جنون عربی عربستان
دکتر دکتر کیومرث یزدان پناه درو، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در یادداشتی برای انصاف نیوز نوشت: بعد از مرگ ملک عبدالله و روی کار آمدن سلمان بن عبدالعزیز انتظار رفتاری غیر متعارف و جنون آمیز از وی با توجه به سوابق سیاسی و امنیتی وی و روند سیاست های خارجی خاندان سعودی در 12 سال اخیر، هرگونه جنگ طلبی و خشونت ورزی منطقه ای از ریاض انتظار می رفت.
در کنار توجیهات خطرناک حکومت ریاض برای حمله به یمن، دلایل متعدد و خاصی از جمله دلایل ژئوپلیتیکی وجود دارد که می توان به واسطه ی آن حمله ی غیر منتظره ی عربستان سعودی به کشور یمن را مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار داد و همچنین تا حدودی اهداف پنهانی آن در متنطقه ی بحران زده و خاکستری خاورمیانه حدس زد.
سران آل سعود در ریاض طی دوازده سال اخیر به اندازه ی کافی و به صورت اساسی موقعیت منطقه ای و جهانی خود را در قبال رقبای مهم منطقه ای خود جهان اسلام و منطقه ی خاورمیانه به مخاطره ی سیاسی – امنیتی و از همه مهمتر حیثیتی انداخته اند. شواهد و دلایل متعدد نشان از این حقیقت تلخ دارد که به واسطه ی مجموعه ای از عوامل منطقه ای و تحولات بنیادین در کشورهای واقع در جغرافیای سیاسی خاورمیانه، این منطقه حداقل برای دوره ای میان مدت از هماهنگی و همنوایی ژئوپلیتیکی دور شده و تهدیدات ژئوپلیتیکی در خاورمیانه و مرکز جهان اسلام با کلکسیونی از بحرانها و چالش های پیچیده به اوج خود رسیده است.
در این میان برخی از قدرت های سنتی خاورمیانه و شرق میانه مثل عراق و سوریه از درون فرو پاشیده اند و با ایجاد خلأ رقابتی در عرصه ی ژئواستراتژیکی خاورمیانه صحنه را برای ترک تازی برخی از کشورهای منطقه به نحو گسترده ای فراهم کرده است. در این میان رقابت سه گانه ی شدیدی میان ایران و عربستان و ترکیه در منطقه ی ملتهب خاورمیانه در گرفته و هر یک از این کشورها احساس ساماندهی مجدد خاورمیانه را در خود نمایان ساخته اند و در قبال این مسأله ی مهم احساس مسوولیت می کنند. این مسأله بیش از همه عربستان را درگیر مسایل منطقه کرده است.
فلذا شعله ور شدن بخشی از جنگ ها و نابسامانی های سیاسی و امنیتی از افغانستان و پاکستان در حوزه ی شرقی گرفته تا شرق مدیترانه ناشی از سیاست های بسیار خطرناک عربستان و ماجراجویی های ناشیانه ی آل سعود و البته خوش خدمتی اعراب به متحدان غربی خود و اسرائیل است.
به نظر می آید اقدامات نظامی و مداخلات گسترده ی عربستان در امور داخلی کشورهای منطقه ی خاورمیانه و آغاز حمله ی نظامی به یمن ناشی از جنون عربی است که سران آل سعود را به شدت گرفتار توهم قدرت طلبی و سروری جهان اسلام و خاورمیانه کرده است. عربستان سعودی با حمله ی نظامی به یمن به زعم خود به دنبال پایان دادن به بحران داخلی در حیاط ژئوپلیتیکی خود است. این کشور به لطف دلارهای فراوان نفتی و خلأهای رقابتی ایجاد شده در منطقه ی خاورمیانه به دنبال تحمیل اراده ی امنیتی و قدرت منطقه ای خود بوده و تلاش می کند در بالاترین سطح ممکن و اقداماتی طوفانی، این هدف ژئوپلیتیکی خود را به منطقه تحمیل کند.
اهداف واقعی تهاجم نظامی به یمن
اگر چه دلایل متعددی برای این تجاوز نظامی توسط عربستانی ها اعلام شده است، اما چند مسأله ی اساسی در این رابطه از اهمیت بیشتری برخوردار است:
دلیل اول : رقابت فرا استراتژیکی با جمهوری اسلامی ایران و تقابل با سیاست های اثرگذار منطقه ای ایران در کشورهای عربی خاورمیانه از جمله عراق و سوریه و لبنان و یمن. عربستان تاب و تحمل سیاست های منطقی ایران در جهان اسلام را ندارد و در تلاش است تا تحرکات غیر متعارف خود، ایران را وادار به رویارویی مستقیم و درگیری های منطقه ای کند و در این راستا ضمن صرف هزینه های هنگفت برخی همسایگان ایران از جمله ترکیه را هم علیه ایران تحریک می کنند.
دلیل دوم : ممانعت از پیروزی ملی شیعیان در یمن به رهبری انصارالله و هراس از شکل گیری اتحاد ملی و وحدت سرزمینی در یمن که انقلابیون یمنی در آستانه ی دست یابی بدان بودند. این موضوع و تحقق آن در یمن مساوی است با مرگ ژئوپلیتیکی عربستان در باب المندب و دریای سرخ و احیای تمام عیار ژئوپلیتیکی ایران در ماورای بحر الحمر.
دلیل سوم : کاهش شدت ضعف های ژئوپلیتیکی در خلیج عدن و تنگه ی باب المندب و دریای سرخ که هم اکنون بر پیکره ی عربستان سنگینی می کند.
دلیل چهارم : وحشت از تقویت گروههای تروریستی و ورود آنان به داخل خاک عربستان. دولت ریاض به هیچ وجه به عواقب اقدامات خود در گسترش افراط و تروریسم و تکفیر در جهان اسلام فکر نکرده است و هم اینک خطرات نفوذ این گروهها در عمق ژئوپلیتیکی خود احساس می کند.
دلیل پنجم : فرو نشاندن عصبانیت درونی که ناشی از شکست های پی در پی سران سعودی در منطقه از افغانستان و عراق و سوریه گرفته تا عمق ژئواستراتژیکی این کشور در یمن. بعد از مرگ ملک عبدالله و استقرار سلمان بن عبدالعزیر و از همه مهمتر، ضعف مفرط حاکمان جدید سعودی که گرایشات افراطی وهابی دارند، و همچنین شکست های اخیر آنان در کشورهای مهم منطقه، ورود در معرکه ی ماجراجویان آن هم با این وسعت و شدت، از دیدگاه راهبردی و ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی توجیه پذیر نیست و به نظر می رسد این اقدام در مقابل جنبش انقلابی انصارالله که کاملاً اعتقادی و مبتنی بر باورهای ملی در راستای استقلال و اعتبار یمن متحد و با جان و دل می جنگند، کاملاً شتاب زده بوده و دستاورد مثبتی به دنبال نخواهد داشت.
این دلایل پنج گانه در کنار سایر عوامل ریز و درشت نشان می دهد که در وهله ی اول عربستانی ها از شکست سیاست ها و راهبردهای متعدد خود که برای آن میلیاردها دلار نفتی هزینه کرده و امتیازات فراوانی را به غربی ها از جمله امریکا پرداخته اند، به شدت عصبی هستند و به معنای واقعی دچار جنون سیاسی شده اند. این نکته تا حدی پادشاهان و شاهزادگان سعودی را عصبی کرده که حاضرند برای جبران مافات و توجیه شکست های خود کل منطقه را به آشوب و آتش بکشند.
آنچه در یمن می گذرد، خبر از آینده ی بسیار خطرناک برای کل منطقه ی خاورمیانه می دهد. اقدام نظامی عربستان و متحدان عربی و غیر عربی این کشور، این واقعیت تلخ را عیان می کند که بخش اعظم بی ثباتی سیاسی در کشورهای اسلامی و شیوع گسترده ی بنیادگرایی و جنگ های فرقه ای و تروریسم محصول سیاست های پنهان و مرموزانه ی سعودیها بوده که امروز از پس پرده بیرون آمده و به میدان کارزار نظامی ریاض و ماجراجویی های خطرناک ثروتمندان عربی با رهبری عربستان در منطقه تبدیل شده است.
آنچه مسلم است، اینکه عربستان از شکست های پیاپی سیاسی و استراتژیک خود در کشورهایی مثل عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و بحرین و یمن به شدت عصبی و سرخورده است و قاعده ی بازی و میدان رقابت را به رقبای سنتی خود، از جمله ایران واگذار کرده است. عربستان بعد از سقوط صدام و روی کار آمدن شیعیان در عراق سفارت خود را در این کشور بسته است. ریاض از هیچ اقدامی برای فروپاشی عراق دریغ نکرده است. این کشور در چهار سال اخیر با حمایت گسترده و علنی از گروههای تروریستی و تکفیری ها و در رأس آن داعش و القاعده در عراق و همچنین مخالفان بشار اسد در سوریه نتوانسته است حکومت های همسو در این کشورها را روی کار بیاورد و یا حداقل قدرتهای ملی این دو کشور را آنگونه می خواسته تحت شعاع قرار دهد. در بحرین همچنان گرفتار است و در باتلاق خودساخته ی یمن و ناکامی از حفظ علی عبدالله صالح در سالهای گذشته، با از دست دادن منصور هادی که تنها متحد باقی مانده ی عربستان در یمن به حساب می آید، میدان ژئوپلیتیکی یمن را از دست خواهد داد. موضوعی که خشم سعودیها را بر انگیخته و پادشاه و شاهزاده های سعودی را به مرز جنون کشانده است و این مسأله باعث شده این بار خود مستقیم وارد عرصه ی کارزار شود.
شدت خشم سعودی ها به حدی است که اگر حمله ی نظامی آنان به یمن موجبات ارضای آنان را فراهم نکند، ممکن است به رویارویی مستقیم نظامی با ایران دست بزنند. زیرا تمام تحولات یکسال اخیر یمن در راستای تأمین اهداف ژئوپلیتیکی ایران و مغایرت صددرصدی با سیاستهای ژئوپلیتیکی عربستان سعودی و متحدان عربی و غربی اش بوده است. لذا با توجه به قدرت رسیدن الحوثی ها و شیعیان در یمن و تمایل سیاسی آنها به ایران آن هم در یمنی که عمق استراتژیکی عربستان به شمار می آمد، ریاض را با مشکلات ژئوپلیتیکی معنادار مواجه می کند که از جمله ی آن می توان به از دست رفتن تنگه ی استراتژیک باب المندب و در دسترس قرار گرفتن منابع نفتی عربستان و ایجاد تنگناهای شدید ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی اشاره کرد.
دلیل دیگر حمله ی هوایی عربستان به یمن نشان دهنده ی درماندگی و استیصال عربستان برای یافتن راه حل راهبردی برای تحولات منطقه ای و کشورهای بحران زده ی عربی از جمله یمن است که بیشتر جنبه ی روانی داشته و در واقع هشداری جدی به جمهوری اسلامی را در پی دارد که با توجه به مرحله ی حساس مذاکرات هسته ای ایران با گروه 1+5 فرصت مضاعفی برای فشار به ایران از سوی عربستان ارزیابی می شود.
اما موضوع مهمی که عربستان از آن غافل است، تبعات این جنون مقطعی است که گرفتار آن آمده است. اگر چه در طول 35 سال اخیر این چندمین بار است که عربستان در صدد تحمیل سیاست های افراطی خود بر گستره ای از جهان اسلام بوده است که بخشی از آن ناشی از ایدئولوژی انحرافی وهابیت و افکار انحرافی حاکم بر ساختار پادشاهی و دینی این کشور است، اما دخالت گسترده ی نظامی در یمن، در آینده ای نزدیک جبهه ی متحدی در پهنه ی جغرافیای سیاسی جهان عرب با محوریت جنبش های آزادیخواه و مسلمان را علیه عربستان و چند متحد نامطمئن عرب اش خواهد گشود و آتش این بسته ی انفجاری و مرگبار دامن سعودیها را به طور ریشه ای خواهد گرفت. خطایی که در نیم قرن اخیر به طور مکرر در کشورهای اسلامی و عربی تکرار شده و اقدامات غیر متعارف آنان که هیچ تناسبی با وزن و عیار ژئوپلیتیکی آنان نداشته، کشورهایشان را به خاک سیاه نشان داده است.
عراق امروزی محصول رفتارهای احمقانه و ماجراجویانه ی رهبران حزب بعث است که با اقداماتی فراتر از توان ژئوپلیتیکی عراق، این حوزه ی تمدنی را برای مدتی بسیار طولانی به پرتگاه سقوط انداخته اند. مصر، لیبی، سودان و … نمونه های مشابه دیگری که تاوان سنگین رفتارهاب غیر متعارف و ناشیانه ی رهبران خود را پس داده و می دهند، باید عبرتی تاریخی و سیاسی برای خاندان آل سعود باشد و گرنه دیری نخواهد پایید که عربستان نیز زیر اقدامات فراتر از وزن ژئوپلیتیکی خود له خواهد شد.
انتهای پیام