خرید تور تابستان

مذاکره ایران و‌ عربستان؛ خیلی دور خیلی نزدیک!

ساناز نفیسی در روزنامه‌ی سازندگی نوشت: عربستان خواهان جنگ با ایران نیست؛ ریاض ترجیح می‏دهد به جای تکیه بر گزینه نظامی راه‌حل سیاسی را در اولویت قرار دهد. این عبارتی است که در جریان مصاحبه ۶۰ دقیقه‏ای محمد بن‌سلمان، ولیعهد سعودی با شبکه خبری سی بی‏اس برجسته شد و پیام روشنی برای ایران داشت؛ ریاض از قدرت و نفوذ تهران در منطقه آگاه است و به خوبی می‏داند هرگونه ماجراجویی می‏تواند معادله‏ای با حاصل جمع صفر را برای این بازیگر منطقه رقم بزند.

بن‌سلمان در این مصاحبه که دو هفته بعد از حمله به میادین نفتی آرامکو انجام شد بر دیپلماسی و تکیه بر اهرم‏های سیاسی جهت کاهش تنش میان ایران و عربستان تاکید کرد و گفت هر گونه رویارویی با تهران می‏تواند زمینه را برای فروپاشی اقتصاد جهانی هموار سازد. ریاض بعد از حمله موشکی- پهپادی به دو میدان نفتی موسوم به بقیق و حریص، هم‌صدا با ایالات متحده و حتی سه کشور اروپایی عضو برجام ایران را مسئول این حملات قلمداد کرد. ادعایی که بارها توسط مقام‏های رسمی کشورمان رد شد. بعد از این حمله و همزمان با اوج‌گیری تنش‏ها، گمانه‌زنی‏ها در‌مورد درگیری نظامی احتمالی در منطقه افزایش یافت. اما اظهارنظر اخیر بن‌سلمان سیگنال متفاوتی ارسال کرد. شواهد نشان می‏دهد ریاض با لحاظ کردن پس‌لرزه‏های هرگونه تنش نظامی احتمالی، پیروی از رویکرد سیاسی را در اولویت برنامه‏های منطقه‏ای‏اش قرار داده است. بن‌سلمان در گفت‏وگو با شبکه خبری سی بی‏اس گفت: « ۳۰ درصد از انرژی جهان در منطقه نهفته که می‏تواند۲۰ درصد تعاملات جهانی را به خود اختصاص داده و ۴ درصد تولید ناخالص ملی جهانی را شکل می‏دهد. در چنین شرایطی هرگونه رویارویی نظامی در منطقه علاوه بر رشد افسارگسیخته قیمت نفت خام، زمینه را برای فروپاشی اقتصاد جهانی، ساختار اقتصادی خاورمیانه و عربستان سعودی هموار می‏کند». الجزیره به نقل از یک منبع آگاه عراقی به بهانه مصاحبه اخیر بن‌سلمان از احتمال مذاکرات مستقیم میان ایران و عربستان نوشت. گفته می‏شود عادل عبدالمهدی در جریان سفرش به عربستان و رایزنی با مقام‏های تهران مقدمات دیدار رئیس‏جمهوری کشورمان با ولیعهد سعودی را در بغداد هموار می‏کند. پیش از این عمران خان، نخست وزیر پاکستان در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل گفته بود که ریاض مسئولیت میانجیگری میان عربستان و ایران را به او واگذار کرده است.

انفعال امریکا
شواهد نشان می‏دهد که ریاض بعد از حملات ۱۴ سپتامبر یا شاید قبل از آن رویکردش در برابر تهران را تغییر داده و تلاش دارد تا با توسل به دیپلماسی و همچنین نقش‌آفرینی بازیگران منطقه، کشورهایی که متحد ایران هستند یا رابطه نزدیکی با تهران دارند، به تنش حاکم پایان دهد. برای تبیین چرایی مخالفت چهره ماجراجویی چون بن‌سلمان با گزینه نظامی علیه تهران، همانی که زمانی گفته بود جنگ را به خاک ایران خواهیم کشاند، گزینه‏های متعددی وجود دارد. انفعال ایالات متحده را شاید بتوان مهم‌ترین دلیل برای اجتناب از آغاز جنگ دیگری در منطقه توسط عربستان قلمداد کرد. دیوید آلیسیون طی یادداشتی در نشریه نشنال اینترست به این مسئله اشاره کرد و در این باره نوشت: «‌بعد از ماجرای حمله به میادین آرامکو ایالات متحده به ادبیات جنگ‌طلبانه متوسل شد. عربستان نیز اندکی بعد سکوتش را شکست و مدعی شد که حمله به میدان‏های نفتی‏اش اقدام جنگی است و جهان باید بدان پاسخ دهد. اما به ناگاه این دو بازیگر از مواضعشان عقب نشستند. اما چرا؟» آلیسون در پاسخ به این سوال نوشت: «‌آمریکایی‏ها خواهان جنگ جدید نیستند. این حقیقتی است که ترامپ به‌خوبی از آن آگاه است. فارغ از چهار دهه تنش میان تهران و واشنگتن نتایج نظرسنجی‏ها در ماه‏های ژوئن و ژوئیه ۲۰۱۹ نشان می‏دهد ۸۶ درصد از دموکرات ها( حامیان این حزب)، ۸۱ درصد از افرادی که حامی هیچ حزب و گروهی در آمریکا نیستند و ۸۱ درصد جمهوری‌خواهان با گزینه نظامی مخالفند و در این میان ۵۲ درصد دموکرات‏ها، ۶۱ درصد از افراد مستقل و ۸۹ درصد جمهوری‌خواه تاکید دارند که ترامپ باید تحریم‏ها را علیه تهران افزایش دهد.» زمان‌بندی انجام این نظرسنجی با اهمیت است. این ارزیابی در ماه‏های ژوئن و ژوئیه انجام شده است؛ یعنی دو بازه زمانی که در جریانشان حمله به نفتکش ژاپنی در دریای عمان و حمله به پهپاد آمریکایی رخ داد؛ رویدادهایی که هر کدام به تنهایی در میانه تنش‏های حاکم می‏توانست به شکلی مستقل عامل محرکی برای آغاز جنگ باشد. با این حال نه مردم آمریکا و نه ترامپ و کاخ سفید‌نشین‏ها استفاده از گزینه نظامی را مصلحت نمی‏دانند. حتی اگر توسل به گزینه نظامی یکی از سناریوهای احتمالی رئیس‏جمهوری آمریکا باشد، فضای داخلی ایالات متحده به ترامپ چنین فرصتی را نخواهد داد. مخالفان ترامپ و چهره‏هایی چون سناتور تیم کین بلافاصله بعد از حمله به آرامکو اعلام کردند که اقدام تلافی‌جویانه آمریکا برای حراست از منافع ریاض استراتژی نادرستی است. به باور استفان هرزوگ پنتاگون (‌وزارت دفاع امریکا) عامل مهمی برای جلوگیری از جنگ بوده و هست. ژوئیه سال جاری ژنرال مارک میلی به مجلس سنا گفته بود که امریکا در صورت درگیر شدن با ایران باید خود را برای سناریوهای متعددی آماده کند. به باور میلی حمله به ایران به معنای واگذار کردن پایگاه‏های نظامی ایالات متحده در منطقه است. به واسطه انفعال آمریکا، عربستان نیز از مواضع خصمانه‏اش علیه تهران عقب نشسته است.

غیبت شیطان مجسم
نباید استعفای جان بولتون؛ همانی که از او تحت عنوان شیطان مجسم یاد می‏شد را نادیده گرفت. با کنار گذاشتن بولتون، اعضای تیم «بی»؛ (‌نامی که برای نخستین‌بار ظریف، وزیر خارجه کشورمان برای توصیف رادیکال‏های نزدیک به ترامپ از آن استفاده کرد)، در موضع ضعف قرار گرفتند. بولتون که از حامیان حمله نظامی سال ۲۰۰۳ ایالات متحده به عراق بود، از همان زمان در نوشته‏ها و حتی گفت‏وگوهایش بر حمله نظامی به ایران تاکید داشت. رابطه این نئوکان آمریکایی با لابی‏های صهیونیستی موجب شد تا مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا بتواند زمینه خروج این کشور از برجام را هموار کند. شواهد نشان می‏داد بولتون درصدد بود در دومین گام حمله نظامی به تاسیسات ایران را رقم بزند؛ خواسته‏ای که محقق نشد. بن‌سلمان حالا در غیاب چهره‏ای چون بولتون به جای تمرکز بر رویکرد تهاجمی استراتژی این کشور در ارتباط با تهران را تغییر داده است. چرا؟ امیل هوکایم در پاسخ به این سوال به نیویورک تایمز گفت: «جاه‌طلبی‏های ریاض موجب شده تا این بازیگر و متحدانش درگیر جنگی نابرابر در یمن شوند؛ نبردی که بیش از یک میلیارد دلار هزینه به عربستان تحمیل کرد اما نه‌تنها منافع عربستان را تامین نکرده بلکه موجب شده تا گروهی مخالف در مرزهای سعودی قدرت بگیرند». طبیعتا این موضوع به یکی از دغدغه‏های ولیعهد جوان تبدیل شده است. بن‌سلمان بدون حمایت رادیکال‏های آمریکایی نمی‏تواند آغازگر نبرد دیگری باشد، جنگی که نه‌تنها امنیت انرژی بلکه ژئوپلتیک و جغرافیای منطقه را به خطر خواهد انداخت و زمینه را برای تقویت اتحادیه‏های منطقه‏ای ضد سعودی هموار می‏کند. علت تغییر ادبیات محمد بن‌سلمان و حتی تغییر ناگهانی سیاست‏های امنیتی عربستان درمنطقه به خصوص در ارتباط با ایران را می‏توان ناشی از غیبت چهره‏هایی چون بولتون قلمداد کرد؛ نئوکانی که شاید می‏توانست زمینه را برای همگرایی استراتژیک میان ایالات متحده و عربستان هموار کند.

آینده سیاسی مبهم ولیعهد
نجوان ذاکی در‌باره عقب‌نشینی ریاض در ارتباط با ایران می‏نویسد: «‌چرایی این انفعال را باید در سیاست‏های سال ۲۰۱۱ ایران و عربستان در منطقه جست‏وجو کرد. دو بازیگر از دو سیاست و رویکرد متفاوت پیروی کردند. ایران جانب بشار اسد را نگاه داشت و حمایت‏های مستشاری‏اش از این بازیگر را دریغ نکرد. اما ریاض برای برهم زدن معادلات به مصر نزدیک شد. اما حالا فارغ از میلیاردها دلاری که توسط ریاض در اختیار السیسی قرار گرفته، مصر نه موافق رویارویی با سوریه است و نه به کمپین فشار حداکثری علیه تهران پیوسته است. مجموعه این تجربه‏های شکست‌خورده موجب شده تا عربستان این بار مهره‌هایش را در میدان سیاست خارجی‌ محتاطانه جا‌به‌جا کند. در این میان مولفه‏ای که نباید نادیده گرفته شود، فضا‏سازی برای اعمال اصلاحات داخلی است. محمد بن‌سلمان به واسطه انتقادهای داخلی (‌انتقادهایی که توسط شاهزادگان کنار گذاشته شده و مخالفانش مطرح می‏شود) ناچار است جایگاهش را به عنوان پادشاه آینده عربستان تثبیت کند. یکی از راه‏های تحقق این مسئله به سرانجام رساندن برنامه اصلاحات پیشنهادی ولیعهد جوان است؛ طرحی که ۲۰۳۰ نام گرفت. ماجراجویی‏های محمد بن‌سلمان در منطقه بیش از آنکه سودی داشته باشد، هزینه داشت و مقوله امنیت داخلی در عربستان را با چالش‏های جدی روبه‏رو کرده است. در چنین شرایطی طبیعتا ولیعهد جوان درگیر نبردی نخواهد شد که آینده سیاسی مبهمش را مبهم‌تر کند. ولیعهد عربستان برای اجرای وعده‏های برنامه اصلاحاتی‏اش بر مقوله فروش سهام آرامکو تکیه دارد. او به‌خوبی می‏داند رویارویی با ایران یعنی برهم زدن ساختار انرژی و دفاعی کشورش در خلیج فارس، سیستمی که حملات اخیر میزان آسیب‌پذیری‏اش را عریان‌تر کرده است. ماجرای آرامکو ثابت کرد که ریاض حتی از سیستم دفاعی قدرتمندی برای حراست از میادینش در برابر حملات انصار الله برخوردار نیست. طبیعتا در چنین شرایطی هرگونه محاسبه نادرست می‏تواند هم جغرافیای عربستان و حتی خلیج فارس را به خطر اندازد و هم ساختار انرژی این کشور را نابود کند. از همین رو بن‌سلمان در غیاب آمریکا، رویکرد و استراتژی متفاوتی برای خود در ارتباط با ایران تعریف کرده است. پیشنهاد رئیس‏جمهوری کشورمان در مجمع عمومی مبنی بر اجرای طرح امید فرصت خوبی است برای مقدمه‌چینی جهت پایان دادن به تنش‏ها، آن هم با تکیه بر اهرم‏های دیپلماتیک.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا