خرید تور نوروزی

جنایات «سرداران خودسر» در حادثه‌ی کربلا

آیت‌الله محمد سروش محلاتی در جمع عزاداران شب عاشورای حسینی، با اشاره به جنایات «سرداران خودسر» در حادثه کربلا و اعلام برائت یزید از عملکرد برخی از آنها تاکید کرد: با وجود این، مسئولیت رفتارهای خودسرانه در نظام ظلم، برگردن حاکم است.

به گزارش ایرناپلاس استاد دروس خارج فقه حوزه علمیه قم، در پنجمین شب برنامه «عاشورا و امروز ما» گفت: فجایع کربلا از هفتم محرم با بستن آب، در کربلا آغاز می‌شود و مجموعه جنایاتی فراتر از جنگ است که در آن، قتل طفل شیرخوار، آتش زدن خیمه‌ها، به اسارت بردن زنان و کودکان، قطع سرها، تاختن بر بدن شهدا و بسیاری از جنایات دیگر رخ داد.

وی اضافه کرد: در نظامهای استبدادی، مشکل تشتت و پراکندگی در مراکز تصمیم گیری و تصمیم سازی مشکل وجود دارد، در حالی که در سپاه امام حسین، هماهنگی و کنترل و نظارت کامل وجود دارد و همه چیز با مسئولیت امام حسین جریان دارد.

آیت‌الله سروش محلاتی با طرح این پرسش که آیا این جنایات در مرکزی تصمیم گرفته شده بود یا اختیار آن به فرماندهان تفویض شده بود یا تصمیمات توسط سرداران خودسر گرفته و اجرا شده است، ادامه داد: در واقعه عاشورا سه مرکز فرماندهی وجود دارد: مرکز فرماندهی اول در شام به فرماندهی یزید، دوم در کوفه به فرماندهی ابن زیاد و سوم در کربلا به فرماندهی عمرسعد.

او همچنین بیان کرد: ابتدای صبح عاشورا، امام برای بازدید به پشت خیمه‌ها رفتند و دیدند شمر به خیمه‌ها نزدیک شده است. اصحاب خواستند با تیری او را هدف قرار دهند که اباعبدالله اجازه ندادند و فرمودند ما شروع به جنگ نمی‌کنیم. همه اقدامات سپاه امام با اجازه حضرت بود اما در سپاه مقابل چنین چیزی نیست. چه کسی دستور تیراندازی به شیرخوار امام را داد؟ نه یزید، نه ابن زیاد و نه عمر سعد. حرمله خودسرانه این کار را انجام داد و طفل شیرخوار را به شهادت رساند.

این پژوهشگر دینی با اشاره به خودسری نیروهای یزید، اضافه کرد: آیا درباره این اقدامات تفویض اختیاری صورت گرفته بود یا خیر؟ البته یزید هم موضع دوگانه‌ای دارد؛ گاهی اقدامات عاشورا را تایید و گاهی تقبیح می‌کند. البته به‌طور کلی در نظام‌های استبدادی تا زمانی که وضعیت خوب است، همه اقدامات مورد تایید است و وقتی با چالش و مشکل مواجه می‌شود، مسئولیت‌پذیری در لایه‌های بالا وجود ندارد. این رویه در لایه‌های فرماندهان میانی و عملیاتی وجود دارد. نمونه آن «بُسربن ارطات» است که توسط معاویه برای قتل و غارت نواحی تحت حکومت امیرالمومنین اعزام می‌شود، در یکی از ماموریت‌ها برای کشتن عبیدالله بن عباس، حاکم حکومت علی (ع) می‌رود و چون او را در خانه پیدا نمی‌کند، دو فرزند عبیدالله را می‌کشد. چند سال بعد که پدر آنها به شام می‌رود و به معاویه شکایت می‌کند، معاویه سوگند می‌خورد که از این موضوع بی خبر و ناراضی بوده‌است، «بسر» در آن مجلس می‌گوید معاویه! تو به من گفتی از مردم زهر چشم شدید بگیر، این هم جزو زهر چشم بوده است. هم معاویه می‌دانسته چه گفته، هم بسر می‌دانسته چه بکند، بنابراین به جای امر مستقیم نوعی سیاستگذاری می‌شود که دست فرماندهان را باز می‌گذارد و اختیار هم به آنان داده می‌شود و او مجاز به هر جنایتی می‌شود.

سروش محلاتی در ادامه با طرح این پرسش که آیا در این شرایط می‌توان جنایات بُسر را به معاویه نسبت داد، توضیح داد: در اینجا، تاریخ، حاکمان ارشد را مسئول رفتارهای فرماندهان می‌داند، هرچند این حاکمان پس از تغییر شرایط بخواهند مسئولیت را گردن زیردستان بیندازند. در واقعه کربلا هم همین طور است. فقط یک نامه از یزید به ابن زیاد موجود است که می‌گوید: حسین به سوی عراق در حرکت است، او را زیر نظر داشته باش و مراقبش باش. کسانی که مظنون به یاری او هستند را زندان کن. اما خون کسی را نریز. یزید اگر دستور قتل هم نداده باشد، مسئولیت قتل‌ها با اوست. چرا که با سیاستگذاری خود باعث قتل و جنایت شد.

وی برای نمونه به موضوع انتصاب عبیدالله به عنوان حاکم کوفه اشاره کرد و گفت: در مقطع بیعت مردم کوفه با مسلم، حاکم کوفه نعمان بن بشیر و فردی اهل مدارا بود. اما یزید، نعمان ملایم را عزل و ابن زیاد خشن را نصب کرد؛ یعنی سیاست تغییر کرده و فردی که قبلا تجربه سرکوب و آدم‌کشی در بصره داشت را منصوب کرد و مشخص است که این انتصاب چه پیامدهایی دارد. به همین ترتیب، بسر مأمور است اما فرمان و دستور مربوط به معاویه است. نه اینکه ما بسر و عبیدالله و امثال اینها را تبرئه کنیم، بلکه می‌گویم امثال معاویه و یزید نباید تبرئه شوند.

آیت‌الله سروش محلاتی تأکید کرد: با شیوه انتخاب فرماندهان، عملا سیاست‌ها تعیین می‌شوند و وقتی افراد سفاک، خشن، فاسق و بی‌رحم منصوب می‌شوند، عملا مسئولیت رفتار این افراد با حاکمان است، به‌خصوص وقتی دست آن‌ها باز گذاشته می‌شود و نیازی به دستور کتبی نیست. یزید، در مورد مسلم بن عقیل، به ابن زیاد دستور داد یا تبعید کن یا بکش. اما نتیجه ی دادن این اختیار به فرد سفاکی نظیر ابن زیاد، قتل و بدتر از قتل است. گاهی دستورها، دستورهای نانوشته است که مأمور آن‌ها را هم می‌خواند. البته از این نمونه‌ها در تاریخ زیاد است. آنچه در حادثه کربلا مهم است، این نیست که آیا یزید و معاویه دستورداده‌است یا نه. مهم این است فرماندهان و سردارانی که انتخاب می‌شوند، جنس اخلاق و رفتارشان چگونه است؟ نمی‌شود فرماندهان سفاک انتخاب شود و بعد گفت دستور قتلی صادر نشده‌است. بنابراین نباید دنبال نامه دستور قتل امام حسین(ع) گشت. داوری ما بر این اساس است که در دوره اعتراضات مردم و جامعه، حاکم چه کسی را انتخاب می‌کند؟ این سیاست معنا دارد، حتی اگر سیاستی به آن‌ها دیکته نشود. زیرا این افراد حداکثری عمل می‌کنند.

آیت‌الله سروش محلاتی همچنین مطرح کرد: سوال دوم اینجاست اگر واقعا این فرماندهان خودسرانه جنایت کردند، وقتی از آنها شکایت شد، چرا به جنایت این فرماندهان رسیدگی نشد و محاکمه و مجازات نمی‌شوند؟ همانطور که معاویه بسر را به خاطر قتل دو فرزند بی گناه عبیدالله قصاص نکرد. اینکه یزید، ابن زیاد را مجازات نکرد، دلیل بر این است که نسبت به رفتار او راضی بوده و افدامات او با دستور نانوشته یزید بوده است.

خودسر نامیدن فرماندهان برای رفع مسئولیت از حاکم در نظام‌های استبدادی

او در ادامه گفت: در سیستم های دیکتاتوری به این شکل است که وقتی افراد محبوب نسبت به یک موضوعی اعتراض می‌کنند و این اعتراض توسط مردم دامنه‌دار می‌شود، می‌گویند؛ خبر نداشتم، این فرمانده خودسر بوده، اشتباه کرده و از او برائت می‌جویند. همانطور که در شام بعد از رسوا شدن جنایت عاشورا، یزید اسرا را که در کاخ خود در وضعیت بدی و مورد اعتراض مردم دید، گفت: ابن مرجانه کار زشتی کرد و اگر خویشان او بودید چنین نمی‌کرد. حتی دستور داد منزل مناسبی برای اسکانشان در شام تعیین کنند و سپس مقرر کرد با هدایت بشیر که از محبان اهل بیت بود، به مدینه برگردند.

به گفته این استاد حوزه علمبه قم، یزید قبل از حرکت با امام سجاد خلوت کرد و گفت: لعن الله ابن مرجانه، یعنی برائت خود را نشان داد. یعنی عبارت زیارت عاشورا را یزید هم گفت؛ اما این حرف یزید، با لعنی که ما می‌گوییم متفاوت است، چون ما یزید را اول لعن می‌کنیم، یعنی حاکمان بالاتر را تبرئه نمی‌کنیم و ابتدا حاکمان بالاتر را مسئول می‌دانیم. یزید به امام سجاد قول جبران داد و گفت گذشته‌ها، گذشته. اما هر مشکلی دارید حل می‌کنم و لباس و هدایایی هم به اسرا داد.

سروش محلاتی همچنین تأکید کرد که کسی به حرمله، دستور زدن طفل شیرخواره را نداد. اما استخدام و حمایت او، یعنی شمر و عمر بن سعد و ابن زیاد و یزید مسئول این جنایات هستند. واقعیت داستان این است که هم جنایت می‌شود و هم بعد از آن مسئولیتش به گردن زیردستان می‌افتد اما با آنها برخورد هم نمی‌شود و از بازماندگان قربانیان هم به صورت نمایشی دلجویی می‌شود و همین گونه هم با اسرای کربلا برخورد شد و در نهایت با احترام بازگردانده شدند. در هر حال ما نباید مسئولیت این جنایت را درمورد حرمله و امثال او متوقف کنیم؛ بلکه باید به مراتب بالاتر برویم. بنابراین مسئولیت رفتارهای خودسرانه در نظام ظلم، برگردن حاکم است. هم جنایت خود را در اعلی درجه نگه می‌دارند و بعد هم آن حادثه را خاموش می‌کنند. درست است که بعضی خودسرانه عمل می‌کردند، اما این خودسری در آن سیستم انجام می‌شد که امکان فعالیت را به آنها داده بود.

در پایان این نشست که به همت انجمن اندیشه و قلم، بنیاد اندیشه و احسان توحید و خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، این پژوهشگر دینی با طرح این پرسش که چه کنیم این خودسری ها نباشد، توضیح داد: راهی غیر از این نیست که مطابق نهج‌البلاغه، اختیارات، توام با پاسخگویی و مسئولیت پذیری باشد. باید جامعه را بر اساس شفافیت اداره کرد و اشخاص در برابر اختیاراتی که دارند و نصب و عزلی که می‌کنند، مسئولیت داشته باشند. آن روز است که دیگر خودسری نخواهیم داشت.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا