خرید تور تابستان

چرا باید از توافقنامه حمایت کنیم

سلمان احراری، بخش تحلیل انصاف نیوز: تفاهم نامه بر سر ره حل در لوزان پس از هجده ماه تلاش دیپلماتیک دولت حسن روحانی و با رایزنی‌های نه روزه و فشردهٔ تیم مذاکره کنندهٔ ایرانی بالاخره در روز سیزدهم فروردیم سال ۹۴ منعقد شد. تفاهم نامه‌ای که بالافاصله با مخالفت‌ها و موافقت‌های گوناگون مواجه شد، اما عملکرد بخشی از حاکمیت به علت رقابت‌های گروهی و حزبی باعث وارد شدن خسارت‌های عمیق به منافع ملی شد.
طیف‌های سیاسی مخالف دولت با اعمال فشار رسانه‌ای و ایجاد پروپاگاندای منفی علیه سیاست خارجی دولت و به ویژه توافق لوزان عملاً در جهت به حداقل رساندن بهره‌ی کشورمان از مذاکرات هسته‌ای گام برداشتند.
 درست در زمانی که طرفین توافق ژنو سعی می‌کردند با مصادره کردن مفاد تفاهم به نفع خود افکار عمومی کشورهای خود را با دولت‌ها همدل و همراه کنند عده‌ای به صورت سازمان یافته در داخل کشور ساز چند صدایی و اختلاف را کوک کردند.
ماجرا از آنجا شروع شد که صدا و سیما در اقدامی ناشیانه با عدم پوشش صحیح و جامع اخبار مذاکرات عملاً مخاطبان داخلی خود را به رسانه‌های بیگانه سوق داد، هرچند که آشفتگی صهیونیست‌ها و همچنین کنفرانس خبری به موقع دکتر ظریف حتی قبل از سخنان باراک اوباما رسانه‌هایی همچون بی بی سی فارسی را هم مجبور به اعتراف بر نتیجه‌ی مثبت تفاهم برای کشورمان کرد اما ناشی‌گری و تعصب مخالفان سیاسی دولت در رسانه‌ی ملی، ترجمه‌ی غلط متن تفاهم نامه و موضع‌گیری عجیب عضو کمیسیون امنیت ملی که به شبکه‌ی خبر دعوت شده بود نشان از آش پر چرب مخالفان دولت برای توافق هسته‌ای داشت.
درست چند ساعت پس از تفاهم نامه، دکتر ظریف قبل از سفر به تهران هشدار داد که رسانه‌های داخلی توجهی بهfact sheet های منتشر شده توسط طرف مقابل نداشته باشند اما گویی شکستی که حامیان گفتمان شعار زدگی در صحنه‌ی دیپلماسی از دیپلمات‌های کار کشته‌ی دولت یازدهم خورده بودند نگذاشت که مردم ایران شیرینی پیروزی در عرصه‌ی جهانی را بچشند.
علیرغم تاکید وزیر امور خارجه، صحبت‌های طرف غربی مبنای تحلیل واقع شد و اینچنین فرایند دو قطبی سازی نظر مردم درباره‌ی توافق شروع شد. اما چرا نباید جامعه را نسبت به توافق هسته‌ای دو قطبی کرد؟
منطق مذاکره چیست:
در واقع از هنگامی که جمهوری اسلامی ایران وارد فرایند مذاکره با شش کشورهای خاص (ابتدا سه کشور غربی و سپس ۱+۵) شد نشان داد دو پیشفرض اساسی را در سیاستگذاری خود پذیرفته است: نخست آنکه جمهوری اسلامی تمایل به ارتباط با جهان را داراست و قصد ندارد که گرداگرد خود دیوارهای انزوا را بکشد؛ دوم اینکه پذیرفته است این شش کشور دارای اثر گذاری و قدرت در دنیا هستند و ایران برای پیشرفت خود به همکاری و تعامل با این کشورها نیاز دارد. اینکه نگرانی کشورهای غربی از برنامه‌ی هسته ای ایران بی مورد و حتی بهانه جویی است سخن کاملاً درستی است اما هنگامی که سخن از تعامل به میان می‌آید باید خواست طرف مقابل مد نظر باشد هرچند این بدان معنا نیست که ما سرسپرده و گوش به فرمان طرف مقابل باشیم اما بدین معناست که وقتی بر سر میز مذاکره می‌نشینیم بدانیم که نقطه‌ی پایان مذاکره هنگامی است که طرفین از امتیازات مذاکره راضی باشند و این یعنی چانه زنی هر طرف برای حداکثر کردن منافع خویش لذاست که نفس امتیاز دادن در مذاکرات به هیچ وجه عمل نکوهیده‌ای نیست بلکه کاملاً برعکس پافشاری بر موضع خویش و عدم انعطاف باعث لوث کردن مفهوم مذاکره و وقت کشی است.
نکته‌ی مهم در مذاکرات ایران و پنج بعلاوه‌ی یک نداشتن موضع برابر در مذاکرات است، چرا که طرف ایرانی با طرف مقابل به عنوان شش قدرت جهانی مذاکره می‌کرد، در حالی که حداقل چهار کشور از ۱+۵ ایران را تهدیدی علیه منافعشان می‌دانستند و این خود کار مذاکره کنندگان را دشوارتر می‌کرد چرا که تلاش عمده‌ی تیم مذاکره کننده‌ی کشورمان برای گرفتن امتیاز بود در حالی که طرف مقابل می‌بایستی امتیازاتی می‌داد که بعضاً حتی چندان ارتباطی به منافع آن‌ها نداشت و در مقابل طرف غربی خواستار ایجاد محدودیت‌هایی بود که منافع ملی کشورمان را تحت تأثیر قرار می‌داد.
به عنوان مثال رفع تحریم نفتی کشورمان و یا حتی رفع تحریم بانکی برای کشور آمریکا که سالهاست مراودات مالی با ایران ندارد اهمیت چندانی ندارد، در حالی که رفع این تحریم‌ها برای کشور ما ضروریست چرا که بسیاری از کشورهای هم پیمان آمریکا پس از وضع این تحریم‌ها از ما نفت خریداری نمی‌کنند.
پس دادن امتیازاتی به طرف مقابل فی نفسه عمل مذمومی نیست اما اگر آنچه به دست می‌آوریم با امتیازاتی که می‌دهیم توازن نداشته باشد محل اشکال است.
چه داده‌ایم، چه گرفته‌ایم:
از انجایی که هنوز متن نهایی به نگارش در نیامده است در اینجا سعی داریم حالت مابین مطلوب و نامطلوب را بر اساس سند تفاهم نامه‌ی لوزان بیان کنیم:
چه بدست می‌آوریم: تعلیق تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل، پارلمان اروپا و آمریکا سه محور اصلی امتیازات داده شده به ایران است و این به معنای برقراری دوباره‌ی امکان تبادل تجاری با جهان، بازگشت میزان فروش نفت به سابق  و فراهم آوردن امکان حضور دوباره در بازارهای بین المللی است.
چه از دست می‌دهیم: بر اساس مفاد متن تفاهم شده ما هیچ کدام از زیرساخت‌های تکنولوژیک هسته‌ای خود را از دست نمی‌دهیم بلکه تنها در یک بازه‌ی نهایتا ۱۵ ساله فقط فرایند غنی سازی خود را برای غنای بالای  ۳.۵ درصد تعلیق می‌کنیم. نکته‌ی مهم در اینجاست که ما تنها فرایند غنی سازی خودمان را برای یک مدت ۱۵ ساله تعلیق می‌کنیم و نه تحقیق و توسعه و امکان رشد فنی صنایع هسته‌ای مان را.
چرا باید همدل باشیم:
از آنجایی که طیف قابل توجهی از نمایندگان مجلس از گروه‌های مخالف و یا منتقد دولت‌اند بنابراین ایجاد دو دستگی و موضع گیری منتقدان دولت تحت عنوان دلواپسی و بدبینی به تفاهم نامه این پیام را به طرف مقابل ما در مذاکرات منتقل می‌کند که طیف قابل توجهی از مجلسیان موضع منفی نسبت به نفس مذاکرات دارند لذاست که چون اطمینان دارند که در هر صورت مجلس برای پذیرفتن پروتکل الحاقی و توافق نهایی دولت را تحت فشار خواهد گداشت بنابراین فشار بیشتری برای محدود کردن برنامه‌ی هسته‌ای کشورمان خواهند گذاشت، چرا که در آن صورت اینبار عدم قبول توافقنامه و مذاکرات از سوی ایران خواهد بود و در واقع کشورمان رسماً خروج از مذاکرات را کلید زده است.
اما درست در نقطه‌ی مقابل اگر همه پشتیبان تیم مذاکره کننده باشیم و در رسانه‌های خود تفسیر مثبت ارائه شده را تبلیغ کنیم و با استفاده از شگردهای دیپلماسی عمومی افکار عمومی دنیا را نسبت به پیروزی کشورمان در مذاکرات اقناع کنیم آنگاه دست بالا در مذاکرات همراه تیم مذاکره کننده‌ی کشورمان خواهد بود، زیرا قدرت چانه زنی متناسب با آنچه افکار عمومی جهان فهم کرده است به مراتب آسان‌تر از مفهوم مقابل آن است.
بنابراین پشتیبانی از تیم مذاکره کننده و تلاش برای مصادرهٔ به مطلوب کردن مذاکرات بهترین موضع برای نخبگان سیاسی کشور و تضمین کننده‌ی منافع ملی است.
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا