«جمهوری اسلامی صد بار هم ناکام شود، اسلام دین سیاسی است»
علی شکوهی، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی میگوید: اگر بهعنوان مثال جمهوری اسلامی صد بار هم ناکام شود من اسلام را دین سیاسی و حکومت میدانم. ما هنوز تئوریهایی را که بر اساس آن عمل کنیم نداریم. اول عمل کرده ایم اما به لحاظ تئوریک همچنان تاخر داریم. بعد از ۲۲ سال همچنان از چیستی اصلاحات حرف میزنیم. هنوز در برخی احزاب اگر بحثهای نظری را داغ کنیم قطعا منجر به انشعاب میشود، بنابر این مدام بحثهای نظری را عقب میاندازیم.
به گزارش سایت رسمی حزب اعتماد ملی دومین نشست از سلسهنشستهای جریانشناسی سیاسی ایران معاصر با حضور علی شکوهی ازسوی دفتر سیاسی حزب اعتماد ملی برگزار شد.
علی شکوهی در این جلسه به تحلیل دو جریان اخباری و اصولی در شیعه پرداخت و گفت: با تشکیل حکومت صفویه بسیاری از علما، صفویه را به عنوان منجی شیعه و بشریت تلقی کردند و آرزوهای سرکوبشده شان را در صفویه دیدند. همزمان با صفویه یک جریان تحت عنوان اخباریگری شکل گرفت.
او توضیح داد: تحلیل این جریان این است که اجتهاد امری شیعی نیست و از اهل سنت به شیعه منتقل شده و باید برگردیم به احادیث و همان را مبنا قرار دهیم و با دخالت دادن در فهم دین مخالفت میکند. این جریان دستاوردهایی هم داشت که همه کتب روایی را جمع کردند.
شکوهی با اشاره به چهار منبع قرآن، روایت، عقل و اجماع در فقه، گفت: اخباریگری بر این باور است که حتی قرآن را نمیتوانیم بشناسیم؛ چراکه همه آیات متشابهند، مگر اینکه روایتی در تفسیر آیهای داشته باشیم. اخباریه روایت را حجت میداند و عقل را هم بهعنوان منبع مستقل مطلقا قبول ندارند و اجماع را هم که نوعی رجوع به عقل است، نمیپذیرند.
این نویسنده و روزنامهنگار به مبانی فکری که جریان اخباریگری را از جریان اصولی تفکیک میکند اشاره کرد و افزود: جریان اصولی مقابل اخباریگری میایستد و به عقل و اجتهاد تاکید میکند. این جریان با وحید بهبهانی در اوایل قاجاریه شناخته میشود که استادِ میرزای شیرازی و بیشتر علمای این دوره است. در این دوره جریان اخباری بیشتر در عراق، بحرین و جنوب ایران نفوذ دارد و شیخ یوسف بهرامی آخرین عالم برجستهای که از این جریان دفاع میکرده اهل بحرین بود. گرچه خودش در اواخر عمر تا حدی این تفکر را کنار گذاشت.
او اظهار کرد: اما بیشتر اصولیون شاگردان وحید بهبهانی هستند که مقابله عملی با جریان اخباری و یوسف بهرامی میکند و حتی حضور در نماز و کلاس درس بهرامی را حرام اعلام میکند. به قول شهید مطهری اگر جریان اخباری میماند، مهر پایانی بر اجتهاد و تعقل میزد. اصولیون معتقدند حتما باید اجتهاد کرد و عدهای از مومنان باید بروند دین را بشناسند و تحقیق کنند و به مردم بگویند. اخباری این اعتقاد را ندارد و میگوید کافیست فردی عربی بداند تا بتواند روایات را بفهمد. اخباریگری عمدتا به سنت تکیه دارد و میگوید در روایات هر چه دیدیم باید عمل کنیم. اما مجتهدین یا اصولیون میگویند اگر اجتهاد کردیم و به نظر ظنی هم رسیدیم به همان عمل میکنیم.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: اصولیون احادیث را ارزشگذاری صحیح، ضعیف و موثق میکنند، اما اخباریون میگویند حدیث یا درست است یا غلط. یعنی یا موثق است یا غیرموثق. تمام کتب اربعه را صحیح میدانند اما اصولیون می گویند باید تحقیق و ارزشگذاری کرد. اخباریها معتقد به رابطه محتهد و مقلد نیستند و میگویند مردم مقلد مستقیم ائمه هستند.
شکوهی با بیان اینکه بعد از اینکه در اوایل قاجار جریان اصولی در حوزهها جا میافتد، نتایجی به بار میآورد که تا امروز قابل ردیابی است، اظهار کرد: درباره اینکه چرا اخباریون شکست خوردند ۲ پارامتر وجود دارد. فقط منطق درونی اصولیون باعث این تفوق آنها نشد. نخست اینکه اثرات مدرنیته و نوع رزق و روزی و اداره جامعه با جریان اخباری خیلی منطبق نبود. جریان اصولی چون ظاهر گرا نیست و میتواند خودش را با زمان منطبق کند، بهتر میتواند این تغییرات را بپذیرد. نکته دیگر حضور استعمار و انعقاد قراردادهای خسارتبار با کشورهای دیگر بود که مجتهدین را وارد سیاسیت کرد. جریان اخباری اهل سیاست و مبارزه نبود اما جریان اصولی جریانی سیاسی است.
این نویسنده در ادامه افزود: نتیجه عملی و عینی پیروزی اصولیون، در حوزههای اجتماعی هم اثر گذاشته است. از زمان برتری اصولیون علم اصول بیرویه رشد میکند. علم اصول مقدمه فهم فقه و روش فهم و اجتهاد است. اما بقیه دانشهای حوزوی مثل تفسیر و تاریخ و حتی علم حدیث بین اصولیون جایگاه سابق را نداشت و به حاشیه رفت. این جزو پیامدهای اصولیون بود که علامه طباطبایی بعدها گفت علم و قرآن فراموش شد و او سعی کرد این نقیصه را جبران کند.
شکوهی تاکید کرد: گسترش علم اصول این نتیجه را هم به بار آورد که اجتهاد در زمینه مسایل سیاسی و حکومتی هم دغدغه علما شد. دوره قاجار اوج مداخلات اجتهادی علما است. در واقع دغدغههای اجتماعی وارد ذهن علما شد. آیتالله نائینی تفکیک قوا، حقوق اقلیتها، حقوق برابر زن و مرد و… را میپذیرد. دخالت علما در مباحث سیاسی و اجتماعی بر نورآوری آنها هم اثر گذاشت.
او با اشاره به اینکه تاثیر این غلبه، دخالت وسیع علما در مباحث حکومتی و سیاسی بود، گفت: نوع رابطه علما و حکومتها در دوره صفویه حمایت از حکومتِ مروج تشیع است و این رابطه دو سویه است. اما در دوره قاجار روند تغییر میکند. علما شان و شئون مستقلشان را دارند و حاکمان نیاز به آنها دارند و کنارشان قرارا میگیرند. در جنگ اول ایران و روسیه، فتحعلیشاه میخواست وارد جنگ شود و از علما خواست فتوای جهاد بدهند. در جنگ دوم، علما و مجتهدین بودند که از فتحعلیشاه و عباس میرزا با توجه به ظلمهای روسها، خواستند علیه روسیه اعلام جنگ کنند. همه فتاوی این دوره به عنوان جهادیه جمعآوری شده و موجود است.
شکوهی با اشاره به اینکه نخستین فهم از نظریه ولایت فقیه و اینکه حکومت شان فقها است در این فتاوی وجود دارد، افزود: از اتفاقات مهم این دوره ایجاد نهاد مرجعیت است و مراجع رساله عملیه به همین شکل امروز دادند. قبلا نوعی عدله را هم میآوردند و توضیح میدادند که علما به آن عدله رجوع میکردند یا رسالهها با مدل اخباریه بود که مبتنی بر روایات بود. اما اینکه در رساله نه روایت بیاید و نه عدله، و فقط عین رساله بیاید این را در این دوره داشتیم. در این دوره مرجعیت شیعه سازمان روحانیت را تا دل روستاها بسط میدهد و حوزهها حس میکنند حرفشان دارد در دهکورهها هم به مردم میرسد. دریافت وجوهات شرعیه که در شهرستانها بود متمرکز میشود و بخشی از آن به مراجع میرسد.
این نویسنده و روزنامهنگار درباره میراث اخباریه برای اصولیون، گفت: کم توجهی به قرآن تعمیم پیدا میکند و قرآن بهعنوان یک منبع اجتهادی کمرنگ میشود. البته باید گفت که همه علمای اصولی، نوگرا و سیاسی و اجتماعی نبودهاند که متناسب با نیاز جوامع مدرن فتوا صادر کنند. رسوبات تفکر اخباری همچنان در جریان اصولی هم ادامه پیدا کرد. باید توجه کرد که نمیشود فهم از دین و قرآن مبنای فقیه نباشد. برخی علما فتوا میدهند و با خرید و فروش یک کبریت، ربا را توجیه شرعی میکنند. این با فلسفه دین سازگار نیست و نمیتواند درست باشد. امام خمینی(ره) هم همین نظر را دارند که نمیشود فتوا با فلسفه دین سازگار نباشد.
شکوهی با بیان اینکه تداوم ظاهرگرایی را در جمهوری اسلامی هم شاهد بودیم، گفت: عدهای میگفتند ولایت رساله و ولایت فقه. فرضشان این بود که هر چه نیاز داریم در رساله عملیه آمده است و اصلا نیازی به مصلحت اندیشی نیست. برخی علما معتقد به دخالت در سیاست نبودند مثل مرعشی نجفی که میگوید در مسایل سیاسی در زمانهای که دین و دنیا فاسد شده، دخالت نکنید. این فقه قادر به نظامسازی نیست.
