پاسخهایی به چند ابهام درباره امام موسی صدر
خبرآنلاین نوشت: شهریور ماه سال ۵۷ بود که بعد از سفر امام موسی صدر به لیبی به دعوت معمر قذافی، به دلایلی نامعلوم ناپدید شد و از آن زمان تاکنون خبری از ایشان در دست نیست. به همین بهانه و درباره کم و کیف دیدگاه های امام موسی صدر و آخرین وضعیت رسیدگی به پرونده ایشان با سید محمد صدر برادرزاده امام موسی صدر به گفت و گو نشستیم.
محمد صدر با رد هرگونه ادعایی مبنی بر همراهی نداشتن امام موسی با انقلاب اسلامی و همراه بودن ایشان با رژیم صهیونیستی، بر این موضوع تاکید کرد که تمامی شواهد و سخنرانی ها نشان از این دارد که امام موسی صدر همراهی با نیروهای انقلاب داشته به طوریکه نیروهای انقلابی با تایید و معرفی امام موسی صدر امکان آموزش چریکی را در لبنان و سوریه پیدا میکردند.
او در این گفت و گو به تفاوت های مکتب صدر و امام خمینی وهمچنین آخرین وضعیت پرونده امام موسی صدر اشاره کرد که در ادامه می خوانید.
*آقای صدر! سال گذشته مطالبی به نقل از آقای موسوی خویینیها منتشر شد که در آن گفته بودند تا آنجا که رفتار ظاهری امام موسی صدر نشان میداد ایشان هیچ نوع همراهی با انقلاب نداشت و اینکه در آن زمان ایشان نظرش این نبوده که نهضتی که در ایران شروع شده به یک نتیجه خاصی میتواند برسد. منتسب بودن این موضوعات به امام موسی صدر قابل تایید است؟
فکر میکنم اطلاعات جناب آقای موسوی خویینیها درباره امام موسی صدر به زمان خیلی دور برمیگردد که ایشان ظاهرا سفری به لبنان و دیداری با امام موسی صدر داشتند بنابراین میتوان گفت که برداشتهای ایشان خیلی مطابق با واقعیت نیست البته هر شخصی آزاد است که نظر خود را داشته باشد.
ابراهیم یزدی به عنوان نماینده امام با امام موسی صدر ارتباط جدی داشت
واقعیت این است که قبل از انقلاب بسیاری از بچه هایی که برای مبارزه با رژیم شاه و آموزشهای چریکی به لبنان و سوریه سفر میکردند از طریق امام موسی صدر مورد حمایت قرار میگرفتند و در اردوگاه های امل و فلسطینی ها آموزش های چریکی می دیدند. علاوه بر این شخصیتهایی همچون دکتر یزدی هم که به عنوان نماینده امام در آمریکا و در چارچوب نظریات ایشان در اروپا و آمریکا فعالیت می کرد با امام موسی صدر به صورت جدی در ارتباط بود که نشان از همراهی امام موسی صدر با انقلابیون دارد. لازم است عرض کنم بخش چریکی و اقدامات مسلحانه بعد از اینکه دکتر چمران از آمریکا به لبنان رفت و همکاری با امام موسی صدر را آغاز کرد و سازمان امل تشکیل گردید در چارچوب اقدامات ایشان شکل گرفت.
علاوه بر این دکتر شریعتی که به معنای واقعی معلم انقلاب نامیده می شد و همه ما دانشجویان اعم از داخلی و خارجی از نظریات ایشان استفاده میکردیم نیز مورد احترام امام موسی صدر بود به طوریکه بعد از فوت ایشان توسط امام موسی صدر مراسم خاکسپاری مفصلی در سوریه برای دکتر شریعتی تشکیل شد که در تاریخ ماندگار شد، سپس مراسم چهلمین روز درگذشت دکتر شریعتی با شکوه تمام در بیروت توسط ایشان برگزار شد که سخنرانی مشروحی تحت عنوان “مبارز کیست” در این مراسم توسط امام موسی صدر ایراد گردید.
اگر امام موسی صدر انقلابی نبود چرا امام خمینی (ره) تا این اندازه هم برای ایشان احترام قائل بود وهم پیگیر سرنوشت ایشان بود و تاکید داشت که وضعیت مفقود شدن ایشان در لیبی روشن شود. امام خمینی گفتند تا قضیه امام موسی صدر روشن نشود من با قذاقی ملاقات نمی کنم.
حال با این شواهد چگونه ممکن است فردی با این سابقه، خیلی با انقلاب همراهی نداشته باشد. با این استدلال ها است که عرض می کنم اظهارات آقای موسوی خوئینی ها اگرچه احترام زیادی برای ایشان قائلم را خیلی دقیق نمی دانم، در واقع یک مقداری اطلاعات شان قدیمی است زیرا ایشان در سال های خیلی دوری به لبنان سفر کرده و مذاکرهای با امام موسی صدر داشتند که همان را هم مبنای اظهارنظر خود قرار دادند که این برداشت با وقایع بعدی تطابق ندارد.
سیدحسن نصرالله گفت من در لبنان پرچم امام موسی صدر را برداشتم
*مصادیقی که بیانگر جایگاه و نقش امام موسی صدر در انقلاب اسلامی ایران باشد در ذهن دارید؟ اینکه در واقع امام موسی صدر در انقلاب اسلامی ایران چه نقش داشتند و این نقش چگونه بوده است؟
نقش امام موسی صدر را می توان در دو بخش مطرح کرد؛ نخست اینکه امام موسی صدر در ارتباط با انقلاب ایران چه نقشی داشتند و دوم در ارتباط با قضیه اسرائیل، فلسطین و لبنان به عنوان پیام خارجی انقلاب اسلامی ایران ایشان دارای چه نقشی بودند که بسیار مهم است.
به عنوان یک سند موثق عرض می کنم که آقای سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان این جمله را به من گفتند که “در لبنان من پرچم امام موسی صدر را برداشتم.” سوال این است که چرا سیدحسن نصرالله این جمله را می گوید، به دو دلیل؛ اول اینکه جزو افرادی بوده که به امام موسی صدر علاقه ویژهای داشته زیرا امام موسی سازمان امل را برای مبارزه با اسرائیل پایه گذاری کرده و سید حسن نصرالله می گوید من پرچم امام موسی صدر را برداشتم و بر همه ما آشکار است تنها گروهی که عامل شکست و اخراج اسرائیل از لبنان شد حزب الله به رهبری سیدحسن نصرالله است که به اذعان خودشان ادامه فعالیت های امام موسی صدر هستند.
همان طور که عرض کردم در مراسمی که امام موسی صدر به مناسبت چهلم دکتر شریعتی در بیروت برگزار کرد و برخی از رهبران فلسطینی از جمله یاسر عرفات، دکتر منیر شفیق و همچنین دکتر محمد فرهات و خانواده دکتر شریعتی در آنجا حضور داشتند مطالبی را راجع به فلسطین می گوید که در ادامه عینا برای شما نقل می کنم.
امام خمینی گفتند تا قضیه امام موسی صدر روشن نشود با قذاقی ملاقات نمی کنم
نکته دوم اینکه اگر امام موسی صدر انقلابی نبود چرا امام خمینی (ره) تا این اندازه هم برای ایشان احترام قائل بود وهم پیگیر سرنوشت ایشان بود و تاکید داشت که وضعیت مفقود شدن ایشان در لیبی روشن شود. مساله این است که علی رغم اینکه قذافی در جنگ تحمیلی به ایران کمک های نظامی و موشکی کرد و بسیار علاقمند به سفر به ایران و ملاقات با امام خمینی بود اما امام خمینی گفتند تا قضیه امام موسی صدر روشن نشود من با قذاقی ملاقات نمی کنم. با این توضیحات می شود یک نفر انقلابی نباشد و امام خمینی تا این اندازه برای او سرمایه گذاری کند.
نکته بعدی اینکه شوهر خواهر بنده مرحوم آقای علی حجتی کرمانی به عنوان شخصیت مورد اعتماد امام موسی صدر معرفی نامههایی را برای انقلابیونی که میخواستند برای فعالیت های ضد شاه به لبنان و سوریه بروند مینوشت البته این اقدام به این دلیل انجام می شد که امام موسی افرادی که از ایران می رفتند را نمی شناختند بنابراین نیازمند تایید جناب آقای علی حجتی کرمانی بود.
و عین این قضیه در ارتباط با اروپا و آمریکا بود، یعنی در آمریکا آقای دکتر یزدی که نماینده امام بود بعضی از دانشجویان و افرادی که می خواستند با شاه مبارزه کنند را به لبنان وسوریه می فرستاد که تحت پوشش امام موسی صدر و شهید چمران قرار میگرفتند و مشکلات اقامتی و گذرنامه آنها حل می شد بنابراین اینها مجموعه اقداماتی بود که امام موسی صدر در ارتباط با انقلاب انجام می داد.
علاوه بر این علاقمندم برای اثبات موضوع همراهی امام موسی صدر با انقلاب به کدهایی که در سخنرانی ها و اظهارنظرها وجود دارد نیز اشاره کنم. در همین جا، هم جناب آقای موسوی خویینی ها و هم برخی دوستان که می خواهند در جریان افکار و نظریات امام موسی صدر قرار گیرند را به کتاب “ادیان در خدمت انسان؛ جستارهایی درباره دین و مسایل جهان امروز” ارجاع می دهم که بخشی از مجموعه سخنرانی های امام موسی صدر در طول چندین سال است.
فکر میکنم اطلاعات جناب آقای موسوی خویینیها درباره امام موسی صدر به زمان خیلی دور برمیگردد که ایشان ظاهرا سفری به لبنان و دیداری با امام موسی صدر داشتند بنابراین میتوان گفت که برداشتهای ایشان خیلی مطابق با واقعیت نیست البته هر شخصی آزاد است که نظر خود را داشته باشد.
در این کتاب به سخنرانی امام موسی صدر در مراسم چهلم دکتر شریعتی اشاره شده که در مطلبی با عنوان “مبارز کیست” درباره فلسطین و انقلاب اسلامی ایران نکاتی را مطرح می کند. امام موسی صدر در بخشی از اظهارات خود در آن جلسه می گوید: ” آنگاه که بررسی می کنیم و به جهان عرب می نگریم می بینیم که اوضاع جهان عرب خوب نیست و ما را سرافراز نمی کند، دسته ای تروریست در اسرائیل حکومت می کنند و ترور را به چشم تکلیف می نگرند و می خواهند رسالت مقدس آزاد کردن فلسطین را ترور کنند، در عین حال در جهان کسانی را می بینیم که به حرف نامناسب آنها گوش می دهند، این اوضاع ما را پریشان و ناراحت می کند، خوب که به جهان خود مینگریم وزیر خارجه آمریکا را می بینیم که می آید و می رود و با رهبران کشورهای عرب دیدار می کند، با همه گذشت هایی که آنها (رهبران عرب) کردند باز هم از آنها گذشت بیشتر میطلبد، این امر برای ما تحمل شدنی نیست، میبینیم با تمام گذشتهایی که اعراب از نظر اقتصادی، نفتی، جغرافیایی و جنگی درمقابل آمریکا کردند اما هنوز جهان از کشورهای عربی گذشت های دیگری خواستار است تا بتواند تروریستهای اسرائیلی را راضی کند”. ببینید این بیانات تقریبا مربوط به یک سال قبل از انقلاب یعنی سال ۵۶ و در مراسم خاکسپاری دکتر شریعتی است.
ایشان در بخش دیگری در مراسم چهلم دکتر شریعتی درباره ایران می گوید: ” هر روز به یک جمعیت خیریه وعده داده می شود، هر روز شنیده می شود حکومت ایران میخواهد برای شیعیان خدمتگزاری کند و خیر شیعیان را میخواهد، حقیقتا خیر شیعیان را میخواهند… اگر خیر شیعه را می خواستند چرا دکتر شریعتی را کشتند؟ اگر خیر شیعیان وخدمت علمای دین را می خواستند چرا طالقانی را زندان کردند؟ چرا علما و متفکران بزرگ مسلمان را در ایران و به دست ساواک زندانی می کنند؟ اطلاعات ایران است که صفوف شیعه را پاره پاره می کند و مردم را به زندان می اندازد و وجود ما را به خطر انداخته است.”
تاکید می کنم این اظهارات امام موسی صدر یک سال قبل از انقلاب ایراد می شود، بر اساس همین مستندات است که عرض میکنم اطلاعات آقای موسوی خویینی ها بسیار قدیمی است.
در ادامه امام موسی صدر می گوید: ” آنها (حکومت شاه) می خواهند شیعه را از راه حقیقی خود که راه مبارزه و راه علی و حسین است بازدارند، آنها میخواهند ما را از راه رد کردن فساد و نه گفتن به استثمار و استعمار و استحمار بنا به قول مرحوم دکتر شریعتی باز دارند.”
امام موسی در آخرین قسمت این بخش می گوید: ” اگر آنها به شیعه علاقمند بودند روحانیون بزرگ وشخصیت های مبارز را در زندان نمی کشتند، صدها هزار زندانی در زندان نداشتند، ما به هیچ وجه نمی توانیم این روش را بپذیریم. ما در اینجا به دکتر شریعتی احترام می گذاریم زیرا دکتر شریعتی مبارز نمونه ونماینده مبارزه اصیل و عظیم است و به همین علت نیز تسلی می یابیم زیرا فکر دکتر شریعتی بین ما درخشان است وفکر دکتر شریعتی افکار مبارزان جهان را در هر جا که باشند به دور یکدیگر جمع کرده است.”
امام موسی صدر یک هفته بعد از چاپ مقاله “ندای پیامبران” ناپدید شد
البته اسناد مربوط به همراهی امام موسی صدر با انقلاب را می توان در بخش های دیگر هم جست، ایشان طی آخرین سفر خود به فرانسه مقاله ای تحت عنوان ” ندای پیامبران” در روزنامه لوموند پاریس درباره انقلاب اسلامی ایران در روز اول شهریور ۱۳۵۷ یعنی چند ماه قبل از پیروزی انقلاب به چاپ میرساند که یک هفته پس از چاپ این مقاله طی سفری رسمی به لیبی ناپدید میشود.
مطالب درج شده در روزنامه لوموند، به این شرح است که ” نهضت مردمی ایران با تمامی حرکت های مشابه خود در جهان تفاوت دارد زیرا چشم انداز جدیدی فراروی تمدن بشری قرار داده است بنابراین شایسته است که همه علاقمندان قلمروها و مسائل مربوط به انسان و تمدن، تحولات آن را با دقت دنبال کنند. ” ؛ در بخش دیگری از مقاله، امام موسی صدر تاکید می کند که ” نهضت مردم ایران به رغم گستردگی که دارد و به رغم اتهاماتی که رژیم بر آن وارد میکند از گرایش ها و ریشه ها و اهداف و اخلاقیات اصیل و والایی برخوردار است.
امام موسی در جای دیگری از مقاله تاکید کرده است: ” نیروهای راست از صحنه نهضت غایب هستند، هر چند که نفت و بسیاری از موضوعات مهم دیگر در آن موضوعیت دارند، نیروهای چپ بین المللی نیز از صحنه غایب هستند هر چند که ایران و اتحاد شوروی بیش از هزار کیلومتر مرز مشترک دارند، حزب کمونیست ایران حضور چندانی در نهضت ندارد هرچند که از قدیمی ترین احزاب این منطقه به شمار می رود بنابراین هیچ یک از نیروهای چپ و راست به این اعتبار که نماینده یکی از دو قطب جهان هستند کمترین تاثیری در این نهضت ندارند.”
در قسمت بعدی آمده است: ” ملت ایران این مسائل را به خوبی می داند، او می داند که این رژیم که نهضت را به واپسگرایی متهم می کند خود با سرکوب آزادی و اتخاذ روش های بدوی حکمرانی همه نظام های ارتجاعی را روسفید کرده است.ملت ایران می داند که این رژیم برای جلب رضایت قدرت های بزرگ در قربانی کردن منافع مردم و پیش کش کردن ثروت های آنان هرگز تردیدی به خود راه نداده است. ملت ایران وقتی چنین رفتاری را با اصالت های انقلابی قیاس می کند بر ایثار و فداکاری در راه آرمان آن راسخ تر می شود، این ملت به رغم اینکه سلاحی در دست ندارد با خون خود قهرمانانه مبارزه می کند و قدرتی شکست ناپذیر ایجاد می کند.”
جمله بعدی امام موسی صدر این است که :” انقلابیون ایران به هیچ طبقه خاص اجتماعی منحصر نیستند بلکه از همه ایران برخاسته اند؛ دانشجویان، کارگران، تحصیلکردگان، روحانیون، همه وهمه در این انقلاب نقش دارند. ملت ایران با همه نسل های مختلف خود در این نهصت شرکت جسته است، بازار و مدارس و مساجد و شهرها وحتی کوچکترین روستاها در این نهضت مشارکت دارند.”؛ “حرکت مخالفان رژیم شاه امروز سیستم اطلاع رسانی خاص خود را یافته است، گفته ها وسخنان رهبران آنان از طریق کسانی به ما می رسد که مخاطب این سخنان هستند، این سخنان در قلب های همه ملت ایران جا گرفته است.”؛ “حق آن است که بگویم خاستگاه این حرکت و ایمان و آرمان آن همان اهداف بیکران انسانی و اخلاقی و انقلابی است. موجی که امروز ایران را در مینوردد بیش از هر چیز ندای پیامبران را در اذهان انسان ها تداعی می کند، ندای راستین حرکت پیامبران را قبل از اینکه دستخوش انحراف های صاحبان مذاهب و فرق و منفعت طلبان شود.”
امام موسی صدر از آغاز تا لحظه ربوده شدن در لیبی هیچ گاه از ایران و انقلاب ایران غافل نبود و همواره با رهبران روحانی و غیرروحانی نهضت همچون حضرت امام، شهید بهشتی، شهید مطهری، مهندس بازرگان و دکتر یزدی در خارج ارتباط داشت و پناهگاه مبارزان ایرانی بود که به علت فشار رژیم شاه از ایران می گریختند.امام موسی صدر در جایی دیگر از این یادداشت می نویسد: “اهداف انقلاب در مصاحبه مورخ ششم می ۱۹۸۷ رهبر آن امام خمینی با روزنامه لوموند به روشنی تصریح شده است، او با تاکید بر اصالت این حرکت به ابعاد ملی و فرهنگی و رهایی بخش آن اشاره میکند.”
مصاحبه امام خمینی با لوموند را امام موسی صدر ترتیب داده بود
نکته جالب این است که مصاحبه امام خمینی با لوموند را هم امام موسی صدر ترتیب میدهد. امام موسی صدر در بخش دیگری تاکید میکند:” حوادث جاری ایران ورخدادهای فاجعه آمیز آن چند نکته اساسی را فراروی جهان امروز قرار داده است، یک مورد این است که کسانی که به مسائل انسان وتمدن بشری اهمیت می دهند شایسته است که این تجربه انسانی منحصر بفرد را که اکنون در ایران جریان دارد به دقت بررسی و در برابر تبلیغات مخالف و مغرضانه از آن حمایت کنند.”
دوم اینکه: ” رژیم شاه پس از ۳۷ سال حکومت و به رغم برخورداری از بیشترین امکانات در همه امور حتی در این حد که خود را از خشم ملت در امان نگه دارد ناکام مانده است، این همه در حالی است که بزرگترین انبار تسلیحاتی جهان سوم در اختیار همین رژیم قرار دارد.”
سوم اینکه : ” ارزشهای اخلاقی انسان متمدن امروز در ایران در معرض خطر است. تا زمانیکه رژیم ایران با ادعای پیشرفت و دمکراسی به اعمال سرکوبگرانه و خون ریزی و سلب آزادی ادامه می دهند هر قدر هم که در جهان حمایت شود نمی توان از این ارزش ها پاسداری کرد.”
چهارم: “رژیمی که امروز با امواج نارضایتی مردم و خیل ناآرامیهای داخلی روبروست، دیروز از تضمین امنیت خلیج فارس، اقیانوس هند و حتی سومالی سخن می گفت. این امر بیانگر آن است که هیچ چیز بیش از حرکت های مردمی این چنین آن را پریشان و آزرده نمی کند. از جمله این حرکتها جنبش محرومان لبنان است که فعالیت آن در میان مردم ایران انعکاس فراوان یافته است.” یعنی سازمان امل و جنبش محرومان لبنان اگرچه در ارتباط با مبارزه با اسرائیل مطرح شده اما در واقع خود را بخشی از حرکت مردم ایران علیه رژیم شاه می داند.
امام موسی صدر در آخرین بخش می نویسد:” قتل عام هایی که هم اکنون در ایران جریان دارد و رژیم تلاش دارد بر آنها سرپوش بگذارد هشداری به انسان معاصر، به وجدان و به احساس مسئولیت اوست، شایسته است که انسان ها تصویر واقعی این کشتارها و سرکوب گری ها را به جهانیان عرضه بدارند و ضمن چنین خدمتی، بیزاری خود را از این اعمال نمایان سازند.”
شما این اسناد را بررسی کنید و ببینید کسی که این اظهارات را راجع به انقلاب و همراهی با آن و امام خمینی مطرح می کند نمیتواند به انقلاب اسلامی ایران بی تفاوت باشد؛ فکر می کنم اگر آقای موسوی خویینیها این مطالب را دیده بودند شاید نظرشان تغییر می کرد.
امام موسی صدر هیچگاه از انقلاب ایران غافل نبود و پناهگاه مبارازن بود
از دیگر مطالب اثباتگر نقش امام موسی در پیروزی انقلاب اسلامی ایران مقاله ای به قلم آقای علیرضا محمودی است که در سایت امام موسی صدر هم وجود دارد. ایشان نقل می کند که ” در سال ۱۳۴۱ چندی بود که امام موسی صدر به لبنان مهاجرت کرده بود اما کاملا به اوضاع ایران توجه داشت و مسایل را دنبال می کرد، ایشان از آغاز تا لحظه ربوده شدن در لیبی هیچ گاه از ایران و انقلاب ایران غافل نبود و همواره با رهبران روحانی و غیرروحانی نهضت همچون حضرت امام، شهید بهشتی، شهید مطهری، مهندس بازرگان و دکتر یزدی در خارج ارتباط داشت و پناهگاه مبارزان ایرانی بود که به علت فشار رژیم شاه از ایران می گریختند.”
ماجرای دیدار امام موسی با پاپ بعد از دستگیری امام خمینی
آقای علیرضا محمودی در جای دیگری به سفر امام موسی صدر به واتیکان برای آزادی امام خمینی اشاره می کند و می نویسد: ” پس از ۱۵ خرداد ۴۲ که امام خمینی دستگیر شد امام موسی صدر در تیرماه ۴۲ به واتیکان سفر و با وزیر خارجه پاپ ملاقات کرد تا اوضاع سخت و دشوار ایران و دستگیری امام و سایر روحانیون را با رهبران جهان مسیحیت در میان بگذارد تا از این طریق فشارهای جهانی بر شاه وارد شود.”
در جای دیگری می گوید: “امام موسی صدر در سفری که به آلمان داشتند با شهید دکتر بهشتی جلسات مفصل و طولانی درباره مسائل ایران، نجف و دانشجویان مستقر در اروپا داشتند. این دو شخصیت مبارز از بنیانگذاران موثر انجمن های اسلامی دانشجویان خارج از کشور به شمار می آمدند و به علاوه از برخی گزارش های ماموران ساواک استفاده می شود که امام موسی صدر در اواخر سال ۴۴ ریاست افتخاری انجمن مذهبی دانشجویان ایرانی مقیم بیروت را بر عهده گرفته که این دیدارها همچنان ادامه پیدا کرد که گاهی امام موسی به آلمان می رفت و گاهی شهید بهشتی به لبنان می آمد.”
کد دیگری که اظهارات درباره انقلابی نبودن امام موسی صدر را نقض میکند اسناد ساواک درباره فعالیتهای ضدسلطنت امام موسی صدر است که برای وزارت خارجه و ساواک و شاه ارسال می شده است. در پی همین گزارش ها بود که در سال های آخر، شاه نسبت به امام موسی صدر حساس شده و حتی دستور داده بود ملیت ایرانی امام موسی صدر را لغو کنند.
آقای محمودی در بخش دیگری درباره فعالیتهای فرهنگی سیاسی امام موسی صدر مینویسد: استاد حسین شرف الدین شوهر خواهر امام موسی صدر که از نویسندگان و متفکران لبنان است درباره ارتباطات دانشجویی امام موسی صدر و ارتباط با نجف و اروپا می گوید که در تمامی سال هایی که امام خمینی در نجف حضور داشتند بسیاری از افراد که می خواستند با ایشان تماس بگیرند به مجلس اعلای شیعیان لبنان مراجعه می کردند. من خود مکرر دانشجویان مسلمان ایرانی را میدیدم که از اروپا و آمریکا به بیروت آمدهاند تا از آنجا به نجف بروند، آقای صدر هم دستور میداد تا هماهنگیهای لازم صورت گرفته و مشکلات سفرشان به نجف حل شود؛ باز یادم میآید که مرحوم حاج احمد آقای خمینی دو الی سه سال قبل از پیروزی انقلاب سفری به لبنان داشت و مدتی طولانی مهمان آقای صدر بود، آقای شرف الدین می گوید: من بارها آقای سیدمحمود دعایی یا همکارانشان را دیدم که ازنجف به سوریه آمدند و با آقای صدر ملاقات کردند، حتی در یکی از ملاقات ها آقای دعایی پیامی از امام خمینی آورده بودند که از فارسی به عربی ترجمه شده بود، آقای صدر هر دو نسخه فارسی و عربی را به من دادند و خواستند آنها رامطابقت داده و درصورت لزوم ویرایش کنم.”
جلال الدین فارسی برای دیدار با امام موسی صدر از آقای حجتی کرمانی معرفی نامه گرفت
همه این اسناد گویای این حقیقت است که امام موسی صدر و تشکیلات زیرنظر ایشان در تمام طول سال های مبارزه همواره پناهگاه و مامن مبارزان بوده است، برخی از مبارزان حتی مخالف امام موسی صدر بودند مثل جلالالدین فارسی؛ البته همین آقای جلال الدین فارسی یکی از افرادی بود که زمانی که قصد خروج از ایران را داشت از آقای حجتی کرمانی معرفی نامه برای امام موسی صدر گرفت.
با وجود برخی مخالفت ها و اظهارات نادرست علیه امام موسی صدر از سوی مخالفان اما ایشان با بردباری و سعه صدر فراوان همه مشکلات را حل میکرد حتی به حافظ اسد رییس جمهور وقت سوریه توصیه کرده بود که به مبارزین ایرانی کمک کند و او به همین اعتبار کمک های فراوانی در اختیار مبارزان قرار می داد.
آقای علی جنتی سفیر سابق در کویت هم در کتاب خاطرات خود درباره خدمات امام موسی صدر به مبارزان انقلابی چنین می نویسد: “یکی از مشکلاتی که ما در لبنان و سوریه با آن روبرو بودیم بحث اقامت در این کشورها بود، ما هویت قابل عرضه ای نداشتیم، کار ما مخفی بود و نمی شد به هر کسی گفت که چه می کنیم و تا توجیه قابل قبولی نداشتیم نمی توانستیم مجوز اقامت بگیریم. در این زمینه آقای امام موسی صدر خیلی به ما کمک کردند. ایشان بعضی از افراد را به منزله اعضای مجلس اعلای شیعیان لبنان به دولت لبنان معرفی می کردند و بدین ترتیب ما توانستیم به طور رسمی اقامت بگیریم. همچنین با آقای حافظ اسد صحبت کردند که دستور دهد به تعدای از مبارزان ایرانی مستقر در سوریه که علیه رژیم شاه مبارزه می کنند اقامت دهند. ایشان هم موافقت کردند و من به اتفاق مرحوم محمد منتظری به وزارت کشور مراجعه کردیم و برای تعدادی از دوستان اقامت گرفتیم.”
امام موسی به حافظ اسد گفته بود فضا و امکانات دراختیار مبارزین ایرانی قرار دهد
یکی از شاهدان عینی هم فضای لبنان و سوریه را این گونه توصیف می کند: “امام موسی صدر همان کسی است که دولت سوریه و شخص حافظ اسد را بر آن داشت تا فضا و امکانات لازم را در اختیار مبارزین ایرانی مقیم آن کشور قرار دهد. بسیاری از برادران و دانشجویان مبارز ایرانی که در کشورهای اروپایی یا آمریکا اقامت داشتند آزادانه به سوریه رفت و آمد داشتند بدون اینکه ویزای سوریه در گذرنامه آنها ثبت شود. مثلا برادران ایرانی که از فرانسه به سوریه می آمدند مهر ویزایشان بر روی کاغذی ساده و نه گذرنامه ثبت می شد. این ها به اردوگاه های نظامی سوریه که تحت نظر دکتر رفعت اسد قرار داشت وارد می شدند. دکتر چمران هر روز به سوریه می آمد تا به آنها سر بزند و برایشان صحبت کند. بسیاری از برادران ایرانی در اردوگاه های نظامی حرکت امل آموزش دیده بودند.”
پس از ۱۵ خرداد ۴۲ که امام خمینی دستگیر شد امام موسی صدر در تیرماه ۴۲ به واتیکان سفر و با وزیر خارجه پاپ ملاقات کرد تا اوضاع سخت و دشوار ایران و دستگیری امام و سایر روحانیون را با رهبران جهان مسیحیت در میان بگذارد تا از این طریق فشارهای جهانی بر شاه وارد شود.شاه دستور داده بود ملیت ایرانی امام موسی صدر را لغو کنند
*آقای صدر! درباره رابطه شاه و امام موسی صدر هم حرف وحدیثهایی مطرح است که امام موسی رابطه خوبی با شاه داشت؟ این رابطه چگونه بود؟
اتفاقا کد دیگری که اظهارات درباره انقلابی نبودن امام موسی صدر را نقض میکند اسناد ساواک بر اساس گزارشات منفی قدر سفیر شاه در لبنان که از مرتبطان ساواک هم بود درباره فعالیتهای ضدسلطنت امام موسی صدر است که برای وزارت خارجه و ساواک و شاه ارسال می کرد، در پی همین گزارش ها بود که در سال های آخر، شاه نسبت به امام موسی صدر حساس شده و حتی دستور داده بود ملیت ایرانی امام موسی صدر را لغو کنند.
*اینکه گفته می شود شاه کمک های هنگفتی به امام موسی صدر می کرده چطور؟ آیا واقعا کمکی صورت می گرفته؟
یکی از سیاست های شاه این بود که خود را به عنوان شاه شیعیان معرفی می کرد و بر همین اساس به شیعیان در کشورهای مختلف کمک هایی می کرد.
ملاقات امام موسی صدر با شاه طبق پیشنهاد روحانیت انقلابی بود
*پس کمک هایی وجود داشته است؟
به بعضی از روحانیون و بعضی شیعیان لبنان که با شاه ارتباط داشتند کمک هایی میکرد اما شاه خیلی سعی می کرد با امام موسی صدر ارتباط داشته باشد به همین دلیل هم وقتی امام موسی صدر در سال ۵۰ به ایران آمد شاه علاقمند به ملاقات بود، آن زمان با حکم اعدام اولین گروه مجاهدین خلق مصادف بود بر همین اساس بود که روحانیت انقلابی و خانواده های مجاهدین با این نگاه که شاه برای امام موسی صدر به عنوان رهبر شیعیان احترام قایل است گفتند که این درخواست ارزش پذیرفته شدن دارد تا شاید از اعدام رهبران مجاهدین خلق جلوگیری کند.
بنابراین اگرچه درخواست شاه برای ملاقات در چارچوب سیاست های کلی او در معرفی خود به عنوان حامی شیعیان و ارتباط با رهبر آنها قابل تفسیر بود اما پذیرش آن از سوی امام موسی صدر طبق پیشنهاد روحانیت انقلابی بود تا از اعدام رهبران مجاهدین خلق از جمله حنیف نژاد و … جلوگیری کند.
*علاوه بر شبهاتی که از سوی آقای موسوی خویینیها درباره همراهی امام موسی صدر با انقلاب مطرح شده، آقایان حمید روحانی و جلال الدین فارسی در اظهاراتی ایشان را عامل صهیونیست ها دانسته و در اظهاراتی مطرح کرده اند که امام موسی صدر نفوذی اسرائیل است.
با استناد به مواردی که عرض کردم و طرح کامل نظرات امام موسی درباره اسرائیل و فلسطین به ویژه در مراسم چهلم دکتر شریعتی همه این ادعاها قابل رد است. در عین حال هر ادعایی برای اثبات نیاز به دلیل، مدرک و سند دارد در غیر اینصورت تهمت و افترا است، چگونه ممکن است یک روحانی که عامل خدمات گسترده به اسلام و شیعه است و زنده کننده شیعیان لبنان و اثرگذار در جهان اسلام چنین ویژگی ای داشته باشد، فردی که بنیانگذار جنبش امل برای مبارزه با اسرائیل است چگونه می تواند نفوذی اسرائیل باشد.
*اینها افراد غیرآگاهی نبودند پس پشتوانه چنین حرفهایی مبنی بر اینکه امام موسی عامل صهیونیست هاست چه بوده است؟
البته من شخصا این مطالب را نشنیده ام اما اگر گفته شده باشد دلیل دیگری دارد. من ایده ای دارم مبنی بر اینکه کسی که وارد فعالیت سیاسی می شود قبل از آنکه مطالعات سیاسی و روحیه مبارزاتی داشته باشد باید از نظر روانی فرد متعادلی باشد. اگر یک نفر از نظر روانی متعادل نبوده و افراطی و تندرو باشد نه تنها به خود و ایدهاش بلکه به دیگران هم ضربه می زند، بنابراین من رفتارهای گویندگان این مطالب را در چارچوب روان شناسی سیاسی تعبیر و تفسیر می کنم که باید مورد توجه فعالان سیاسی قرار گیرد. ما کسانی را داشتیم که از نظر روانی متعادل نبودند، این افراد هر چه فرصت بیشتری برای فعالیت داشته باشند ضررشان بیشتر است که نمونه آن آقای ترامپ است که فرد نامتعادل و افراطی است.
مکتب صدر با مکتب امام خمینی متفاوت است/ مکتب فرهنگی – سیاسی صدر بر اصلاحات استوار است
*درباره اندیشههای امام موسی صدر فکر میکنید با کدامیک از اندیشههای جاری جمهوری اسلامی قرابت بیشتری دارد. مثلا اصولگرایان یا اصلاح طلبان؟ اساس مکتب صدر بر چه پایه ای استوار است؟
باید بر این موضوع تاکید کنم که به لحاظ فکری مکتب صدر با مکتب امام خمینی متفاوت است. در واقع مکتب صدر که سمبل آن آیت الله العظمی سید صدرالدین صدر از مراجع ثلاث قم، آیتالله سیدرضا صدر پدر بنده، امام موسی صدر و شهید محمدباقر صدر بودند عمدتا مکتبی فرهنگی – سیاسی است یعنی بیشتر روی فرهنگ تمرکز دارد واز فرهنگ وارد سیاست می شود اما مکتب امام خمینی سیاسی – انقلابی است یعنی ابتدا از سیاست شروع میکند و به انقلاب میرسد.
مکتب فرهنگی – سیاسی صدر بر اصلاحات استوار است آن هم اصلاحات جامعه محور، یعنی بر این باور است که در جامعه باید اصلاح به وجود بیاید و بعد از اینکه جامعه اصلاح شد خود به خود اصلاحات به سمت بالا حرکت کرده و باعث تغییر سیاسی میشود منتهی به صورت مسالمت آمیز یعنی ممکن است در این جریان انقلابی صورت گیرد و ممکن است نگیرد، به عبارتی مکتب صدر معتقد است قبل از اینکه اصلاح در قدرت صورت گیرد باید در جامعه و بدنه صورت گیرد زیرا اگر اصلاح در جامعه صورت نگیرد حتی اگر قدرت با انقلاب تغییر کند به دلیل اینکه جامعه هنوز اصلاح نشده باز حکومت و قدرتی در راس هرم قرار می گیرد که می تواند خصوصیات قدرت های قبل از انقلاب را پیدا کند اما مکتب امام خمینی میگوید ما نه فرصت و نه حوصله داریم که ده ها سال در انتظار اصلاحات جامعه بمانیم بنابراین باید زودتر دیکتاتورها را ساقط کرد.
هر دو مکتب صدر و امام خمینی معتقد به تغییرات بودند
در مجموع هر دو مکتب صدر و امام خمینی معتقد به تغییرات بودند و اینکه رژیم شاه به عنوان رژیمی دیکتاتور و وابسته باید از بین می رفت به همین دلیل در زمان وقوع انقلاب این دو مکتب به هم نزدیک شدند و امام موسی صدر کاملا با انقلابیون ایران همکاری و همراهی داشت و بسیاری از انقلابیون ایران با سفر به لبنان از ایشان چه در کارهای سیاسی – انقلابی و چه کارهای مسلحانه و آموزشهای چریکی کمک میگرفتند.
به لحاظ فکری مکتب صدر با مکتب امام خمینی متفاوت است. در واقع مکتب صدر عمدتا مکتبی فرهنگی – سیاسی است یعنی بیشتر روی فرهنگ تمرکز دارد واز فرهنگ وارد سیاست می شود اما مکتب امام خمینی سیاسی – انقلابی است یعنی ابتدا از سیاست شروع میکند و به انقلاب میرسد.
بنابراین در جمع بندی باید گفت برای انقلاب و سرنگونی دیکتاتورها و از بین بردن مستبدان وابسته به قدرت های خارجی به طور طبیعی مکتب امام خمینی کارا و تاثیرگذار و موفق است اما برای انقلاب فرهنگی و اقتصادی و اصلاح جامعه و قانون گرایی و رعایت حقوق دیگران و پیاده شدن اخلاق اسلامی و تامین آزادی و عدالت باید اصلاحات در جامعه اتفاق بیفتد. آیت الله سید رضا صدر ۴۸ کتاب در زمینه های مختلف دارد که سه جلد از آنها مربوط به اخلاق اسلامی است. این کتاب ها در مورد دروغ، حسد و استقامت است. با توجه به اینکه دروغ، حسادت و عدم مقاومت از بیماریهای اجتماعی است این کتاب ها نوشته شده است تا اصلاح لازم به عمل آید. در واقع این یک اقدام فرهنگی است تا منجر به اصلاح سیاسی شود. نکته مهم این است که این کتاب ها حدود شصت سال قبل نوشته شده است.
*پس به همین دلیل امام موسی صدر شیوه رفتار سیاسی متفاوتی در لبنان در مقایسه با ایران به کار می گیرد.
بله، علاوه بر این دلیل دیگر آن بود که ترکیب جمعیتی لبنان با ترکیب جمعیتی ایران متفاوت بود؛ در آنجا اگرچه شیعه بیشترین درصد جمعیتی را دارد اما اکثریت مطلق نبودند و درصدی مسیحی، سنی ، دورزی و … هستند بنابراین در لبنان تعامل بین ادیان و گروه های مختلف دنبال می شده و به همین دلیل امام موسی صدر در لبنان در کلیسا سخنرانی می کند و حتی طرحی داشته که یک کشیش را به نماز جمعه شیعیان دعوت کند تا در آنجا سخنرانی کند که ظاهرا به دلیل شروع جنگ داخلی لبنان موفق نمی شود. در لبنان گفت و گوی مابین ادیان و مقدمه صلح جهانی از مسائلی بوده که در چارچوب فکری امام موسی صدر وجود داشته است.
مکتب صدر دید بازی دارد و هیچ گونه با بگیر و ببند و فشار و انسداد فکری توافق ندارند
*آقای دکتر واقعیت آن است که شخصیت امام موسی صدر برای نسل جدید شخصیت جذابی است به دلیل آرا ایشان درباره آزادی ها و حجاب، یا عکس هایی که از ایشان وجود دارد و …
واقعا ایشان به لحاظ اجتماعی دیدگاه وسیع و بازی داشت، ببینید به طور کلی مکتب صدر به دنبال اصلاح جامعه بود و بر این باور است که اگر مردم متخلق به اخلاق اسلامی شوند بسیاری از مشکلات جامعه حل خواهد شد که اقتصاد و سیاست بعد از آن قرار می گیرد. مجموعا مکتب صدر دید بازی دارد که در ابعاد فرهنگی و سیاسی نمود پیدا می کند.
به طور مثال در زمان دانشجویی ما، مارکسیست ها خیلی فعالیت داشتند چون ما می خواستیم با آنها وارد چالش شویم کتاب های آنها را مطالعه می کردیم، بنابراین برخی از این کتاب ها را از جمله کتاب سرخ مائو را در منزل داشتم. به دلیل یکسری فعالیتهای دانشجویی متوجه شدم که ساواک می خواهد من را دستگیر کند و من به پدرم این ماجرا را اطلاع دادم که اگر ساواک بیاید و کتاب مارکسیستی در اتاق من پیدا کند مشکل ساز میشود، پدر من به عنوان روحانی شیعه گفتند کتاب ها را در کتابخانه من بگذار. ایشان اصلا معترض نشدند که چرا شما این کتاب ها را دارید.
قذافی درخواست هایی داشت که خاتمی نمی توانست انجام دهد
به لحاظ فرهنگی هم فضای منزل ما به گونه ای بود که حتی بعد از انقلاب اگر از تلویزیون موسیقی پخش می شد مادرم گوش نمی داد اما پدرم گوش می داد. در مجموع عرض کنم که مکتب صدر همراه با روشنفکری است یعنی چه آیتالله العظمی سید صدرالدین صدر، چه پدر بنده و چه امام موسی صدر و چه شهید محمدباقر صدر همه معتقد به این شیوه هستند که با مسائل از جمله سیاسی، فرهنگی و اجتماعی با دید باز برخورد می کنند و هیچ گونه با بگیر و ببند و فشار و انسداد فکری توافق ندارند.
*درباره پرونده امام موسی صدر خبری جدیدی در دست دارید؟ هر از چند گاهی اخباری مطرح می شود اما چندان قابل استناد نیست.
وقتی جناب آقای خاتمی رئیس جمهور شدند و بنده هم معاون امور کشورهای عربی و آفریقایی در وزارت امور خارجه بودم این پرونده دنبال شد یعنی خود آقای خاتمی و همچنین آیتالله خامنه ای رهبری معظم در این ماجرا خیلی جدی بودند و مذاکره با قذافی شروع شد، قذافی اول همان حرف های تکراری را مطرح میکرد که امام موسی صدر به لیبی آمدند و بعد از لیبی خارج شدند اما کم کم به واقعیت اشاره کرد و قول همکاری داد که در نهایت آقای خاتمی نمایندهای تعیین کردند که با پسر قذافی مذاکره میکرد.
اما در ادامه قذافی درخواستهایی را مطرح کرد که آقای خاتمی نمی توانست انجام دهد و پرونده ماند و قذافی هم دوباره برگشت به روز اول و اعلام کرد که امام موسی صدر از لیبی خارج شده است و پرونده همچنان در ابهام است.
انتهای پیام