معاون مطبوعاتی ارشاد: با موازیکاری در نظارت بر رسانهها مخالفم
همشهری نوشت: معاون مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی افزایش فشار ممیزی بر رسانهها را رد کرد و در عین حال گفت: نظارت بر رسانهها بعد از انتشار است و دستگاه نظارتی نیز بر مبنای قانون به آن عمل میکند.
رسانهها و اهالی قلم روزگار سختی را پشت سر میگذارند و همچون شناگرانی شدهاند که دست و پاهایشان را بسته و آنها را در استخری عمیق انداخته و انتظار شنا کردن و غرق نشدن از آنها را دارند. رسانهها از یک سو با تذکرات و فشارهای شدید ممیزی روبهرو هستند و هر روز از سوی نهاد و سازمانی تذکر و برگه شکایت دریافت میکنند و از سوی دیگر با قهر مخاطبان مواجهاند که معتقدند نوشتههایشان چنگی به دل نمیزند و همچون شبکههای اجتماعی و رسانههای فارسی زبان خارج نشین بیپروا خواستهها و درددلهای آنها را پوشش نمیدهند. از سوی دیگر کاهش مخاطبان و شرایط بد اقتصادی و البته گرانی کاغذ و هزینههای چاپ؛ اقتصاد رسانهها را در سرازیری سخت با شیبی تند انداخته و حاصل همه این ماجراها باعث شده رسانهها و اهالی قلم بین فشارهای اقتصادی، ممیزی، خط قرمز، بایدها و نبایدها و انتقادهای مخاطبان محصور شوند؛ شناگرانی که بهنظر میرسد دیگر نای چندانی هم برای شنا کردن ندارند. در این شرایط سخت رسانهها و اهالی قلم با محمد خدادی، معاون مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت ارشاد که خود سالها تجربه کار خبری داشته و پیش از این مسئولیت مدیرعاملی خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران(ایرنا) را برعهده داشته و سالها بهعنوان خبرنگار در خبرگزاری ایرنا فعالیت کرده است، گفتوگو کردهایم و از او درباره «افزایش ممیزیها و تذکرات به مطبوعات و رسانهها»، «نظارتهای غیرقانونی نهادها و دستگاههای مختلف حاکمیتی»، «دخالتهای موازی از سوی نهادها بر کار رسانهها بهخصوص پیش از تولید محتوا»، «زندانیشدن خبرنگاران و شکایت از رسانهها» و… سؤال پرسیدیم. محمد خدادی البته معتقد به تذکر به رسانهها پیش از تولید محتوا نیست و اصرار دارد آنچه هماکنون در فضای رسانههای کشور رخ میدهد «توصیه» است. او همچنین با رد «زندانی شدن روزنامه نگاران بهدلیل کار رسانهای» درماههای گذشته که او مسئولیت معاونت مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت ارشاد را برعهده گرفته میگوید که «محدودیتها» در فضای مطبوعاتی و رسانهای نسبت به قبل افزایش نداشته است:«محدودیتها بیشتر نشده است؛ روش انتقال مشکل دارد. دستگاهها میخواهند دغدغههای کشور را منتقل کنند ولی زبان انتقال پیامشان چون رسانهای نیست و روش و نوع ادبیات موضوع را نمیدانند، اینطور توصیه میکنند.»
مصاحبه با محمد خدادی که در ۶ماه گذشته برای حل مشکل کاغذ مطبوعات تلاش کرده و میگوید که مخالف موازی کاریهای کنونی در حوزه نظارت بر مطبوعات است و باید این کار به کانال اصلی آن یعنی معاونت مطبوعاتی سپرده شود؛ را در ادامه میخوانید.
*در ماهها و بهخصوص هفتههای اخیر رسانهها با تذکرات و نظرات موازی بسیاری از سوی وزارتخانهها، ارگانها و نهادها روبهرو شدهاند که خارج از قواعد قانونی نظارت بر مطبوعات است؛ نظارتهایی که در نهایت به ضعیف شدن بنیه مطبوعات و افزایش فضای ترس و التهاب در رسانهها منجر خواهد شد. میدانیم که طبق قانون هیأت نظارت بر مطبوعات، معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد و شورایعالی امنیت ملی و دستگاه قضایی نظارت بر مطبوعات را برعهده دارند، پس چرا شاهد موازیکاریهایی هستیم که در بسیاری از مواقع کاملا سلیقهای است؟
نظارت بر رسانهها در کشور ما بعد از انتشار است و قبل از آن وجود ندارد؛ ماهیت قانون و شیوه رفتار و سیاست ما درخصوص نظارت بر رسانهها اصلا قبل از انتشار نیست. در قانون هم این اجازه وجود ندارد که قبل از چاپ مطلب بر محتوا نظارت کنیم. اما توصیه قبل از انتشار وجود دارد و دستوری هم نیست؛ زیرا قانونی نداریم که ابلاغ کنیم تا رسانهها و مطبوعات کاری را انجام ندهند؛ مگر مواردی نادر که توسط شورایعالی امنیت ملی ابلاغ میشود. البته معتقدم که توصیه خوب است، در همه جای دنیا هم هست. این را هم بگویم توصیه ما به مدیران رسانهای هم بهمعنای این نیست که الزاما اگر کاری برخلاف توصیه ما انجام دهید، ما برخورد میکنیم، بلکه رسانهها میتوانند انجام دهند و بعد نظارت بر کار انجام شده، صورت میگیرد. اگر خطا بود، قطعا مطابق قانون ساختار نظارتی اقدام خودش را در دفاع از حق مردم میکند. پس اگر سازمان و نهادی برای رسانهها قبل از انتشار مطالب نکاتی را ابلاغ میکند و اگر دستور باید دهد، اعلام میکنم که این کار غیرقانونی است. اما اگر توصیه میکند و اطلاعرسانی از موضوعی میکند که عموما ممکن است اطلاعاتی باشد که در دسترس رسانه نباشد، حتما مناسب و لازم است؛ زیرا اگر میتوانیم به مصالح و امنیت ملی و جامعه عمل کنیم، چرا این کار را نکنیم، ولی کسی طبق قانون نمیتواند پیش از انتشار مطالب جلوی آن را بگیرد و روزنامه را مثلا در چاپخانه توقیف کند. البته ساختار قضایی قوانین خودش را دارد و محدود به رسانه هم نیست و همه ارکان جامعه را شامل میشود. هماکنون در معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ ما اصلا این رویه را نداریم که قبل از انتشار به روزنامهای بگوییم فلان موضوع را منتشر نکند یا چگونه منتشر کند، بلکه تنها توصیه میکنیم؛ البته این فقط مربوط به مطبوعات نیست بلکه در همه کشورها علاوه بر مطبوعات، وزارت خارجه توصیه به مردم میکند که کجا بروند و کجا نروند. وزارت بهداشت، پلیس و… همه توصیههایی دارند؛ هشداری که قطعا مبتنی بر مصالح مردم است.
*شما تأکید بسیاری بر توصیه دارید. آیا فکر نمیکنید این توصیههایی که از آنها نام میبرید، آزادی بیان و نقد شرایط را زیر سؤال میبرد؟ مثلا پیش از انتشار مطالبی درخصوص خودکشی سحر خدایاری مشهور به «دختر آبی» نکات و تذکرهایی به روزنامهها اعلام شد.
ما توصیه میکنیم فلان نکته ممکن است باعث ایجاد بحران در جامعه شود و نسبت به موضوع مراقبت کنید. ما توصیهای در مورد چاپ نکردن مطلب نداریم؛ مثلا درخصوص موضوع خودکشی خانم سحر خدایاری مشهور به دختر آبی توصیه کردیم که حادثه موضوع اول رسانهها ازجمله روزنامهها نشود؛ چون ابعاد آن مشخص نبود و نیاز به واکاوی بیشتر داشت. درخصوص ماجرای «دختر آبی» هیچکس به رسانهها نگفت مطلبی کار نشود، بلکه حساسیتها اعلام شد تا بزرگنمایی صورت نگیرد؛ زیرا جامعه نگرانتر میشد. توجه داشته باشید ما بهعنوان رسانهها یک مطلب را منتشر میکنیم، ولی هر کس برداشت خود را از آن دارد. ما در فضای رسانهها در بسیاری از مواقع یا اطلاعات دقیق از موضوعات نداریم یا با اغتشاش اطلاعات روبهرو هستیم یا با منابع متعدد اطلاعاتی روبهروییم یا اصلا با القای اطلاعاتی مواجهیم و جریاناتی که از بیرون اخبار جعلی تولید میکنند، خوراک برای رسانهها تولید میکنند. در این شرایط اگر دستگاهی در کشور وجود داشته باشد که به رسانهها توصیههایی اعلام کند تا از فضا مراقبت شود، چه ایرادی وجود دارد؟ چه مشکلی بهوجود میآید؟ هدف از توصیه به رسانهها صیانت از رسانه است؛ نه تخریب رسانه. البته اینکه چه موضوعی را توصیه کنیم و ممیزی کجا باید باشد، کار معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و من قبول دارم که در این زمینه و نظارت بر عملکرد رسانهها نباید شاهد موازیکاری باشیم. به اعتقاد من الان مطالبه رسانه باید این باشد که توصیهها از مجرای معاونت مطبوعاتی صورت گیرد و جلوی موازیکاری گرفته شود وگرنه با اصل توصیه بهنظرم کسی مخالف نباشد. اینکه هر کس بخواهد به رسانهها توصیه کند اشکالش در این است که نسبت به نحوه بیان موضوع اشراف ندارند و یک واژه کم و زیاد مینویسند و برداشت اشتباه صورت میگیرد. توصیه نیاز به تمرکز دارد و باید از یک مرجع صادر شود که تناقضهای آن از بین برود و اطلاعات منسجم شود.
*اصلا به اینکه توصیهها آزادی بیان را زیر سؤال میبرند، اعتقادی ندارید، ولی دیده شده که عمل نکردن به این توصیهها به پروندهها یا شکایتهایی از رسانهها منجر شده است. آیا قبول دارید که عملنکردن به توصیهها میتواند به پرونده قضایی برای رسانه بدل شود؟
هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که در آن دستگاههای مسئول با توصیه به رسانهها کمک نکنند؛ به اضافه اینکه در بسیاری از مواقع دریافت توصیه اصلا تقاضای رسانه است. شاهدیم مسئولان و مدیران رسانهای میگویند ما را در جریان بگذارید که چه خبر است. اصلا از فضای رسانهای خارج شوید؛ مگر ما در مسائل بهداشت و درمان، کشاورزی، آب و هوا، ترافیک، جاده و… شاهد صدور توصیههای متعدد از سوی مسئولان امور نیستیم؛ توصیههایی که با استقبال هم روبهرو میشوند. بنابراین نباید اصل توصیه به رسانهها را زیر سؤال برد، بلکه باید جلوی موازیکاریها را گرفت و اعلام کرد همانگونه که درخصوص هر گونه توصیهای دستگاهی مسئول است درخصوص توصیه به رسانهها هم کانال اصلی معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ است. علاوه بر آن توصیه هم باید کاملا کاربردی و متناسب با نیاز باشد، نه اینکه دریایی از توصیهها خودش یک مانع شود. در مورد برخورد قضایی هم شما از یک موضوع اطلاع ندارید ولی مطلبی خلاف منتشر میکنید، طبیعتا این مطلب خلاف، علیه فرد یا دستگاهی است که ادعای حقخواهی میکند. حق هم دارد به دروغ او را متهم معرفی کردهاند، درحالیکه خلاف این بوده است. خب، قوه قضاییه موظف است که به شکایت رسیدگی کند.
*خودشما چندینبار اعلام کردید که با موازیکاری و نظارت دستگاههای متعدد بر رسانهها و فضای رسانهای کشور موافق نیستید؛ پس چرا رسانهها شاهد شکلگیری چنین فضای موازی حتی در خود دولت هستند؟ مثلا ما هماکنون شاهدیم یکی از وزارتخانهها که مسئولیت اجرایی در کشور دارد، دائم به رسانهها و مطالبی که منتشر میکنند، اعتراض میکند و حتی پروندههای شکایت هم علیه رسانهها تشکیل داده است.
ماجرای نظارت موازی از سوی نهادهای دیگر که هماکنون شاهد آن هستیم فقط خاص مطبوعات نیست؛ اصولا موازیکاری تبدیل به یک معضل در کشور شده است. شما در بسیاری از موارد با این موضوع مواجه هستید؛ در مورد ترافیک، محیطزیست و بسیاری موارد. یک بخش این موضوع ما مقصر هستیم که نتوانستیم مانع از رشد بخشهای موازی شویم. شاید منفعل بودهایم که الان درصدد اصلاح آن هستیم؛ زیرا فکر نمیکنم دستگاهها علاقه زیادی برای ابلاغ مستقیم توصیه داشته باشند، بلکه میخواهند به ماموریت خود در مورد رسانهها عمل کنند و همزمان مانع اختلال شوند. البته معتقدم رسانهها هم در این ماجرا مقصر هستند؛ چراکه مدتهای زیادی در این خصوص سکوت کردهاند و صدایش الان درآمده است. البته باید شرایط دوباره به قبل برگردد و ما در معاونت مطبوعاتی در این زمینه فعال شدهایم تا دوباره به کانال اصلی اعلام توصیه به رسانهها و نظارت بر رسانهها بدل شویم. معتقدم رسانهها باید حتما مطالبهگری داشته باشند و درخصوص توصیهها هم به جای اینکه اصل توصیه را زیر سؤال ببرند، باید موضوع توصیه که تداخل با مسئولیت رسانه دارد را با معاونت مطبوعاتی مطرح کنند. یک رسانه هم همیشه تخصص دقیق در مسائل امنیتی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و… را ندارد؛ پس بهتر است در موضوعات حساس، از متولیان و متخصصان کمک گرفته شود و همکاری بین متولیان و رسانهها در موضوعات ملی شکل بگیرید.
*گفتید که رسانهها هم درخصوص شکلگیری نظارتهای موازی مقصر هستند. فکر نمیکنید که در اين سالها رسانهها و روزنامهنگاران و خبرنگاران با فضاهای سرد و برخوردهای تند مواجه بودهاند و همیشه در مقابل ممیزیهای حاکمیت که از سوی نهادهای مختلف اعمال شده است، مجبور به عقبنشینی شدهاند؟
اصلا، نظام ما معتقد است رسانه بخشی از حاکمیت است و همراه حاکمیت و مؤثر در اداره کشور. ماجرای ارز کالای اساسی برای کاغذ مطبوعات، پیام مهمی برای رسانهها داشت و باید روی آن کار شود. اختصاص ارز دولتی برای تأمین کاغذ مطبوعات ارزش رسانه را در کشور ما نشان میدهد. وقتی جمعبندی حاکمیت این است که رسانه به اندازه دارو، نان و مایحتاج ضروری برای کشور مهم است و دولت به آن ارز دولتی اختصاص میدهد، پس نباید این موضوع مطرح شود که رسانه مهم نیست. دولت دیگر چه کاری باید برای حمایت از رسانهها انجام دهد؟ رهبر انقلاب، شخص رئیسجمهور، معاون اول رئیسجمهور، وزیر فرهنگ، رئیسکل بانک مرکزی و… همه به میدان آمدند تا کار به سرانجام برسد. هیچ روزی نبود که وزیر، کاغذ روزنامهها را پیگیری نکند اما در محتوا، ما با اختلال و اغتشاش خبری در مبدأ منبع و محتوای خبر مواجه هستیم، از سردرگمی موضوعات رنج میبریم که این باید بخشی در رسانه دنبال شود و بخشی در حاکمیت، در رسانه بهجای دیدگاه، اطلاعات تولید شود و تولیدکننده شویم، نه منتشرکننده نظرات دیگران، حاکمیت اطلاعرسانی را وظیفه ذاتی و اولویت خود در موضوعات قرار دهد و رسانه را بیرون اتاق برای انتشار مطلب نبیند، بلکه با رسانه در اجرای موضوعات ملی شریک شود.
*در ماههای گذشته محدودیتها و تذکرات به رسانهها از سوی دستگاههای مختلف افزایش داشته و این ممیزیها باعث شده که شبکههای فارسیزبان ایرانی خارج از کشور و رسانههای مجازی فعالتر شوند و فضای رسانهای کشور را در دست بگیرند.
محدودیتها بیشتر نشده است؛ روش انتقال مشکل دارد. دستگاهها میخواهند دغدغههای کشور را منتقل کنند، ولی زبان انتقال پیامشان چون رسانهای نیست و روش و نوع ادبیات موضوع را نمیدانند، اینطور توصیه میکنند. من ۴۰ سال در داخل رسانه کار میکردم، الان ۶ماه است به معاونت مطبوعاتی آمده و این مسئولیت را برعهده گرفتهام. در تمام این ماهها هم تمرکز اصلی ما بهدلیل شرایط بد کاغذ روی حل این مشکل بود که به همت همه به آرامش اولیه رسید و حالا بهعنوان کسی که در جلسات دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی، ستاد اطلاعرسانی و تبلیغات اقتصادی وزارت کشور و… حضور دارم بهدنبال این هستم که معاونت مطبوعاتی را فعال کنم تا جلوی موازیکاریها گرفته شود و توصیهها تنها از کانال این معاونت به مطبوعات اعلام شود.
*شما میگویید که حساسیتهای ممیزی در ماههای گذشته بیشتر نشده است، ولی رسانهایها معتقدند که بهدلیل آنچه «شرایط حساس کشور» نامیده میشود و «جنگ اقتصادی» محدودیتها بیشتر شده است.
من شهادت میدهم این واقعیت ندارد. ما مواجههمان با موضوعات مشکل دارد. هیچکس در دولت و حاکمیت موافق نیست که رسانه مطلبی را منتشر نکند. حداقل من شهادت میدهم که از من خواسته نشده که این سیاست را در پیش بگیرم اما هماهنگی، همراهی، همکاری و کمک به مردم برای کاهش مشکلات و اطلاعرسانی منطبق با واقعیت حتما خواسته شده که این هم طبیعی است.
*البته در شرایطی این را میگویید که شاهدیم در ماههای گذشته تعدادی از روزنامهنگاران و خبرنگاران به زندان رفتند و شکایتهایی هم درخصوص موضوعات مختلف از رسانهها در مراجع قضایی در حال رسیدگی است؟
در ماههایی که من مسئولیت معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ را برعهده گرفتهام، نشنیدهام که روزنامهنگار یا خبرنگاری بهخاطر کار روزنامهنگاری یا انتشار مطلبی در رسانههای داخلی به زندان رفته باشد. ممکن است فردی روزنامهنگار بوده و به زندان رفته باشد، ولی پرونده قضایی او بهدلیل شغل روزنامهنگاری و مطلبی که در روزنامه خاصی منتشر کرده است، نبوده. با اطمینان به شما اعلام میکنم تا آنجا که اطلاع دارم در ۵ماه گذشته هیچ خبرنگار و روزنامهنگاری بهدلیل نوشتههایش به زندان نرفته است. در مواردی هم که پروندههایی تشکیل شده است، وقتی با مدیران مطبوعاتی تماس گرفته و پیگیر شدهام اعلام کردهاند که موضوع هیچ ارتباطی با روزنامه و نوشتههای مطبوعاتی و رسانهای افراد نداشته است. از طرف دیگر تعداد پروندههای کنونی رسانهها در مراجع قضایی هیچ تناسبی با تعداد رسانهها ندارد. همچنین شاهدیم که در ۸۰درصد ماجرا هم این پروندهها در جریان رسیدگی مختومه میشوند و در ۲۰درصد هم که به حکم میرسند در اکثر مواقع رسانهها تبرئه میشوند یا در موارد بسیار کمی موضوع با جریمه نقدی به پایان میرسد؛ بنابراین رویه کنونی دولت و دستگاه قضایی در مواجهه با رسانهها اعمال محدودیت نیست. علاوه بر آن شورای حل اختلاف رسانه افتتاح شد و خود دادسرای رسانه هم همراهی میکند.
*این روزها شاهدیم که مطبوعات با چالشهای بسیاری دست و پنجه نرم میکنند و اقتصاد رسانهها با بحران روبهروست. فکر میکنید چرا رسانهها بهخصوص مطبوعات دچار این مشکلات شدهاند و چاره عبور و خروج از این وضعیت چیست؟
ما در مطبوعات و رسانهها متأسفانه دچار یک چرخه معیوبی شدهایم؛ چون رسانهها اثرگذاری لازم را ندارند صاحبان سرمایه و آگهیدهندگان، پول خوب برای تبلیغ پرداخت نمیکنند و هر روز حجم آگهیها کمتر میشود؛ چون پول و سرمایه به رسانهها تزریق نمیشود، صاحبان رسانه و مدیران مطبوعاتی حقوق خوب به خبرنگاران و اهل قلم نمیتوانند پرداخت کنند و چون حقوق خوب نمیدهند، تولیدات خوب هم در رسانهها نداریم و چون تولید خوب در رسانهها وجود ندارد، مخاطبان هم جذب نمیشوند و سرمایهگذاران هم آگهی نمیدهند و سرمایهگذاری نمیکنند و این دور باطل در رسانههای ما دیده میشود. این چرخه، خروجیاش این است که امنیت و ثبات شغلی برای فعالان حوزه رسانه وجود ندارد و وقتی شرایط اینگونه شود، نوآوری مفهوم خود را از دست میدهد و جای آن را بقا و حفظ شرایط موجود میگیرد و عملا هیچ بازار جدیدی خلق نمیشود و تنوع و تمایز اتفاق نمیافتد. در این شرایط قدرت مانور ندارید و مجبورید فقط خود را حفظ کنید تا باقی بمانید؛ همین وضعی که ما این روزها شاهدش هستیم؛ یعنی شما باید فقط خود را حداقلی حفظ کنید که بمانید. البته این شرایط تنها بر رسانهها حاکم نیست، بلکه در بسیاری از مشاغل دیگر هم شرایط به همین شکل است. دلیل آن هم واضح است؛ امروز روز دیگری است و اقتضا و نیاز دیگری دارد که متأسفانه ما این را باور نکردهایم و مدل رسانهای ما هنوز در دهه ۶۰ و ۷۰ سیر میکند، مخاطبمحور نیست، بلکه محور رسانه است؛ یعنی از مخاطب به رسانه نمیرسیم و بالعکس عمل میکنیم. یک مطلب به سلیقه و انتخاب خودمان منتشر میکنیم که آن هم عموما تولید دیگری است، آن وقت انتظار جذب مخاطب حداکثری داریم. در فضای رسانه در کشورمان با یک چالش بزرگ روبهرو هستیم و آن تعدد رسانهها و شکلگیری بیمنطق آنهاست. ما امروز با ۱۲هزار مجوز رسانه روبهرو هستیم؛ یعنی ۱۲هزار نفر بهطور بالقوه مدعی داشتن رسانه هستند و این یک آسیب بزرگ است.
*یعنی شما میگویید مجوزهای بیقاعده و ضابطهای که در این سالها داده شده، خود به آفت رسانهها بدل شدهاند؟
بی قاعده نبوده با قاعده بوده اما تبدیل به یک کالای ارزان و بیارزش شده، اما چه کار باید بکنیم؟ باید بهدنبال محتوای مناسب رسانه و بسترسازی برای تولید محتوای مطلوب برویم تا دوباره مخاطب جذب کنیم. راه تولید محتوا این است که عرضه و تقاضا ایجاد کنیم و متناسب با تقاضا عرضه کنیم. از فضای نذری در تولید رسانهای باید بیرون بیاییم؛ اینکه یکی نیت کند، یکی پول بدهد و یکی رسانه منتشر کند، جواب نمیدهد. نذری هم برای یک روز در سال است، اگر غذای نذری هر روز بدهید دیگر ارزش خود را از دست میدهد. نکته دیگر و ضعف جدی ما در رسانهها بهخصوص مطبوعات این است که در اقتصاد رسانه به جای اینکه از فروش، پول دربیاوریم بهدنبال آگهی و انواع حمایت رفتیم؛ درحالیکه آگهی اثر و خواننده نمیآورد، بلکه کاملا برعکس است؛ خواننده آگهی و حمایت میآورد. این چرخه معیوب عملا دارد به نقطه پایان نزدیک میشود.
*ما در رسانهها با موضوعی روبهرو هستیم که شما هم به آن اشاره کردید؛ نبود امنیت شغلی. میبینیم که بسیاری از روزنامهنگاران و خبرنگاران بیمه نیستند و جمع بسیاری از اهالی مطبوعات در سالهای گذشته بهدلیل مشکلات اقتصادی، شغل خود را تغییر دادهاند. معاونت مطبوعاتی برای حل این مشکل آیا گامی برداشته است؟
امنیت شغلی خبرنگاران رگ حیات رسانه است؛ یعنی چه خبرنگاری بیمه نمیشود؟ جای خبرنگار روی سر است، دلیلی ندارد خبرنگاری بگوید که من را بیمه نمیکنند. به اعتقاد من موضوع بیمه خبرنگاران باید وارد چرخه طبیعی خود شود. حل مشکلات اینچنینی مطبوعات با حمایت امکانپذیر نیست و به نتیجه مطلوب نمیرسد. شما به کسی که مریض میشود سرم میزنید، ۲تا سرم میزنید و بعد در انتظار بهبود هستید اما ادامه زندگی که با سرم نمیشود! ما در معاونت مطبوعاتی اعتقاد نداریم که باید رسانههایی داشته باشیم که اساسا با سرم آنها را نگه داریم. ماهیت سرم برای بقا و زنده ماندن نیست. ما در معاونت مطبوعاتی جریان حمایتمان به سمت تولید محتوای مناسب در رسانهها و ایجاد ساختار عرضه و تقاضاست. تا حیات اقتصاد رسانه بهعنوان درد به درمان برسد البته کار سختی است. من هم مدعی حل و فصل آن در کوتاهمدت نیستم اما همه تلاش و تجربه و وقتم را مصروف آن خواهم کرد.
*اشاره کردید که رسانهها دچار یک چرخه معیوب شدهاند و گفتید که شما از ساختار عرضه و تقاضا در رسانهها دفاع میکنید. بهصورت مشخص لطفا بفرمایید که معاونت مطبوعاتی برای بهبود شرایط رسانهها و پایان دادن به همان چیزی که چرخه معیوب میگویید، چه گامهایی را برداشته است؟
اولین کاری که انجام دادیم و مهمترین کار این بود که شیوهنامه حمایت از رسانهها را عوض کردیم و گفتیم محور فقط محتواست. یعنی اگر محتوای منجر به اثر براساس شاخصهای مورد نیاز مردم داشتید، ما از شما حمایت میکنیم. بهطور طبیعي تیراژ و دوره انتشار هم از محتوا نشأت میگیرد. باید رسانهها توجه داشته باشند که با توجه به تحریمها دیگر پول و منابع نفتی در کشور وجود ندارد و کشور با درآمدهای مالیات اداره میشود؛ بنابراین باید بودجه معاونت مطبوعاتی تنها در اولویتهای زندگی مردم هزینه شود. سؤال رسانهها و ما در این شرایط باید این باشد که اولویت اول یک خانواده ایرانی چیست و چه انتظاری از رسانهها دارد؟ توجه داشته باشید که من معاونت مطبوعاتی با پول مالیات مردم قرار است به رسانهها یارانه بدهم. پس رسانههایی باید مورد حمایت قرار گیرند که از اولویتهای مردم همچون اقتصاد، اشتغال، تولید و یا معضلات اجتماعی همچون طلاق، اعتیاد، فقر و حاشیهنشینی مینویسند. در یک کلام رسانهها در حد اسم نیستند در محتوا نقش و اثر دارند؛ خود اهالی رسانه هم همراه این موضوع هستند.
*باتوجه به این نکاتی که اشاره کردید، آیا بهدنبال پالایش ۱۲هزار رسانهای که گفتید مجوز دارند، از نظر حمایت هستید؟ یعنی شاهد قطع و ریزش حمایتهای شما از برخی رسانهها خواهیم بود یا اتفاقی هماکنون افتاده است؟
اولا رسانهها بعد از دریافت مجوز جدید، تا۳سال از هر نوع حمایتی محروم هستند و ثانیا هماکنون ۱۲هزار رسانه در کشور فعال نیست و کمتر از ۴۰درصد رسانهها فعالیت دارند که برای دریافت یارانه در شیوهنامه جدید درصد نظم در انتشار بهصورت پلکانی و در هر مرحله اجرا، از ۶۰تا ۹۰درصد محاسبه خواهد شد که قطعا کمتر از ۲۵درصد رسانههای دارای مجوز را شامل میشود. از سویی ما اساسا دنبال ریزش کسی نیستیم. در بحث خبر و رسانه هیچ رسانهای جای رسانه دیگر را نمیتواند بگیرد و هیچ رسانه غیرمهمی نداریم؛ الان هر کس با موبایلش یک رسانه است و میتواند بسیار مهم باشد. قدرت رسانه دیگر به اسمش نیست، بلکه به محتوایش است. معاونت مطبوعاتی در این موضوع بهدنبال این نیست که چهکسی باشد یا نباشد؟ ما اول بهدنبال ایجاد گفتمان هستیم؛ سواد رسانهای را به وسیله رسانهها باید بالا ببریم و حفرههایی را که رسانهها ممکن است به واسطه اشتغال و محدودیتشان نبینند کمک کنیم تا در نظر بگیرند. باید برای آینده، نقش و اثر رسانهها در کشور گفتمان و بستر ایجاد کنیم. موضوع دوم این است که نقشه راه برای رسانه با کمک رسانه بنویسیم. اساسا شاهدیم که در سطح جهان نقش دولتها در جهت کنترل و اداره ارکان جامعه با شیب سریع به حداقلی میرسد. مقام معظم رهبری، رئیسجمهور و قوانین کشور هم به این سمت حرکت کردند؛ مثل اصل ۴۴ قانون اساسی که تأکید بر خصوصیسازی و کاهش نقش دولت دارد بر همین محور استوار است. ما یک امتیازاتی را میتوانیم در اختیار بگیریم و این امتیازات را با توجه به اولویتها در بخش نیاز باید صرف کنیم. هر چه نیاز بیشتر باشد، خدمت بیشتر میشود. امروز نیاز رسانههای ما این است که در محتوا تقویت شوند تا چرخه معیوبی که اشاره کردم از بین برود و معاونت مطبوعاتی هم دنبال این کار است. الان شیوهنامه مطبوعات را با استفاده از نظر رسانهایها برای رسانهها تدوین کردیم. نقش معاونت مطبوعاتی در این دوره هماهنگکننده رسانهای است؛ با در نظر گرفتن چارچوبها و قوانینی که وجود دارد. علاوه بر آن نسخه علاج واگذاری صددرصد رسانه به بخش خصوصی ماهر نه دلال. متأسفانه در سالهای اخیر مانند اقتصاد ما از تعداد تولیدکنندگان در رسانه کم و طبقه جدیدی بهنام دلال رسانه ایجاد شده است که با کپی کردن مطالب و… عملا ماهیت اثرگذاری رسانه را تضعیف کردهاند و کالای غیرقابل استفاده با ظاهر رسانه ارائه میکنند.
* ما در موضوع اختصاص یارانه مطبوعات با اقدام مناسب معاونت مطبوعاتی در شفافسازی یارانهها و اعلام جزئیات آن دیدیم که افرادی چندین نشریه راهاندازی کرده و عملا فضای غیرشفاف و رانتگونه برای خود ایجاد کردهاند. معاونت مطبوعاتی در گام بعدی برای اصلاح شرایط چه اقداماتی را انجام خواهد داد؟ آیا یارانه این نشریات متخلف قطع خواهد شد؟
در شیوهنامه جدید یارانه برای محتوای رسانه- اثر رسانه و قدرت انتشار رسانه است- یعنی تیراژ، دوره انتشار، درصد تولید مطلب، گستره انتشار و… و در پیشنویس ارائه شده تا سقف ۳ نشریه یارانه صددرصدی میگیرد و تا سقف ۱۰ نشریه به کاهش حداقل دریافت یارانه میرسد و بیش از آن شامل دریافت یارانه نخواهد شد. یارانه مناطق محروم نیز افزایش خواهد یافت یا توسعه رسانهای در آن مناطق صورت میگیرد. قطعا یارانه به اسم تعلق نمیگیرد و قطع میشود و مسیر آغاز شده نیازمند کمک همه است. ما از دریافت اطلاعات برای راستیآزمایی قطعا استقبال میکنیم و انتظار داریم اهالی رسانه در این راه پیشقدم باشند و به ما کمک کنند زیرا کمک بهخودشان است.
انتهای پیام