شکوهی در ادامه به برخی فتاوی اشاره کرد و گفت: علما میگویند احتکار حرام است اما مصادیق احتکار چیست؟ برخی علما میگویند احتکار مواردی که در روایتهای متعدد آمده، حرام است. استنباط علت نمیکنند. برخی علما میگویند اگر علت حکم هم در روایت آمده باشد، میتوانیم تعمیم دهیم. در مورد احتکار هم چون در نص علت نیامده، جلوتر نمیروند. اما فقهایی که عنصر حکومت و فلسفه فقه را دنبال میکنند، علت حکم را خودشان دنبال میکنند. امام خمینی استنباط علت کرده و احتکار مواد غذایی را حرام اعلام کردند. این فهم حکومتی از روایات است. آیتالله منتظری میگویند علت حکم، نیاز مردم است و هر چیزی که مردم نیاز داشته باشند، ولو غذا نباشد، مصداق احتکار است.
او با بیان اینکه اصولیون اصولا نوگرا نیستند اما از اخباریون جلوترند، گفت: فقه حکومتی باید عناصر دیگری را هم دخالت دهد. حکومت، مصلحت، زمان و مکان، مقدمه واجب و… مسایلی است که دخالت داده میشود. آیتالله صانعی حقوق بشر را وارد کردهاند و هر فتوایی میدهند با حقوق بشر میسنجند و بحث متفاوتی با بسیاری از فقهای حتی نظامساز ما دارند. ما نیاز به اجتهاد و نوآوری برای نظامسازی در عصر دولتهای مدرن داریم و این فقه باید خیلی قویتر شود. اصولیون گام اول را برداشتهاند و تحولات نوعی حرکت رو به جلو است.
شکوهی درباره شرط حکومتداری، اظهار کرد: ما امامان عادل را داشتهایم و شرط عدالت در تشکیل حکومت داریم که به فقیه و غیرفقیه تعمیم پیدا میکند یعنی اگر فقیه هم نداشته باشیم مومن عادل هم میتواند حکومت کند.
او در پاسخ به این سئوال که آیا علمای سنتی و اخباری که در مباحث سیاسی دخالت نمیکرند مناسبتر نبودند، گفت: از چند زاویه میتوان موضو رع طرح کرد. اول بحث درون متنی است یعنی فهم ما از دین. من معتقدم اسلام دین سیاست و حکومت است و هر کاری بخواهی بکنی که اسلام را دینی فردی کنی، نمیتوانی. برعکس مسیحیت که دینی فردی است و شریعتی میگویند پروتستانها برای ایجاد روح اجتماعی در مسیحیت، تحت تاثیر اسلام عمل کردند و پروتستان را مسیحیت اسلامیزه میداند.
این نویسنده ادامه داد: اینکه چرا علما وارد سیاست میشوند، تابع واقعیتهای تاریخی و اجتماعی است. تشیع در زمان قبل از صفویه دین اقلیت در بیشتر کشورها بود. مسئله تشکیل حکومت نمیتوانسته معنا داشته باشد. در قاجاریه اکثریت مییابد و اندیشه حکومت ایجاد میشود.
شکوهی در پاسخ به سئوالی به ارجاع صرف به روایات یا قرآن در برخی فتاوی و رسالهها، گفت: عقل قطعی با دین قطعی تناقض ندارد. اگر فتوایی داده شد که مصداق ظلم است، این فتوا با دین در تضاد است.
او درباره ناکامی اصولیون در حکومتداری، گفت: اگر بهعنوان مثال جمهوری اسلامی صد بار هم ناکام شود من اسلام را دین سیاسی و حکومت میدانم. ما هنوز تئوریهایی را که بر اساس آن عمل کنیم نداریم. اول عمل کرده ایم اما به لحاظ تئوریک همچنان تاخر داریم. بعد از ۲۲ سال همچنان از چیستی اصلاحات حرف میزنیم. هنوز در برخی احزاب اگر بحثهای نظری را داغ کنیم قطعا منجر به انشعاب میشود، بنابر این مدام بحثهای ظنری را عقب میاندازیم. اما به هر حال جریان اصولی حتما نسبت به جریان اخباری، گام رو به جلویی است.
شکوهی درباره نسبت عقل و دین و افرادی که صرفا بر مبنای عقل عمل میکنند، گفت: به قول آیتالله مشکینی اگر به حکم عقل به چیزی رسیده باشید این عین دین است و اگر خلاف آن عمل کنید باید پاسخگو باشید.
در پایان این نشست، الیاس حضرتی، قائم مقام حزب اعتماد ملی گفت: این روزها بسیاری، گرفتار معیشت و مسایل روز و تکجملههای درست و غلط فضای مجازی شدهاند و توجه به مسایل فکری اینچنینی کمرنگ و بعضا فراموش شده است. امیدوارم این جلسات با همین شکل ادامه پیدا کند و بتوانیم از این فرصت مغتنم پرداختن به مسایل فکری و عمیق بهره بیشتری ببریم.
انتهای پیام
در همه متن، «وسف بحرانی» درست است که اشتباها بهرامی نوشته شده. لطفا اصلاح شود