۱۸ میلیون کامنت برای تتلو به معنای ۱۸ میلیون حامی نیست
/گزارش ایکنا/
گروه شبکه اجتماعی ــ ۱۸ میلیون کامنت در صفحه اینستاگرام یکی از خوانندگان پرحاشیه رپ، واکنشهای مختلفی را در فضای مجازی برانگیخته است که در این نوشتار به بررسی ریشههای بروز آن میپردازیم.
این اتفاق تأسفبار است
بیژن عبدالکریمی، استاد پیشکسوت فلسفه از کسانی است که از این اتفاق، نگرانی زیادی دارد. او در گفتوگویی با اعتمادآنلاین که آن را در کانال تلگرام خود منعکس کرده، اظهار کرده است: «این اتفاق تأسفبار است، واقعاً باید تأسف خورد، چنین اتفاقی سراشیبی انحطاط ما نسبت به وضعیت تاریخیمان را نشان میدهد که موجب مرگ فرهنگ شده است. ما در دوران مدرنیته متأخر هستیم، به تعبیر دیگر وارد پسامدرن شدهایم که یکی از ویژگیهای این دوره طغیان غرایز است.
به تعبیر نیچه، انسان دیگر حیوان ناطق نیست، ناطق حیوان است. همچنین یکی دیگر از ویژگیهای عصر حاضر این است که انسان از خودش میگذرد تا به خودش دست پیدا کند. چنین پدیدهای در جهان کنونی بسیار نایاب است و در میان نسلهای جدید وجود ندارد و فلسفه زندگی عبارت شده است از بهرهمندی از جهان و امکاناتی که تکنولوژی به ارمغان آورده است.
ما آمادگی مواجهه با چنین جهانی را نداشتیم و نداریم. علاوه بر آن به دلیل اتخاذ سیاستهای نادرست، نوعی واکنش و نوعی خشم و کینه و بغض و خودزنی و پشت کردن به تاریخ در نسل جدید شکل گرفته است؛ یعنی فرهنگ پسامدرن با وضعیت بد فرهنگی و تحجر و همچنین عقبماندگی به رویارویی میپردازند. سیاستهای غلط و بینش نادرست دلایل شکل گیری چنین شرایطی هستند.
همه کسانی که مسئولیت دارند باید شش دانگ حواسشان را جمع کنند و با اقدامات مقتضی از فرهنگ و اخلاق مراقبت کنند چرا که ممکن است زمانی چشم باز کنند و ببینند که خیلی دیر شده است. حتی میتوان گفت الان هم دیر شده است. البته مقوله فرهنگ مقولهای نیست که قدرت سیاسی بتواند کنترلش کند. مسئله این است که قدرت سیاسی ما آمادگی مواجهه با چنین شرایطی را ندارد و میان مقولاتی که در اندیشهاش است با مقولاتی که در جهان کنونی اتفاق میافتد بسیار فاصله و فرق است که این اصلاً تعمدی نیست.
با وضعیت کنونی هیچ کاری نمیشود انجام داد و باید قبول کنیم که حتی در این کشور تک و توک آدمهایی که میخواهند کاری کنند با سانسور کتاب و اندیشه و… روبهرو میشوند و طبیعی است در چنین شرایطی نمیتوانند گرهای از گرهها را باز کنند. در واقع باید گفت سانسور، فرهنگ را بلعیده است.»
۱۸ میلیون کامنت به معنای ۱۸ میلیون حامی نیست
در مقابل این نظر، محمدرضا جلائیپور، یکی از جامعهشناسان کشورمان نظر دیگری دارد. او در کانال تلگرامی خود نوشته است: «ثبت رکورد ۱۸ میلیون کامنتِ تتلیتیها(علاقمندان تتلو) زیر یکی از پستهای اینستاگرامی تتلو به انتشار موجی از تحلیلهای «نگران» در طیف گستردهای از رسانههای ایران انجامید. توجه به چند نکته شاید از ابعاد نگرانیِ ناظران و اغراقهای توصیفی و تحلیلی در این زمینه بکاهد:
۱) ۱۸ میلیون کامنت به معنای ۱۸ میلیون حامی نیست. بسیاری از کامنتگذاران صدها و حتی بیش از هزار کامنت زیر پست او گذاشتهاند و اگر چنانکه با مرور کامنتها برآورد تقریبی کردم به طور میانگین هر حامی تتلو حدود ۵۰ کامنت گذاشته باشد، این کامنتها را حدود ۳۶۰ هزار حامی تتلو گذاشتهاند.
۲) ۳۶۰ هزار علاقهمند پرشوری که حاضرند بیش از ۵۰ کامنت در اجابت دعوت کسی بگذارند هم عدد کمی نیست. صفحه تتلو قبل از اینکه اخیرا توسط اینستاگرام بسته شود، حدود دو میلیون دنبالکننده داشت و کانال تلگرامیاش هم بیش از ۷۰۰ هزار عضو دارد. این اعداد قابل توجهاند، اما نه در حدی که بعضی ناظران تصویر میکنند. همه دو میلیون دنبالکننده تتلو هم مؤید همه رفتارهای او نیستند. گروهی شیفتهاند، گروهی صرفا کنجکاو و ناظراند، گروهی صرفا به موسیقی و صدای او علاقهمندند و گروهی شوریده علیه فرهنگ مسلط هستند.
۳) برای معنادار شدن این اعداد باید آن را با بقیه سلبریتیها در ایران و سایر خوانندگان این سبک در سایر کشورها مقایسه کنیم و ببینیم این پدیده نه اختصاصی به ایران دارد و نه در خود ایران مختص تتلو است. براساس نظرسنجی ایسپا حدود ۴۰ درصد ایرانیان عضو اینستاگراماند و دهها سلبریتی بیش از تتلو دنبالکننده دارند(مثلا حسین ریوندی و مهناز افشار و رامبد جوان حدود ۹ میلیون و بهنوش بختیاری حدود ۸ میلیون نفر).
۴) در سایر کشورهایی که رسانههای نو و ارتباطات جدید فراگیر شدهاند هم تعدادی از خوانندگان پاپ و چهرههای عامهپسند دهها برابر تتلو علاقمند و شیفته دارند. در همین اینستاگرامی که تتلو حدود دو میلیون دنبالکننده دارد، کیمکارداشیان (که مصداق تام و تمام سلبریتی مبتذل در آمریکا است) ۱۴۹ میلیون و جاستین بیبر(خواننده نوجوانپسندِ کانادایی) ۱۱۹ میلیون دنبالکننده دارند که حتی با لحاظ جمعیت بیشتر انگلیسیزبانها همچنان ارقام قابل توجهیاند.
به تعبیر دیگر، محبوبیت تتلو، به ویژه در میان بخشی از دهه هشتادیها قابل توجه است، اما محبوبیت چنین کاراکتری در میان جوانان و نوجوانان اختصاصی به ایران ندارد و پدیده مشترک همه جوامعی است که صنعت فرهنگ سلبریتیمحور و رسانههای اجتماعی در آن فراگیر شدهاند. در واقع برای آسیبشناسی پدیده تتلو، جز اینکه نباید اغراق کرد، باید به تأثیر عواملی که اختصاصاً ایرانی نیستند هم توجه داشت. در آمریکا هم متأسفانه تأثیر فرهنگی کارداشیانها بیش از چامسکیهاست.
۵) نسل جدید بیش از نسلهای قبل تحت تأثیر امواج فرهنگی جهانی و اقتضائات گسترش رسانههای نوی اجتماعی است. در حدی که در میان نوجوانان ایرانی میلیونها شیفته موسیقی پاپ کرهای(از جمله گروههای BTS و ٍEXO و Black Pink) کمتر از شیفتگان تتلو نیستند. به عبارت دیگر، اشتراکات سبک زندگی و ذائقه فرهنگی نوجوانان امروز در تهران با نوجوانان استانبول، قاهره، سئول و حتی لندن و پاریس و نیویورک بعضاً بیشتر از اشتراکاتشان با نسل پدربزرگ و مادربزرگهایشان در ایران است. برای تبیین پدیده تتلو صرفا نباید به آنچه بعد از انقلاب ۵۷ در سیاست رسمی ایران اتفاق افتاد توجه کرد.
۶) واژههای رکیک و ادبیات تتلو اگر به انگلیسی ترجمه شود، نسبت به ادبیات بسیاری از رپرها و خوانندگان پاپ آمریکایی و چینی و کرهای بیادبانهتر نیست. رفتار و گفتارش هم نهتنها نسبت به موسیقی معترض و عصیانگر و ضد فرهنگ رسمی در جوامع دیگر پیشرو نیست، بلکه حاوی عناصر آشکار مردسالار و واپسمانده است.
حامیان تتلو نه تعدادشان بیش از علاقهمندان ستارههای این نوع موسیقی در جوامع دیگر است، نه شاخ و دم دارند، نه از آنها بیادبترند و نه بیش از آنها «گل» میکشند. اغلبشان جوانان و نوجوانانیاند که مثل بسیاری از همسنهایشان در جوامع دیگر به این سبک آثار علاقهمندند و معمولا با افزایش سن رفتار و سلایقشان هم تغییر میکند.
۷) سیاستگذاران فرهنگی در ایران که رخصت آموزش باکیفیتِ موسیقی در مدارس دولتی را نمیدهند، در صداوسیما موسیقی نازل حامد زمانی را به صدای محمدرضا شجریان ترجیح میدهند و ساز نشان نمیدهند و با بیش از ۳ دستگاه عریض و طویل و پرهزینه فرهنگی دولتی سودای خام یکپارچهسازی فرهنگ و سبک زندگی ایرانیان را در سر میپرورند و به جای تبلیغ، عملاً زدگی بیشتر ایجاد میکنند هم بهتر است خودشان را به پدیدههایی از این جنس عادت دهند.»
ضرورت واقعبینی همراه با دوراندیشی
با توجه به نظرات کاربران فضای مجازی و اظهارنظرهای پراکنده برخی کارشناسان، ذکر سه نکته درباره غوغای اینستاگرامی هواداران تتلو لازم است:
۱) همانطور که در نظرگاه «جلائیپور» اشاره شد، ۱۸ میلیون کامنت به معنای ۱۸ میلیون هوادار نیست، بلکه حداکثر حدود ۳۶۰ هزار نفر در این رکوردشکنی اینستاگرامی نقشآفرینی کردهاند، پس نباید در تعداد هواداران یک خواننده رپ که رفتار او را ناسالم ارزیابی میکنیم، اغراق داشته باشیم. به گواه نظر بسیاری از کارشناسان علوم اجتماعی، افرادی که کارهای عجیب و غریب انجام میدهند و به نوعی جلب توجه میکنند، در هر کشوری طرفدارانی دارند. هیچ بعید نیست که در جامعه ۸۰ میلیون نفری ایران نیز تعدادی هوادار خوانندگان پرحاشیه رپ باشند و نباید این موضوع را نشانهای از انحطاط فرهنگی و ورود به سراشیبی تاریخ تلقی کنیم.
اما با این وجود، نکته مهمی که «عبداالکریمی» برآن انگشت میگذارد، ورود جامعه جهانی به دوران پسامدرن و طغیان غرایز است. در این دوران، آنانکه دغدغه فرهنگ و ادب را در سر میپرورانند باید بیش از هر زمان دیگری به میدان بیایند و در فضایی آزاد و فارغ از سانسور، الگوهای فکری و فرهنگی معناساز مدنظر خود را برای جامعه تبیین کنند. عبدالکریمی که بنظر میرسد از محدودیتهای ایجاد شده برای کتاب اخیرش یعنی «دونکیشوتهای ایرانی» ناراحت است، میگوید: «سانسور، فرهنگ را بلعیده است» اما در چند سال اخیر وضعیت تضارب آرا در کشور بسیار مطلوبتر از گذشته شده است. سطح انتقاداتی که به موضوعات مختلف در روزنامهها، خبرگزاریها، صداوسیما، فضای مجازی و … مطرح میشود و جلسات آزاداندیشی و مناظرهای که در دانشگاهها و حوزههای علمیه برگزار میگردد، میتواند صحت این ادعا را تأیید کند.
۲) محور اصلی شهرت و جذابیت امثال تتلو برای مخاطبان و طرفدارانشان، موسیقی آنهاست. شواهد تجربی نشان میدهد بخش مهمی از زندگی جوانان امروزی ایران مثل جوانان سایر کشورها به شنیدن موسیقی میگذرد. گویی یکی از نیازهای جدی نسل امروز موسیقی است. اگر نسبت به محتوای آهنگهای این افراد انتقاد داریم باید توجه داشته باشیم که فقدان آموزش موسیقی فاخر در کشور و عدم توجه کافی به موسیقیهای سنتی و اصیل در صداوسیما، ذائقه مخاطب جوان را رفته رفته به سمت الگوهای دیگر سوق داده است.
امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس در تاریخ ۱۶ تیرماه ۹۸ در گفتوگوی خود با ایکنا میگوید: «حذف برنامههای پرمحتوا از صداوسیما نتیجهاش میشود سرگرم شدن به ماهواره، دست کم گرفتن درس تاریخ و ادبیات نتیجهاش میشود قهرمانشدن شخصیتهای غربی، بیتوجهی به فرهنگ ملی و اسلامی در مدارس و دانشگاهها نتیجهاش میشود کافهنشینی و زیست شبانه، نتیجه حذف موسیقی ایرانی میشود تتلو… همه اینها بخاطر این است که جوان ایرانی را ایرانی بار نیاوردیم.»
فاخرترین هنر موسیقایی به اعتقاد ما مسلمانان، هنر معنوی تلاوت قرآن است. با وجود هزاران جوان مستعد قرائت قرآن و هزینهکردهای بسیاری که برای تبلیغ و ترویج فعالیتهای قرآنی از جمله قرائت قرآن در کشور انجام میشود، هنوز نتوانستهایم لذت استماع تلاوت قرآن را به مخاطبان بچشانیم.
عدم آموزش اصولی این هنر معنوی در نظام آموزشی کشور(از دبستان تا دانشگاه)، درگیرکردن نوجوانان و جوانان قرآنی به انواع و اقسام مسابقات و استفاده صوری از تلاوتهای قرآن پنج دقیقهای به عنوان زینتالمجالس از جمله دلایلی محسوب میشوند که باعث شده است فاخرترین هنر موسیقایی مسلمانان همچنان در کشورمان مهجور بماند.
لازم به ذکر است که توجه به هنر معنوی تلاوت و تدبر در آن، نه تنها میتواند به بسط معنویت در جامعه کمک کند، بلکه در کیفیت ذائقه موسیقایی مخاطب نیز تأثیر میگذارد. جهانبخش فرجی، استاد پیشکسوت قرآن در کتاب «هنر معنوی تلاوت» مینویسد: «به نظر اينجانب در همين دوران شكوفايی هنر تلاوت در مصر، خوانندگان و موسيقیدانان بزرگی هم در اين كشور پديد آمدند كه در فضای قرائت و مستمعين، تأثيرات هنری صرف ايجاد كردهاند. هر چند بسياری از موسيقیدانها و خوانندگان بزرگ مصر هم از هنر تلاوتهای بزرگان اين فن بهره بردهاند.»
۳) شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام، یکی از جولانگاههایی است که در آن هم الگوهای فرهنگی و علمی میتوانند جان بگیرند و هم الگوهای ضدفرهنگی میتوانند بر طرفداران خود بیفزایند. به نظر میرسد راه مقابله با کژکارکردهایی که شبکههای اجتماعی پیدا میکنند، مسدود کردن و ایجاد محدودیت برای آن شبکه اجتماعی نیست. بلکه فعالیت منسجم و هدفدار دغدغهداران فرهنگی در این فضا میتواند از آسیبهای احتمالی آن بکاهد.
گزارش از مجتبی اصغریان
انتهای پیام
حضرت اقا….کسرزیادی ازاین کامنت ها ربطی به حمایت ندارد….باید بایک دیدگاه روانکاوانه تعریف نمود.ا-لجاجت وعنادودهن کجی به شعارهای ریاکارانه 2-هدم انگیزه های عالی که محصول ممانعت از ارائه هنر فاخر دراین دیار ااست…و و و و و…….
بعله ! مگه انتخاباته که 18 میلیون شرکت کننده به معنی 18 میلیون حامی باشه ؟!