سه تحلیل دربارهی برکناری جان بولتون
روزنامه اعتماد نوشت: شاید بگوییم بولتون جنگطلب و ترامپ خواهان جنگ نبود. واقعیت آن است که ترامپ هرچند خواهان جنگ نبود ولی بولتون از دیدگاه ترامپ تنها فردی بود که میتوانست قدم به قدم در کنار او در حوزه سیاست خارجی گام بردارد. بسیاری هنگامی که دونالد ترامپ وارد کاخ سفید شد نگران نفوذ بولتون در دولت بودند. هرچند او سمت رسمی نداشت اما محل بسیاری از مشاورههای ترامپ بود.
بسیاری سرچشمه دیدگاههای ترامپ در سیاست خارجی را از جان بولتون میدیدند. حتی برخی بیانیههای او گفته میشد از سوی بولتون نوشته میشود به خصوص طرح و برنامههای ترامپ در زمینه ایران کاملا در راستای دیدگاههای بولتون بود. هنگامی که بولتون در سال ۲۰۱۸ در سمت مشاور امنیت ملی وارد کاخ سفید شد بسیاری نگران آغاز یک جنگ بودند.
همه میدانستند که بولتون به عنوان فردی تهاجمی به دنبال وارد کردن امریکا به یک جنگ است. شاید اگر دونالد ترامپ جنگ را به نفع خود میدید ابایی از آن نداشت و حتی در زمینه جنگ نیز با جان بولتون همراهی میکرد. اما چه اتفاقی افتاد که حالا دونالد ترامپ از بولتون خیلی زود ناامید شد و حتی اجازه نداد دولت به پایان برسد و او را برکنار کرد؟
جان بولتون نه در میان جمهوریخواهان، نه در دولت و نه در میان متحدان امریکا شخصیت محبوبی به حساب نمیآمد. اما تا قبل از اینکه بولتون سمتی را به دست آورد ترامپ انتظار هیچ نتیجهای از او نداشت، ولی وقتی که بولتون در سمت مهمی مانند مشاور امنیت ملی وارد کار شد دیگر نمیتوانست شخص پشت پرده سیاستهای ترامپ باشد، بلکه او باید نشان میداد سیاستهایی که میگوید را میتواند عمل هم بکند. بنابراین او چندین پرونده را همزمان برعهده گرفت. ایران، ونزوئلا و حتی کره شمالی همگی از جمله پروندههایی بودند که بولتون مدعی بود میتواند به سرانجام برساند. حتی او تا حدی ماموریت ارتباط با روسیه را نیز برعهده گرفت. او فشار زیادی برای خروج از برجام وارد کرد، دولتی خودخوانده در ونزوئلا تعیین کرد و حتی جلوی توافق میان کره شمالی و امریکا را در هانوی ویتنام گرفت. حتی تمام تلاش خود را به کار بست تا جلوی توافق با طالبان را نیز بگیرد. او همه کار برای رسیدن به اهداف خود انجام داد، ابزارهای زیادی از جمله اعتماد ترامپ را نیز با خود به همراه داشت.
اما واقعیت آن است همه این پروندهها یک شکست بزرگ برای بولتون بود. بولتون نیز مانند همه افراد معتمد ترامپ، بعد از مدتی رفتهرفته جایگاه خود را در کنار رییسجمهور ایالات متحده از دست داد. در دولت ترامپ یا باید موفق شوید یا بروید. تیم سیاست خارجی ترامپ پر از شکست است. بولتون آمده بود تا به شکستهای تیم سیاست خارجی ترامپ پایان دهد اما به لیست شکستهای او اضافه کرد و تبدیل به نقطهضعف ترامپ شد. شاید در ابتدا ترامپ باور نمیکرد که بولتون میتواند تا این حد به او ضربه وارد کند. ترامپ احساس میکرد با بولتون میتواند برنده باشد، اما با او به یک بازنده تبدیل شد. بولتون نشان داد که هیچ استراتژی روشنی جز گزینه نظامی ندارد. با گزینه نظامی تهدید میکرد، با گزینه نظامی مذاکره میکرد و با گزینه نظامی به هدف فکر میکرد. او حتی نمیتوانست یک برنامه روشن برای مذاکره و حل مساله طراحی کند، چرا که او مسالهساز بود نه حلال مسائل؛ جان بولتون با رفتن از سمت مشاور امنیت ملی امریکا به پایان راه سیاسی خود رسید.
شاید هنگامی که او در بخش خلع سلاح وزارت خارجه امریکا فعالیت میکرد فردی حرفهای شناخته میشد اما هنگامی که او دیدگاههای خود را وارد کار حرفهای کرد از همان ابتدا تبدیل به یک بازنده شد. بولتون در هیچ پروندهای پیروز نبود و همه فرآیندهای دیپلماتیک را چه به عنوان سفیر امریکا در سازمان ملل و چه به عنوان مشاور امنیت ملی همه را به نابودی رساند. دونالد ترامپ آخرین فردی بود که میتوانست به جان بولتون پس از افتضاح حضور در نمایندگی امریکا در سازمان ملل به او سمتی بالاتر در کاخ سفید را بدهد. حالا ترامپ هم از او عبور کرده است و احتمالا باید تا آخر عمر به تنظیم برنامههای خود برای سخنرانی در محافلی مانند نشست گروهک مجاهدین خلق (منافقین) بپردازد.
نیاز به پیروزی
جان گارامندی، عضو کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان در گفتوگو با سیانان از رفتن بولتون استقبال کرد، اما نسبت به وجود بیثباتی در کاخ سفید هشدار داد. او گفت: رییسجمهور ذهن خود را دارد و ما نمیدانیم دقیقا چه چیزی در آن ذهن است و ترامپ بهشدت نیازمند یک پیروزی در سیاست خارجی است.
استفان کالینسون،کارشناس و نویسنده سیانان معتقد است با وجود اینکه ترامپ با رهبر کره شمالی دیدار کرد اما تهدید آن کاهش نیافته است. ایران پس از خروج امریکا از توافق هستهای بار دیگر غنیسازی خود را گسترش داده است. چین هرچه سریعتر نفوذ خود را گسترش میدهد و روسیه پس از مداخله در انتخابات ایالات متحده بازهم به دنبال این کار است. او در ادامه مینویسد: ترامپ علاقه بسیار زیادی به دستاوردهای نمادین دارد، او حتی علاقه داشت تا قبل از سال ۲۰۲۰ به جایزه صلح نوبل دست پیدا کند.
آخرین نظرسنجیها نشان میدهد که دونالد ترامپ از محبوبیت ۳۹ درصدی در میان امریکاییها برخوردار است و تنها ۳۶ درصد سوالکنندگان او را سزاوار انتخابات مجدد میدانستند. کالینسون در ادامه میگوید: تیم ترامپ به دلیل اینکه از اهرم و تخصص لازم در حوزه سیاست خارجی برخوردار نیست نمیتواند به موفقیت بزرگ در این زمینه دست پیدا کند. کالین کال، معاون پیشین باراک اوباما میگوید: این اقدام ترامپ نشان میدهد او ناامید شده تا قبل از انتخابات ۲۰۲۰ بتواند در مورد افغانستان، ایران و کره شمالی دستاوردی داشته باشد و به نحوی بولتون را به عنوان سدی بر سر این راه قلمداد میکرد. با این حال برخی بر این عقیده هستند که بولتون نه به دلیل کارها و شکستهای خود اخراج شده بلکه به دلیل کارهای درستی که انجام داده تبدیل به بهانهای برای اخراج او شده است. گفته میشود جان بولتون با ایده برگزاری نشست با اعضای طالبان بهشدت مخالف بوده است. تام نیکولس در یواسای تودی مینویسد: بولتون به دلیل کار خوبی که انجام داده اخراج شده است و زمانی که کل طرح صلح طالبان از بین رفت و شکست خورد بولتون یک هدف طبیعی بود که ترامپ میتوانست آن را اخراج کند.
پاک کردن صورت مساله
جان بولتون علاقه زیادی به پاک کردن صورت مساله دارد. او سه توافق منع اشاعه هستهای را که میتوانست بزرگترین توافق در این زمینه باشد و تبدیل به الگویی برای جهان بدل شود، بر هم زده است. او چارچوب توافق میان بیل کلینتون و کره شمالی را در دولت بوش برهم زد، با فشار بر ترامپ، امریکا را از توافق هستهای با ایران که در دوره اوباما منعقد شده بود خارج کرد و همچنین توافق منع استفاده از موشکهای بالستیک کوتاهبرد با توان حمل کلاهک هستهای با روسیه را که در دوره ریگان منعقد شده بود نیز از بین برد.
او را میتوان اصلیترین شخصی دانست که باعث شد امریکا از توافق INF که در سال ۱۹۸۷ به امضا رسیده بود خارج شود. ایالات متحده با این توافق توانسته بود بخش زیادی از توانمندی هستهای اتحاد جماهیر شوروی را محدود کند. بولتون معتقد است که این توافقها امریکا را تضعیف میکرد. به نوشته جوزف کرینسیون در ذهن بولتون امریکا باید گزینههای نظامی چندگانه داشته باشد تا بتواند از امنیت و منافع خود در سراسر جهان حفاظت کند. بولتون بر این عقیده است که ما باید از ملت خود با قدرت نظامی محافظت کنیم نه تکه کاغذ. اما کرینسیون در این تحلیل معتقد است روسیه اگرچه INF را نقض کرده بود اما قانونشکنی را نباید با قانونشکنی پاسخ داد. بولتون به اصلاح یک توافق اعتقاد ندارد بلکه او میخواهد آن را از بین ببرد. همه این موارد دست پوتین را باز میگذارد و برنامههای ایدئولوژیک بولتون در دولت ترامپ قطعا به روسیه پوتین صدمهای وارد نکرد.
واقعیت آن است که بولتون در دولت ترامپ مخالفان و دشمنان امریکا را تضعیف نکرد بلکه باعث شد آنها به این باور برسند که میتوانند در برابر امریکا ایستادگی کنند. اتفاقی که برای چین، روسیه، ایران، کره شمالی و ونزوئلا رخ داد نمونهای از همین اتفاق است.
تماس با مشاور سابق
روز گذشته خبرگزاری NBC از تماسهای پراکنده دونالد ترامپ با هربرت مک مستر مشاور امنیت ملی سابق امریکا پرده برداشت. به گفته دو منبع آگاه دونالد ترامپ در تماسهای خود با مکمستر که اولینبار در پاییز گذشته صورت گرفته بود، در خصوص دوره حضور او در کاخ سفید سخن گفته و به نوعی عنوان کرده که اخراج او اشتباه بوده است. حتی گفته میشود دونالد ترامپ از مکمستر در برخی چالشهای امنیت ملی مشاوره گرفته و حتی از او در خصوص تعیین وزیر دفاع نیز نظرخواهی کرده است.
این در حالی است که به گفته مقامهای آگاه در کاخ سفید دونالد ترامپ در روزهای آخر حضور مکمستر در کاخ سفید به سختی با او صحبت میکرد و در غیاب وی، انتقادهای تندی علیه مکمستر انجام میداد.
گفته میشود یکی از اخلاقهایی که ترامپ دارد این است که گاهی اوقات زمانی که از جانشین یک نفر ناراضی میشود، سعی میکند با فرد قبلی تماس برقرار کند. بهطور مثال در دوره جان کلی به عنوان سرپرست کارکنان کاخ سفید، ترامپ شروع کرده بود به تماس با رینس پریبیوس سرپرست سابق کارکنان کاخ سفید و با او درد و دل کرده است. گفته میشود تماسهای تلفنی ترامپ با مک مستر در پاییز سال ۲۰۱۸ آغاز شد یعنی حدود شش ماه پس از آنکه بولتون در سمت مشاور امنیت ملی امریکا قرار گرفت.
روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: سکانس اول؛ پشت پرده حذف بولتون از کاخ سفید چه بود؟ روزنامه نیویورک تایمز میگوید: اختلاف ترامپ و مشاور امنیتیاش در چند روز اخیر بهدلیل مذاکره با طالبان بالا گرفته بود. همزمان حمایت پنس، معاون رئیسجمهوری آمریکا از مواضع بولتون بر شدت عصبانیت ترامپ افزود؛ چراکه چنین حمایتی جایگاه بولتون را در تصمیمگیریها تقویت میکرد. سکانس دوم؛ اثر این اخراج بر بازارها چه بود؟ این اثر را میتوان از زاویه تاثیرگذاری بر بازارها نیز در دو سطح جهانی و داخلی تحلیل کرد. برخی بازارها مانند نفت، به خاطر خوشبینی به آینده و کاهش تنشهای سیاسی در خاورمیانه بلافاصله کاهش قیمت را ثبت کردند؛ گرچه در ساعات بعدی این افت تعدیل شد. در بازار داخلی نیز برخی معتقد بودند، کنار رفتن بولتون، سرعت نزول نرخ ارز را قوت بخشید و زمینهساز تقویت شاخص سهام از کانال خودروییها شد. سکانس سوم؛ اخراج بولتون آینده تنش میان ایران و آمریکا را چگونه تحت تاثیر قرار میدهد؟ تحلیلگران معتقدند این اقدام میتواند سیگنالی صریح به ایران تلقی شود. رسانههای خارجی نیز به تاثیر دیپلماسی ایران در برکناری این چهره رادیکال و جنگطلب پرداختند و تاکید کردند سیاستخارجی تهران در این تصمیم ترامپ اثرگذار بود. اخراج بولتون اولین ضربه اساسی به «تیم بی» بود.
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا روز سهشنبه، جان بولتون، سومین مشاور امنیت ملی خود را به دلیل آنچه اختلافات بنیادین بر سر برخی مسائل مهم سیاست خارجی مانند ایران، کرهشمالی، ونزوئلا و اخیرا افغانستان میخواند، اخراج کرد. به نوشته روزنامه نیویورکتایمز، همکاری رئیسجمهوری آمریکا و مشاور ارشدش در زمینه امنیت ملی بهرغم رشد روزافزون اختلافات ۱۷ ماه بهطول کشید و ترامپ در نهایت در یک توییت منتشر کرد که بولتون را اخراج کرده است. این درحالی است که اختلافات این دو حتی در همین موضوع هم آشکار شده و بولتون اصرار دارد که خود از مقامش استعفا داده است. بولتون یک «باز» کهنهکار جمهوریخواهان با سبک و شیوه تهاجمی بوده که بخش عمده زمان کاریاش را به خنثی کردن توافقهای رئیسجمهوری آمریکا با کسانی که دشمن میخواند، اختصاص داده بود. ترامپ اما بولتون را بهعنوان فردی جنگجو میدید که تمایل دارد آمریکا را وارد جنگ با دیگر کشورها کند و حتی چندینبار در این زمینه شوخی کرده و گفته بود که اگر به اختیار بولتون بود کشور هماینک در چهار جبهه مشغول جنگ بود. این اختلافات در نهایت در چند روز اخیر به اوج خود رسید که نمونه آن را میتوان در متوقف کردن امضای صلح با طالبان در کمپ دیوید از سوی رئیسجمهوری آمریکا دانست. او توانست در این میدان جنگ ترامپ را از امضای توافق با طالبان منع کند اما او به دلیل نحوه مبارزاتش درخصوص مسائل مختلف موجبات عصبانیت رئیسجمهوری را فراهم کرد و در نهایت هم جنگ بزرگتر را باخت.
ترامپ و دستیارانش در محافل خصوصی از اینکه بولتون مخالفت خود را آشکارا با توافق اعلام کرده است، عصبانی بودند. همزمان خبرها مبنی بر اینکه مایک پنس، معاون رئیسجمهوری آمریکا نیز با بولتون همعقیده است و این امر میتواند به تقویت جایگاه مشاور امنیت ملی آمریکا منجر شود، باعث شده بود که شدت عصبانیت رئیسجمهوری افزایش یابد. در این شرایط رئیسجمهوری آمریکا در توییتی خبر اخراج بولتون را اینگونه اعلام کرد: «به جان بولتون گفتم که دیگر نیازی به خدمات وی در کاخ سفید نیست. من و همچنین باقی اعضای دولت با بسیاری از پیشنهادهای وی مخالف بودیم، به همین دلیل از وی خواستم استعفا دهد و امروز صبح تحویل من شد. من از جان بهخاطر خدماتی که داشت، تشکر میکنم.» اما بولتون نحوه روایت ترامپ از استعفای خود را مورد پرسش قرار داد و ۱۲ دقیقه بعد در حساب کاربری توییتر خود نوشت: «من به رئیسجمهوری شب گذشته پیشنهاد استعفا دادم و ترامپ هم گفت که فردا در مورد آن صحبت میکنیم.» البته یکی از بهترین واکنشها به این توییت بولتون را وندی شرمن، یکی از اعضای تیم آمریکا در مذاکرات برجام داشت که پاسخ داده بود: «و تو هم باور کردی؟»
بولتون همچنین در پاسخ به پرسش نیویورکتایمز مبنی بر نحوه استعفای خود گفت که به خواست خود نه، به خواست رئیسجمهوری استعفا داده است.
پس از ماجرای استعفا یا اخراج پر راز و رمز جان بولتون، ترامپ گفت که تا هفته آینده جانشین وی را در این سمت مشخص خواهد کرد. در همین حال کاخ سفید در بیانیهای اعلام کرد که فعلا چارلز کوپرمن بهعنوان مشاور موقت امنیت ملی جانشین بولتون خواهد شد. تا پیش از ترامپ هیچ رئیسجمهوری در سه سال اول ریاستجمهوری خود از ۴ مشاور امنیت ملی استفاده نکرده بود. این در شرایطی است که از ماهها پیش مشخص بود که بولتون روی یخ راه میرود و در نهایت نیز پایان غمانگیز مخصوص دونالد ترامپی برایش رقم خورد. در این راستا روز سهشنبه جان بولتون در «اتاق موقعیت» یک جلسه خصوصی با اعضای بلندپایه امنیت ملی آمریکا داشت که چیزی از آن جلسه به بیرون درز نکرد. ساعت ۱۱ صبح کاخ سفید برنامهای اعلام کرد که به موجب آن بولتون ساعت یک و نیم بعدازظهر به همراه مایک پمپئو، وزیر امورخارجه آمریکا و استیون منوچین، وزیر خزانهداری این کشور کنفرانس خبری در مورد تروریسم خواهند داشت اما درست دو دقیقه قبل از ظهر به وقت محلی ترامپ در یک توییت اعلام کرد که کاخ سفید دیگر نیازی به خدمات جان بولتون ندارد. جلسه کنفرانس خبری بدون بولتون برگزار شد و پمپئو که ماهها با مشاور امنیت ملی آمریکا در جنگ و ستیز بود سعی کرد که نسبت به تصمیم ترامپ موضع جانبدارانهای نداشته باشد. با این حال وی گفت که او با بولتون بر سر مسائل خارجی دارای تفاوت دیدگاه بودهاند. او گفت که دیدگاه وی به ترامپ نزدیکتر از جان بولتون بوده است. اخراج بولتون اما با واکنشهای متفاوتی روبهرو شد. میت رامنی، نامزد انتخابات ریاستجمهوری در سال ۲۰۱۲، از همسنگر خود جان بولتون دفاع کرد و گفت که بودن او در هر دولتی یک غنیمت است، برای اینکه متفاوتترین نظرات را در یک اتاق از مشاوران خواهد داشت اما رند پال، سناتور کنتاکی گفت که با بیرون رفتن جان بولتون از دولت ترامپ سایه جنگ از این کشور دور شده است. او گفت: من فکر میکنم عقیده وی برای تغییر رژیم در اقصی نقاط دنیا یک فکر سادهلوحانه است. با این حال با بیرون رفتن بولتون برخی از کشورها از خروج وی از دولت استقبال خواهند کرد. روسیه همواره از سوی بولتون بهعنوان یک کشور دشمن شناخته میشد و زمانی که ترامپ پیشنهاد بازگشت روسیه به گروه ۷ را داد این بولتون بود که آشکارا این گفته ترامپ را رد کرد و بولتون به اوکراین سفر کرد تا به آنها اطمینان دهد آمریکا در ماجرای روسیه پشتیبان آنها است.
چه کسی جانشین مرد سیبیلو میشود؟
پس از پایان داستان بولتون در دولت دونالد ترامپ، وی حالا بهدنبال چهارمین مشاور امنیت ملی خود میگردد. تاکنون نامهای زیادی مطرح شده است و حتی گفته میشود ممکن است خود کوپرمن، جانشین قطعی وی شود. چارلز کوپرمن، یک مقام سابق دولت ریگان و یک مقاطعهکار حوزه دفاعی دولت آمریکا برای مدت طولانی دستیار جان بولتون بوده است و یکی از گزینههای مهم برای این پست به حساب میآید. بلافاصله پس از اخراج جان بولتون، هوگان گیدلی، معاون سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید اعلام کرد که کوپرمن جانشین موقت وی خواهد شد. یکی از کسانی که با تحولات اخیر آشنا است به نیویورکتایمز گفت که وی به لحاظ ایدئولوژیک مانند بولتون است اما اگر وی تضمین دهد که مانند بولتون عمل نخواهد کرد، از او برای جانشینی استفاده خواهد شد.
با این حال نام افراد دیگر هم مطرح است. یکی از این نامها استفن بیگان است. او نماینده ویژه آمریکا در امور کرهشمالی است که با بولتون بر سر کرهشمالی اختلافات جدی داشت و مانند مشاور اخراجی کاخ سفید دیدگاه سخت و تندی در قبال پیونگیانگ ندارد. بیگان بیشتر بهعنوان یک تکنوکرات شناخته میشود تا فردی دارای عقاید بزرگ و متفکر. بهعکس بولتون که وی بهعنوان چهرهای ایدئولوگ در آمریکا شناخته میشود.
از دیگر نامهایی که برای این سمت مطرح شده است میتوان به برایان هوک اشاره کرد. برایان هوک نماینده ویژه در امور ایران و از مشاوران ارشد پمپئو بهحساب میآید. برایان هوک وکیلی است که توسط رکس تیلرسون به وزارت امورخارجه آمریکا آورده شده و جزو کسانی است که توانسته در دولت ترامپ دوام بیاورد. او ممکن است پشتیبانی جرد کوشنر را هم داشته باشد. با این حال او ممکن است در جای دیگری به کار گرفته شود. با توجه به حمایت کوشنر از هوک و خروج قریبالوقوع جیسون گرینبلات، معمار طرح موسوم به صلح خاورمیانه از دولت ترامپ، او ممکن است جانشین گرینبلات شود.
با این حال گزینههای جانشینی به این نامها محدود نبوده و میتوان به داگلاس مکگرگور اشاره کرد. مکگرگور سرهنگ بازنشسته ارتش که چندین کتاب در حوزه «نوسازماندهی ارتش» دارد جزو نامهای مطرح برای جانشینی بولتون است. او یکی از چهرههای محبوب فاکسنیوز هم به حساب میآید و از مهمانان دائمی برنامههای تاکر کارلسون بهحساب میآید. کارلسون جزو افراد خارج از دولت است که روی ترامپ نفوذ قابلتوجهی دارد. او همان کسی بود که ترامپ را از پاسخ متقابل به هدف قرار دادن پهپاد آمریکایی از سوی ایران منصرف کرد. در ادامه نامها اما ریچارد گرنل هم مطرح شده است. وی سفیر آمریکا در آلمان است که ترامپ به شخصه وی را دوست دارد. او جزو کسانی است که دیدگاهی نزدیک به ترامپ دارد و در آلمان نیز کسبوکارهایی را که با ایران همکاری میکنند، تهدید به تحریم کرده است. گرنل همواره جزو کسانی است که هر وقت قرار بوده شخصی برای پستی مهم انتخاب شود، اسمش مطرح میشود. در این شرایط اما انبیسی نیوز نام عجیبی را برای جانشینی مطرح کرده است: مکمستر؛ ژنرالی که پیشتر خود از سوی ترامپ اخراج شد تا بولتون جانشین وی شود. این شبکه خبری گفته است که دستکم برای یک مورد کاخ سفید به وی زنگ زده و از نظرات وی استفاده کرده است. حالا این سوال مطرح است که آیا وی واقعا شانسی برای این پست دارد؟ یکی از کسانی که با موضوع آشنا است گفته شانس او از صفر هم کمتر است. به گفته وی، مکمستر هرگز شانس بازگشت به دولت را ندارد. اما سناتور لیندسی گراهام در پاسخ به شبهات مطرح شده به جانشین ترامپ گفته است که او نام ریکی وادل را از زبان ترامپ شنیده است که معاون سابق مشاور امنیت ملی آمریکا بوده است. همچنین نام هوک و کلاگ را هم شنیده است.
روزنامهی شرق نوشت: سرانجام جان بولتون نیز به فهرست طولانی برکنارشدههای دولت ترامپ اضافه شد. بعد از امثال رکس تیلرسون، وزیر خارجه و جیمز متیس، وزیر دفاع، مشاور امنیت ملی و جنگطلب معروف واشنگتن نیز با رویکرد سیاست خارجی دونالد ترامپ به اختلاف رسید و حکم خروج را از او گرفت. رویکرد مشهور او در ترجیح گزینههای خصمانه و نظامی به گزینههای دیپلماتیک از یکسو و تمایل آشکار و قدیمیاش به تحریم و حتی درگیری نظامی با ایران از سوی دیگر باعث شد خبر اخراج او بسیاری را به گمانهزنی درباره رویکرد کاخ سفید ترامپ در قبال ایران در ادامه راه بیندازد؛ بهخصوص روابط نزدیک و قدیمی او با منافقین در این زمینه حائز توجه بود. او حتی در اجلاس سال گذشته این سازمان تروریستی، وعده داده بود که پیش از سال ۲۰۱۹ با اعضای این سازمان در تهران اجلاس بعدی را برگزار خواهد کرد و نظام جمهوری اسلامی چهلمین سالگرد خود را نخواهد دید!
دراینباره و درباره احتمالات پیشرو در چالشهای بین ایران و آمریکا با کوروش احمدی، تحلیلگر ارشد سیاست خارجی گفتوگویی داشتهایم. احمدی، دیپلماتی است که سالها در نهاد نمایندگی ایران در سازمان ملل مشغول به کار بوده است.
گزیده ای از این گفت وگو در ذیل آمده است:
بالاخره بولتون از تیم ترامپ کنار گذاشته شد. شما علتهای اصلی این اخراج را در چه میدانید؟
روشن است. بولتون مواضعی متفاوت با مواضع ترامپ داشت؛ به این معنی که در ارتباط با اغلب مسائل جاری سیاست خارجی آمریکا تندروتر از ترامپ بود. این اختلاف در مواضع به نحو فزایندهای در چند ماه اخیر رو به افزایش داشت و در حال آشکارشدن بود. ظاهرا بولتون به تعبیر خودش با «توافقات غیرعاقلانه» با دشمنان آمریکا مخالف بود و ترامپ که در چارچوب قولهای انتخاباتیاش در پی اجتناب از جنگ و کاهش حضور نظامی آمریکا در کشورهای خارجی است، راهی جز اعمال فشارهای غیرنظامی و نیل به توافق از طریق این فشارها نمیبیند. بنابراین هدف نهایی ترامپ که توافق با دشمنان است با هدف بولتون که بهزانودرآوردن مخالفان و استفاده از نیروی نظامی در صورت لزوم است، در تقابل قرار گرفتند. این تقابل در ارتباط با توافق با طالبان و ملاقات با سران آنها اوج گرفت و ظاهرا درز اخباری توسط بولتون مبنیبر مخالفتش با توافق با طالبان و ملاقات با سران آنها پر کاهی بود که نهایتا کمر شتر را شکست. ترامپ طی چند ماه اخیر علنا نشان داده بود که با بولتون اختلافنظر دارد، از جمله یکبار گفت: «اگر دست جان بود، ما الان درگیر چهار جنگ جدید بودیم».
چقدر موضوع ایران در این اخراج تأثیر داشت؟ آیا این را میتوان به معنای تعدیل سیاست دولت ترامپ در مورد ایران دانست؟
ایران نیز در کنار افغانستان، ونزوئلا، روسیه و کره شمالی یکی از چند موضوعی است که بولتون و ترامپ در مورد آن اختلاف داشتند. مسلم است که بولتون با اصرار ترامپ برای مذاکره با ایران بدون پیششرط مخالف بود. او در گذشته همیشه بر لزوم اقدام برای «تغییر رژیم» در ایران و بمباران ایران تأکید کرده بود. بعید میدانم بهخاطر صرف خروج بولتون از گردونه بتوان از تغییر یا تعدیل سیاست همیشگی ترامپ در مورد ایران سخن گفت. در ماههای اخیر که اختلافات بولتون با ترامپ بیش از پیش آشکار میشد، همچنین نشانههای فزایندهای مبنیبر مسلطبودن شخص ترامپ بر روند تصمیمگیریها نیز دیده میشد. ترامپ به دفعات ثابت کرده که نقش اصلی را در تصمیمگیری دارد. حتی در مواردی اعضای اصلی تیم امنیتی او از طریق رسانهها از تصمیمات او مطلع شدند. نمونههای زیادی را در این رابطه میتوان مثال زد؛ از جمله موافقت با ملاقات با رهبر کره شمالی، اعلام تعلیق مانورهای نظامی آمریکا و کره جنوبی، اعلام خروج از سوریه و بسیاری تصمیمات دیگر که او از طریق توییت اعلام میکند.
جایگزین بولتون میتواند نشانهای در مورد سیاست پیشرو باشد. گزینهای تاکنون مطرح یا گمانهزنی میشود؟
با توجه به آنچه گفتم، روشن است که سیاست خارجی ترامپ بیش از پیش شخصی شده است و بولتون از طریق تلاش برای تخریب شورای امنیت ملی آمریکا اتفاقا به روند شخصیترشدن سیاست خارجی ترامپ کمک کرد. او با تلاش برای کاستن از شمار جلسات شورا و نیز کمکردن شمار شرکتکنندگان در این جلسات اندک و… کوشید خود را جایگزین این شورا کند و البته این چیزی بود که با میل ترامپ به شخصیسازی روند تصمیمگیری در سیاست خارجی همسو بود، بنابراین بسیار بعید است که جایگزین بولتون بتواند نقشی بیش از نقش سه سلف خود؛ یعنی فلین، مکمستر و بولتون در شکلدادن به سیاست خارجی آمریکا ایفا کند. در شرایطی که پمپئو بیشتر همسو با ترامپ و مطیع اوست، حذف بولتون درواقع به معنی حذف آخرین بندها از دستوپای ترامپ و بازشدن میدان برای جولان غرایض متناقض اوست. به قول مارتین ایندیک که دیروز به نیویورکتایمز گفت؛ از این پس ترامپ خود مشاور امنیت ملی خود خواهد بود. اگرچه روند حذف نهادهای مسئول سیاست خارجی مانند وزارت خارجه از روند تصمیمگیری از قبل شروع شده بود، فکر میکنم با حذف بولتون این روند تقویت میشود.
چیزی تا برگزاری مجمع سالانه سازمان ملل نمانده، آیا ترامپ خواسته با این اقدام نشانه یا پیامی به ایران بفرستد؟ با توجه به اینکه آقای ظریف چندین ماه در مورد تیم «بی» صحبت میکنند؟
فکر نمیکنم این تحول ربط خاصی به ایران داشته باشد. بولتون تقریبا در همه حوزهها، از جمله کار با پوتین، با ترامپ اختلافنظر داشت. البته نکته مثبت این تحول برای ما این است که یک دشمن سرسخت ما که با منافقین و دیگر مخالفان رابطه داشت دیگر در کاخ سفید نخواهد بود.
احتمال ملاقات روحانی و ترامپ در مجمع عمومی، موضوع گمانهزنی افکار عمومی است. شما پیشتر در مصاحبهها و یادداشتها روی خوشی به این ملاقات احتمالی نشان ندادید، اکنون چطور؟ فضا تغییری کرده؟
امکان ملاقات روحانی با ترامپ کمتر تحتتأثیر روابط دو کشور و تحولاتی از این قبیل و بیشتر موکول به اجماع در داخل ایران از یکسو و آمادگی آمریکا برای توجه به خواستهای ایران در مورد بازگشت به برجام و تعلیق یا تعدیل تحریمها از سوی دیگر است. مادامی که اجماعی در داخل کشور ما برای انجام مذاکره با آمریکا وجود ندارد، هرگز ملاقات یا مذاکرهای با آمریکا صورت نخواهد گرفت و مهم نیست که چه کسی در کاخ سفید هست یا نیست. درواقع سؤال باید این باشد که آیا حذف بولتون تأثیری در شکلگیری اجماع در داخل ایران برای مذاکره خواهد داشت یا خیر. حذف بولتون باید امری را که تقریبا از ابتدا مسلم بود و من هم بارها بر آن تأکید کرده بودم؛ یعنی محوریت ترامپ در تصمیمگیریها برای همه در ایران ثابت کرده باشد. بهعلاوه، عدم حضور یک افراطی در کاخ سفید ممکن است تأثیراتی در نحوه نگرش به موضوع در داخل ایران بهجا بگذارد.
اگر ملاقات سران در برنامه نباشد، پیشنهاد شما بهعنوان دیپلمات، برای استفاده بهتر از فرصت مجمع عمومی چیست؟
مجمع عمومی به یک روتین تبدیل شده: یک سخنرانی در مجمع، چند مصاحبه، چند صبحانه، چند ملاقات گروهی و دوجانبه و مانند اینها و تکرار مواضع همیشگی و اینها البته از نظر دیپلماسی عمومی خوب است، اما امکان گشودن راهبندانهای دیپلماتیک را نمیدهد؛ یعنی مادامی که بنا بر کار دیپلماتیک با طرف آمریکایی نیست، مشکل میتوان انتظار تأثیر عمدهای از این اقدامات داشت؛ خاصه آنکه ظاهرا گردوخاک ابتکار فرانسوی نیز فرونشسته است.
اگر ملاقات انجام نشود، ایران هم در برجام در حال کاهش تعهدات هستهای است، آنگونه که ممکن است اروپاییها را هم در پروسه همراهی از دست بدهد. آیا ما به شرایط سختی که سالهای پیش گذرانده بودیم و راهحلش را در توافق دیدیم برنمیگردیم؟
بعید نیست به همان شرایط برگردیم. واقعیت این است که ما اکنون با یک شرایط پارادوکسیکال مواجه هستیم: کاهش تعهدات برجامی ما را به سمت خروج کامل از برجام میبرد و در این صورت به اعضای کنونی برجام امکان میدهد تا برای اعاده قطعنامههای پیشین شورای امنیت از طریق فعالکردن مکانیسم مندرج در بندهای ۱۱ و ۱۲ قطعنامه ۲۲۳۱ اقدام کنند. درمقابل اگر روند کاهش تعهدات ذیل برجام را متوقف کنیم، تنها اهرم فشار خود برای واداشتن اروپاییان به اجرای تعهداتشان ذیل برجام و اعمال فشار بر آمریکا را از دست خواهیم داد. نقطه شروع برای مواجهه جدی با این شرایط این است که دریابیم اروپا در این معادله کارهای نیست.