بررسی ماجرای صدرالساداتیها: از انتخابات خبرگان تا غیبت
/ گفتوگوی شاگرد حجتالاسلام غفاری با انصاف نیوز /
معصومه رشیدیان، انصاف نیوز: صدرالساداتیها چند روزی از دسترس حتی نزدیکترین اشخاص به خود خارج میشوند و بعد از گمانههای متعددی -که البته هرکدام زمینههایی دارد- ناگهان با یک ویدئوی اینستاگرامی بیانیهای صادر میکنند که خودشان گوشیهایشان را خاموش کردهاند؛ موضوعی که حتی صدای بخشی از همراهان موسوم به عدالتخواهشان را هم درمیآورد.
اما برادران صدرالساداتی واقعا که هستند که موضوع مفقودی یا خوداختفاییشان تا این اندازه توانست اخبار را به خود اختصاص دهد و اذهان را مشغول کند و نگاهها را خیرهی خود کند؟ دلیل مشکلاتی که سیدروحالله صدرالساداتی در لایو اینستاگرام به آنها اشاره میکند واقعا چیست؟
ضمن بررسی این اتفاق و عملکرد و حضور سیاسی اجتماعی صدرالساداتیها، در گفتوگو با مدیر دفتر روح الله صدرالساداتی -عضو خبرگان رهبری- که از شاگردان نزدیک حجت الاسلام غفاری (غفار عباسی) هم هست به گفتوگو پرداختهایم؛ متن این گزارش را در ادامه بخوانید:
سیدمهدی صدرالساداتی
سید مهدی در ماجرای این روزهایشان سکوت را ترجیح داده و آنکه بیشتر سخن میگوید سیدروحالله برادر ارشد عضو خبرگانش است. اما مهدی تا امروز چهرهای معروفتر از برادرش بوده است.
در خبرهای این روزها با مضمون «مفقودی صدرالساداتیها» مهدی صدرالساداتی، روحانی مشهور اینستاگرامی معرفی میشود. کسی که در کانال تلگرامی و حساب اینستاگرامش به سیاق دیگر افرادی که ذیل جنبش عدالتخواه تعریف میشوند، دست به افشاگریهایی میزند و مسایل بعضا شاذی را مطرح میکند که طرح همان مسایل و تبلیغاتی که روی آن انجام میشود سببساز شهرتی بیش از برادرش که نمایندهی خبرگان رهبری است شده است.
اما سیدمهدی صدرالساداتی روحانی سلبریتی، در مدت فعالیت خود زاویههایی با برخی دیگر از اصولگرایان پیدا کرده است که البته بنظر میرسد این اختلاف تنها برسر مصادیق است. مهدی محمدی میگوید که فسادستیزی باید اصلاح روندها باشد و تمرکز بر اشخاص را آسیبزا میداند؛ اما تحلیل برخی از این ایراد آن است که مشکل تنها تمرکز بر بعضی افراد است و نه همهی آنها که صدرالساداتی نامشان را در لیست مفسدین خود گنجانده است.
علیرغم نقش فسادستیز و افشاگری که سیدمهدی صدرالساداتی ایفا میکند، اما چهار محور انتقادی اصلی از سوی تحلیلگران منتقد با دیدگاههای مختلف به عملکرد او وجود دارد؛ نخست آنکه برخی، از استانداردهای دوگانهی او در افشاگری و مواجهه با فساد سخن میگویند و با آوردن مصادیقی چون سکوت او در ماجراهایی مثل اتهام فساد عیسی شریفی -که به زعم مطلعان ابعادی گسترده هم دارد- نتیجه میگیرند که مهدی صدرالساداتی مواجههاش با فساد، مواجههای گزینشی یا حتی فرمایشی است و تنها به برخی از افراد و حوزهها میپردازد و نه همهی آنها.
دومین محور انتقادی که در مورد مهدی صدرالساداتی از سوی برخی منتقدان او مطرح میشود این است که او اطلاعاتی را بدست میآورد که بسیاری از اشخاصی که سالهاست در زمینهی گسترش شفافیت و مبارزه با فساد فعالاند و هزینههایی گزاف را هم برای این راه و روش خود متحمل شدهاند تقریبا دسترسی به آنها ندارند و اگر هم داشته باشند با انتشار یک چندم از آنچه صدرالساداتی منتشر کرده است مورد برخورد قرار میگیرند. بنابراین دومین محور انتقادی آنها این است که ادعا میکنند سیدمهدی صدرالساداتی از رانت خبری قوی برخوردار است.
و نکتهی سومی که مورد تاکید منتقدان صدرالساداتی است و در موضوع طرح شده در سطور بالا هم به آن اشاره شد، حاشیهی امن اوست که مورد سوال قرار میگیرد؛ بعضی به نسبت برادری سیدمهدی صدرالساداتی با عضو خبرگان رهبری و همچنین از سوی دیگری نسبت او با عضو شورای نگهبان -آیت الله مدرسی یزدی،بعنوان داماد- تاکید میکنند.
چهارمین موضوعی که در ذیل آن به انتقاد از صدرالساداتی پرداخته میشود و بیشتر از سوی برخی نهادهای حاکمیتی طرح میشود این است که ژستهای فساد ستیزانه و افشاگریهایی که مهدی صدرالساداتی یا دیگر افرادی که در مجموعهی جنبش عدالتخواه تعریف میشوند، انجام میدهند همگی آسیبی است بر مرجعیت فسادستیزی در مراجع رسمی حکومت. توضیح آنکه بنوعی به مردم القا میشود که برای مبارزه با فساد جایی بیرون از حکومت کارآمدتر از بازوهای رسمی حکومتی است. آنها عملکردهای افشاگرانهی اخیر را تضعیف نهادهایی چون قوه قضاییه و نهادهای امنیتی و نظامی میدانند.
اما آخرین موردی که چه مهدی و چه روح الله صدرالساداتی با استفاده از آن مورد انتقاد و هجمههای جدی قرار میگیرند ارتباطات محکم و جدیشان با حجت الاسلام غفاری (غفار عباسی) است که البته از سوی صدرالساداتیها هم نه تنها رد نمیشود، بلکه در موارد برخوردها با آقای غفاری واکنش صریح آنها را در پی دارد.
سیدروح الله صدرالساداتی
سید روح الله صدرالساداتی –عضو مجلس خبرگان رهبری- برادری است که روبروی دوربین مینشیند و پس از 3 روز بیخبری در لایو اینستاگرام بیانیهای را میخواند که سوالات دربارهی چرایی و چگونگی بیخبری از آنها را دوچندان میکند.
او در این بیانیه دربارهی چند روز غیبتشان میگوید: «واقعهی اخیر از این قرار است که تصمیم گرفتم برای سرکشی و رسیدگی به برخی مسایلی که نفوذیها در حوزه انتخابیهام پدید آورده بودند سفر کنم و تهدید شدم که اگر این سفر انجام شود کشته خواهم شد. در بین راه با توجه به اینکه خواهان تشنج و درگیری نبودم و این را به مصالح کشور نمی دیدم تصمیم خود را عوض کردم و با همراهانم گوشیهای خود را خاموش کردیم تا ردیابی نشویم و به جای خلوتی دور از انظار رفتیم. تا مدتی به همین منوال گذشت و اصلا از هیچ چیز خبر نداشتیم که در غیاب ما چه اتفاقی افتاده است. خانواده هم که قبلا به این کارها عادت داشت.
البته این بار نمیدانستم همین افراد با او نیز تماس گرفته و گفتهاند مرا خواهند کشت. این سبب شد بدون اطلاع من نگرانی شدیدی بین خانواده ها ایجاد شود. اگر می دانستم که چنین غلطی کردهاند هرگز او را بیخبر نمیگذاشتم. پس از مدتی که سری به فضای مجازی زدیم با بهت و حیرت دیدم چه جنجالی به پا شده و یک عالمه مطالب خلاف علیه بنده منتشر شده!»
سید روح الله صدرالساداتی اشارهای نمیکند که کجا بودهاند یا چرا به قم بازنگشتهاند؛ همچنین گفته نمیشود که به چه علت پس از آنکه مهدی صدرالساداتی گوشی خودر ا روشن کرده و مواردی را در استوری اینساگرام خود مطرح کرده، تماسی با خانواده نگرفتهاند تا آنها مجبور نشوند برای یافتن خبری متوسل به راههای گوناگون شوند و پدرشان با نگرانی در مقابل دوربین تقاضای گرفتن خبری از فرزندانش را کند.
مدیر دفتر صدرالساداتی: این کار برای رساندن صدای این مظلومیت بسیار خوب بود
آقای شهادتی، رییس دفتر روح الله صدرالساداتی و همچنین از شاگردان نزدیک حجت الاسلام غفاری دربارهی پیدا شدن و بیانیهی اینستاگرامی صدرالساداتیها که واکنشهایی متفاوت را برانگیخت به انصاف نیوز گفت: «نظر شخصی من راجع به این اتفاق این است که این طبیعت کار است؛ از قبل از اینکه لایو اینستاگرام گذاشته شود، آقایان درصدد خفه کردن ماجرا یا انحراف دادن به آن بودند. الان هم که چنین اتهاماتی متوجهشان است قاعدتا دلشان نمیخواهد که چنین مسایلی رسانهای شود. بیانیهی ایشان سانسور شدید خبری میشود و به اسم اینکه «حفظ نظام میکنیم و در بیانیه تضعیف نظام و ارگانهای منتسب به نظام شده است» دارند صورت مسالهی این مطلب را پاک میکنند و قضیه را به حاشیه میبرند.
درحالیکه اگر مسایلی که آقای صدرالساداتی مطرح کرده است، واقعیت دارد باید با عاملان تهدید و ارعاب و کارشکنیها مقابله شود و این نفوذیها شناسایی شوند و از ایشان استعلام شود که چه کسانی بودند، کجا رفتید و چه خیانتهایی شده است. یک نمونهاش این بود که در جمکران عکس ایشان را کنار آقای جعفری تباری زدند که جرمی برایش مطرح کردهاند –خدا میداند که چقدر صحت داشته باشد- و ایشان [صدرالساداتی] را بهعنوان سرحلقهی عرفان کاذب معرفی میکنند. هم عکس آقای صدرالساداتی عضو خبرگان را گذاشتهاند و هم استادشان آقای غفاری و عکس سید مهدی را هم گذاشتهاند. بعد هم که اینها به این رویه شکایت میکنند، حرکتی نادر انجام میشود: معمولا با کسی که منصبی دارد به هرحال نظام با او مدارا و همراهی میکند و اگر به او اهانتی میشود یاید به شخص توهین کننده تعرضی و برخوردی کنند، اما در این مورد دریغ از حتی پاسخی که به آن نامه و شکایت داده شود! این خیلی حرف است؛ شما یکوقت جان کسی را میگیرید و زمانی اتهامات اخلاقی را با کنار هم قرار دادن عکسها به شخصی مترتب میکنید.
ایشان که امارات و دلایل فراوانی دارد که این مسایل هدفمند بوده، اما هرکسی هم جای ایشان بود و چنین مسایلی را میدید به این نتیجه میرسید که نفوذیها نمیخواهند بگذارند که اصلا چنین افرادی باشند و رشد کنند و مطرح شوند.»
شهادتی دربارهی غیبت خودخواستهی صدرالساداتیها تاکید میکند: «بنظر من این کار برای رساندن صدای این مظلومیت و غربت بسیار خوب بود و لازم بود؛ البته این اثرش بود و خودشان هم گفتند که ما نمیدانستیم به این شکل رسانهای شده است؛ اما گویی خدا این را قرار داده بود که این اتفاقات پشت سر هم رقم بخورد تا به اینجا برسد.
او درمورد منتقدان حرکت اخیر صدرالساداتیها گفت: «کسانی که الان دارند اینها [صدرالساداتیها] را میزنند هم استدلالی ندارند؛ باید بگویند که این آقا دارد دروغ میگوید، که این نیاز به تحقیق دارد؛ باید رفت و دید که واقعا چه کسانی اینها را تهدید کرده و چه مشکلاتی برای اینها بوجود آوردهاند. در مرحلهی بعد اگر نعوذبالله دروغگویی ثابت شد –از انسانی که مجتهد و مومن است- اصلا محاکمه شوند که چرا چنین حرف خطایی زدند که نهادهایی را زیرسوال ببرند؛ ولی اگر اینها راست میگویند –که قطعا هم راست میگویند- که نمونهای از آن را عرض کردم و مثالهای دیگری هم هست که هرکدام یک بمب خبری است و خودشان نجابت کردند و نگفتند باید رسیدگی شود؛ البته در نامهای که آقای صدر به آقای جنتی نوشت بعضی از آن موارد را گوشزد کرده بود و قرار هم بود که آن نامه رسانهای شود. آقای جنتی جلسهای با ایشان گذاشت و با آقای کدخدایی اصرار کردند که «صلاح نیست و کشور بهم میریزد و…»؛ در نهایت آقای صدرالساداتی نامه را رسانهای نکرد؛ آقا مهدی هم در پست یا استوری اینستاگرامی وعده داده بود که «بزودی اینکه چرا حضور آقای صدر در هرمزگان کمرنگ است را با انتشار نامهای که ایشان به آقای جنتی نوشته میگذاریم». اینها خیلی به دست و پا افتادند که نکن این کار را، خطرناک است. خود آقای صدرالساداتی [سید روح الله] میفرمود که یک ساعت و نیم آقای جنتی و کدخدایی – که به راحتی با کسی شیربرنج نمیخورند و وقت نمیگذارند- نشسته بودند که سید را آرام کنند که «نباید این کار را بکنی؛ ما قبول داریم و این مشکلات هست ولی شما حرفی نزن و این نامه منتشر نشود و…» که البته همانجا هم ایشان این موضوع را نمیپذیرد و میگوید یک هفته یا دوهفته به شما وقت میدهم اگر این برخورد را با فلان نهادهای امنیتی کردید ما نامه را منتشر نمیکنیم، اما اگر نکردید ما نامه را منتشر میکنیم. که هیچ اتفاقی از سوی آنها نیفتاد و سید هم آن روز کوتاه آمد اما اتمام حجتی بود برای اینکه اینبار بیاید بیانیهاش را بخواند و حرفش را بزند.»
روایت شهادتی از «کارشکنیهای دیگر کاندیدای خبرگان در هرمزگان»
شهادتی در بخشی از گفتوگوی خود با انصاف نیوز به مشکلاتی که در حوزهی انتخابیه روح الله صدرالساداتی وجود دارد اشاره میکند؛ اما موضوع از چه قرار است؟ هرمزگان برای انتخابات سال 94 مجلس خبرگان رهبری تنها یک کاندیدا داشته است -غلامعلی نعیمآبادی- که پس از اعلام تایید صلاحیت شدگان این انتخابات، سیدروح الله صدرالساداتی که از یزد –با سه کاندیدا- تایید صلاحیت شده بود، در فرصت داده شده از سوی شورای نگهبان حوزهی انتخابیهی خود را به هرمزگان تغییر داد و در نهایت او بود که انتخاب شد. بنظر میرسد بازماندن غلامعلی نعیم آبادی از انتخابات برخی از مشکلات صدرالساداتی در این استان را دامن زده است.
شهادتی نیز این موضوع را تایید کرده و میگوید: «به هرحال آن کاندیدا هم بزرگوار است و از همشهریان ما هم هست، اما مسایل بسیاری هم از سوی ایشان دیده میشد و کارشکنیهای زیادی میشد. به استاندار و دیگران فشار میآوردند که حق ندارید با ایشان جلسه داشته باشید، چون آقای نعیم آبادی، امام جمعهی سابق که عضو خبرگان هم بود، ایشان [روح الله صدرالساداتی] را رقیبی برای امام جمعهی آینده فرض میکرد و کارشکنی زیادی هم انجام شد.
حالا آنها بیشتر طرفدار هاشمی رفسنجانی بودند اما جالب اینجاست که از این طرف هم اصولگراهای مدعی که بههرحال آمدند پای کار و در ابتدا خیلی هم به آقای صدرالساداتی بها دادند اما بعدا رها کردند! آقای علمالهدی کسی بود که در جلسهای که من هم در آن حضور داشتم با آقای صدرالساداتی خدمتشان رسیده بودیم و میگفت «بچههای هرمزگان پدر پیدا کردند و حزب اللهیها کسی را در هرمزگان نداشتند و انشاالله شخصا پیگیر امام جمعه شدن شما هستم»؛ حرفهایی که ایشان زد و ما ضبط شدهاش را داریم یکباره با همین شانتاژها و با همین مافیایی که هست، ذهن این آقایان را راحت شستشو دادند که اینها منحرفاند و…، آقایان هم به سادگی کنار کشیدند و اجازه دادند اینها هرطور میخواهند برخورد کنند.»
حجتالاسلام غفاری (غفار عباسی)
شهادتی در ادامهی صحبتهایش به موضوع ارتباط صدرالساداتیها با غفاری (غفار عباسی) میپردازد. موضوعی که یکی از جدیترین انتقادات برخی طیفها به آنها است.حجت الاسلام غفاری، روحانی ساکن قم است که البته در این روزها که بحثها داغ شده و دوباره نامش بر سر زبانها افتاده، برخی او را با غفاری -که به جنگیر دولت احمدی نژاد معروف بود و مدتی نیز بازداشت بود- اشتباه گرفتند؛ با اینحال شایعات فراوانی حول او وجود دارد که البته زمینهی برخی برخوردها با او و حلقهی اطرافش هم شده است.
آقای غفاری به گفتهی منتقدانش به چند دلیل مورد انتقاد و تشکیک است؛ از سویی برخی در اینکه او از شاگردان آیت الله سعادت پرور باشد و از او اجازهی دستگیری داشته باشد تشکیک کرده و آن را رد میکنند و از طرف دیگر برخی تحصیلات حوزوی او را زیر سوال میبرند. عدهای دیگر هم مسایلی از جنسی متفاوت را مطرح میکنند و از شبکهسازی او در حوزهها و مساجدی که درس و بحث داشته است سخن میگویند و در چرایی تبلیغات و جمع کردن شاگردان مختلف از سوی او میپرسند و در نهایت نیز عدهای دیگر هم معتقدند مباحثی انحرافی را مطرح میکند که با دین زاویههایی دارد؛ با تمام این اوصاف او هنوز در قم حضور دارد و علیرغم برخی فشارهایی که خود و اطرافیانش مدعی آن هستند همچنان رسانهها و کانالهای تلگرامی او از فعالیتهایش خبر میدهند.
اما شهادتی که از شاگردان نزدیک آقای غفاری و همچنین مدیر دفتر روح الله صدرالساداتی است در اینباره میگوید: «میگویند آقای صدر الساداتی از سرحلقههای عرفان کاذب است؛ کجای این عرفان کاذب است؟ بیایند و انحرافش را بگویند، اگر اینها جوابی داشتند دیگر این حرف را نزنند و اگر جواب و استدلالی نبود و آن منتقدان حرفشان منطقی و علمی بود آنوقت اینها را جمع کنند! این چه شیوهای است که با شانتاژ خبری و هوچیگری بیایند یک جمع چند هزار نفره در کشور –آقای صدرالساداتی و سیدمهدی دونفر از اعضای این جمع هستند- از بچههای دانشجو و طلبه و اقشار مختلف که بدون هیچ انگیزهای پای کارند را چنین میکنند.
یکی از همین افراد به من میگفت شما میخواهید بعدا شیرش را بدوشید، چنین تهمتی به ما زد و من گفتم اگر قرار بود شیری دوشیده شود سراغ کسی نمیرفتیم که همه دارند میزنندش. دارند جفا میکنند و همه نوع تهمتی به او میزنند: جنگیر و جعفریتبار ثانی و…اگر چنین بود میرفتیم دنبال کسی که همهجا بهبه و چهچه بگویند و بعد هم چند منصب و ریاست به ما بدهند. متاسفانه این حرف شنیده نمیشود، چون مافیایی که پشت صحنه است نمیخواهد و بنایش بر حذف است. اصل مطلب هم این است که کسانی مثل رضایینیا و سیدمهدی صدر خودشان اقرار میکنند این شجاعت را این بزرگوار و عرفان حضرت امام که از ایشان یاد گرفتیم به ما داده.
ما شنیدهایم که بعضی بزرگان را –مثل آقای دانشمند که منبری هستند- آقایان امنیتی بردهاند و هرجور توانستهاند فشار آوردهاند و فتیلهشان آمده پایین؛ ولی میدانند که این جمع حتی اگر تکه تکه هم شوند قدمی از آرمانهایشان دست برنمیدارند. بنابراین کاری که با آنها میکنند کار اینچنینی مثل فشار و تهدید و ارعاب نیست؛ نمونهاش را در نوروز و مشهد شاهد بودیم: به بیت آقای غفاری حمله کردند و با نقاب و اسلحه خواستند که زن و بچهای که در خانه بودند را ارعاب کنند. بعد از آن هم حرکت رفقا بود که توسط آقای صدر [روح الله صدرالساداتی] رهبری شد؛ در مشهد تحصن کردند و تمام اینها به لرزه افتاده بودند، به ما التماس میکردند که تو را به خدا کوتاه بیایید آقای صدر؛ رییس اطلاعات مشهد و دیگران آمده بودند؛ آقای جنتی و علم الهدی به آقای صدر زنگ زده بودند که «نکنید و… الان رهبر اینجاست و همهی چشمها به اینجا دوخته شده؛ این قضیه در قم پیش آمده، شما چرا این ماجرا را اینجا علم کردهاید؟!» حتی تهدید کردند! در تماسی که با خود حقیر گرفتند، گفتم «اتفاقا ما با غسل شهادت داریم میآییم آنجا، منتظر چنین برخوردی هم هستیم و از خدایمان است که چنین برخوردی با ما بکنید». اینها هم که دیدند اوضاع چنین است کوتاه آمدند و همان روز از سوی آقای علمالهدی تماس گرفتند که بیایید جلسهای صحبت کنیم. با آقایان غفاری و صدر قرار گذاشتند که قبل از دیدار رهبری دیداری داشته باشند و حتی احتمال اینکه با رهبری هم دیداری بکنند را میدادیم، ولی متاسفانه کاملا ناباورانه دیدیم که آقای علمالهدی هم علیرغم قولی که داده بود به جلسه نیامد. مسوول اطلاعات مشهد را فرستاد، آنهم فقط برای اینکه وقت کشی کنند و ساعت سخنرانی رهبری بگذرد که یکوقت حرکتی از سوی ما انجام نشود.»
شهادتی در پاسخ به اینکه صدرالساداتیها کجا هستند یا کجا بودهاند میگوید: «نمیدانم کجا هستند؛ فکر نمیکنم بحث اختفایشان و اینکه کجا هستند چندان مهم باشد، من چون برایم مهم نبود که کجا بودهاند نخواستم که خبری بگیرم و نمیدانم».
ماجرای «مفقودی» یا دقیقتر «اختفای» برادران صدرالساداتی درحالی پس از چند روز جنجال بهپایان رسیده است که هنوز ابهامات فراوانی در اینباره وجود دارد. ابهاماتی که پاسخی به آنها داده نشده است.
آیا صدرالساداتیها تنها درگیر رقابتهای انتخاباتی در هرمزگان با کاندیدای رقیب و قدرتمند هستند؟ آیا تمام ماجرا همانطور که میگویند ناخواسته بوده؟ یا بازیهای دیگری پشت پرده در جریان است؟
انتهای پیام
بسیار عالی