غفلت از ظرفیت عظیم اصلاح طلبی
علی شکوهی در یادداشتی با عنوان «غفلت از ظرفیت عظیم اصلاح طلبی» در روزنامهی اعتماد نوشت:
چند روز قبل فرصتی شد تا به همراه جمعی از ایثارگران، به دیدن جناب سیدمحمد خاتمی برویم. در این دیدار فرصتی شد تا برخی نقدهای اصولگرایانه خودم از دوستان اصلاحطلب را بیان کنم. هدفم این بود که در این باره نظرات جناب خاتمی را هم بدانم و به یک معنا امیدوار بودم که ایشان همسو با بنده از این نقدها استقبال و زمینه را برای توجه دادن به «اصول» در جمع اصلاحطلبان مساعدتر كند.
در این جلسه تاکید کردم که بنده در میان اصلاحطلبان به تعبیری یک اصولگرا تلقی میشوم چون بر بسیاری از آرمانهایی که جریان چپ سابق از آنها دفاع میکرد، همچنان اصرار دارم. به گمانم جریان اصلاحطلبی نمیتواند و نباید از پیشینه خودش جدا شود و هویت تازهای برای خودش تعریف کند. ما در گذشته از مفاهیمی مانند پیوند دین و سیاست، ضرورت تشکیل حکومت دینی، تفسیر مردمسالارانه از نظریه ولایت فقیه، مبارزه ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستی، دفاع از جنبشهای اسلامی و انقلابی در دیگر کشورهای جهان، عدالتخواهی، مردمسالاری دینی و دموکراسی، آزادی، اجرای بدون تنازل قانون اساسی، به رسمیت شناختن و تامین حقوق اقلیتها، نظارتپذیری و شفافیت همه ارکان حکومت، توسعه و پیشرفت منطبق بر الگوهای درونزا، مبارزه با فساد و جلوگیری از شکلگیری طبقه جدید در درون نیروهای انقلاب، سادهزیستی و مبارزه با اشرافیت حکومتی، مردمگرایی و اصل دانستن مردم هم در مقام مشروعیتبخشی به حکومت و هم برای تحقق آرمانهای انقلاب و … دفاع میکردیم و این همه را با هم میخواستیم. متاسفانه اکنون شاهد گونهای غفلت از سوی بخشی از اصلاحطلبان هستیم. این رفتار موجب شده است که جریان رقیب برخی شعارها و آرمانها را مصادره و به دلخواه خود تفسیر و معرفی کند و انصافا گاهي چقدر زشت و مبتذل آنها را ارائه میدهد.
همچنین گفتم متاسفانه شاهد نوعی «اختلاط گفتمانی» در جامعه و به خصوص در میان نیروهای اصلاحطلب هستیم؛ بدین معنا که انسجام درونی اندیشه و تفکر را مشاهده نمیکنیم و پازلی از مواضع سیاسی، اقتصادی، تاریخی و مبانی نظری را شاهدیم که بیقواره در کنار هم قرار گرفتهاند و انسجام ندارند و هدف مشخصی را محقق نمیکنند. شاید گروههای شکل گرفته در شبکههای اجتماعی نمونه عینی این گونه اختلاط گفتمانی باشند، زیرا حتی در یک گروه کاملا اصلاحطلب شاهد بازنشر مطالبی هستیم که شاید با پسزمینه فکری و سیاسیبراندازان، سلطنتطلبان، باستانگرایان، دینستیزان و… تولید شدهاند و کمتر کسی قادر به پالایش محتوایی آن است؛ انتظاری که در وضعیت کنونی یعنی حاکمیت بیسوادی رسانهای، کار بسیار دشواری به نظر میرسد.
به گمان من طرح این مباحث در جمعهای اصلاحطلب ضروری است تا پیشینه این جریان یادآوری شود و دوستان اصلاحطلب ما دودستی آرمانهای مطلوب خود را به رقیب وانگذارند و اگر دغدغه حقیقت ندارند که دارند، دستکم به خاطر حفظ جایگاه خود در میان مردم، مواضع اصولی خود را فراموش نکنند و در تداوم فعالیت سیاسی خود، سنجیدهتر و کارآمدتر گام بردارند. در عین حال فکر میکنم وقتی مخاطب ما جریان عاقل اصولگرا و حاکمان و مسوولان ارشد نظامند، باید حرفهای دیگری را بزنیم و ظرفیتهای بزرگی را یادآوری کنیم که عامدا یا از سر لجاجت و تمامتخواهی مغفول ماندهاند. یکی از این سرمایهها و ظرفیتهای مهم داخلی، توان اصلاحطلبان در مقابله با دشمنان و مشخصا سیاستهای مداخلهجویانه امریکاست. به آن جریان تندرو و افراطی داخل کشور که ملاک مرزبندی اصولی ندارد و متخصص تبدیل دوست به دشمن است و عامدانه نیروهای درون جبهه انقلاب را به بیرون از نظام سوق میدهد، کاری نداریم، اما مقاماتی که اهمیت سرمایههای اجتماعی پرورش یافته در بستر انقلاب را درک میکنند و تاثیر مثبت آنان بر فضای عمومی داخل و خارج کشور را تجربه کردهاند، اکنون باید مسوولانهتر با این سرمایهها مواجه شوند و از آنان برای پیشبرد اهداف دیپلماسی عمومی نظام بهره بگیرند و نقشههای جنگطلبان غربی – عبری – عربی را نقش بر آب کنند.
خوشبختانه دوستان اصلاحطلب ما منتظر نمیمانند و با احساس مسوولیت ملی و انقلابی، وارد عرصه میشوند که اقدام جناب خاتمی به نوشتن نامه به دبیرکل سازمان ملل از جمله این اقدامات است. ایشان در نامه خود، سیاست ترامپ را مورد نقد جدی قرار داد و از جمله نوشت: «ایران اکنون با خشونتبارترین تحریمها و محاصرههای اقتصادی روبهروست و تهدیدهای نظامی امریکا علیه ایران پر رنگتر شده است. آنچه امریکا بر سر برجام آورد، تنها مخالفت با دولت و ملت ایران نبود، بلکه تحقیر اصل اساسی گفتوگو برای صلح بود و باز هم زور به جای توافق و تحریم به جای تفاهم نشست».
همچنین جمعی از اصلاحطلبان سرشناس در سرمقاله مشترک خود در یک نشریه امریکایی به وضعیت جنگی منطقه پرداختند و تاکید کردند که وقوع هر جنگی در منطقه فقط زیان خواهد داشت. آنان از جمله در حمایت از برجام نوشتند: «ما اصلاحطلبان ایرانی مصریم که در هر گفتوگوی بعدی، برجام باید جایگاه محوری داشته باشد، تحریمها باید برداشته شوند و نگرشهای تهاجمی باید با تعامل توام با احترام و تکریم جایگزین شوند. از همه طرفهای موافقتنامه برجام دعوت میکنیم به عنوان مقدمه مذاکرات ضروری بعدی برای پیشگیری از درگیری، به روح و نتایج برجام احترام بگذارند. همچنین از سیاستمداران هر دو طرف، جامعه جهانی و نهادهای جهانی میخواهیم نقش فعالانهتری ایفا کنند در جهت اینکه تعامل دیپلماتیک توام با احترام به جای جنگطلبی و تهدید نظامی بنشیند».
میتوان با رفع موانع داخلی از فعالان اصلاحطلب و امیدوار کردن مردم به نظام، تاثیر و کارکردهای این ظرفیت عظیم اصلاحطلبی را بیشتر و بیشتر کرد.
انتهای پیام