خرید تور تابستان

نا گفته‌هایی از ماجرای حمله به سفارت آمریکا

دیدارنیوز نوشت: در طول سال‌های مختلف، روایت‌های گوناگونی از ماجرای حمله به سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۵۸ طرح شده است. دو جریان موافق و مخالف حمله به سفارت آمریکا دیدگاه‌های خود را مطرح کرده اند و هر کدام از زاویه دید خود به این ماجرا پرداخته اند. اکثر جریانات درون انقلاب اسلامی از این اتفاق حمایت کردند. حتی نیرو‌های چپ گرا یا نیرو‌هایی که بعد‌ها در حاشیه قرار گرفتند نیز از حامیان این اتفاق بودند. اما جریاناتی درون نیرو‌های انقلاب بودند که با این اتفاق موافق نبودند و دیدگاه‌های خاص خود را داشتند.

شاید این نکته که درون دفتر تحکیم وحدت هم بودند افرادی که با حمله به سفارت آمریکا موافق نبودند نکته مهمی باشد. درون جریان تحکیم وحدت در آن دوره سه نگاه اصلی وجود داشت. جریانی که موافق حمله به سفارت آمریکا بودند و ابراهیم اصغرزاده و محسن میردامادی از افرادی بودند که این ایده را مطرح کرده و از آن حمایت می‌کردند. محمود احمدی نژاد نیز در درون دفتر تحکیم وحدت بود. او مخالف حمله به سفارت آمریکا بود، ولی با این استدلال که شوروی دشمن مهم تری است و اگر بناست در یک حرکت اعتراضی به سفارت کشوری حمله شود باید سفارت شوروی را مد نظر قرار داد.

جریان سومی نیز وجود داشت که به صورت کلی با حمله به سفارت کشور‌ها در چهارچوب یک حرکت اعتراضی و دانشجویی موافق نبود. محمدعلی سیدنژاد از نیرو‌های مذهبی و انقلابی بود که قبل از انقلاب در دانشگاه تربیت معلم مشغول به تحصیل و فعالیت سیاسی بود و بعد‌ها به دانشگاه تهران آمد. او از جمله چهره‌های قدیمی انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌ها و دفتر تحکیم وحدت بود که در شورای اول آن حضور داشت. او از جمله نیرو‌هایی بود که درون جریان انقلاب اسلامی دسته بندی می‌شود و مخالف حمله به سفارت آمریکا بود.

سیدنژاد در گفتگویی مفصل با دیدارنیوز که در روز‌های آینده متن کامل و فیلم آن منتشر خواهد شد از فعالیت‌های خود و دیدگاه هایش در آن دوران گفت و همچنین به صورت اختصاصی به ماجرا‌های ۱۳ آبان پرداخت. در ادامه بخش کوتاهی از صحبت‌های سیدنژاد در گفتگو با دیدارنیوز پیرامون ماجرا‌های حمله به سفارت آمریکا و تحلیل او از آن شرایط آمده است.

اصغرزاده ایده حمله را مطرح کرد / میردامادی و اصغرزاده با هم هماهنگ بودند

حدود ۴۰ روز قبل از ۱۳ آبان در یکی از جلسات شورای مرکزی که به طور معمول داشتیم در بخش اطلاعات و اخبار آقای ابراهیم اصغرزاده عنوان کردند که خبر‌های خیلی نگران کننده‌ای از دولت موقت و فرودگاه مهرآباد می‌رسد و دارند کارتون‌های اسناد را از سفارت آمریکا بیرون برده و بدون هیچ بازرسی از پاویون خارجی فرودگاه مهرآباد از کشور خارج می‌کنند. با توجه به تجربه قبلی که در سرکوب نهضت ملی و کودتای ۲۸ مرداد وجود داشته است این مسئله می‌تواند مقدمه اتفاقات بدی باشد. ایشان گفتند که من پیشنهاد می‌کنم با فوریت موضوع را در دستور کار جلسه بگذاریم و برای آن یک راهکار پیدا کنیم. همه دوستان دیگر هم تأیید کردند که این مسئله اهمیت دارد و نمی‌توان از کنار آن به سادگی عبور کرد. آقای اصغرزاده بعد از این که یک سری اطلاعات ریزتر داد گفت که متأسفانه دولت موقت با یک اهمال و بی دقتی این مساله را بی سرپرست گذاشته است و اسناد خارج می‌شود. با توجه به این که شاه از پاناما به آمریکا می‌رود، این نگرانی جدی وجود دارد که یک بار دیگر در کشور شاهد کودتا باشیم و مقدمات آن در حال آماده سازی است. من (اصغرزاده) پیشنهاد می‌کنم که تصرف سفارت آمریکا را به عنوان یک حرکت اعتراضی دانشجویی انجام دهیم تا از این کار ممانعت کنیم. ما به این وسیله هم می‌توانیم مانع پذیرش شاه توسط آمریکا شویم و هم می‌توانیم پیگیر خواسته‌هایی مثل بازگرداندن سرمایه‌های کشور که توسط شاه و خانواده اش از کشور خارج شده به ایران شویم. به این ترتیب می‌توانیم با این اهمال دولت موقت هم مقابله کنیم و کاری کنیم این آسیب پذیری که الان در کشور وجود دارد مهار شود. به دنبال صحبت‌های ایشان آقای محسن میردامادی در تأیید فرمایشات آقای اصغرزاده و در این که این موضوع کاملاً واقعی و جدی است و من هم تأیید می‌کنم که خطر کودتا کاملاً واقعی است و مقدماتش را دارند فراهم می‌کنند، ما باید به سرعت این کار را انجام دهیم نکاتی گفتند. آقای محسن میردامادی به گونه‌ای در تأیید آقای اصغرزاده صحبت کرد که کاملاً واضح بود که این‌ها بیرون جلسه با هم هماهنگ کرده اند و اینطور نیست که یک باره فی المجلس یک نفر طرح کرده و یک نفر تأیید کرده است.

پیشنهاد احمدی نژاد: حمله همزمان به سفارت شوروی و آمریکا!

آقای احمدی نژاد مخالفت خود را با این پیشنهاد اینگونه اعلام کرد که ابتدا یک جمله‌ای از امام خواند که امام می‌فرمایند که آمریکا از شوروی بدتر و شوروی از آمریکا بدتر و انگلیس از همه بدتر و یک چنین چیزی بود. یک جمله‌ای از امام که شعار محوری ما «نه شرقی نه غربی» بوده است. خیانت شوروی در نهضت ملی شدن و در دولت مصدق آشکار است. این کمونیست‌ها بودند که اسباب این کودتا را فراهم کردند. ما که بیشترین مرز را با شوروی داریم. الان هم که در تمام این حرکت‌های تجزیه طلبانه‌ای که در نقاط مختلف کشور صورت می‌گیرد از ترکمن صحرا تا خلق عرب و ترک‌ها و… رد پای کمونیست‌ها مشاهده می‌شود. این چیز آشکاری را که ما مشاهده می‌کنیم و می‌دانیم چه هست نادیده بگیریم و به سراغ چیز دیگری برویم. اصلاً چه کسی گفته که تهدید اصلی که متوجه جمهوری اسلامی است از طرف آمریکا است؟ به نظر من تهدید شوروی از تهدید آمریکا خیلی جدی‌تر است. اگر بنا باشد که ما عکس العمل نشان دهیم و تصرف کنیم مقدم بر تصرف سفارت آمریکا تصرف سفارت شوروی است. آقای احمدی نژاد بعد از این که گفت چه کسی گفته که خطر اصلی از آمریکا است؟! پیشنهاد تصرف سفارت شوروی و آمریکا را به عنوان نماد نه شرقی و نه غربی، با هم داد و حتی انگلیس را هم مطرح کرد.

حمله به سفارت با دیدگاه امام مغایرت داشت / دانشجویان حاکمیت را مقابل آمریکا قرار دادند

من در جلسه گفتم این مطلبی که شما می‌گویید تصرف سفارت با چیزی که امام مطرح می‌کنند همخوانی ندارد. امام می‌گویند دست از تصرف نهاد‌ها و کارخانه جات و تصرف هتل‌ها و … بردارید. به صراحت می‌گویند که کشور باید در مسیر قانونی خود اداره شود و از این نوع حرکات جلوگیری شود. حالا شما می‌گویید که خطری را احساس می‌کنیم، پس برویم تصرف کنیم! اگر این خطر واقعاً جدی است چرا با خود امام موضوع را طرح نکنیم؟ وقتی امام قم بود، دو بار نزد ایشان در قم رفتیم. الان که ایشان تهران است و در دسترس ما است. تا من این حرف را زدم آقای اصغرزاده گوشی تلفن را برداشت و گفت من همین الان با حاج احمد آقا تماس می‌گیرم. ما گفتیم ما حاج احمد آقا را قبول نداریم. دیدگاه حاج احمد آقا با دیدگاه امام یکسان نیست؛ لذا گوشی را گذاشتند. ایشان برای این که بتواند از جلسه مصوبه بگیرد می خواست در تأیید این اقدام یک جمله‌ای از حاج احمد آقا بگیرد. بعد از آن محسن میردامادی و یا آقای اصغرزاده پیشنهاد آقای خوئینی‌ها را دادند. چون ما در جلساتمان با آقای خوئینی‌ها جلسات مشترک داشتیم، گفتند که ما موضوع را با آقای موسوی خوئینی‌ها مطرح کنیم. من گفتم که حیرت می‌کنم از حرف‌های شما و متعجب هستم. زمانی که ما دستمان به خود امام می‌رسد چرا باید واسطه بتراشیم و به دنبال آقای خوئینی و یا به دنبال حاج احمد آقا برویم؟! ما این امکان را داریم که مستقیماً با خود امام طرح مطلب کنیم. شما مگر نمی‌گویید که این موضوع یک خطر جدی را متوجه نظام و انقلاب می‌کند؟ ما می‌توانیم مطالبمان را خدمت ایشان ارائه کنیم و ایشان هر چه گفتند ما طبق فرمایشات ایشان عمل کنیم. آن زمان که من این را می‌گفتم کاملاً وقوف داشتم بر این که این حرف من معنای اصلی اش این است که تصرف سفارت توسط حاکمیت انجام می‌گیرد، نه توسط یک اعتراض دانشجویی. یعنی من دارم با این حرفم صورت مسئله را از آن چیزی که دوستان داشتند به آن شکل اعتراض دانشجویی می‌دهند خارج می‌کند و این را به یک مقابله حاکمیت با امریکا تبدیل می‌کند.

بدون هماهنگی نهایی حمله به سفارت صورت گرفت / من و احمدی نژاد را از جریانات خارج کردند

آقایان سعی کردند به گونه‌ای به جای ملاقات با امام، این موضوع من را به حاج احمد آقا یا آقای موسوی خوئینی‌ها منتقل کنند تا بتوانند پرونده را با موفقیت جلسه ببندند. اما چون من به شدت مخالفت کردم و گفتم که هیچ کدام از این دو بزرگوار آن شأن امام را ندارند و موضوعیت ندارد؛ آن هم هنگامی که به امام دسترسی داریم. یک زمانی است که امام به ما وقت نمی‌دهد. وقتی که ما می‌توانیم خودمان مستقیماً موضوع را با ایشان طرح کنیم چرا باید به دنبال یک نفر باشیم که او برود با واسطه طرح مطلب کند؟! لذا موضوع حل نشد. آقای اصغرزاده گفت چیزی که سیدنژاد مطرح می‌کند مستلزم فرصتی است. یعنی ما باید ببینم که امام به ما وقت و فرصت دیدار می‌دهد یا نه؛ لذا من پیشنهاد می‌دهم که این مسئله کاملاً محرمانه در جمع خودمان باقی بماند که اگر امام تأیید کرد، سناریو نسوزد و بتوانیم عملیات کنیم. بنا شد که هیچکدام حتی در انجمن اسلامی دانشگاه خودمان هم موضوع را با کسی در میان نگذاریم تا اگر احیاناً امکان دیدار فراهم شد این موضوع را با امام در میان بگذاریم؛ بنابراین تصرف سفارت آمریکا با آن آیین نامه‌ای که داشتیم، رأی شورای مرکزی تحکیم را نیاورد. پس از آن جلسه خواهر من دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی بود، از طریق ایشان در جریان قرار گرفتم که برای تصرف سفارت امریکا دارند سازمان دهی می‌کنند و آماده می‌شوند که این کار را انجام دهند. چون من و اقای احمدی نژاد دیدگاهمان مخالف تصرف سفارت آمریکا بود جزء آن لیست سیاه آقایانی شدیم که می‌خواستند این کار را عملیاتی کنند و دانشگاه‌های ما را کنار گذاشتند و گفتند که این‌ها همراه نیستند. رأساً چهار دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه تهران، دانشگاه پلی تکنیک و دانشگاه شریف با هم قرار گذاشتند به اسم دانشجویان پیرو خط امام که اقدام به این کار کنند.

اصغرزاده و دوستان می‌خواستند پرچم دار مبارزه با امپریالیسم باشند / مذهبی‌ها نمی‌خواستند از چپ‌ها کم بیاورند

دوستان ما که از پلی تکنیک و دانشگاه شریف و دانشکده فنی دانشگاه تهران بودند، در انجمن‌های اسلامی شان به شدت با این موضوع مواجه بودند که چگونه می‌توانند پرچم دار مبارزه با امپریالیسم باشند و این حربه را از دست گروه‌های مارکسیتی خارج کنند. به دنبال این بودند که یک راه حلی برای یارگیری و سازماندهی و مبارزه گروه‌های مارکسیستی به اسم مبارزه با امپریالیسم پیدا کنند. من این انگیزه را در واقع در پیشنهاد تصرف سفارت آمریکا خیلی قوی می‌دیدم. حتی شاید مقدم بر مواجهه با برخی ایراداتی که در نحوه مدیریت دولت موقت وجود داشت، پرچم داری مبارزه با امپریالیسم انگیزه غالب این دوستان ما بود. سعی می‌کردند که در این مبارزه با امپریالیسم از گروه‌های مارکسیسم کم نیاورند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا