مرور دیدگاه ابوالفضل فاتح در ۲۰ سالگی تاسیس ایسنا
ابوالفضل فاتح موسس و مدیرعامل خبرگزاری دانشجویان ایران – ایسنا – طی سالهای ۷۸ تا مهرماه ۸۵ بود.
او پس از کنارهگیری از ایسنا برای تحصیل به خارج کشور رفت و محمدعلی نادعلی زاده و بعد از او میرحمید حسن زاده از مدیران داخل ایسنا برای حدود دو سال مدیرعامل آن شدند ولی از آن روال جهاد دانشگاهی تغییر کرد و مدیرانی از بیرون ایسنا به مدیریت آن منصوب شدند.
در حال حاضر علی متقیان از مدیران رسانهای دولت احمدی نژاد که در آن دولت مدیریت ایسنا را بر عهده داشت همچنان مدیرعامل آن است.
انصاف نیوز به بهامهی بیستمین سالگرد تاسیس ایسنا، زندگینامه و سخنان ابوالفضل فاتح در مراسم تودیع در سال ۸۴ را مرور میکند.
زندگی نامه ابوالفضل فاتح
خلاصه مطلب:زاده: شاهرود، استان سمنان
محل تحصیل : دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشگاه آکسفورد
شغل: روزنامه نگار، کارشناس ارتباطات، فعال سیاسی، پزشک
مذهب: اسلام شیعه
ابوالفضل فاتح روزنامهنگار، فعال سیاسی، کارشناس ارتباطات و پزشک است. فاتح فارغالتحصیل رشته پزشکی از دانشگاه علوم پزشکی تهران (۱۳۷۶) و فارغالتحصیل دکترای ارتباطات دانشگاه آکسفورد (۱۳۹۰) است.
فاتح از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵ دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی بود. او در سال ۱۳۷۸ خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) را تأسیس کرد و تا سال ۱۳۸۴ مدیرعامل آن بود.
پایهگذاری ایسنا
در حالی که ایران برای حدود 60 سال صرفا یک خبرگزاری به نام ایرنا داشت، او نوع و سبک جدیدی از خبرگزاری در ایران با رویکرد و شعار «هر ایده، یک خبر» و «هر دانشجو، یک خبرنگار» را پایهگذاری کرد که در این سبک هر دانشجو صرف نظر از رشته تحصیلی و دانشگاه محل تحصیلش میتوانست در این خبرگزاری در قامت یک خبرنگار به روایت و تحلیل رویدادها و روندهای دانشگاهها و جامعه بپردازد و «خبر» نیز صرفا در قالب رخدادها تعریف نمی شد و ایدهها نیز قامت «خبر» می گرفت. از این رو «گفت گو محوری» در کنار «خبر محوری» یکی از رویکردهای ایسنا در دوران نخست بود. با موفقیت ایسنا، مونپولی ایرنا شکسته شد. ایرنا تا زمان تأسیس ایسنا، برای حدود 60 سال تنها خبرگزاری ایران بود.
فاتح در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 مسئول کمیته رسانه و تبلیغات ستاد میر حسین موسوی بود.
«امپراطوری دروغ» فراز مشهوری است که برای نخستین بار ابوالفضل فاتح به کار برده است. او در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۸۸ در اعتراض به آنچه «شبکهای از دروغ سازمان یافته» مینامید و پس از آنکه به شکلی گسترده شایعاتی از عدم حضور میر حسین موسوی در مناظره با محمود احمدینژاد منتشر شده بود، در گفتگویی که سایت «قلم» منتشر کرد با رد این شایعات و اعلام این که «از دیدگاه بسیاری تاریخ انتخابات کشور هیچگاه رسماً این همه دروغ به خود ندیده است»، این رفتار رسانهای را محصول «امپراتوری دروغ» نامید و افزود «خداوند امپراتوری دروغ را سر جایش خواهد نشاند». بدین سان اصطلاح «امپراطوری دروغ» به ادبیات سیاسی ایران وارد شد و بعداً مکرراً مورد استفاده قرار گرفت
طرح مدل بینابینی
او می گوید در کشوری که چند گانهها و دوگانهها حکم می رانند و با آمیختههایی از سنت و مدرنیسم مواجه است راه حل و انتخابی جز مدل بینابینی نمی ماند و نمی توان اصرار بر اعمال صد در صدی یکی از مؤلفههای چند گانه داشت. فاتح در سال ۱۳۸۷ در مقالهای با عنوان «پیشنهادهایی برای بهبود نظام رسانهای کشور» برای نخستین بار به به طرح مدلی باعنوان «مدل بینابینی» پرداخته و آن را راهگشای عبور از وضعیت انفعالی نظام رسانهای در ایران دانستهاست.
ایسنا نمونهای از مدل بینابینی
در بخشی از این مقاله آمدهاست: “قواعد رسانههای مشارکتی اینترنتی که اصلیترین مشخصههایش بدون کد بودن، رایگان بودن، نداشتن کپی رایت، غیر متمرکز بودن و پذیرش مشارکت داوطلبانهاست، اجازه میدهد که هر فرد رسانهٔ خاص خود را داشته یا در رسانههایی با این خصلتها آزادانه یا تا حد بالایی آزادانه مطالب خود را منتشر نماید. ایران برای نخستین بار در مدل بینابینی خبرگزاری، خبرگزاری دانشجویان را به عنوان یک رسانهٔ اینترنتی تجربه کردهاست که هم وفادار به ارزشهای انقلاب اسلامی بوده و هم به قواعد رسمی متعهد بوده و هم به بخشهای وسیعی از مردم (دانشجویان) فرصت دادهاست که قویا در جریان تولید و گردش اطلاعات مشارکت داشته باشند. ایسنا نه رسانه رسمی بوده نه کاملاً غیررسمی، نه محدود به نگاه و رفتار حرفه ایی بوده و نه کاملاً داوطلب و غیرحرفهای، نه روش تولید و توزیع اطلاعاتش از فیلترهای رسمی و سخت عبور میکرده و نه صرفاً تسلیم جریان جدید رسانههای اینترنتی که بدون کد هستند بودهاست. این نوع رسانه مدل خوب و مدیریت شدهای است که نه ما را در برابر دنیای جدید رسانهای اینترنتی منفعل میکند و نه بیگانه.
تلویزیون نیمهرسمی و نیمه خصوصی
فاتح همین مدل را راهی برای عبور از مونوپولی تلویزیون در ایران و رسیدن به فضای رقابتی در عرصه تلویزیون میداند و در مقالهای با عنوان “تلویزیون نیمه خصوصی، مرهم بحران افکار عمومی در ایران” چهار گام را برای اصلاح انحصار در تلویزیون معرفی میکند که عبارتند از رعایت “کیفیت و انصاف” در تلویزیون ملی ، پذیرش “چند صدایی” با اختصاص کانالها به قوا، طیف ها، جریانات مختلف کشور ، اجازه تأسیس تلویزیونهای نیمه خصوصی و نهایتا خصوصی برای عبور از مونوپولی فعلی و توضیح میدهد: با بهرهگیری از مدل بینابینی یعنی همان که در تجربه ایسنا در برابر انحصار ایرنا مشاهده شد میتوان به سمت تلویزیونهای نیمه خصوصی و سپس خصوصی گام برداشت؛ یعنی تأسیس شبکههای تلویزیونی نیمهرسمی که هم به قواعد اساسی رسمی وفادار است و هم به پوشش وسیعتر افکار عمومی، هم ضوابط رسمی را مراعات میکند و هم انعکاس گستردهتر موضوعها و واقعیتها در آنها مشاهده میشود. “تلویزیونهای نیمه خصوصی هم نقص گفتمانی و کارکردی تلویزیون رسمی را جبران خواهند کرد و هم در فضای رقابتی، همدیگر را به چابکی و انصاف بیشتر فراخواهند خواند. با توجه به واقعیتهای ایران امروز شاید در این مرحله بهترین و عملیترین استراتژی برای درمان بحرانها و گسلهای افکار عمومی همین تلویزیونهای نیمهرسمی و نیمهخصوصی باشد. قدرت این تلویزیونها در پوشش زنده رخدادها و روایت منصفانهتر میتواند فضای افکار عمومی را به خود جلب و تا حد زیادی موازنه ایجاد کند. فعلا نقطهٔ خلاء رسانهای ایران ضعف عمومی حاکم بر همهٔ رسانههای کلاسیک است که در تلویزیون ملی نمود بیشتری پیدا کردهاست و باید به جای بستن فضای رسانههای شهروندی، به اعتباربخشی و قدرت رسانههای کلاسیک با شیوههای حرفهای نه انحصاری اندیشه کرد. کما این که بسیاری از کشورهای جهان هم رسانهٔ دولتی و کانالهای متعدد تلویزیون نیمه رسمی و خصوصی دارند و هم طیف وسیعی از شبکههای اجتماعی و رسانههای شهروندی را میزبانی میکنند اما هرگز مجبور نبودهاند برای مدیریت افکار عمومی فضای شهروندی را ببندند” .
