خرید تور نوروزی

درباره‏‌ی «خون شد» مسعود کیمیایی

کریم نیکونظر در سازندگی نوشت:

۱
پنج سال پیش وقتی مسعود کیمیایی فیلمنامه‏ی «قاتل اهلی» را نوشت، هرگز فکرش را نمی‏کرد که همین فیلم بلای جان‏اش شود و باعث شود چند سالی از سینما دور بماند. «قاتل اهلی» می‏خواست وحشی باشد، روشن و قاطع به سرمایه‏داری بتازد و از وضع کنونی حرف بزند اما به دست تهیه‏کننده‏اش شده بود شیر بی‏یال‏و‏دُم. ظاهرش به ما می‏گفت مسئله‏ی مهمی دارد ولی آن‏چه بر فیلم رفت نشان می‏داد که قربانی خودش شده است. «قاتل اهلی» با تلاش غم‏بار تهیه‏کننده برای تغییر ماهیت آن و دست‏وپازدنش برای بازگشت سرمایه به ضد خودش بدل شد. تراژدی همین‏جا رخ داد: فیلم قرار بود نیشتری به سرمایه‏داری نوکیسه‏ی ایرانی بزند اما حواسش نبود که ابزار تولیدش همان ملزومات سرمایه‏داری است. می‏خواست از قواعد بازار بگوید اما سلطه‏ی بازار را پذیرفته بود. می‏خواست اعلان جنگ علیه‏ سرمایه‏داری لخت و عور و لجام‌گسیخته باشد ولی وضع‏اش تراژیک‏تر از آن بود که بتواند کاری کند. «قاتل اهلی» در خودش غرق شد. خودش، خودش را کشت. مقصر تهیه‏کننده بود یا کارگردان؟ شاید هر دو. تن دادن به قواعد سرمایه نیاز به یک نقطه‏ی مشترک دارد و این نقطه‏ی مشترک، نه محتوای فیلم، نه داستان «قاتل اهلی» که سودی تخیلی بود: یکی فکر کرده بود چهره‏ای را استخدام می‏کند و کنارش مشهور می‏شود، دیگری فکر کرده بود با پول او فیلم خودش را می‏سازد. دعوا وقتی شروع شد که سرمایه ترسید و عقب کشید و محصول به‏دست‏آمده مناسب بازار تشخیص داده نشد. غافل از اینکه فیلمی که ضدبازار است نمی‏تواند شبیه و تابع مد روز باشد و قلع‏و‏قمع همین‏جا شروع شد؛ «قاتل اهلی» فیلمی شد که ظاهری معترض داشت اما در‌واقع محصول همان محیط قابل اعتراض بود: سرمایه‏داری سیری‏ناپذیری که هیچ‏وقت اعتماد نمی‏کند و جرئت تغییر قالب بازاری را ندارد، فیلم را بلعید. «قاتل اهلی» دچار اختلال هویت شد، به‏سختی می‏شد به ماهیتش پی برد و گفت که چیست، فیلم بعد از کلی دست‏و‏پازدن اکران شد اما دیگر فیلمی نبود از «مسعود کیمیایی» که زمانی هر اثرش زلزله‏ای به راه می‏انداخت.

۲
فیلمی از مسعود کیمیایی؛ این چند واژه سال‏های سال اعتبار داشت، فارغ از هر نقد و نظری که به رویکرد فیلم‏ها وارد بود هر فیلم مسعود کیمیایی، نگاه و نگرشی داشت که او را به شرایط روز وصل می‏کرد. حتی وقتی خود کیمیایی از جامعه‏اش دور بود و به‌سختی با جوان‏ها رابطه برقرار می‏کرد، نشانه‏هایی از این ناسازگاری در آثارش دیده می‏شد؛ آن اعوجاج و تشتت روایی بعدِ دوم خرداد بیشتر حاصل تلاش برای برقراری ارتباط بود و نتیجه‏اش فیلم‏هایی بود انتزاعی که دور بود از سینمای مسعود کیمیایی. اما حالا در هفتادو‏هشت سالگی کیمیایی انگار جایی ایستاده که بیست سال برای‏اش سرگردان بود، ساخت فیلمی درباره‏ی ارزش‏های از‌دست‌رفته، مرثیه‏سرایی و درعین‏حال حضور قهرمانی تراژیک که برای احیای یک نظر حاضر است از جان‏اش بگذرد.

۳
«خون شد» نام فیلم تازه‏ی مسعود کیمیایی است؛ سی‏امین فیلم او. سال قبل بود که معلوم شد کیمیایی فیلمی خواهد ساخت به اسم «عدالت شوم». آن روزها خود کیمیایی می‏گفت دل‏اش می‏خواهد فیلمی بسازد به نام «تبعید سایه‏ها»، فیلمی که سال ۱۳۹۱ پروانه‏ی ساخت آن صادر شده بود و شنیده می‏شد که بنیاد سینمایی فارابی قرار است آن را تهیه کند. «تبعید سایه‏ها» در دهه‏ی سی و چهل می‏گذشت، در دوره‏ای که بخشی از جریان چپ در ایران داشت پا می‏گرفت. می‏گفتند اکبر زنجان‏پور نقشی در فیلم بازی می‏کند و احتمالا پولاد کیمیایی هم یکی از بازیگران فیلم است. آنها که فیلمنامه را خوانده بودند، می‏گفتند فیلمی است شبیه «سرب» و چون تاریخی است پرخرج هم هست. کیمیایی حتی برای دیدن یک سرمایه‏گذار به روسیه هم رفت اما انگار قرار نبود این فیلم ساخته شود. چه اینکه این فیلمنامه هم مثل پروژه‏ی «اِشغال» بهرام بیضایی در کمدهای بنیاد سینمایی فارابی ماند و خاک خورد تا کیمیایی ناامید شود و فیلم دیگری شروع کند. «عدالت شوم» که خیلی زود نام‏اش به «خون شد» تغییر کرد، زمستان سال قبل مجوز ساخت گرفت. خودش می‏گفت «داستان “خون شد” به مثابه‏ی خانه‏ای قدیمی است که همه چراغ‏هایش خاموش بوده و هیچکس نیز در اتاق‏هایش ساکن نیست. در این میان یکی از ساکنین این خانه می‏آید و همه چراغ‏ها را روشن می‏کند.» او به زبان خودش قصه‏ی فیلم را کمی لو داده بود.

۴
«خون شد» یک «قیصر» جدید بود؟ این شایعه‏ای بود که از یکی دو ماه پیش سر زبان‏ها افتاده بود. می‏گفتند مسعود کیمیایی «قیصر» را به‏روز کرده و فیلم او درواقع قسمت دوم آن است. اما واقعیت این بود که کیمیایی همیشه مخالف دوباره‏سازی «قیصر» بود. سال‏ها پیش وقتی هنوز رابطه‏ی بهروز افخمی و بهرام رادان شکرآب نشده بود یک‏بار افخمی اظهار تمایل کرد که «قیصر» را با این بازیگر بسازد. کیمیایی اما با همان لحن کنایی‏اش آنها را روانه کرد. بعدها هم هر وقت از «قیصر» حرف زد آن را محصول زمانه‏اش خواند، محصول زیست شخصی‏اش، دوره‏ای که در آن زندگی می‏کرد و همه‏ی آن چیزهایی که «قیصر» را از آب‏وگل درآورده بود. آخرین بار هم در شماره‏ی ویژه‏ی پنجاه‏سالگی مجله‏ی فیلم بود، وقتی جواد طوسی از او پرسید که آیا «قیصر» قابلیت استناد و الگوپذیری دوباره برای این دوران با ساخت قسمت دومش را دارد، کیمیایی جواب داد: «من هیچ فیلمی را از خودم و حتی دیگران در دوباره‏کاری دوست ندارم. ضربه‏ای به من می‏خورد، تمام جانم به‏هم می‏ریزد و می‏شود یک اثر. اگر من این را تکرار کنم جانم به‏ هم می‏ریزد. وقتی جانم به‏هم می‏ریزد، تولد دیگری رخ می‏دهد وگرنه اساس کار تقلب است. یک کاری کرده‏ایم گرفته، حالا می‏خواهیم آن را ادامه بدهیم که آن هم بگیرد! این کار اصلا هنرمندانه نیست.»

۵
اما چرا می‏گفتند «خون شد» یک «قیصر» تازه است؟ ماجرا از اینجا شروع شد که بعضی فقط یک خط ماجرای فیلم را شنیدند؛ قصه‏ی بازگشت مردی که می‏خواهد همه‏چیز را راست‏و‏ریست کند. این خلاصه‏ی داستانی نامفهوم بود از «خون شد» که آن را ربط می‏داد به «قیصر» که مثل آن فیلم درباره‏ی مردی بود که بعد بازگشت با فاجعه‏ای روبه‏رو می‏شد. اما «خون شد» راه دیگری را می‏رفت، درست است که قهرمان «خون شد» هم دنبال احیای یک ارزش دفن‏شده در مناسبات اجتماعی است و می‏خواهد آبرو را به خانواده برگرداند اما ماجرای فیلم درباره‏ی انتقام نیست. «خون شد» درباره‏ی مردی است که برمی‏گردد و می‏بیند خانه‏اش فروپاشیده و دست به کار می‏شود تا همه‏چیز را راست‏و‏ریست کند و سرجای قبلی‏اش برگرداند. این وسط مجبور است با کلی آدم دربیفتد و خون بریزد و خون بدهد. اما در‌نهایت این قهرمان تراژیک راه را نشان می‏دهد. می‏گویند فیلمنامه‏ی تازه‏ی کیمیایی شسته‏ورفته است و منسجم و یکی از بهترین‏ آثاری است که در سال‏های اخیر نوشته. با دیالوگ‏هایی کوتاه و روایتی که تشتت آثار قبلی را ندارد و سرراست و کم‏و‏بیش دقیق جلو می‏رود.

۶
«خون شد» را جواد نوروزبیگی تهیه می‏کند؛ کسی که همه‏جور فیلمی در کارنامه‏اش هست، از «پرسه در مه» و «طبقه حساس» تا «اعترافات ذهن خطرناک من» و «سراسر شب». سرمایه‏ی فیلم را محمدصادق رنج‏کشان تأمین کرده که امسال کلی فیلم از او اکران شده، از «سرخپوست» و «متری شیش‏و‏نیم» گرفته تا «روسی» و «سرکوب». اینها کنار کیمیایی ایستاده‏اند تا او سی‏امین فیلم‏اش را بسازد. اما تیم بازیگران فیلم در نوع خودش عجیب و جالب است؛ آقاخانی قهرمان فیلم شده، همان مردی که می‏خواهد آرامش را به خانه برگرداند. او که هنوز بین نقش‏های کمدی و جدی در نوسان است، حالا در فیلم‏های درام بیشتر به دل می‏نشیند؛ مقایسه‏ی نقش‏اش در «قسم» محسن تنابنده با بازی‏اش در «رحمان ۱۴۰۰» نشان می‏دهد که او در نقش‏های جدی بهتر جا افتاده. کنار او سیامک انصاری، لیلا زارع، نسرین مقانلو، هومن برق‏نورد و سیامک صفری هم هستند، بازیگران نقش‏های کوتاه که بعضی از سریال‏های تلویزیونی آمده‏اند و برخی از دل کمدی‏ها. اما فیلم کیمیایی فرصتی است برای آنها که خودشان را نشان بدهند. «خون شد» انگار زمین سفتی است که همه‏ی اینها می‏توانند روی‏اش بایستند و جدا شوند از آن‏چه قبلا ارائه داده‏اند. علیرضا زرین‏دست که کلی فیلم با کیمیایی کار کرده (ضیافت و متروپل و حکم و رئیس) دوباره همکار او شده تا «خون شد» روی پرده‏ی سینماها بیاید.

۷
«خون شد» فیلمی است که کیمیایی به آن دل بسته؛ درست مثل هواداران بیشمارش که منتظرند او یک شاهکار دیگر بسازد. امسال برای او سال خوبی بوده؛ «گوزن‏ها» در نظرسنجی منتقدان مجله‏ی «فیلم» بیشترین رأی را به دست آورد و دوباره سر زبان‏ها افتاد. پنجاه سالگی ساخت «قیصر» هم همین ماه‏ها جشن گرفته شد و تأثیرش در سینمای ایران گوشزد شد و «خون شد» درست در کشاکش همین بزرگ‏داشت‏ها جلوی دوربین رفت. اگر به سرنوشت معتقد باشیم، باید حادثه‏ی سوم را هم به فال نیک بگیریم و منتظر «خون شد» بمانیم. شاید این فیلم مسعود کیمیایی واقعا خون به پا کند!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا