گرگها حمله کنند و دهانها بسته شود…!
حجتالاسلام هادی سروش، مدرس حوزه علمیه در یادداشتی تلگرامی با عنوان «گرگها حمله کنند و دهانها بسته شود…!» نوشت:
شرائط جامعه در زمان امام سجاد(ع) عبرت انگیز است. زیست حضرت (ع) بعد از حادثه کربلا است، وحاکمیت مروانیان؛ از سویی سراسر جرم است مانند فساد اقتصادی و غارت بیت المال و از سوی دیگر جنایت است و جنایت …، مانند قتل و غارت و خون و حبس و شکنجه!
این فسادهای سیاسی، اقتصادی و قضائی که متاسفانه در حاکمیت وقت سیستماتیک شد، وقتی منجر به بارش شدید آتش بر سر مردم مظلوم شد که همت ها بر “بستن زبان های خیرخواه” جمع شد! که توصیف آن را تقدیم میکنم.
موارد تاریخی را ببینید:
1️⃣با آنکه حاکم آن جامعه روزی در زهد و عبادت و تلاوت قرآن شهرتی داشته امّا به مجرد اینکه به ریاست رسید قرآن به کناری نهاد و گفت: « از این ببعد بین من و تو جدایی خواهد افتاد ؛ -هذا فراق بینی و بینک و هذا آخر العهد بک»(سیوطی در تاریخ الخلفاء/۲۱۷)
امروز با خواندن این شاهد تاریخی یاد اختلاسگران یقه سفید و تسبیح بدست و چادر مشکی میکنیم! و با فقره بعدی به نقل جناب سیوطی در تاریخ الخلفاء ، یاد از جامعه ای میکنیم که برخی چنان مستی قدرت آنان را احاطه کرده که سخن هر خیرخواهی نسبت به مسئولین خاطی را، اختلال در امنیت، معنا میکنند!
این فقره مقصودم است:
«عبدالملک بن مروان فرمان داد کسی حق سخن گفتن در مورد خلیفه و حاکمیت را ندارد ؛ و امر به معروف ممنوع است !» (همان/۲۱۸)
2️⃣ فساد سیاسی و قضائی کارگزاران حکومتی مشکل دیگر آن زمان است. مورخ شهیر جناب مسعودی در تاریخش می نویسد: «کان له اقدام علی الدماء»؛یعنی برنامه ی نهادینه شده عبدالملک بر خونریزی و هتک و حبس افراد بود!
و او این برنامه را با افرادی شناخته شده که دارای خشنونت و سوابق ظلم و جنایت در حق مردم بودند، انجام داد !
جنایتکارانی چون “حجاج” را در عراق بر مردم مسلط کرد ! “مهلب” را در خراسان، و “هشام بن اسماعیل” را هم در مدینه بر جان و مال و ناموس مردم سمت حکومتی و قضائی داد! (مروج الذهب۹۱/۳)
3️⃣در فساد اخلاقی نیز، شرائط به گونه ای رقم خورد که در مکه و مدینه به راحتی در ملاء عام، غناء و شراب بود و جلسات مختلط زنان و مردان در میان لهو و لعب! همین قدر کافی است که بدانیم برای استقبال از آوازه خوانی بنام «جملیه» چنان جمعیت زیادی تجمع کردند که مشهور تاریخ گشت !. (حیاه زین العابدین۴۰۹/۲)
نتیجه؛ آن جامعه در شرائطی قرار گرفت که در سطح شهر؛ عدهای گرگ صفت و درنده خوی رها شده و مخالف خود را تکه تکه میکردند! و پارهای دیگر خوک صفت، بر ناموس مردم مسلط شدند و فساد اخلاقی به بار می آوردند! و پاره ای دیگر روباه صفت با چهره ای مزورانه مشغول به فریب شدند تا بتواند از اعتماد جامعه بهره کشی کنند!
وجود این سه گروه، ادعای این قلم نیست بلکه در بیان حضرت سجاد (ع) به شکل تلویحی و اشاره گون آمده. (ر.ک : خصال/۳۳۹)
در این چنین اوضاع وانفسائی، امام سجاد(ع) چنان در موقعیت موفقی قرار گرفت که توانست احترام به دین و معنویت را به جامعه بازگرداند. و راه ایشان؛ اولا؛ دوری از مظالمی بود که حکومتیان مرتکب می شدند. نامه امام سجاد به روحانی برجسته وقت؛ “زُهری” گواه بر این مدعاست.
ثانیا؛ ایجاد فضای معنویت و دعا که پدیدآوری “صحیفه سجادیه” شاهد بر این مطلب است.
ثالثا؛ تبیین مبانی حقوقی اسلام که “رساله حقوق امام سجاد” دلیل آن است.
رابعا؛ توجه عملی به قشر آسیب دیده اقتصادی و سیاسی جامعه؛ گواه این ادعای ما دو نقل تاریخی است:
امام سجاد (ع) از طرفی، خود به تنهایی عُهدار رسیدگی به عائله یکصد فقیر مدینه بود (طبقات کبری ۲۲۲/۵) و سوی دیگر خانواده هایی که در حملات وحشیانه سپاه مسلم بن عقبه به مدینه از زنان و کودکان که دچار مخاطره شده بودند را حمایت و محافظت میفرمود.(بحار۸۸/۴۶)
این سیره نورانی آن امام عظیم الشان(ع) چراغ راه ما، خصوصا چهره های مذهبی، و علی الاخص روحانیون است.
انتهای پیام