ما احمق نیستیم، شما چطور؟!
امید حسینی، فعال رسانهای اصولگرا در یادداشتی با عنوان «ما احمق نیستیم، شما چطور؟!» در کانال تلگرامی خود نوشت:
ترجیحم این است که ساکت باشم و تا حد امکان درباره مسایل مختلف مملکت مطلبی ننویسم، اما آدم برای اینکه احمق پنداشته نشود، گاهی مجبور میشود حرف بزند.
در روزهای اخیر رسانههای اصولگرا به ویژه تلویزیون برنامههای مضحکی را در خصوص سحر خدایاری (دختر آبی) پخش کردند. چندین کانال خبری مجازی هم در همین راستا مطالبی سراسر دروغ را منتشر کرده و میکنند. نخبگان اصولگرا هم در قامت جامعهشناس و فعال سیاسی و رسانهای به صحنه آمده و مشغول تحلیل هستند. همه این آدمها و رسانهها یک صدا یک حرف را میزنند: دختر آبی، سناریوی ضدانقلاب علیه نظام اسلامی است!
برخی اصل ماجرا را زیر سوال بردند و از دروغ دختر آبی گفتند. گویی که اصلا کسی خودکشی نکرده! برخی هم با زیرکی و البته با دروغی آشکار، انتشار عکسی اشتباه منسوب به سحر خدایاری را نشانه دروغگو بودن معترضان دانسته و اینگونه تبلیغ میکنند که همه این جنجالها ناشی از دروغ سلبریتیها، هنرمندان و ورزشکاران بوده است.
برخی هم حتی مدعی یک طرح برنامهریزی شده از سوی دشمنان برای فشار بر جمهوری اسلامی از طریق قربانی کردن دختری به بهانه فوتبال شدند! گروهی هم که احیانا نخواستند یا نتوانستند حقیقت را پنهان کنند، خودکشی دختر آبی را صرفا ناشی از ناراحتیهای روحی و عصبی او دانستند و هیچ اشارهای به سایر دلایل و عوامل احتمالی نکردند.
از دو حال خارج نیست. این آدمها یا حقیقتا خوابند یا خود را به خواب زدهاند. در هر صورت اگر تصور میکنند که با این دروغپردازیها دارند به نظام و انقلاب خدمت میکنند، زهی خیال باطل.
راهی که آنها میروند روز به روز کینهها را افزایش میدهد. کینهی مردمی که دیگر حتی حرف راست را هم باور نمیکنند، چه رسد به دروغهایی اینچنین واضح!
اصل ماجرا روشن است. دختری علاقمند به فوتبال، هنگام ورود به ورزشگاه بازداشت و گوشی همراهش ضبط میشود. چند ماه بعد برای پیگیری پرونده یا گرفتن گوشی به دادسرا میرود که ظاهراً قاضی پرونده در آن ساعت حضور نداشته. از کسی میشنود که احتمالا شش ماه زندانی خواهد شد. سپس یا از سر عصبانیت یا ترس ناشی از حکم احتمالی یا حتی همان بیماری روحی، بنزین بر سرش میریزد، میسوزد و میمیرد …
حال فرقی نمیکند اسم این دختر سارا بوده یا سحر. زیبا بوده یا زشت. عکس او رنگی بوده یا سیاه و سفید. چهرهاش خندان بوده یا گریان، سابقه ناراحتی عصبی داشته یا نه و … همه اینها جزو حواشی ماجرا هستند نه اصل آن. اما افرادی با دست گذاشتن روی همین حواشی احیانا متناقض، میخواهند اصل ماجرا را کمرنگ یا کاملا پنهان کنند.
اینکه ابتدا عکس دختری دیگر منتشر شد و یا اینکه قربانی، احیانا سابقه بیماری روحی و عصبی داشته، هیچکدام باعث نمیشود که حقیقت ماجرا را نبینیم.
چیزی که امروز رسانههای اصولگرا مخصوصا تلویزیون دارند از مرگ سحر خدایاری روایت میکنند، یک روایت کاملا غلط و تکبعدی از ماجراست.
تلویزیون نمیخواهد یا جرات ندارد حقیقت را بگوید. حتی شهامت آنرا ندارد که لااقل اشارهای گذرا به خواسته سحر و دخترانی مثل سحر بکند. چون به خوبی میداند که کمترین اشاره به ریشه مسأله، حساسیت مذهبی قم را در پی دارد و البته حساسیت مردمی را که دیگر از این وضعیت خسته شدهاند.
بنابراین کار خود را راحت میکند. همهچیز را مطابق معمول میاندازد گردن ضدانقلاب و بدین ترتیب صورت مسأله را پاک میکند. نه دختران این سرزمین (لااقل بخشهایی از دختران) خواستهای دارند. نه ممنوعیت و محدودیتی وجود دارد. نه محدودیتها باعث نارضایتی شده. نه کسی بازداشت شده. نه کسی محکوم شده. اصلا نه کسی کشته شده. شهر در امن و امان است. دشمنان بدانند که با این قبیل توطئهها نمیتوانند انقلاب و نظام را ضعیف کنند. ما خودمان بلدیم چطور آنرا از درون تضعیف کنیم!
انتهای پیام
اظهر من الشمس است که تلويزيون آلت و موم در دست ديگراني است که پشت پرده هستند و در ظاهر ممکن است به آن انتقادي هم بکنند، ولي کيست که نداند تلويزيون در دست کيست؟ انشاالله روزي به سيخ کشيده خواهند شد. وسيعلم الذين ظلموا…
مرگ بر رسانه دروغگو
عالی بود آقای امیدی