گزارشی از مناظره زیباکلام و قاضیزاده هاشمی
ایسنا نوشت: صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و احسان قاضیزاده هاشمی نماینده مردم فریمان و سرخس در مجلس شورای اسلامی با موضوع روابط ایران و آمریکا با یکدیگر مناظره کردند.
صادق زیباکلام در ابتدای این مناظره که به همت سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی خراسان رضوی در دانشکده مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: صحبتم را با این پرسش که مشکل ما با آمریکا چیست، آغاز میکنم. به صورت کلی دو دسته دلیل برای ستیز با آمریکا ارائه میشود. دسته اول افرادی هستند که معتقدند انقلاب اسلامی ایران از اساس و بنیان ضد استکبار و ظلم است و به تعبیری آمریکاستیزی یکی از جوهرهها و اجزای لاینفک جمهوری اسلامی ایران است. دسته دیگر افرادی هستند که به ذاتی بودن آمریکاستیزی جمهوری اسلامی ایران اعتقاد دارند اما دعوای اصلی را مربوط به موضوع دیگری میدانند.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران بیان کرد: دسته دوم معتقدند که آمریکا پیش از انقلاب در ایران منافع زیادی داشتند و حکومت ایران به نوعی مستعمرهای برای آمریکا بود؛ در نتیجه پیروزی انقلاب اسلامی سبب پایان نفوذ آمریکا در ایران شده بود، بنابراین طبیعی است که آمریکا برای انتقامگیری دست به توطئه علیه جمهوری اسلامی ایران بزند.
زیباکلام خاطرنشان کرد: بعد از اینکه توطئههای آمریکا نتیجه نداد، به صدام دستور داد تا به ایران حمله کند و این امر سبب بروز جنگ تحمیلی هشت ساله شد.
وی اضافه کرد: من با تمام مفروضات مقدمه صحبت خود مشکل دارم و معتقدم درست نیست ؛بلکه معتقدم آمریکاستیری بنا به دلایل دیگری ایجاد شده است. معتقدم که روایت جمهوری اسلامی ایران در رابطه با آمریکا و کودتا ۲۸ مرداد یک سویه است و به واسطه ضدیت با آمریکا تحریفهای زیادی در آن ایجاد شده است.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران تصریح کرد: این روایات و در تمام اجزا آن در کودتا ۲۸ مرداد، دوران انقلاب اسلامی ایران و چه در زمان ارایه دادنامه کیفرخواست علیه آمریکا ناقص است.
در ادامه احسان قاضی زاده هاشمی در خصوص نقد عنوان مذاکره گفت: موضوع ما با امریکا مربوط به تنها این ۴۰ سال نیست وشاید اصل ارتباط و نحوه نگاه مردم ما به سال ۱۳۳۲ برمیگردد؛ یعنی ما یک داستان ۶۶ساله داریم نه ۴۰ ساله، واقعیت این است که ریشه نوع نگاه مردم ایران نسبت به مقوله استعمار، از اواخر دوران قاجار در زمان جنبش مشروطه که میتوان آن را به عنوان یک انقلاب شکست خورده نامید، برمیگردد.
وی افزود: انگلیسیها به عنوان یک استعمار پیر می خواستند تغییر رژیم دهند و ایران را از جریان قاجار به یک نظام تحت فرمان با قوه دفاعی و نظامی تبدیل کنند که رضاخان را به عنوان وزیر دفاع و سپس حاکم و پس از ان پادشاه نشاندند و سپس در دوره پهلوی اول او را بردند و محمد رضا پهلوی در دوره پهلوی دوم بر سر کشور آوردند که در همان دوران جنبش مشروطه شکست خورد؛ شیخ فصل الله نوری بر سر دار رفت، علمای مختلف محدود و منکوب شدند و اتفاقا انگلیسیها در آن زمان توسط چهرههای مصلحی مثل سید ضیا طباطبایی به عنوان یک سید مصلح زمان خود که شاید مردم آن زمان نمیدانستند که این فرد یک عامل دست نشانده انگلیسی هاست، این اقدام را انجام دادند.
قاضی زاده هاشمی در همین خصوص ادامه داد: پس از آن، در مسئله ملی شدن صنعت نفت نیز ایرانیان هزینه زیادی دادند و روی کار آمدن مصدق به عنوان یک نخست وزیر که ماحصل یک اراده نخبگانی در زمان خود بود و سپس برکناری مصدق با ایجاد اختلاف انگیزی بین جریانات حاکم کشور در نهایت منجر به کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ که ما به آن کودتا می گوییم؛ اما روایت آمریکاییان در آن زمان از این حرکت ، انقلاب بود؛گشت. در ۲۸ مرداد ۳۲، حرکت جنبش دانشجویی شکل گرفت و در ۱۶ آذر ۳۲ با اهدای سه شهید اعتراضی به سفر نیکسون و مداخله آمریکا و برهم زدن جشن آمریکایی ها برای حاکمیت حکومت کودتا شکل گرفت و میبینیم که ۱۶ آذر، یک چراغ فروزان برای آغاز جنبش دانشجویی محسوب میشود؛ همان طور که یکی از مقدمات انقلاب نیز این جنبش دانشجویی بود.
نماینده مردم فریمان و سرخس در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد:یک رابطه معنادار در حوزه استعمار ستیزی وجود داشت و این که دل خوشی از آمریکا در دل دانشجویان زمان انقلاب نبوده و اکنون هم نیست، اتفاق دیگری که افتاد جنبش های دانشجویی در همان زمان در دنیا در سال ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ در کشورهای مختلف اروپایی حرکت کردند و این حرکت ، حرکتی ضد امپریالیستی بود که البته ممکن بود در آن زمان برخی آن را به عنوان حرکت های چپ گرایانه و وابسته به بلوک شرق و شوروی زمانه تعبیر کنند؛ اما جنس جنبش دانشجویی در ایران با جنس جریاناتی مثل حزب توده و جریانات چریکهای فدایی خلق و جریاناتی که در قالب جریانات چپ گرایانه در ایران ایفای نقش میکردند، کاملا متفاوت بود و حتی با حرکتهای مسلحانه مجاهدین خلق نیز متفاوت بود، این جنبشها جنس مختص به خود و دارای کاریزمای منحصر به فرد خود با رهبران متعلق به خود و عناصر تشکیل دهنده متعلق به خود بود.
وی بیان کرد: پس از انقلاب، آمریکاییان در پناه دادن به شاه فراری دچار تعلل بودند و شاه از آمریکاییان انتظار داشت، ضمن این که در ماههای پایانی انقلاب، آمریکا مستقیما مستشاران ارشد نظامی خود را به ایران گسیل کرد، ارتش را اداره میکرد، نخست وزیر عوض میکرد و بختیار را بر سر کار آورد، برای اینکه جلوی انقلاب را بگیرد، این ذهنیتها ادامه داشت تا در ۱۳ آبان جنبشی به صورت حرکت و خیزش خودجوش شکل گرفت، ضمن اینکه در آن زمان وضعیت شاه، نحوه پذیرش شاه و نگاه آمریکا خود موضوع روز برای مردم ایران بود و نهایتا منجر به آن شد که این روز به عنوان انقلاب دوم و مکملی برای انقلاب ۲۲ بهمن ۵۷ دانسته شود.
زیباکلام در ادامه این برنامه عنوان کرد: سوال اصلی اینجاست که اگر آمریکاستیری جز ذات و جوهره انقلاب اسلامی ایران نبود و آمریکا مصمم نبود که مقابل انقلاب اسلامی ایران بایستد، دلیل آمریکاستیزی چیست؟
وی ادامه داد: اسناد و مدارکی که کمکم در رابطه با کودتا ۲۸ مرداد ارائه میشود، نشاندهنده این موضوع است که علاوه بر آمریکا و انگلیس، ایران نیز در این کودتا نقش دارد.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت: جریان آمریکاستیز همه چیز را به آمریکا نسبت میدهد و معتقدند که تمام صنایع و برنامههایی که در این 25 سال ارائه شد، علیه ایران است اما اگر چنین است چرا بعد از پیروزی انقلاب این صنایع و کارخانهجات تعطیل نشد؟ روایتی که سلطنتطلبان و محمدرضا پهلوی از انقلاب اسلامی ایران ارائه میکند برعکس گفتههای ماست.
زیباکلام اظهار کرد: محمد رضا پهلوی معتقد است که ایجاد انقلاب و سرنگونی حکومت پهلوی زیر دست آمریکا بوده و بارها از او سوال کردهاند که شما متحد استراتژی آمریکا بودهاید پس چرا آمریکا و انگلیس را عامل سرنگونی خود میدانید؟ شاه در پاسخ میگوید آنان نه به ما اجازه کاری میداند و نه اجازه استفاده از امکانات را به ما میدادند. به نظر من شاه نیز به اندازه ما در نسبتدادن تئوریهای توطئه به آمریکا مقصر است.
وی افزود: همچنین شاه معتقد است که از زمانی که شاه تصمیم به ایستادگی در برابر قیمت نفت کرد، چراغ دوستی آمریکائیان و غربیها تبدیل به چراغ قرمز شد. معتقد است از زمانی که تصمیم به صنعتی کردن کشور کرد، شرکتهای غربی که صادرکننده ماشینآلات به ایران و کشورهای دیگر دیگر بودند، با این پیشرفتها مخالفت میکردند.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران بیان کرد: در دوران انقلاب و در سالهای منتهی به انقلاب و به معنای دقیقی در دهه چهل و اوایل دهه پنجاه، گفتمان مبارزاتی، عقیدتی و انقلابی که در ایران مسلط بود، از آن مارکسیستها و چپها بود، مسلمانان مبارز، انقلابی و رادیکال بخشی از ادبیات مارکسیستها را که به متافیزیک، خدا و… کاری نداشت، را گرفته بودند و اینکه یک نظام ظالمانه به نام امپریالیسم در جهان وجود داشت که بعدها مسلمانان واژه استکباری را به جای امپریالیسم به کار بردند.
زیباکلام خاطرنشان کرد: بخشی از ادبیات امپریالیسم که با عقاید مسلمانان در تضاد نبود، به وفور در میان مسلمانان استفاده میشد در این میان از شما مخاطبین خواهشمندم که حرفهای من را به عنوان حقیقت قبول نکنند و به عقل خود اعتماد کند و برای این کار به آرشیو مطبوعات مراجعه کرده و اعلامیههای آن زمان را مطالعه کنند.
وی ادامه داد: به اولین اعلامیه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که در ساعت 11 الی 12 از سفارت آمریکا خارج شد، رجوع کنید تا به چشم خود ببینید که چند بار واژه امپریالیسم، آمریکا و ادبیات مارکسیست در آن استفاده شده است. نمیخواهم بگویم ابراهیم اصغر زاده و دیگران مارکسیست بودهاند، اما معتقدم که ادبیات آنان برگرفته از این نگاه بوده است.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران تصریح کرد: بعد از انقلاب رقابت جدی و سنگینی میان مارکسیستها و مسلمانان از نظر عقیده شکل گرفت. در آن زمان مارکسیستها پیشروی خوبی داشتند و در دانشگاهها و صنایع حضور داشتند و همچنین عقایدی را مطرح میکردند تا نشان دهند که این انقلاب خیلی علیهالسلام نیست و بین شماری از همراهان امام خمینی(ره) و آمریکا مراوداتی وجود دارد.
زیباکلام مطرح کرد: بنابراین بچه مسلمانها برای زدودن این اتهامات و رقابت با مارکسیستها تصمیم گرفتند که سفارت آمریکا را تسخیر کنند تا به مارکسیستها، چپها، چریکهای فدائی، مسعود رجبی، حزب توده و دیگران بگویند که اگر شما شعار مبارزه با آمریکا را سر میدهید ما به آن عمل میکنیم.
وی افزود: مطلقا به این موضوع اعتماد نداشتند که اگر سفارت آمریکا را تسخیر کنند میتوانند در آن بمانند و افرادی همچون ابراهیم اصغرزاده و دیگران معتقد بودند که تسخیر سفارت آمریکا دو روز بیشتر طول نخواهد کشید. دانشجویان به موسوی خوئینیها گفتند که اذن امام(ره) را برای آنان بگیرند اما او گفت که اگر شما الان این موضوع را با امام(ره) مطرح کنید به دلیل اینکه در گذشته نیز ایشان با آن مخالف بودند، با آن مخالفت خواهند کرد بنابراین شما سفارت را تسخیر کنید؛ من موافقت ایشان را خواهم گرفت.
در ادامه قاضی زاده هاشمی در واکنش به نقل قول های زیبا کلام از محمدرضا پهلوی ،گفت: این که یک شاهی و یک خاندانی برکنار میشود و سپس در مصاحبهها و در خاطرات خود ،هزار ویک دلیل برای کنار رفتن خود بیان میکند و یک توهم توطئه ای برایش وجود داشته باشد، بسیار مرسوم است، اما این که از این صحبتها، به عنوان اسنادی معتبر نام برد، درست نیست،چرا که شاهان و رووسای جمهور برکنار شده این دلایل را روایت میکنند و امری مرسوم است؛ همانطور که حسنی مبارک که بعد از چند دهه حکومت بر مصر هنگامی که او را گرفتند، عنوان کرد که امریکایی ها مرا برکنار کردند، چرا که پشتش را خالی کردند و برایشان هزینه آور و تبدیل به یک مهره سوخته شده بود.
وی در همین ارتباط اضافه کرد:آمریکاییها در ایران پیش از انقلاب سنگ تمام گذاشتند و مدرن ترین تجهیزات نظامی روز دنیا تولید خودشان را با ایران قرارداد بسته بودند .در جنگ عمان که باز قرار بود دست نشاندههای امریکا در عمان بر سرکار بیایند؛به شاه دستور داده بودند که برایشان عملیات انجام دهد و سربازان ایرانی به نیابت از آمریکا در عمان عملیات کردند.
قاضی زاده هاشمی خاطر نشان کرد: سیطره و عمق نفوذ حوزه مستشاران آمریکایی در ایران به حدی بود که برای هر وزارت خانه ۴ تا ۵ مستشار امریکایی در بخش کشاورزی و در بخشهای مختلف وجود داشت و سیستمی که کاملا در اختیار آمریکاییها بود.
نماینده مردم فریمان و سرخس در مجلس شورای اسلامی افزود: اما به هرحال نوع برخوردی که شاه با ارتشش و یا حکام دست نشاندهاش یا حتی سیستم دولتی و فساد زده اش وجود داشت؛ یعنی برخوردی که با هویدا کرد و آن را به عنوان مبارزه با فساد به زندان انداخت؛بر مبنای بقای حکومتش و با هدایتگری آمریکا بود و هزینه زیادی در این راه شده بود و جایی برای دفاع نداشت.جوری که شاه بعد از تبعید انتظار داشت که در آمریکا درمان شود و در نهایت آن را به کشورهای دریای کارائیب برگرداندند.شاه ناراحت بود که چرا آمریکا به او پذیرش و اقامت نمیدهد و برای درمانش از مختصص ترین افرادش استفاده نمیکند و چرا انقدر غربت زده است.
وی تصریح کرد: اما این واقعه را آمریکاییان بر سر خیلی از دست نشاندههای خود داشتند و فقط شاه نبود و ما نباید روایت یک شاه غربت زده در به در به دنبال درمان و پذیرش را به عنوان یک روایت جدی برای آمریکا ستیزی شاه عنوان کنیم، ولو اینکه در حال حاضر پسر همین شاه در پایتخت امریکا در اصلی ترین انستیتیو مطالعاتی وابسته به کاخ سفید، طرح ققنوس را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی با پشتیبانی و حمایت سیاسی و تشکیلاتی ارائه میکند، اگر واقعا ارادتی بین امریکایی ها و به صورت سنتی بین خاندان راکفلر ها و خاندان پهلوی وجود نداشت، این پذیرش صورت نمیگرفت.
قاضی زاده هاشمی گفت:آدرسهای غلط ندهیم و اگر وضعیت روابط در حال حاضر آمریکاییان با خاندان وابسته به پهلوی را ببینیم،این خود نشان دهنده یک روابط عمیق و طولانی مدت با جوانب سرمایهگذاری است که آمریکاییان به صورت سنتی، درست یا غلط روی این خاندان انجام دادند، از نقطهای که بعد قاجار این افراد را بر سرکار آوردند تا نقطهای که رضاخان را خارج کردند و محمد رضا برسر کار آمد و نقطهای که الان نسبت به وابستگان این خاندان دارند.
نماینده مردم فریمان و سرخس در مجلس شورای اسلامی تشریح کرد: شعار اصلی دانشجویان پیرو خط انقلاب، شعاری بود که در انقلاب بود، یعنی “نه شرقی،نه غربی،جمهوری اسلامی” .اتفاقا خط فاصله جریان های دانشجویی انقلابی با مارکسیست های زمانه یا مجاهدین خلق،انقلابیگری مبتنی بر شعار های مردمی بود.
وی اضافه کرد: آن زمان هم رژیم شوروی سابق افغانستان را اشغال کرد و در جریان اشغال افغانستان نیز، ایستادگی پیدا شد و رابطه ای که به عنوان رابطه با شوروی در موضوع فروپاشی شکل گرفت،رابطه ای از موضع حمایت نبود، با این که برخی موسوی خوئینیها را به عنوان مارکسیست میدانند، شاید آنها میخواستند اعلام اعتراضی به امریکا کنند و سپس در سفارت ماندگار شدند ؛اما آنچه در آن زمان به عنوان یک نقطه ثقل وحدت بین همه دانشجویان بود، با توجه به تفاوت دیدگاههای بین دانشجویان همین ۱۳ آبان بود که اتفاقی مانا و ماندگار شد.
قاضی زاده هاشمی اظهار کرد: رفتار های بعدی آمریکاییان که اوج آن در حادثه طبس اتفاق افتاد و اقدامات بعدی آمریکاییان، از موضع این بود که کارتر در حضیض ذلت قرار گرفته بود و همین واقعه لانه جاسوسی آمریکاییان باعث شد تا کارتر رئیس جمهور تک دوره ای در آمریکا شود و همین اتفاق نشان دهنده این بود که چقدر این واقعه بر افکار عمومی آمریکاییان تاثیر گذاشته است.
در ادامه این مناظره زیباکلام عنوان کرد: ما مجبور هستیم به انقلاب، اهداف و آرمانهای آن یک نگاه مجدد داشته باشیم. اگر کسی از کره مریخ به ایران بیاید و با فرض ناآگاهی از شرایط کنونی ایران بخواهد گزارشی برای اهالی مریخ ارائه دهد، خواهد گفت که مردم ایران چهل سال پیش علیه آمریکا انقلاب کردند و انگیزه اصلی آنان آمریکاستیزی، صدور انقلاب به کشورهای دیگر، مبارزه با آمریکا و نابودی اسرائیل است.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران اظهار کرد: آیا واقعا دلیل اصلی مبارزه ایران با رژیم شاه، به واسطه آمریکا و نابودی اسرائیل بود؟ خیر اینگونه نیست. به روزنامههای دوران انقلاب رجوع کنید تا خواسته واقعی مردم ایران را بشناسید. مشکل آنان ایجاد انتخابات آزاد، حاکمیت قانون، نبود زندانی سیاسی، آزادی مطبوعات، اجتماعات و … بود اما از زمانی که امواج آمریکاستیزی به واسطه تسخیر سفارت آمریکا ایجاد شد، به جای اینکه گفتمان اصلی انقلاب که یک گفتمان آزادیخواهانه، دموکراسیخواهانه و اسلامی که به دنبال استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی است و اسلامی که 98 و نیم درصد مردم در 12 فروردین 58 به آن رای دادند را دنبال کند امواج آمریکا ستیزی، نابودی اسرائیل و… را رواج دادند.
وی اضافه کرد: این موضوع دلیل اصلی تداوم آمریکاستیزی شد؛ زیرا به تدریج نظام جهموری اسلامی متوجه شد که آمریکا ستیزی سلاح نیرومندی است که با در دست داشتن آن میتوانند فاتحه آرمانها دموکراتیک انقلاب را بخوانند؛ بدون اینکه به استبداد، دیکتاتوری و .. متهم شوند.
زیباکلام بیان کرد: از زمانی که شنل آمریکا ستیزی و استکبار ستیزی بر دوش نظام افتاد، عملا دهان جبهه ملی را گرفت، بر سر جبهه آزادی زد. بنابراین آمریکاستیزی به سلاح نیرومندی تبدیل شد که سیاستهای نه چندان دموکراتیکی که به تدریج ایجاد شد و همچنان ادامه دارد را توجیه کند.
وی خاطرنشان کرد: به صورت ساده اگر مشاهده کنید متوجه خواهید شد که آمریکاستیزترین جریانات دقیقا جریاناتی هستند که بیشترین فاصله را با انتخابات آزاد، جریانهای آزاد و جوهره انقلاب اسلامی دارد. الان چهل سال از آن مقطع گذشته است و در این چهل سال آمریکاستیزی دائما در جریان بوده، البته این نکته نیز حائز اهمیت است که نسل امروز با نسل ۲۰ سال گذشته تفاوت مهمی دارد. در نسل گذشته تنها حکومت شعار مرگ بر آمریکا سر نمیداد بلکه بسیاری از مردم و دانشجویان این شعار را مطرح میکردند، اما اکنون تنها حکومت این شعار را بیان میکند.
در ادامه قاضی زاده هاشمی در واکنش به صحبت های زیباکلام گفت: دیدگاه های بیان شده از زاویه فردی برای خود اقای زیبا کلام محترم است؛ اما الزاما در عرصه اجتماعی این چنین نیست .هیچ زمان آمریکاییها در صدد این نبودند که به چشم کشوری مستقل به ما نگاه کنند؛از اتفاقاتی که در طول جنگ تحمیلی و انتهای جنگ افتاد،از هواپیمای ایرباس ایرانی که زده شد و از دادن مدال قهرمانی به فرمانده یگان دریایی این اقدام، از مداخلاتی که امریکاییان پس از جنگ می خواستند در ایران انجام دهند و در آن توفیقی نداشتند،از تحریک نیروهای داخلی ،از اتقافات سال های ۷۸ و ۸۸ تا تحریم های گسترده در عرصه هسته ای، تحریم های سازندگی و حتی تحریم خود دانشجویان در ندادن ویزا و برخورد با دانشجویان ایرانی در امریکا؛ همه و همه نشان از این مساله دارد.
وی تصریح کرد:در زمانی که آقای روحانی بر سر کار آمدند و با شعار “من ۱۰۰ روزه موضوع هستهای را حل می کنم و وضعیت تحریم ها را برخواهم داشت و با کدخدا می بندم”و این گفتمان رای اورد و مقام معظم رهبری نیز موافقت کرد و تیم هسته ای کاملا با نظر اقای روحانی شکل گرفت ؛ چراغ سبزی برای انجام مذاکرات مستقیم با آمریکایی ها و برای پاسخگویی به مطالبات عمومی کشور زده شد که نتیجه آن به یک توافق سیاسی و نه حقوقی انجامید و سپس خود امریکایی ها آن را نقض کردند.
نماینده مردم فریمان و سرخس در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: همه مذاکرات ۳۰ ساعته،مذاکرات ۴۵ روزه،پیاده روی در کنار رود ژنو، مذاکرات وین و دلبری کردن های مختلف بین وزیر خارجه کشورمان و وزیرخارجه آمریکا و تبریک پیام کریسمس و نوروز و تبادل هدیه؛ هرآن چه بود و نبود انجام شد، اما نتیجه ای به وجود نیامد.
قاضی زاده هاشمی تشریح کرد: نباید با یک چشم انداز محدود و یک طرفه نگاه کرد و دانشگاه را مهدکودک پنداشت و فکر کرد که دانشجویان متوجه نیستند .نگاه به امریکا یک نگاه مبتنی بر وقایع و حقیقت های مختلف هست.
وی اضافه کرد: زمانی که در ۱۲ تیر ۶۷ هواپیمای ایرباسمان را زدند؛ ما حتی در کشورمان وسیله نظامی و سلاحی برای مقابله به مثل کوچکی ولو با رزم ناو و کشتیهای جنگی آمریکایی نداشتیم. زمانی که پهپاد امریکایی که در ارتفاع ۲۷ کیلومتری در زمین از سمت ایران زده شد که آمریکاییها از آن فقط دو عدد در دنیا ساخته بودند که یکی از آن را از دست دادند ؛ من با کسی که پهپاد را زده بود صحبت کردم و گفت من سه ماه بود دنبال این شکار می گشتم و میدانستم که آمریکایی ها سه ماه قبل این پهپاد را به ابوظبی آورده اند و زمانی که به آسمان ایران رسید، از بین سه هدف آمریکایی با موشک های هدایت شونده ،ظرف ۱۰۰ ثانیه زده شد.
نماینده مردم فریمان و سرخس در مجلس شورای اسلامی در همین خصوص اضافه کرد: ما در سال ۶۷ توان و قدرت نظامی، حتی برخوردی کوچک با آمریکاییان را نداشتیم و اکنون به اقتداری رسیدهایم که بازدارندگی به وجود آورده است، فکر نکنید که آمریکایی ها دلسوزی های خاصی دارند و اگر ببینند که کشوری ضعیف است به او رحم می کنند.
قاضی زاده هاشمی افزود: البته که ما علاوه بر اقتدار نظامی به اقتدار اقتصادی، صنعتی و اقتدارهای گوناگونی نیاز داریم، اما در مقابله با کشوری که خود میگوید من قدرت اول نظامی دنیا هستم، حداقل باید بتوان توان همافزایی نظامی داشت.
انتهای پیام
سلام-وقتی دقیق می شویم می بینیم امثال امریکا وقتی با یک کشور رابطه دارند یک طور استفاده سیاسی و.اقتصادی ..می کنند مانند ژاپن و کره جنوبی و عربستان وقتی با یک کشور نیمه دوست هستند ترکیه وعراق و…یک طور و وقتی با یک کشور دشمن هستند یک طور استفاده می کنند مانند کره شمالی کوبا ونزوئلا —کمتر احساسی عمل می کنند کشور هائی در این قضیه در دراز مدت سود می برند وضرر نمی کنند که با شناخت تمام و بدون احساسات وشعار زدگی رابطه خود را با امریکا وقدرتهای دیگر تعریف کنند وغزت ملی خود راهم تامین ودر جای خود مواضع خودرا با در نظر گرفتن حفظ منافع تمامیت سرزمینی و اقتصادی و…خود اعلام نمایند