چالشهای و راه حل و یکی واره اسلامی و شیعی
فاتح در مقالهٔ دیگری با عنوان “چالشهای پیش روی ویکی واره ی اسلامی” موضوع ویکی واره اسلامی یا شیعی و فقهی را که در جوامع اسلامی مطرح است در قالب رایج ویکیپدیا مقدور نمیبیند و برای نیل به این هدف “راهبرد بینابینی” را مجدداً مورد توجه قرار داده و راه حل میبیند و میگوید: ” استفاده از اندیشهٔ “ویکی” در شکل دهی دائرةالمعارفی شیعی قابل تامل است، اما استفاده از بسیاری از ضوابط “ویکی” در دائرةالمعارف مذهبی مقدور نیست. چنانکه از یک دائرةالمعارف شیعی انتظار میرود، تمام مطالب باید از اتقان و صحت کافی برخوردار و با مبانی دینی سازگاری بنیادی داشته باشد، که چنین مهمی جز با به کار گیری متخصصان علوم دینی و آگاهان تاریخ اسلامی و شیعی ممکن نیست؛ لذا، از تولید انبوه و همگانی “جنبش ویکی”، باید به سطحی دیگر که شاید بتوان آن را “نیمه – ویکی نخبگان” نام نهاد، ورود پیدا کرد. در “نیمه – ویکی نخبگان”، تولیدکنندگان دو سطح دارند. تولیدکنندگان اصلی و تولیدکنندگان عمومی. تولیدکنندگان اصلی، کاربرانی هستند که از سطح قابل قبولی از اطلاعات مذهبی برخوردار بوده و در یکی از رشتهها ی مربوطه تخصص دارند.
آنان میتوانند مستقیماً مطالب خود را منتشر کنند یا گروههایی تخصصی را سرپرستی کنند. کاربران سطح دو یا عمومی نیز میتوانند اطلاعات گستردهای را جمعآوری کرده و در اختیار کاربران سطح اول این رسانه بگذارند تا دبیران یا همان متخصصین، اطلاعات را بررسی و دربارهٔ انتشار آن تصمیم بگیرند. یعنی بر خلاف ویکیپدیا که سیستم “انتشار و سپس تصحیح” دارد، یعنی مطالب ابتدا در وبسایت اصلی منتشر شده و سپس حک و اصلاح میگردد، در نمونهٔ مذهبی باید تلفیقی از دو سیستم “انتشار و سپس تصحیح” برای نخبگان و سیستم سنتی “تایید و سپس انتشار” را برای کاربران عمومی به کار بست. به زبان دیگر کاربران عمومی در نمونهٔ مذهبی “ویکی واره”، میتوانند اطلاعات تکمیلی را ارائه داده و طرح مسئله نمایند، اما نمیتوانند شخصاً اقدام به انتشار مقاله کرده یا در محتوای سایر مقالات “تغییر غیر کنترل شده” ایجاد کنند. در این صورت صحت مقالات ارتقاء یافته و البته از کمیت مشارکت در تولید کاسته خواهد شد. این دیگر “ویکیپدیاً به مفهوم رایج آن نیست، اما شاید ” راهبرد ی بینابینی ” و رسیدن به یک “ویکی واره شیعی یا اسلامی ” باشد.”
ایده خبر ناقص / خبر کامل
ابوالفضل فاتح می گوید لکنت و خبر ناقص الخلقه مشکل اصلی رسانه در ایران است و ادامه می دهد: مشکل اصلی نارسایی خبر در ایران، خبرنگاران نیستند، بلکه فضای عمومی سیاسی یا قضایی یا اقتصادی حاکم بر رسانهها عمدتا موجب لکنت رسانهای و خلق خبر ناقص میشود. خبر ناقصالخلقه، ارزشهای خبری و مولفههای لازم برای آگاهی بخشی را ندارد و نمی تواند رسالت خود را ایفا کند. او می گوید لازمه اعتلای رسانه در ایران، رفع لکنت از رسانه و خلق خبر کامل است و ادامه می دهد: خبرنگاران ایرانی فرق ژورنالیسم و چورنالیسم را می فهمند و می دانند نیازمند دانش و خلاقیت و تحربه بیشتر هستند اما در شرایط فعلی مسئله اصلی این است که فضای رسانهای از آزادی و شفافیت لازم برخوردار نیست و با فیلتر کردن دائمی در تمام مراحل شکلگیری و انتشار خبر، موجب لکنت خبری و ارائه اطلاعات ناقص میشود و به همین دلیل نه تنها «جهان به روایت ایران» که «ایران به روایت ایران» هم محقق نمی شود. به عقیده فاتح چاره کار این است که دست خبرنگاران و رسانههای غیر حکومتی بازتر شود و خبر کامل، جایگزین خبر ناقص و سفارشی شود. او می گوید: رسانههای مستقل شاخص آزادی و سخنگوی جامعه هستند و باید بدون لکنت ایفای نقش کنند. آزادی رسانههای دولتی و حکومتی شاخص آزادی نیست و آنها عموماً مولد خبر ناقص هستند و با اتکا به رسانههای حکومتی نمی توان صاحب خبر کامل و بدون لکنت شد .
بعد آینده و دولت / ملت های مجازی
فاتح در مقاله ای با عنوان پرسشی در برابر آیندگان، “خبر را صرفا روایت ساده از رخدادها” نمی داند و معتقد است که رسانه نمی تواند صرفا از گذشته و حال سخن بگوید و ضرورت دارد که بعد آینده به عنوان یک بعد مستمر در خبر دیده شود: “باید انتظار از رسانه را ارتقا داده و به رسانه «بُعد» و رویکردی جدید بخشید و آن«بُعد» همان بُعد «آینده» است. روزنامهنگاری میتواند با گشودن بُعد آینده تمایز و خصوصیتی جدید برای خود خلق کند. رسانهی کامل رسانهای است که بتواند چشمانداز روشنی از آینده را نیز در منظر مخاطب قرار دهد. مخاطبی که دیگر حتی عنوان تعاملی آقای کاستلز برای او کافی نیست [۱۳]” فاتح همچنین از تحولات آینده فضای مجازی و تاثیرات آن بر فضای واقعی سخن گفته و معتقد است که در آینده نزدیک قدرت ژئوپولتیک ملتها با قدرت آنان در فضای مجازی نسبتی معنیدار خواهد داشت و سیستمهای تصمیمگیری و تصمیمسازی تغییرات عمدهای خواهند داشت و اساسا دموکراسی مفهوم جدیدی خواهد یافت و جهان نیازمند قراردادهای جدیدی خواهد بود تا بتواند روابط جدید را تنظیم و تفسیر کند.
او با اشاره به جغرافیای مجازی و تحولات در مناسبات ملل از دولت ملت های مجازی و رهبران مجازی سخن به میان می آورد که هویت هایی جدید خلق خواهند کرد: “چه بسا در فضای مجازی ملتهای مجازی متفاوت با دامنه و جغرافیای مجازی متفاوت شکل بگیرد که حاکمیتهای مجازی خاص خود را داشته باشند. یعنی دولت/ملتهای مجازی با دامنه و مفهومی جدید شکل بگیرند که ضرورتا دولت/ملت فعلی خود را نمایندگی نکنند. همچنین در آینده شاهد رهبران مجازی خواهیم بود که در عرصههای مختلف بخشهای بزرگی از ملتهای جهان را چه در فضای مجازی و چه در فضای واقعی رهبری خواهند کرد و به سهم خود تأثیری شگرف بر مدیریت جهان خواهند داشت”.
منبع زندگینامه: سایت جماران
سخنان مهم فاتح در مراسم تودیع
دكتر ابوالفضل فاتح ۹ مهرماه سال ۸۴ یعنی در ابتدای روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد، طي سخناني در مراسم تقديري كه از سوي جهاد دانشگاهي به مناسبت توديع وي برگزار شد، ايسنا را منشاء و بستر جنبش رسانهاي در آينده عنوان و از نگاههاي محدود كننده به رسانه در كشور انتقاد كرد.
متن کامل سخنان او را در زیر میخوانید:
فشارهایی براي توقف ارسال فيلم و صدا از سوي ايسنا بود؛ چرا رويتر در ايران ميتواند فيلم و صدا منعكس كند ولي ايسنا نه؟!
رسانههايي مانند ايسنا بايد بتوانند صوت و تصوير را نيز به مخاطبان خود ارائه كنند. تاسيس راديو ايسنا از مهمترين برنامههاي آينده اين خبرگزاري دانست.
خرسندم از سالهاي عضويت خود در جهاددانشگاهي، از اين كه فرصت يافته تا در انجام وظيفهي خود در جهاد دانشگاهي چند سالي در ايسنا باشد خدا را شكر كرد.
موضوع اطلاعرساني روشن و شفاف در جهان امروز با دو رويكرد مواجه است. اول؛ رويكرد محدود كننده و محدوديتآفرين كه بيشتر ويژهي حكومتهاي مستبد و اقتدارگرا و سلطه طلب است. دوم؛ رويكردي است كه با بمباران اطلاعاتي ذهن مخاطب را دچار انفعال مي كند.
پيدا كردن راهي كه در ذات خود اطلاعرساني داشته باشد، اما مردم را هم منفعل نكند و در عينحال چارچوبهاي منطقي رعايت شود و محدوديتهاي سليقهاي تنگنايي ايجاد نكند تلاشي بود كه بسترساز تشكيل ايسنا شد.
جامعهي ما به دليل تجربهي پيش از انقلاب از سطح بالايي در اطلاعرساني برخوردار نبود، رسانهها در خدمت دولت و سلايق حكومت بودند. يك عقبماندگي تاريخي در كشور در اين زمينه وجود دارد، بعد از انقلاب كه بنيانهاي معرفتي عميق در كشور شكل گرفت، به دليل نبود همان سابقه و عدم شناخت جايگاه رسانهها، نتوانستيم به جايگاه منزلتي در موضوع رسانهها دست يابيم كه همشان با مباني معرفتي باشند. وقتي ايسنا شكل گرفت كشور در عطش اطلاعرساني درست ميسوخت و رسانههاي موجود اين اقتضا را نداشتند.
در ابتداي شكلگيري ايسنا برخي ميپرسيدند كه وقتي ايرنا و واحد مركزي خبر هستند ديگر چه نيازي به اين رسانه است؟ و ادامه داد: وجه تمايز ايسنا با رسانههاي ديگر توجه به گفتمان غيررسمي اما مشروع و در چارچوب ارزشها بود كه در رسانهها فرصت بروز و ظهور نداشت. ايسنا تلاش كرد در كنار گفتمان رسمي، گفتماني غيررسمي را نيز معرفي و به همين دليل جاي خود را در عرصهي اطلاعرساني باز كند.
ايسنا را از روزهای ابتدایی تاسیس يك رسانهي سياسي ميشناختند اما اين رسانه تلاش ميكرد كه مسايل علمي و آموزشي دانشگاهها را نيز در نظر بگيرد. تلاش ايسنا اين بود كه بسياري از حدودي را كه به شكل سليقهاي بر رسانهها اعمال ميشد تا حد قانون اساسي توسعه دهد، البته در اين راه با مقاومتها و چالشهايي روبهرو بود؛ حتي كارش مورد درك بسياري نبود. در كشوري كه نهادهاي مدني جايگاههاي خود را نيافتهاند تشخيص كار رسانهها دشوار است. خداوند به ما كمك كرد و ايسنا در افكار عمومي نخبگان و بزرگان نظام جايگاه خود را يافت.
ايسنا از ابتدا از دو سو مورد فشار بوده و مثل ديگر پديدهها از سويي متهم به چپگرايي و افراطگرايي ميشد و از سويي هم متهم به راستگرايي و محافظهكاري. اين در حالي است كه وظيفهي ايسنا اطلاعرساني صحيح بوده است. اين رسانه به گفتمان دانشگاه و ادبيات و انگيزهها و رويكردهاي دانشگاه وفادار بود، حال اگر دانشگاهها به سوي تفكري گرايش دارد، ايسنا هم به صورت طبيعي آن گرايش را مييابد اما نبايد به آن خرده گرفت.
در حوزهي حرفهاي تلاش شد رسانهاي بومي با مختصات خاص خود تشكيل شود و بر اين اساس قريب به اتفاق آنچه در حوزهي حرفهاي اتفاق افتاد، برآمده از دريافتهاي دروني ايسنا بود. ايسنا تلاش كرد مدلهاي مختلف را به كار برد و بسياري از اولينها در اين حوزه نيز متعلق به اين رسانه بود، ايسنا آغاز يك دورهي جنبش رسانهاي است. اين رسانه براي اولين بار خبرگزاري را از يك رسانهي با واسطه مطبوعات به رسانهاي بيواسطه و داراي سايت اينترنتي تبديل كرد كه مورد توجه ساير رسانهها نيز قرار گرفت. مدلهاي خبرنويسي مختلفي در ايسنا مورد توجه قرار گرفت كه همه مورد تشويق متخصصان آن بود. پوشش لحطه به لحظه . تعريف عكس خبري و تاسيس سرويسهاي تخصصي خبري از كارهايي بود كه ايسنا شروع كرد.
ايسنا تعريف ويژهاي براي گفتوگو و طرح ديدگاههاي نخبگان داشت و اين از آن جهت بود كه ما ناچار بوديم فضايي فراهم كنيم كه ديدگاههاي نخبگان مورد توجه قرار گيرد، بر همين مبنا يكي از شعارهاي ايسنا يك “انديشه؛ يك خبر” بود كه در كنار روايت يك خبر و جستجو براي آن به سراغ نخبگان هم رفتيم و ديدگاههاي آنها را منعكس كرديم. ايسنا تلاش كرد ديدگاههاي نخبگان را صرف نظر از گرايشهاي سياسيشان منعكس كند.
سرعت عمل بسيار بالا و ارزشمند و حجم كار خبرنگاران ايسنا بسيار استثنايي است. ايسنا حدود 500 خبر در سايت ملي و حدود 200 خبر در سايتهاي استاني ارائه مي كند. سايتهاي استاني براي اولين بار در ايسنا راه اندازي شد تا خبرگزاري منطقهاي راه بيفتد. اين كار اثرات بسيار زيادي خواهد داشت و اثرات اين كار كمتر از اثرات ايسناي ملي نيست.
ايسنا هم اكنون مرجعيت رسانهاي كشور را به شهادت آمارهاي وزارت ارشاد و تحقيقهاي انجام شده در اين زمينه دارد. هم اكنون 28 درصد اخبار مطبوعات و 50 درصد اخبار خبرگزاريها در مطبوعات از آن ايسناست.
ايسنا در آينده خواهد توانست فضاي جديدي را در عرصهي رسانهاي كشور باز كند. اگر محدوديتها نبود ما از چند سال پيش بخش فيلم و صوت را نيز راه اندازي ميكرديم ولي به دليل شكايتهايي كه شد مجبور به توقف آن شديم. اما اين غم انگيز است كه رويتر ميتواند در ايران فيلم بگيرد و منتشر كند ولي ايسنا از چنين حقي محروم است. عقبماندگي در موازنهي رسانهاي كشور بسيار نامطلوب است.
كشوري كه رسانه ندارد، زبان گفتمان در جهان امروز را ندارد. نبايد خود را با محدود كردن رسانهها به مدرسهي استثناييها تبديل كنيم.
بعد از ايسنا سهم رسانههاي خارجي در مطبوعات داخلي به حداقل خود رسيد و سهم ايران در بيان اخبار خود در جهان به اوج رسيد و تاسيس ايسنا و شكلگيري ديگرخبرگزاريها در آن موثر بود.
طي مدت فعاليت خود در ايسنا با بهترين نسل خبرنگاران ايران آشنا شده است. ويژگي اين خبرنگاران صداقت، پاكي ، انگيزه، شرف و ايمان است. علم، معرفت و ايمان؛ اينها با هيچ چيزي قابل مقايسه نيست. كسي كه خواند؛” دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر/ كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست” اگر امروز اينان را ميديد چنين شعري نميخواند. مگر تعريف انسان چيست؟؛ جواني كه در فرصت كوتاه توانمنديهاي خود را بروز ميدهد و بسياري را انگشتبدهان مي كند. اينها سنشان كم است اما خيلي بزرگ هستند. ما با وجود چنين نسلي نبايد از دچار عقبماندگي رسانهاي باشيم. ميتوانيم با اينان هدف و چهرهي خود را به خوبي به جهان معرفي كنيم. بايد معرفت به رسانهها در نگاه سياستگذاران و برنامهريزيها در نظر گرفته شود چراكه بزرگترين مشكل ما ناشي از معرفت نازل به اين پديده است.
ما قبل از ايسنا نميدانستيم رسانه چه نقشي ميتواند ايفا كند، در سياستگذاريها و برنامهريزي بايد قطب رسانهاي منطقه شويم و نيروي خود را براي آن بسيج كنيم.
به جهاد دانشگاهي به دليل تشكيل ايسنا تبريك ميگويم كه اين جوانان پاك و استثنايي را به جامعهي رسانهاي تقديم كرد. بايد بررسي شود كه جهاد دانشگاهي چه ويژگيهايي دارد كه ميتواند ايسنا را از درون خود متولد كند. بايد به فلسفهي ذاتي ايسنا كه عميقتر از يك رسانه است وفادار باشيم و نيز به فلسفهي ذاتي جهاد دانشگاهي كه منجر به بروز چنين استعدادهايي ميشود.
كمتر سازماني را ميشناسم كه چنين تشكيلاتي در آن شكل بگيرد و در عين حال بتواند آن را تحمل كند. جهاد، ايسنا را نيمه كاره رها نكرد و يا آن را مهار ننمود، بلكه به آن به عنوان يك سرمايهي ملي نگاه كرد. نسبت جهاد با ايسنا هيچ گاه نسبت يك نهاد بالاتر به پايينتر نبود و جهاد دانشگاهي هيچ گاه ايسنا را تضعيف نكرد و يا نگاه ابزاري به آن نداشت. بر اين اساس هرگاه پيش برادر عزيزم دكتر علي منتظري ميرفتم هيچگاه احساس نكردم كه او رييس جهاد دانشگاهي است.دكتر منتظري زحمت بسيار زيادي براي ايسنا كشيد و من از همراهي و همدلي ايشان و سعهي صدر و وسعت نظرشان تشكر ميكنم و ميدانم اين همراهي تا آخر ادامه خواهد داشت. ايشان مثل كوه از اين سازمان حمايت خواهند كرد و من نگراني نسبت به آن ندارم.
برادر عزيز و با كفايتي در اين سيستم مديريت را به عهده گرفته است و اطمينان دارم كه مشكلي ايجاد نخواهد شد و ايسنا انشاءالله راه خود را مستحكمتر ادامه خواهد داد. 5 الي 10 سال آينده جنبش رسانهاي، ايران را فراخواهد گرفت و هستهي مركزي آن هم پرورشيافتگان ايسنا هستند و چقدر خوب است كه جهاد دانشگاهي نبض آن را به عهده خواهد داشت.
ايسنايي بودن يك فرهنگ و اخلاق رسانهاي است و دست درازي و توقع در آن جايي ندارد. ايسنايي بودن يك فرهنگ است كه در آن نگرش صحيح و آسيبشناسانه شكل گرفته و ميتوان آن را تكثير كرد. ايسنا محصول مثلث ايمان، عقل و عاطفه است و ما شرقي بودن خود را نبايد ناديده بگيريم. شرقي بودن است كه عقل و عاطفهي ما را پيوند ميزند. وقتي اعتماد متقابلي بين نظام، مردم و نخبگان شكل گرفت، اين رسانه شكوفا شد و هر جا كه اين طور شد راهها خيلي سريع طي ميشود.
اینجا باید به الطاف مقام معظم رهبري نسبت به ايسنا و حمايت بزرگوارنهي سيدمحمد خاتمي نسبت به اين خبرگزاري اشاره کنم، نخبگان دانشگاهي نيز با مجموعه ايسنا همراه بودند. ما در اين سالها بر خلاف سليقههاي موجود در جامعه اجازهي امنيتي شدن ايسنا را نداديم. ما ايسنا را فرهنگي ديديم و تعريف كرديم، ايسنا بايد همينطور باشد، چراكه وظيفهاش اطلاعرساني است و اميدوارم نهادهاي امنيتي اجازه دهند ايسنا به وظيفهي فرهنگي در سايهي استقلال خبري رسانهاي رسيدگي كند.
ايسنا در مثلث نخبگان، نظام و مردم شكل گرفته؛ در تاريخ اين سرزمين هرگاه كه اين سه ضلع در كنار هم بودهاند شاهد شگفتيها و موفقيتهاي بزرگ بودهايم.
پاسخ خاتمی به نامهی خداحافظي فاتح
«برادر عزيز و بزرگوار جناب آقاي دكتر فاتح
وجود بابركت جنابعالي هديهاي ارزنده بود كه خداوند به انقلاب و كشور رحمت عطا كرد. چه در دوران دانشجويي و چه پس از آن و بهخصوص در اين دوران درخشان راهاندازي و اداره خبرگزاري ايسنا. آنچه از شما ديديم تدبير، ايمان، روشنبيني و ابتكار و خيرخواهي بود. بذر پاكي كه به نام ايسنا كاشته شده، امروز به ياري خداوند درخت تناوري است كه جانهاي تشنهي حقيقت و بيداري را در داخل و خارج سيراب ميكند. مهمتر از خود اين پديدهي مبارك، همت و اميد و اعتماد به نفس و تدبيري است كه در راهاندازي و اداره اين سازمان وجود داشته و دارد؛ دلهاي پاك و جانهاي مباركي است كه با امكانات كم، ولي با همت زياد، دست در دست شما در باروري اين درخت تناور كار كردند.زنان و مردان شايستهاي كه در بخشهاي مختلف ايسنا تلاش ميكنند براي من و هركس كه حقيقت را دوست دارد عزيزند. پيروز و سرافراز باشيد.»
متن نامه دكتر فاتح به سيد محمد خاتمي به اين شرح بود:
برادر عزيز و ارجمند حضرت حجتالاسلاموالمسلمين سيد محمد خاتمي
فرزند فاضل، باتقوا و متعهد حضرت امام خميني (ره)
با سلام و تقديم ادب و احترام؛
خداوند بزرگ را شاكرم كه در سايه لطف و عنايت بيبديلش، در دوران پر افتخار رياست جمهوري حضرتعالي كه بايد آن را دوران “رونق انديشه” و “غلبه گفتمان فرهنگي” نام نهاد، خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با ابتكار جهاد دانشگاهي و به همت جمعي از جوانان پاك طينت، خلاق و بيادعاي اين ديار، آغازگر دوراني جديد در رسانههاي ايران شد.
خداوند بزرگ را شاكرم كه جوانان دانشجوي مؤمن، آزاديخواه و عدالتطلب سرود حريت و صداقت را در قالب خبر زمزمه كردند و با ترسيم دقيق واقعيتها، صيانت از دين و ميهن و تمهيد اصلاح امور كشور را وجهه همت خود قرار دادند.
خداوند بزرگ را شاكرم كه در تمام ايام لطف و اعتماد رهبر بزرگوار، حمايت معنوي و مادي بيدريغ و صميمانهي حضرتعالي كه همچون باراني روحبخش، بيوقفه بر اين نهال ميباريد، همراهي نخبگان دانشگاه و حوزه، همدلي مردم خونگرم و مهربان، عنايت مطبوعات و همكاري مسؤولان جهاددانشگاهي توشه راه و پشتوانه عملمان بود.
خداوند بزرگ را شاكرم، در كشوري زيست ميكنم كه آگاهي و معرفت از بنياديترين ارزشها در دين، فرهنگ، تاريخ، تمدن، انقلاب، قانون اساسي و انديشههاي والاي امام و بزرگان آن برشمرده شده است.
بر اين اساس بيبهرهگي ايران عزيز از رسانههاي نافذ و مؤثر در عرصه ملي و بينالمللي، رنجي بزرگ است و متأسفم چرا رسانه – كه ميتواند برترين حامل معرفت و آگاهي باشد – به عنوان “مؤلفههاي استراتژيك” در قدرت ملي، توسعه همهجانبه و حضور سرافراز بينالمللي به رسميت شناخته نشده است تا “خودآگاهي ملي” افزايش يابد و همچنين اهداف و چهره حقيقي اين ملت شريف به درستي به جهانيان عرضه شود و در كشاكش نقشآفريني رسانهاي، ايران سهمي منطقي از توليد خبر جهان را به خود اختصاص دهد.
با اميد به شكلگيري “ايران به روايت ايران” و “جهان به روايت ايران” اينك كه براي ادامه تحصيل در آستانه وداع با اين شجره طيبه هستم، از همه حمايتها و و همراهيهاي بيشائبه، بيدريغ و بيتوقع شما سپاسگزاري كرده و با اعلام نياز مضاعف اين سرمايه ملي (ايسنا) به حمايتهاي گستردهتر و بيشتر و با اميد به آينده سرافراز و روشنتر “ايسنا” با كسب اجازه، از محضر آن “آموزگار بزرگ نجابت و مناعت” مرخص ميشوم.
به بلنداي انديشه و لطافت روح آن عزيز درود ميفرستم و والامنشي و بزرگواريتان بدرود ميگويم.
با آرزوي توفيق
ابوالفضل فاتح
مديرعامل خبرگزاري دانشجويان ايران»
انتهای پیام
یک پیام