«رشوهگیری به قدری بالا گرفته بود که فریاد آقای رویتر درآمد»
/بررسی روند تاریخی فساد در ایران/
کتایون آزاد، انصاف نیوز: «وقتی که در پاریس بودیم پسر رویتر از لندن به دارالملک فرانسه آمد و بعضی از فصول امتیاز بانکی را که در تهران گرفته بود چون مقرون به صرفه نمیدانست خواهش کرد تغییر بدهم. رشوه ای هم داد. گرفتم و دادم و خواهی نخواهی به صحه و امضای پادشاهی رساندم.»
این نوشته بخشی از نوشتههای محمد حسن خان اعتماد السلطنه، یکی از سیاست مداران عصر ناصری است. فساد از جمله مسایلی است که میشود ریشههای آن را در طول تاریخ ردیابی کرد، این موضوع با گذشت زمان بخشهای جدیدی از آن نمایان میشود.
فساد در بخشهای گوناگون مانند فساد مالی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در روال طبیعی خود را طی میکرده است. در دورههای مختلف حکومتی در ایران انواع فساد با ماهیتهای مختلف رواج داشته است. در این گزارش به بررسی بخشی از این فساد موجود در تاریخ میپردازیم.
فساد اخلاقی در دربار قاجار و به خصوص دوران ناصرالدین شاه زبانزد خاص و عام است. حضور زنان متعدد و بازیهای جنسی ناصرالدین شاه تنها بخشی از این فساد است که معروف ترین آنها سرسرهی ناصرالدین شاه است که از آن برای بازیهای جنسی استفاده میشده است.
بر اساس مقالهی «درآمدی بر رشوه، پیشکش و انواع آن در عهد قاجار»، فساد مالی در این دوره به انواع مختلفی تقسیم میشده است. پیشکش در قالب قراردادها، گمرک، مالیات، تصدق و بخشش گناهان، فروش القاب و مناصب، پیشکش نظامی و پیش کش به بیگانان از جمله این فسادهای مالی است. بروز قراردادهای متعدد در اواخر دورهی ناصرالدین شاه از جمله نشانههای این فساد بود. این نوع فساد حتی در نظر بیگانگان نسبت به ایران هم تاثیر گذار بوده است همانطور که اعتماد السلطنه در بخشی دیگر از متن خود مینویسد: «داستان رشوهگیری به قدری بالا گرفته بود که حتی فریاد آقای رویتر نیز در آمد. بارون رویتر از همان لحظه که با ایرانیان سروکار پیدا کرد، ناله و نفرینش بلند شد و آشکارا می گفت که از رشوه دادن به اطرافیان حریص شاه که سیری سرشان نمی شود واقعا خسته شده است.»
مبارزه با فساد همواره قربانیان خود را داشته است همانطور که امیر کبیر هم یکی از افرادی بود که به مبارزه با فساد پرداخت اما با دسیسه چینی اطرافیان ناصرالدین شاه در نهایت کشته شد. دکتر پلاک، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، دربارهی امیرکبیر مینویسد: «میرزا تقیخان مظهر وطنپرستی بود. یعنی همان اصلی که در ایران مجهول است. آنچه میدادند و او نمیگرفت، خرج معدوم کردن وی شد. »
کلمنت مارکام انگلیسی دربارهی دسیسه و نقش مهدعلیا در عزل امیر کبیر میگوید: «حتی والدهی شاه مهدعلیا نیز اعمال امیر (کبیر) را تکذیب میکردند و عزل این وزیر با تدبیر را میخواستند»
بعد از مرگ ناصرالدین شاه و روی کار آمدن مظفرالدین شاه و افزایش فساد در دستگاه سیاسی کشور، مشروطه خواهان با ادعای مبارزه با فساد و ایجاد عدالتخانه دست به اعتراض زدند. دوران مشروطه، دوران جدیدی در ایران بود، به وجود آمدن یک مجلس برای تصمیمگیری از سوی مردم میتوانست راه بهتری برای زندگی باشد اما با حضور روشنفکران غربگرا و تغییر نظام تفکری افراد این جنبش هم درگیر مشکلاتی از جمله فساد مالی چند تن از رهبران این جنبش میشود و از بین میرود.
فساد با همکاری خارجیان
دوران پهلوی با افزایش حضور خارجیان در ایران همراه بود و این حضور در فساد هم نمایان بود. رضاخان خود با توطئه توانست روی کار بیاید و خاتمهای به دولت قاجار بدهد. حسن دادگر در مقالهی فساد مالی در تاریخ معاصر ایران مینویسد: «درخصوص شخصیت رضاخان در تاریخ ایران آمده است: «وقتی او در سوم اسفند ۱۲۹۹ كودتا كرد و در سال ۱۳۰۴ به سلطنت رسید، نه ملكی داشت، نه كارخانه و نه دارایی قابل ذكری، در سال ۱۳۲۰ املاك سلطنتی او حدود دو هزار ملك شش دانگ برآورد شد كه از راههای مفسدهآمیزی چون غصب، خرید به اجبار و چپاول به دست آمده بود.» در آن زمان رضاشاه با تصرف اموال و املاك مردم، بزرگترین مالك ایران شده بود و تمام چرخهای حیاتی كشور را در جهت منافع شخصی خود به حركت درمیآورد. مرگ در انتظار كسانی بود كه حاضر نبودند املاك خود را تقدیم شاه كنند.»
فساد در این دوره تنها مربوط به نهاد سیاسی نبوده است بلکه اولین اختلاس در ایران توسط آلمانیها با همکاری تیمورتاش، وزیر دربار پهلوی اول رخ داد. در سال ۱۳۰۸ یکی از اتباع آلمانی به ریاست دیوان محاسبات منصوب گردید و یکی دیگر از اتباع این کشور به سمت مدیر امور مالی با اختیارات تام انتخاب شد اما تاسیس و مدیریت بانک ملی ایران یکی از عمدهترین پروژههای همکاری ایرانیان با آلمانیها بود. پس از تصویب قانون تاسیس این بانک و تایید آن توسط رضاشاه، کورت لیندن بلات آلمانی به عنوان رییس این بانک و شش کارشناس آلمانی برای مشورت و کمک در تاسیس و مدیریت آن انتخاب گردیدند.
آلمانیها عموما در تاریخ ایران چهره نامطلوبی نداشتهاند اما ادارهی بانک ملی توسط آنها باعث شده است تا رییس این بانک یعنی کورت لیندن بلات با همدستی تیمورتاش به اختلاس از این بانک بپردازد. پس از این اتفاق بلات و معاونش به بیروت فرار کردند. معاونش(فوگل) در آنجا خودکشی کرد، اما بلات به ایران برگردانده شد و مورد محاکمه قرار گرفت و به حبس و جریمه محکوم شد.(مشرق نیوز)
دربار پهلوی دوم درگیر با فساد اخلاقی و مالی
بسیاری معتقدند که فساد در دورهی محمدرضا پهلوی اوج گرفت. روابط نامشروع بیقاعدهی شاه و درباریان، فسادهای مالی و اقتصادی اطرافیان شاه از جمله اشرف، روابط کاری نامتعارف در میان درباریان ازجمله این فسادها است. هویدا درباره فساد در این دوره میگوید: «فساد در سطح بالای مملکت بقدری شیوع دارد که حتی از حریم شرم و حیا هم فراتر رفته است. و در این مورد مثال آورد که هم اکنون در کنار دریای خزر سه کازینو به مقیاس وسیع مشغول کار است که یکی به خواهر شاه، دیگری به برادرش و سومی هم به بنیاد پهلوی تعلق دارد…»
محمدرضا پهلوی را همواره متهم به ارتباطهای نامشروع و عیاشی و خوشگذرانی میدانند. این مساله در خاطرات همراهان شاه هم وجود دارد همانطور که فریدون هویدا، سفیر شاه در پاریس در خاطراتش میگوید: «شاه یکی دو روز عصرها که وقت آزاد داشت به چند کاباره شبانه سر زد و مدتی را در مصاحبت دختران معرفی شده از سوی دوستان خود گذراند که به آنها هدایایی گرانقیمت نیز داد. چند ماه بعد در یک مجلس میهمانی به یکی از همان دخترهایی که مدتی را با شاه سرکرده بود برخوردم و او با افتخار فراوان انگشتر الماسی را که از شاه هدیه گرفته بود به من نشان داد.»
محمدرضا مراسمهای مختلف و پرهزینهای میرفت و حاکمان کشورهای مختلف را در آن جشنها دعبوت میکرد مانند جشن 2500 ساله. در این جشنها علاوه برهزینه زیادی که برای آن میشد، دزدیها و اختلاسهای مختلفی نیز صورت میگرفت. دادگر در مقاله خود مینویسد: « یكی از این هزینههای عجیب، مخارجی بود كه او به معشوقههای خود میداد، وی برای مسكوت ماندن روابط نامشروع خود، رشوههای كلانی به زنان بسیاری میپرداخت؛ بیشتر این رشوهها جواهرات قیمتی بودند كه تنها با یك اشاره از خزانه پرداخته میشدند. همچنین خرید كاخها، ملك، زمین و اتومبیل، سرمایهگذاری در خارج از كشور، سفرهای خارجی و… همه از ثروت عمومی و خزانهی مملكتی هزینه میگردید.»
ارتباط محمدرضا شاه با کشورهای مختلف به دنبال جمع کردن حامی بود و در تجارت با این کشورها رشوههای زیادی به خود شاه تعلق میگرفت. حسن دادگر در مقالهی خود این چنین مینویسد: « شخص شاه در بسیاری از معاملات انجام شده با شركتهای اسلحهسازی امریكایی رشوه میگرفت. این شركتها برای جلب توجه وی به منظور خرید از آنها، رشوههای كلانی میپرداختند: «خود شاه تنها در یك معامله با شركتهای اسلحهسازی امریكایی حدود ۵/۳ میلیارد دلار رشوه گرفته بود.»»
شاه مدعی بود که به وسیلهی اصول 19گانه موسوم به انقلاب سفید که به اصلاحات ارضی معروف است به دنبال این بود تا به نوعی شفاف سازی نمادین در کشور رواج دهد اما این طرح هم با شکست روبهرو شد و تنها نارضایتی مردم را نسبت به فسادهای کشور افزایش داد. مینو صمیمی دفتردار فرح پهلوی دربارهی شکست خاندان پهلوی در این شفافسازی مینویسد: «مردم مثل من فکر میکردند که به خاطر آلودگی عمیق خانواده شاه به فساد، پاکسازی کشور باید از دربار شروع شود که چنین اقدامی به خاطر مخالفت شاه با دست زدن به ترکیب دربار ممکن نبود.»
تنها محمدرضا پهلوی درگیر این مسایل نبود بلکه اطرافیان او از جمله اشرف پهلوی، خواهر و فرح دیبا همسر او هم درگیر مسایلی این چنینی بودند. اشرف پهلوی به تجارت مواد مخدر مشغول بود و یکی از نفرات ثابت در قماربازی و روابط نامشروع بود. عدهای نیز براساس بعضی شواهد نیز معتقدند او در کودتای 28 مرداد تاثیرگذار بوده است.
در کتاب اسدالله علم، وزیر دربار شاهنشاهی، نوشته شده است که فتح الله مین باشیان، در جلسهی خود با وزیر دارایی درخواست داده بود که میزان بودجهای که به افسران ارتش برای خروج ازکشور میدهند افزایش پیدا کند و در بحث بر سر این موضوع گفته بود: «این کار اگر با هزینههای فسق و فجور والاحضرت اشرف مقایسه شود، مثل قطرهای در اقیانوس است.»
فرح دیبا معروف به فرح پهلوی هم از سوی دیگر مقاصد خود را دنبال میکرد. ملکه جوان با تشکیل سازمانها و انجمنهای مختلف به دنبال افزایش محبوبیت قدرت در جامعه بود.
موضوع فساد در کل بدنهی درباریان این حکومت درجریان بود. مینو صمیمی، منشی دفتر فرح پهلوی و دخترصادق صمیمی رییس سابق موزه ایران باستان در کتاب «پشت پردهی تخت طاووس» داستان استخدام خود را تعریف کرده است. مینو با وجود تسلط بر چند زبان خارجی وقتی کار پیدا نکرد به توصیه و صحبت پدرش به وزارت امور خارجه برای استخدام رفت. او که تاکید دارد پدرش گفته است که اطلاعات زیادی نسبت به خود به افراد اداری در آن وزارت خانه ندهد، از رفتار بیتوجهانه معاون وزیر خارجه، پرویز خوانساری میگوید. او از حضور دکتر لقمان ادهم، رییس تشریفات دربار در دفتر وزارت خانه برای سفارش یک دست میز ناهارخوری مینویسد و همچنین از احترام بسیار زیادی که به او گذاشته میشود. این دختر جوان در ادامه از آشنای با دکتر لقمان ادهم و سوالات او درباره سن و مدارک تحصیلی خود مینویسد و از لقمان ادهم قولی مساعد برای اشتغال میگیرد.
مینو از فضای امنیتی کشور و ترس از ساواک بسیار میگوید و حتی راننده تاکسی را هم نامطئن میداند. او بعدها منشی دفتر فرح دیبا میشود و از بسیاری ازفسادهای دربار مینویسد. در بخشی از خاطرات خود درباره استخدام خود مینویسد: «روز برگزاری آزمون ورودی وزارت امور خارجه، به سؤالاتی شامل: زبان خارجی؛ سیاست داخلی کشور؛ مسائل خارجی (بخصوص روابط ایران با دول حوزهی خلیج فارس و کشورهای غربی و شوروی)، اصلاحات شاه و نقش وی در سیاست خاورمیانه پاسخ دادم. ولی به نظر من این آزمون که با موارد مشابه به کلی اختلاف داشت چیزی جز «تفتیش عقاید» داوطلب توسط ساواک نبود چون سؤالات مطرح شده در آن نیز محدودهی مشخصی را در بر میگرفت، لذا هیچ تردیدی وجود نداشت که برای استخدام در وزارت خارجهی ایران، به جای آزمایش معلومات داوطلب، صرفاً احساسات ملیگرایی و میزان وفاداری او به شخص شاه سنجیده میشود.
البته ورقهای هم که در پایان آزمون راجع به وضع خود و خانوادهام پر کردم نیز تأییدی بود بر حضور ساواک به عنوان صحنهگردان اصلی استخدام افراد در وزارت خارجه. ضمناً این مسأله دقیقاً نشان میداد که حتی وقتی دکتر «حسینقلی لقمان ادهم»، رییس تشریفات دربار و سفیر جدید ایران در سوئیس هم میخواست
یک منشی برای خود استخدام کند، ناگزیر میبایست از ساواک در این باب تاییدیه بگیرد، و اصولاً باید گفت وضع در ایران به گونهای بود که نه تنها هیچکس نمیتوانست بدون نظر موافق ساواک به مقامی دست یابد، که اگر حتی در مقطعی مورد سوظن ساواک قرار میگرفت، بلافاصله از شغل و مقامش معلق میشد.»
بعد از انقلاب نیز اما مساله فساد از میان برداشته نشد و همچنان موضوع فساد یکی از دغدغههای مهم محسوب میشود، پروندهی فاضل خداد در دههی هفتاد، شهرام جزایری در دههی هشتاد و بابک زنجانی در دههی نود از مهمترین پروندههای فساد بعد از انقلاب بوده است.
انتهای پیام
این هم صغری کبری ویدیو که بگی قبلاً فساد بیشتر بوده
هر نادانی میفهمه که در هیچ دوره ای از تاریخ مثل الان دچار فساد گسترده و سیستماتیک و مافیایی نبوده ایم
يه عکسي نشون داديد و ميگيد که دارن قمار ميزنن!!؟ چرا عکس نزديکتر و واضحتري نشون نداديد؟ کو آلات قمار؟ از اين فاصله اي که عکس گرفته شده، چيزي پيدا نيست!!
سرسره متعلق به حضرت شاه سلطان حسین آخرین پادشاه سلسله جلیله صفوی بود و نه ناصرالدین شاه !
«خود شاه تنها در یك معامله با شركتهای اسلحهسازی امریكایی حدود ۵/۳ میلیارد دلار رشوه گرفته بود.»»
کل درامد نفت ایران از زمان کشف تا سال 57 بنا به نوشته مرحوم مهندس سحابی کمتر از 100 میلیارد دلار بود ، آنوقت شاه در یک معامله اسلحه 5/3 میلیارد دلار رشوه گرفت !!