؟ حضرت امام بهصراحت بیان کردند در مواردی که بناست اجرای حد شود، قاضی فقیه جامعالشرایط دستور دهد. فقها غیر از این را نمیپذیرند.
مرتضوی در همین باره افزود: حضرت امیر در پاسخ به درخواست دهقانان زرتشتی دستور میدهند که رضایت و امکاناتشان تأمین شود تا مهاجرت نکنند، نه اینکه ما الان مسلمانان را هم فراری بدهیم. حتی حضرت جنگیدن در رکاب حاکم جائر را برای دفاع از سرزمین لازم دانستهاند.
وی تصریح کرد: امام صادق(ع) در مورد کارکنان خانه برادرشان که شرط شیعه بودن گذاشته بود، فرمودند برای کارکردن، شرط اعتقادی و شیعه بودن لازم نیست بلکه توانمندی و خوب کارکردن لازم است، این با معیار گزینشهای ما میخواند؟
وی در ادامه این پرسش را مطرح کرد: آیا ما فرصتی برای اصلاح امور پیدا خواهیم کرد؟ اگر فقیه جامعالشرایط موجود نبود یا حکومت را نپذیرفت یا مردم نپذیرفتند، غیر فقهای جامعالشرایط وظیفه ندارند و اگر وظیفه را انجام دهند، مشروعیت ندارند؟ این وظیفه شرعی است. بنابراین همواره همه حکومتها و اقدامات نامشروع نیست.
مرتضوی با طرح این گزاره که چه تمایزی میان دولت و جامعه موجود با دولت آرمانی حضرت ولیعصر وجود دارد، توضیح داد: مثلاً در روایات آمده است به امام تذکر دادند چرا شما چنین لباسی پوشیدید؟ حضرت امیر لباس ساده بر تن داشتند، ایشان پاسخ دادند اگر من آن لباس را بپوشم، انگشتنما میشوم. اما زمانی که دولت قائم بیاید، چنین اموری را انجام خواهد داد، اگر آن دولت آرمانی شکل گیرد، لباس ساده بر تن خواهند کرد. نهایتاً، ما همانگونه که نباید خود را در شرایط امام حسین(ع) در نظر بگیریم، نباید خود را در شرایط حکومت آرمانی امام زمان در نظر بگیریم.
انتهای پیام