“شهید فرجوانی” را با قلم “کیانوش راد” شناختم!
غلامعباس دیناروند، منتقد ادبی، در یادداشتی با عنوان «”شهید فرجوانی” را با قلم “کیانوش راد” شناختم!» دربارهی یادداشتی که پیشتر منتشر شده بود [لینک]، نوشت:
چند روز پیش وقتی روایتی از دکتر محمد کیانوش راد با عنوان “بسیجیان یکبار مصرف و مرزهای لعنتی” را در روزنامهی جمهوری اسلامی مطالعه میکردم، به ناگاه به یاد رمان ضدجنگ! “مدار صفر درجه” احمد محمود و داستان کوتاه “حفره” قاضی ربیحاوی افتادم، در نوشتار ایشان آنچنان به برخی ظرافتهای جنگ زیرکانه اشاره کرده است که تو گویی مجسمه سازی چیره دست، دلاوری ظفرمندانه را تراشیده است!
چندبار متن را خواندم از گزینش حرفهای واژگان تلاش کردم به ژرفای مفاهیم جملات پی ببرم، نکته حائز اهمیت آن بود؛ هرچه گشتم نتوانستم آسیبهایی که در نوشتارهای دفاع مقدس است را در این نوشته بیابم.
روایت مملو از حقایق عریان، تراویده از قلم کیانوش راد بود، با نثری احساسی تلاش کرده بود که روایت داستان گونه بیافریند. جهت نقل خاطره، خاطرهای به مراتب زیباتر از یک اثر هنری با تکنیکهای نگارشی ماهرانه. در روایت یادشده بارها واقعیت را بدون خودسانسوری دیدم و بیشتر که نگریستم، نقاشی زیبا دیدم که روایت شده بود! و باز هم دیدم که چه هنرمندانه با چاشنی احساس، حقیقتی را به قلم آورده بود. باور کردنی نبود؛فردی که سالیان طولانی در عالم سیاست بوده است اکنون با قلمی پر از احساس، حرفهای دلش را جسورانه بیرون میریزد با محتوای ارج دار.
تلاش نگارنده بر آن بوده که آزادانه محتوای دل خویش را بنویسد و چه نیکو قلمی که اسیر فرم نشده است، آنچنان محتوای قوی و هوشمندانه بوده که سبب آفرینش و شکل دهی قابل قبول و جذاب اثر شده است.
مفاهیم عمیقی که نتیجه تجربیات نویسنده در جنگ بوده است، مفاهیمی که با ظرافت در خاطراتی از شهید فرجوانی نقل شده است نوعی دیدگاه نو به شهید و شهادت میافریند.
نویسنده در این روایت از آسیبهای رایج ادبیات دفاع مقدس مثل؛ اغراق در شخصیتها، نقش پررنگ ایدئولوژی در پرداخت شخصیتها و رفتارهای تصنعی قهرمانان جنگ، دوری جسته است و بر باورپذیری نوشته افزوده است! این نگاه نو به شهید بی شک سبب جذب طیف وسیعی از مخاطبان خواهد شد.
نسل جوان خسته از برخی آثار ادبی و هنری آفرینش شده با محور جنگ هستند ولی نگاه نو همانند آنچه که کیانوش راد به جنگ داشته است سبب میشود مخاطبان کثیری به ویژه از نسل جوان به سمت خود جذب کند، باید عطش الگوخواهی جوانان را با معرفی شهیدان گلگون کفن به سبک نوشتار حاضر، رفع نماییم تا خدایی ناکرده الگو گزینی نادرست پیامدهای اجتماعی بعدی را سبب نشود، کوتاه کلام آن که؛ در این نوشتار میتوان درک کرد که شهید و شهادت در قالب یک تفکر سیاسی نمیگنجد بلکه فراتر از دیدگاههای سیاسی است.
انتهای پیام