خرید تور تابستان

ایران عصر «پَسا» | محمد فاضلی

«محمد فاضلی»، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی تلگرامی نوشت:

ایران عصر «پَسا» شروع شده است. سیاست و حکومت در جامعه ایران امروز بدون توجه به عصر «پَسا» به درستی درک نخواهد شد. حکومت، جناح‌ها و فعالان سیاسی هم بدون توجه به مجموعه «پسا»ها راه به خطا خواهند رفت.

آن‌چه درباره «پسا»ها در این‌جا می‌نویسم، فرضیاتی است که جای بحث دارند، اما تصور نمی‌کنم بدون شناخت و تدقیق آن‌ها بتوان راهی به سوی آینده بهتر گشود.

اول، پسااعتماد. فراوانی اعتمادی که میراث انقلاب، جنگ و بسیج ایدئولوژیک بودن پایان یافته است. هر کنش سیاسی – از انتخابات تا مالیات‌ستانی و اطلاع‌رسانی به دیوار بی‌اعتمادی می‌خورد. ج.ا.ایران باید راه‌های مؤثر برای ارتقای اعتماد بیابد.

دوم، پسانفت. هزینه‌های حکومت و دولت بالا رفته، جمعیت افزوده شده، ناکارآمدی بسیار است و تحریم‌ها فزاینده هستند. سهم نفت در درآمدهای کشور رو به کاهش است و ظاهراً جز تأمین منابع مالی اندک، تأمین یارانه‌های غیرنقدی حامل‌های انرژی و افزودن بر فساد ناشی از نفت‌فروشی غیرشفاف در شرایط تحریم، کارکردی ندارد.

سوم، پسامحیط‌زیست. شدت تخریب محیط‌زیستی و ناکارآمدی در بهره‌برداری از منابع آب، خاک، جنگل، مرتع، هوا و تنوع زیستی، محیط‌زیست سرزمین پهناور ایران را چنان شکننده ساخته است که دیگر نمی‌توان با اتکای به آن بدون ارتقای بهره‌وری و تحول در نظام حکمرانی محیط‌زیستی، به پایداری آن امید داشت.

چهارم، پسابوروکراسی. نظام‌ اداری که زمانی ابزار قدرت دولت برای مدرنیزه کردن جامعه ایرانی بود و کار دولت را پیش می‌برد، چنان در چنبره تعارض منافع، فساد، بی‌تخصصی، مداخله سیاسی در امر کارشناسی و ناکارآمدی گرفتار آمده است که هزینه‌اش بر فایده‌اش بسیار می‌چربد. ج.ا.ایران باید راهکاری برای تحول و کارآمدسازی اداری بیابد.

پنجم، پساانتخابات. مردمی که از مشارکت‌های متوالی در انتخابات بهره‌ای رضایت‌بخش نبرده‌اند، انگیزه مشارکت را از دست داده‌اند. این بخشی از پسااعتماد است. بدون یافتن راهی برای اثربخش ساختن انتخابات در مسیر اراده و رضایت مردم، انتخابات بی‌کارکرد و کم‌رونق می‌شود.

ششم، پسامذاکره. موازنه قدرت در درون حاکمیت به گونه‌ای است که مخالفان مذاکره با آمریکا به شدت دست بالا را دارند و هیچ چشم‌اندازی برای شروع چنین مذاکراتی (صرف‌نظر از خوب و بد، یا فایده و ضرر آن) وجود ندارد. هر جناح و اندیشه‌ای، باید در چارچوب فرض عدم امکان مذاکره تا حداقل آینده میان‌مدت، به اصلاح وضع موجود بیندیشد.

هفتم، پساجهل. جامعه‌ای که به اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و راه‌های کسب اطلاعات از دنیای اطراف دسترسی تقریباً نامحدود – اگرچه با دردسر – دارد، اسیر بسیاری جهل‌های مقوّم وضع گذشته – از جمله پی‌آمدهای انحصار رسانه‌ای – نمی‌شود.

هشتم، پسامردانه. زنان جامعه ایران مطالبه‌گر و فعال شده‌اند. این حرکتی تاریخی و ناگزیر است. قدرت سیاسی دیگر نمی‌تواند پنجاه درصد جامعه ایرانی را نادیده بگیرد.

نهم، پسانمایش. شکستن انحصار اطلاعات و فرارسیدن پسااعتماد، نمایش توسعه و کارآمدی را ناممکن کرده است. جامعه می‌خواهد هر دست‌آوردی را نه در نمایش، بلکه در تحول پایدار سفره کیفیت زندگی افرادش مشاهده کند.

دهم، پساشنیدن. جامعه دیگر حوصله شنیدن ندارد، مطالبه‌گر گفت‌وگوست برای آن‌که شنیده شود، و اقلیتی از این مرحله نیز گذشته‌اند، به انفعال یا ویرانگری رسیده‌اند.

ایران عصر «پسا»ها تعریف مسأله‌ها و راه‌حل‌های متفاوتی می‌جوید. ما ناگزیر از اندیشیدن به این وضعیت هستیم و گمان می‌کنم یک راه کمک به بهبود، اندیشیدن به فهرستی از «پسا»ها، تدقیق‌شان و در نهایت برکشیدن مهم‌ترین‌ها و بنیاد نهادن راهکارها بر مبنای درمان علل بروز آن‌هاست.

اگر فکر می‌کنید قالب «پسا» برای بحث درباره ایران امروز مناسب است، به این گفت‌وگو بپیوندید.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا