آیتالله امجد: کلید بهشت دست من و شما نیست
بیانی از آیتالله امجد دربارهی اینکه «به دیگران با نظر حقارت، تماشا نکنیم!» را به نقل از کانال تلگرامی این استاد اخلاق میخوانید:
«حکم مستوری و مستی همه بر خاتمت است
کس ندانست که آخر به چه حالت برود»
کلید بهشت دست من و شما نیست. حواستان باشد! [این قبیل حرفها که مثلا] مسجد ما بهشتی است، بقیه کافرند. مریدهای من فقط بهشتیاند، بقیه کافرند و… اینها غلط است. جهالت است. حماقت است. یعنی چه؟! کلید بهشت، دست من تو نیست که! ما که نمیتوانیم به مردم نمره بدهیم. ما چه میشناسیم کیٖ به کیٖ است؟ الان در اینجا بهترینِ شما کیست؟ من نمیدانم. اما بدترینِ شما را من میشناسم که خدا هدایتش کند. دست نگذار رویش، آبرویش را نبر! بدترینتان را میشناسم. بنده خودم هستم.
خدایا توفیق بده همیشه خودمان را مقصر و بدهکار بدانیم. تا وقتی که لوس و نُنُر و طلبکار هستیم، به جایی نخواهیم رسید.
آن کارگر، خدا سلامتش بدارد. کارگر نورانی، نمیخواهم اسم مبارکش را ببرم، شاید راضی نباشد. معنویت دارد. الفاظ فارسی را هم شاید نتواند درست ادا کند. ولی [به ایشان] گفتم که این جوانها را نصیحت کنید بلکه دل سنگ من هم نرم شود. من که آدمبشو نیستم ولی بهخاطر این جوانها دو، سه کلمه [نصیحت کنید]، بشنوند، شاید در دل سنگ من هم اثر کند، ایشان دو کلمه [گفت.] فرمود: «ارزان شوید، گران شوید. گران نشوید که ارزان میشوید». خیلی [حرف] خوبی است. ارزشمند است. حالا چون ضَرَبَ زیدٌ بلد نیست [پس بگوییم حرفش به درد نمیخورد؟! نخیر!]
نکند کسی را با حقارت تماشا کنید! نکند خودمان را خیلی عظیمالشّأن بدانیم!
«ارزان شوید، گران میشوید»؛ ارزان شوید یعنی اگر خودتان را ناچیز بدانید، [آنوقت] ارزشمند میشوید.
«در کوی ما شکستهدلی میخرند و بس
بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است»
ولی اگر «گران بشوید» که خیال کنیم ما کسی هستیم، ما جبهه و جهاد رفتیم، ما آیةالله العظمی هستیم، ما سردار هستیم، ما [بزرگ] تجار هستیم، ما امام جماعت هستیم و… این حرفها را در دستگاه خدا، یک غاز نمیخرند.
این است که ما باید به بندگان خدا، با نظر حقارت تماشا نکنیم.
انتهای پیام
اینقدر فروتنی از یک آخوند شیعه نوبر است والله