زنان و استادیوم؛ چطور طلسم ۴۰ ساله شکست؟
احسان منصوری در یادداشتی تلگرامی با عنوان «زنان و استادیوم؛ چطور طلسم ۴۰ ساله شکست؟» نوشت:
✅پس از سالها کشمکش بالاخره ممنوعیت ۴۰ ساله ورود زنان به استادیوم فوتبال شکست.
برای سالها فعالین متعدد زن نسبت به این تبعیض مضحک و آزارنده اعتراض کردند. تجمعات متعدد در مقابل درب استادیومها، بازداشتهای مکرر، تشکیل گروههایی مانند روسری سفیدها، ورود مخفیانه دختران با پوشش پسرانه به استادیوم، ساخت فیلمهایی با همین موضوع و نهایتا تراژدی خودسوزی دختر آبی بخشی از این مبارزه ۴۰ ساله برای حقی بدیهی بود.
✅روند حل این مساله درست همان چیزی است که در همه جنبشهای حقوق مدنی دنیا شاهدیم.
عده اندکی به نقض حقوق خود معترضند. در طول زمان همراهان بیشتری پیدا میکنند. موضوع را عمومی میکنند، آگاهی بخشی میکنند، سازماندهی میکنند و اعتراضات را به اقدامات عملی پیوند میزنند. کم کم بخشی از نخبگان حاکم را با خواست خود همراه میکنند و نهایتا وقتی آخرین حلقههای محافظهکار طبقه حاکم در مقابل خواستشان متزلزل شدند، به حقوق خود دست پیدا میکنند.
✅ماجرای استادیوم در ایران البته چند دور تکراری داشت. از آن روزی که عدهای زنان با تجمع و به زور راه خود را به استادیوم باز کردند تا وقتی که احمدی نژاد تصمیم گرفت درهای استادیوم را باز کند و با مخالفت مراجع ناکام ماند و نهایتا قولهای متعدد و بینتیجه دولت روحانی، پیشروی و پسروی های متعددی را شاهد بودیم.
✅همزمان با کنشگران داخلی و جلب توجه رسانهها به موضوع، عدهای سودجو در خارج کشور نیز وارد ماجرای استادیومهای ورزشی به طور خاص و ورزش زنان به طور عام شدند.
از کمپین مسیح علینژاد برای لغو مسابقات شطرنج زنان در ایران تا نمایشهای دریا صفایی در بلژیک (که پله ترقی او تا عضویت در یک حزب فاشیستی در پارلمان بلژیک شد) نمونههای برجسته جریانات سودجوی خارجی بودند.
✅همین جریانات خارج نشین در روزهای گذشته تلاش کردند باز شدن درب استادیوم را محصول فشار فیفا (و موفقیت راهکار خودشان برای درخواست فشار خارجی) بدانند.
واضح است که البته مساله آنها نه استادیوم و ورزش که مشروع سازی کمک گرفتن از دولتهای خارجی (و هموار سازی راه تحریم و جنگ) است.
✅اهمیت روایتها دقیقا اینجاست: روایتی که تحولات ۴۰ سال گذشته (باز شدن درب استادیوم، انتقال ملیت ایرانی از طریق مادر به فرزند، عقب نشینی حکومت در زمینه حجاب، توسعه ورزش زنان و …) را محصول تلاشها و مبارزات مدنی میداند در مقابل روایتی که همه آن دستاوردها را هیچ میانگارد، جامعه مدنی ایران را ناتوان میداند و فشار خارجی را تنها راهحل گره گشا.
✅روایت دوم نه تنها فاقد رگهای از حقیقت است که همزمان مشروع کننده تجاوز خارجی و ضربه زننده به جامعه مدنی است. رواینی که فعالان ایرانی را ناامید، بیانگیزه و برای پیگیری اهدافشان دلسرد میکند.
پ.ن: گزارش نشریه زنان از ورود عدهای از زنان به داخل استادیوم پس از تجمع مقابل استادیوم آزادی – سال ۷۶
انتهای پیام